از وصایاتِ آخرِ بیبی :
_عليجآن ..
+جآنخانوم؟
_مرا میان قنوتِ سحر مَبَر از یاد .
#آهقلبِعلي💔
همهجا از زبان امیرالمؤمنین روضه میخونن
من میخوام زبانِ حالِ بیبی بگم :
حیدر...
بِنِگر که بودنم سخت شده
با این همه درد ، #ماندنم سخت شده...
حالا علي مثه بچهها زانو بغل گرفته..
خانوم دستاشو برد اشکِ صورت مولارو پاک کرد ..
فرمود : #سرعليبهسلامت ، چه باک از این سردرد ؟
محبّت ولی الله درد سر دارد !(:
خانومم خرمای نخلستان من
خرمای ختمت شد
همسایه ها خوردند
و خندیدند و رفتند
-صداممیلرزه
تڪونبدهدستتو
دستوپاممیلرزه.. :)💔"
+ بی مادر شدیم ،
حوصله شرح ِ قصه نیست !..
نشستهامجلویدربهمیخمیگویم . .
گمان نداشت دلم؛ انقدر خطر داری :)❤️🩹'