🔻نگفتم نیا؛ گرسنگی دارد!
🔹#سیدابوالحسن_اصفهانی در سن 14سالگی وارد اصفهان شده و در مدرسه صدر، #حجره گرفت و به درس و بحث مشغول میشود.
🔸شبی از شبهای زمستان پدرش به دیدن او میآید و وقتی زندگی او را میبیند که نه فرش و #گلیم و نه حتی چراغی برای روشن کردن حجره دارد با سخنانی سرزنش آمیز به او میگوید: نگفتم نیا، #گرسنگی و ... دارد.
🔹سید ناراحت شده و به طرف قبله میایستد و #امام زمان (عج) را مورد خطاب قرار میدهد و با چشمانی اشک بار میگويد: آقا! عنایتی کنید تا نگویند شما #آقا ندارید!
🔸لحظاتی نمیگذرد که فردی #ناشناس درب مدرسه صدر را به صدا درمیآورد. وقتی خادم در را باز میکند، فرد ناشناس از او سراغ سیدابوالحسن را میگیرد و خادم، سید را فرا میخواند.
🔹سیدابوالحسن با سیدی #خوشسیما روبهرو میشود که پس از دلجویی به او #۵قِران میدهد و میگوید: شمعی نیز در طاقچه حجره است، آن را بردار و روشن کن تا نگویند شما آقا ندارید.
📚توجهات ولیعصر (عج) به علما و مراجع تقلید، ص۱۲۳