eitaa logo
هُبوط | فاطمه سعادت
143 دنبال‌کننده
107 عکس
13 ویدیو
3 فایل
فاطمه دختر خواهر همسر مادر دچار ِ کمی جنون نویسندگی #ف_سین_ه @fatemesaadat89
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر نمی‌توانست دریای غم ما را بشکافد چرا اسمش را موسی گذاشتند؟! @hobut68
شما پدربزرگ خوب ما هستید... از آن پدربزرگ‌ها که تا چشم‌شان به نوه می‌خورد، آغوش باز می‌کنند... از آنها که نوه‌ها از هر کجا که دلشان بگیرد، راهشان را کج می‌کنند سمت خانه‌‌‌اش تا درد دل کنند و راهکار بگیرند... از آن پدربزرگ‌ها که مثلش هیچ کجای دنیا پیدا نمی‌شود و نوه‌ها به داشتنش افتخار می‌کنند. . . حضرت پدربزرگ! ما از شما هیچ نمی‌دانیم اما برای داشتن‌ شما بال و پر می‌زنیم... آقای پدربزرگ! ما دلمان بدجور گرفته... لطفا راهمان را به سمت خانه‌ات صاف کن. . . سلام و نور تمام کهکشان‌ها و کائنات و خدایشان بر تو باد، پدربزرگ ِ خوب ِ ما . . . @hobut68
سلام بر خوبان عالم بر آنان که حواس‌شان به خستگی‌های ما هست. . . @hobut68
ممنون میشم اگر برای همه‌ی مسافران آخرت و پدربزرگ من فاتحه‌ای بخونید. . .
هدایت شده از |بی‌هُنـــــر|
یک صبح می آیی درست شبیه صبح دوازده بهمن پنجاه و هفت یک روز که خیلی هم دور نیست و ما پنجاه و هفت ندیده ها برایت کمیته استقبال راه می اندازیم.
حسین [حُ سِ] در لغت‌نامه حسین را بهترین و برترین معنی کرده‌اند... و تکلیف ما با این بهترین چیست؟! هیچ! فقط زندگی‌اش کنیم... همین! ما حسین را زندگی می‌کنیم ما حسین را نفس می‌کشیم ما با حسین زنده‌ایم. . . @hobut68
حضرت ادب! نمی‌دانم این نوشته سندیت دارد یا نه! نمی‌دانم توی کتاب و دفتری ثبت شده است یا اینکه زنی می‌خواسته دلش را به پشتیبانی شما خوش کند و این صفت را برای شما ساخته... نمی‌دانم چند زن موقع خواندن این عکس‌نوشته اشکشان ریخت و قلب‌شان استوار شد... اصلا نمی‌دانم واژه‌ی ظُعَینه شامل کدام زن‌ها با کدام ویژگی‌ها می‌شود... آقای ادب و ماه و آب و ساقی و برادر و همه‌چیز تمام! من فقط یک چیز را خوب می‌دانم! اینجا قلب و جان ِ زنی چشم به راه یک نگاه شماست. . . همین! عکس را از کانال منصوره مصطفی‌زاده برداشتم:https://eitaa.com/motherlydays @hobut68
سکوت [ سُ ] در دهخدا سکوت را خاموش شدن معنی کرده‌اند! اینکه کسی یا چیزی بعد از مدت‌ها غَلَیان و آتش افروختن و هیجانات، به ناگاه یا کم‌کم خاموش شود! اینکه روی آتش ِ تلاش‌های کسی/چیزی برای رسیدن به مقصود، آب یا خاک بریزند و او/آن را خاموش کنند! اینکه کسی/چیزی را مجبور به خاموشی کنند! اینکه امید را ناامید کنند! اینها همه سکوت‌اند... همه خاموشی‌اند... چقدر این خاموشی‌ها درد دارند. چقدر سکوت پر از بغض است. . . @hobut68
سلام بر خوبان عالم سلام بر حسین بر فرزندان او و دوست‌داران او @hobut68
