هدایت شده از مرکز تخصصی آموزش حفظ قرآن کریم
✅ #راهکارهای_زندگی_موفق
در جزء بیست و یکم قرآن کریم
@amozesh_hefzequranekarim
══💝══════ ✾ ✾ ✾
🔹یا رَبِّ..
ﻣَﻦﻟِﻰ ﻏَﻴﺮُﻙَ..؟!
ﺃَﺳﺄَﻟُﻪُﻛَﺸﻒَ ﺿُﺮِّﻯ ﻭَ ﺍﻟﻨَّﻈَﺮَ ﻓِﻰ ﺍَﻣﺮِﻯ..
🔸#خـــــدایمــن...!
غےراز #تـــــــو چه کسے را دارم
که از او درخواست کنم به دادم برسد
و به حالم #نگـــــــاه کند...!
✨﷽✨
#پرسش_و_پاسخ
💠 نزول کامل قرآن در شب قدر
❓ پرسش : نزول کامل قرآن در شب قدر به چه صورت بوده است؟
✍️ طبق آیه اوّل سوره قدر:
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِو آیه سوم سوره دخان :إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِينَ، کلّ قرآن در یک شب و آن هم شب قدر بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است.
▫️روشن است که نزول یکباره و تمام قرآن، به معنای نزول آن در قالب الفاظ و كلمات، و به صورت آيات و سور نیست؛ بلکه بنا بر ديدگاه برخی مفسّران مانند علّامه طباطبایی، حقيقت و روح قرآن، چیزی غیر از الفاظ و اجزایی مانند آیه و سوره است و این حقیقت در قالب زمان، محصور نیست.
▫️بر این اساس، در نزول دفعى و یکباره قرآن، اين حقيقت، بر پيامبر(ص) نازل شده است و در نزول تدريجى، همان حقيقت، به شکل الفاظ و كلمات، در قالب زمان و در مناسبت های مختلف (شأن نزول) بر پیامبر اسلام وحی گردیده است.
🔻علاوه بر آیات، در روایات نیز به نزول قرآن در شب قدر، تصریح شده است. در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است: «چون امیر مؤمنان(ع) جان به جان آفرین سپرد، حسن بن علی(ع) در مسجد کوفه به خطابه ایستاد و پس از حمد و ثنای خداوند و درود فرستادن بر پیامبر(ص) فرمود: «ای مردم! در این شب، مردی درگذشت که نه در میان پیشینیان، کسی چون او بوده است و نه آیندگان به پای او می رسند ... و در همان شبی در گذشت که وصیّ موسی، یوشع بن نون، در گذشته است و در همان شبی که عیسی بن مریم به آسمان برده شد، و در همان شبی که قرآن، فرو فرستاده شد».
📚الکافی، ج ۱، ص ۴۵۷، ج ۸.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✨﷽✨
👌 داستان کوتاه پند آموز
مردی در خواب میدید ..
💭 داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
💭 مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
💭 خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده...
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...
و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند...
🔷مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای...
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
♦️♦️♦️♦️علامه حلی، از شاگردان برجسته و دست پرورده مکتب فقهی محقق حلی است . نامش جمال الدین حسن و معروف به آیت الله علامه حلی است . وی در سال 648 ق در شهر حله به دنیا آمد و در حدود سال 705 هجری قمری به درخواست الجایتو به ایران سفر کرد و به دفاع از امامت و ولایت ائمه معصومین (ع) برخاست و در بزرگترین جلسه مناظره که با حضور اندیشمندان شیعی و علمای مذاهب مختلف برگزار شد خلافت بلافصل مولا علی (ع) بعد از رسالت پیامبر اکرم را ثابت نمود و با دلیل های بسیار محکم، برتری مذهب شیعه امامیه را چنان روشن کرد که جای هیچ شبهه ای برای حاضران در مجلس نماند . نوشته اند:
☘️☘️🌺🌺☘️☘️شب جمعه که فرا می رسید بوی تربت مقدس ابا عبدالله الحسین (ع) و عشق زیارت حضرتش، علامه را بی تاب می کرد و از حله به کربلا می کشاند . از این رو هر هفته روزهای پنجشنبه به زیارت مولا و آقایش می شتافت . در یکی از روزها که به تنهایی در حال حرکت بود شخصی با وی به راه افتاد و با یکدیگر مشغول صحبت شدند . در ضمن صحبت برای علامه معلوم شد که این شخص مرد فاضلی است و تبحر خاصی در علوم دارد . از این نظر مشکلاتی را که در علوم مختلف برایش پیش آمده بود از آن شخص پرسید و او به همه پاسخ گفت، تا اینکه بحث در یک مساله فقهی واقع شد و آن شخص فتوایی داد که علامه منکر آن شد و گفت: دلیل و حدیثی بر طبق این فتوا نداریم .
🌼🌿🌿🌸🌿🌿🌼آن شخص گفت: شیخ طوسی در کتاب تهذیب، در فلان صفحه و فلان سطر حدیثی را در این باره ذکر کرده است . علامه در حیرت شد که راستی این شخص کیست؟ از او پرسید: آیا در این زمان که غیبت کبراست می توان حضرت صاحب الامر، عجل الله تعالی فرجه، را دید؟ در این هنگام عصا از دست علامه افتاد و آن شخص خم شد و عصا را از زمین برداشت و در دست علامه گذاشت و فرمود: چگونه صاحب الزمان را نمی توان دید و حال آنکه دست او در دست توست!
🌷🌿🌷علامه بی اختیار خود را در مقابل پای آن حضرت انداخت و بیهوش شد! وقتی به هوش آمد کسی را ندید .
پس از بازگشت به حله، به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطر که آن حضرت فرموده بود پیدا کرد و به خط خود در حاشیه آن نوشت:
این حدیثی است که حضرت صاحب الامر (عج) به آن خبر داد و به آن راهنمایی کرد .🌱🌱🌱🌱
یکی از دانشمندان می نویسد: من آن کتاب را دیدم و در حاشیه آن حدیث، خط علامه حلی را نیز مشاهده کرد