ماروببرپیشِخودت ..
مابهدردهیچکیاینجانخوردیم:)
منوببرپیشخودتکهتاهمیشه!
نوکرتبمونم ؛)
امامحسینِقلبم(((:
#امام_حسین♥️
حقیقتا این روی حرفم با کربلا رفته هاست
فقط اونان که میدونن وقتی عکسای کربلات ُ
میبینی بغض چطور گلوتو خفه میکنه . .
انقدر دلمون واسه کربلا و یه دل سیر زار زدن تو صحنش پر میکشه که خدا چاره کند اینهمه دلتنگ حسین بودن را ؛)💔
ولی براتون اون ذوق و هیجان و استرس
شب ِقبل ِ سفر کربلا رو آرزو می کنم :) . .❤️🩹
سلام و عرض ادب خدمت شما همراهان همیشگی🌸
نمیدونم اطلاع دارید یا نه 🌺
در کانال رمان گذاشته شده بود به اسم ناحله🌹
که رمان بسیار عالی و زیبایی هست✅
لینکش رو براتون قرار میدم📎
تا اگر مایل بودید بخونید و لذت ببرید📖
پارت اول✏️
https://eitaa.com/hobalhsinyajmaoona/1537
●آقا امیرالمومنین(علیهالسلام):
کسی که تحمل #اشتباه دوستش را نداشته باشد؛
در حالی که تک و تنهاست؛خواهد مُرد!!!
| غررالحکم،حدیث۹۹۰۴
میتونی وقتی یه دقیقه مونده
به گناه ، یه جوری بدویی که
شیطون به گرد ِپات نرسه ؟!
- حاجحسینیکتا
بروسراغش🖐🏽
اگہدلتتنگشدهواسمادر...
بدونهمینالانمنتظرتہ(:💔
.دلمگرفتہها...(:
دلمتنگہها...(:
سپردمشبہخودت(:💔
مادر...میونلیستزائراڪهدستته...
اسمعاشقا؎حسینیادتنره(:
مادࢪ...یہنگاهۍ...(:💔
مادࢪ...
ماروهملایقبدون(:💔
مادࢪ...
ماروهمببرمجلسحسینت(:
مادࢪ...
مابدونحسینتوهیچیم(:💔
hossein_sotode_halam_bade.mp3
3.09M
حالم بده
دیگه از گریه هام معلومه حالم بده:(💔
#مداحیامون
#پیشنهاد_دانلود
یه بنده خدایی دختر کوچیک داشت دخترش
مریض بود
بچه اش فلج بود 💔
همه بهش گفتن نبرش اونجا !
گفت : نه ! میبرم اونجا خود حضرت
رقیه (س) شفاش میده
دخترشو بردش دمشق حرم بی بی ،
خادم های حرم می گفتن هر روز بچه به بغل میومد زیارت بعد چند روز یهو میبینند اومده اما بچه باهاش نیست :)!
باباهه شروع میکنه به داد زدن
داد میزنه میگه :
کی گفته تو جواب میدی :).....!💔
کی گفته تو شفا میدی .....!
من پا شدم اومدم حرمت همه گفتن نبرش گفتم نه !
رقیه (س)دخترم و شفا میده :).....!💔
الان بلیط گرفتم امروز دارم برمیگردم ،آخه با چه
رویی بر گردم ؟!💔
برگشت هتل
دیدد دخترش داره دور اتاق میدوه و گریه میکنه
بچه ای که فلج بود ها !!!!
دختره به باباش میگه :چرا منو ول کردی رفتی ؟!! باباهه میگه : تو چطور میتونی راه بری عزیز بابا ؟
دخترش میگه :تو که رفتی تنها شدم ترسیدم
خیلی گریه کردم یهو یه دختر کوچولو اومد
گفت : چی شده ؟
گفتم : بابام رفته میترسم
گفت :بابات الان میاد بیا تا اون موقع بازی کنیم
گفتم: من فلجم نمیتونم
گفت : عیبی نداره بیا
یهو دیدم میتونم راه برم با هم کلی بازی کردیم 🥺😍
قبل اینکه تو بیای
گفت : بابات داره میاد من دیگه میرم
ولی به بابات بگو دیگه سرم داد نزنه 🙂💔
کسی سرم یتیم داد نمی زنه:) 💔
#تلنگر