. 💢یک لیست خیلی خوب از کتاب‌هایی با موضوع غدیر و امام علی(ع)💢 #به_عشق_امام_علی #عید_غدیر #غدیر | @mabnaschoole |

دوباره مزه‌ی کپک را از بین دندان‌هایم چشیدم... این روزها، گاهی حس میکنم هر چه توی دهانم میگذارم، کپک زده است، مزه‌اش از بین دندان‌ها و روی زبانم شروع می‌شود و تا معده‌ام پایین میرود و همان‌جا بین تمام پرزهای معده پخش می‌شود... یک وقت‌هایی فکر میکنم چیزی توی دهانم کپک زده. یکی از دندان‌هایم یا روکش ِ یکی‌شان... اما به فکرم میخندم! مگر می‌شود چیزی توی دهان کپک بزند؟ مگر دندان و زبان میگندند؟! شاید هم اکسیژن‌های فرو رفته تبدیل می‌شوند به دی‌اکسیدکربن‌های کپک زده و می‌آیند خودشان را می‌رسانند به دهانم و از آنجا، بوی کپک می‌شوند توی بینی و دهانم... باز با خودم میپرسم : اکسیژن کپک می‌زند؟ یا ذرات دی‌اکسیدکربن؟ اگر اینطور بود که آب هم... اگر اینطور بود که همه‌ی برگ‌ها، گلها، دریاها... سعی می‌کنم این فکر را هم از مویرگ‌های مغزم بیرون کنم... مویرگ‌ها اما هنوز بهم گره خورده‌اند و صدای تق تق‌شان آزارم می‌دهد... بوی کپ، آنها را می‌سوزاند تقی می‌کنند و صدای جیز توی سرم می‌پیچد... یکی‌شان سوخت... بوی کپک آزارشان می‌دهد... . و من امروز دوباره مزه‌ی کپک را از بین دندان‌هایم چشیدم... باز هم مزه‌ی کپک را از میان خرده کیک‌های جامانده توی ظرف دخترم حس کردم... همان موقع که داشتم به "کلمات" فکر می‌کردم و خرده‌های کیک را توی دهانم می‌گذاشتم، طعم و بوی کپک را حس کردم... شاید کلمات . . . کلمات ِ جامانده... کلمات ِ حناق شده در گلویم... شاید بوی کپک از آنهاست... . نمی‌دانم چه چیزی در این روزهای من، کپک زده است... این روزها صدای سوختن مویرگ‌ها را زیاد می‌شنوم... #ف_سین_ه @hobut68

انسان امید را نفس می‌کشد و به امید زنده است... انسان اگر انسان است و فراموش‌کار اما امید را یاد دارد... بلد ِ امید است... امید به رویش امید به پرواز حتی امید به مرگ... #ف_سین_ه @hobut68

شما چیزی از شهدای فخ شنیده بودید؟!!! . چرا من اینقدر بی‌خبر از همه‌ی تاریخ و آدم‌های تاریخم...؟!!!!

اگر خداوند لباسی بر تن داشت... و لباسش سنجاق سینه‌ای... بی‌شک آسمان ِشب همان سنجاق ِسینه بود... و کویر زربافت ِ همان لباس... . لباس خداوند انسان ِ عاشق را مست ِ آرامش می‌کند... #ف_سین_ه @hobut68

مجسمه‌ای بود از خاک از جان ِ خداوند جان گرفت... و انسان شد... . انسانی بود از روح از جان از ع‌ش‌ق از بال... به خشم ِ خلق بال و پر بریده شد و خاک شد... و پشتش به خاک شد... #ف_سین_ه @hobut68

هر انسان از شنیدن اسم ِ شیر، خاطرش می‌رود به سمتی، و درون قلب و مغزش صدایی به نبض می‌نشیند... برای من اما خوبان شیرند، که غرش‌هایشان نه واهمه، که دلگرمی بوده و هست... یکی از همین خوبان مصطفا چمران است. شیر لبنان و مصر و ایران ِ ما... . . از امروز جمع‌خوانی "زخم ِ شیر" صمد طاهری را شروع میکنیم، تا ببینیم شیر طاهری کیست یا چیست...؟! . #زخم_شیر #تنها_کتاب_نخون #انجمن_کتاب‌خوان‌های_مبنا #با_کتاب_قد_بکش

دیروز جایی خواندم، تا زمانی که جدل و دعوا هست یعنی رابطه‌ای هم هست... اما وقتی پای بی‌اعتنایی به میان آمد، یعنی رابطه‌ از میان رفته... . فکرمیکنم اگر با عینک این جمله رابطه‌هامون رو نگاه کنیم، تعداد زیادی از رابطه‌ها نقطه‌ی پایان می‌گیرند...

تو به در میکوبی... او پنجره‌های خانه‌اش را دوجداره می‌کند... #ف_سین_ه @hobut68

همانقدر که ناامیدی از درگاه خدا گناهی‌ست بزرگ و نابخشودنی.. ناامیدی از خلق خدا واجب عینی... #ف_سین_ه @hobut68

حسین همه‌ی ما را می‌داند... همین!

حسین امانت خداست... در قلب‌های ما... @hobut68