این متن هم شامل حرفهایی‌ست که شاید به خیلی‌ها بربخورد امروز برای جلسه‌ی معارفه با مجموعه‌ای آموزشی رفته بودیم. برای انتخاب کلاس اول دخترم! هفده اسفند هم نوبت جلسه‌ی معارفه‌ی دیگری داریم با مجموعه‌ای دیگر! احتمالا در این فاصله چند جلسه‌ و آشنایی با چند مجموعه‌ی دیگر هم داشته باشیم! بله! اینجا جمهوری اسلامی است. مهد ِ دموکراسی و دین‌مداری! و من؟ متولد دهه‌ی شصت! فرزند آدم‌هایی که انقلاب کردند برای عدالت، برای انسانیت، برای دین و اسلام. ۲۲بهمن هر سال هم خودم را می‌رسانم بین جمعیتی که از این انقلاب دفاع می‌کنند. بله! اینجا جمهوری اسلامی است و من مدافع و سینه‌چاک این نظام و انقلاب! اما... پر شده‌ام از نگرانی... از عذاب وجدان! بهتر است بگویم من ِ مادر را پُر کرده‌اند از نگرانی و عذاب وجدان! که چه؟! اگر بچه‌ام را توی مدرسه‌ی دولتی ِ زیر نظر همین جمهوری اسلامی ثبت‌نام کنم خاک دو عالم را ریخته‌ام توی سرش! که بدبخت می‌شود! که می‌شود سمبل بی‌تربیتی و فساد و کثافت‌کاری! بله! من ِ انقلابی و مذهبی و چارقد به سر مجبورم چند ماه در به در سایت‌ها برای پیش‌ ثبت‌نام و گرفتن نوبت برای آشنایی با مجموعه فلان و مدارس بهمان باشم و بعد هم بچه‌هایم را بیاندازم روی کولم و در به در خیابان‌ها و مدارس و مجموعه‌ها بشوم و بنشینم پای دری وری‌های صاحبانشان که چه؟ ما خوبیم! که اگر نظام آموزشی ِ نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کنید گند زده‌اید به تربیت بچه‌تان! بله! اینجا جمهوری اسلامی است. من پُرم از حس ِ نفرت از صاحبان بالادستی این مدارس که اسمشان بالای صفحه‌ی اول انقلاب است! من ِ انقلابی هر روز بعد از سلام نمازم به جای آنکه ذکر بگویم و فوت کنم به دور و بر خانه‌ام، به خدا گله می‌کنم از بندگان خوبش که مردانشان ریش دارند و زنانشان چادر چند میلیونی دور صورتشان را قاب گرفته! امروز موقع برگشتن از جلسه، با همسرم به مرد ریشوی مدیر مجموعه فحش می‌دادیم که مرتیکه داری پنجاه میلیون پول بی‌زبان را میگیری، پول مینی‌بوس سیاحت‌ها را هم جدا؟! امروز بیشتر از آنکه فحش بدهم، آتش سوزش دلم بیشتر گُر می‌گرفت... برای چه؟ برای آدم‌هایی که اسمشان را گذاشته‌اند مستضعف و به اسمشان انقلاب کردند و به اسمشان سفره پهن کردند و به اسمشان بنیاد و کوفت و زهرمار بنا کردند و به اسمشان جیب و شکم خودشان را چاق کردند و حالا؟ محکوم‌اند به ثبت‌نام در مدارس دولتی ِ انقلابی تا بچه‌هایشان خاک بر سر شوند و بی‌تربیت بار بیایند! تا دانشگاه درست و درمان قبول نشوند و دماغ و همه جایشان بسوزد و پابرهنه و زشت و چرک و کثیف باقی بمانند... تا من انقلابی سهمم را از سفره انقلاب بردارم و لقمه‌ی آماده را بگذارم توی دهان بچه‌ی خفن خودم! بله! اینجا جمهوری اسلامی است و من ِ انقلابی در به در مجموعه‌های وابسته به سران انقلابم برای آنکه چند ده میلیون پول بریزم توی حلقشان و دهانم را برای مدارس زیر نظر نظام کج کنم... بله... من انقلابی کم کم دارم خسته می‌شوم برای دفاع از این انقلاب.... . این بحث ادامه دارد... ممنونم که با زبان محبت به من بازخورد نمی‌دهید که: عزیزم از ما بچه انقلابیا بعیده... @hobut68