eitaa logo
هدهد تعالی
505 دنبال‌کننده
39 عکس
1 ویدیو
0 فایل
این‌جا مکانی است برای ثبت بازخوردها و دلنوشته‌های شما...✔ همین الان میتونید برای ما بنویسید👇 @ravabet_omumi_taalei
مشاهده در ایتا
دانلود
بیان ساده احکام استاد محمدی نژاد نیز بسیار فوق العادست ، اساتید دیگر این مجموعه هم عالی هستند ، همچنین جلسات مناظره و وبینارها در فراگیری بیشتر دروس چالش برانگیز و تاثیرگذارند و در مجموع "مدرسه تعالی از نظر بنده مجموعه کاملیست برای فراگیری علوم دینی و یک فرصت استثنایی". زبانم قاصره از تشکر واقعا .. خیر دنیا و آخرت نصیبتان ان شاالله .. در پناه حق تعالی و ائمه اطهار علیه السلام ✅@hodhod_taalei@taalei_edu
با اینکه زمان زیادی نگذشته از زمان ورود بنده به این مدرسه ولی تاثیرات زیادی رو در زندگیم الحمدلله حس می‌کنم، توجه به نماز اول وقت، توجه بیشتر به مسائلی مثل غیبت و دروغ و رذایل دیگه اخلاقی، توجه بیشتر به مسائل دینی فرزندان و خانواده‌ام و حضور خدا رو بیشتر حس می‌کنم تو زندگیم و هر روز خداروشکر می‌کنم بخاطر این لطفی که به بنده حقیر شده و من به آرزوی دیرینه‌ام رسیدم الحمدلله و ان‌شاالله که توفیق ادامه این مسیر نورانی رو داشته باشم. ✅@hodhod_taalei@taalei_edu
سلام من از سه دقیقه در قیامت با مدرسه تعالی آشنا شدم به نظرم برای ما خانم‌های خانه‌دار که شرایط رفتن به حوزه علمیه برامون فراهم نیست مدرسه تعالی بهترین فرصته. مدرسه تعالی روی طرز فکر من و زندگی من اثر مثبت داشت و خیلی چیزهایی که نمی دونستم یا اطلاعات کمی در مورد شون داشتم رو افزایش داد و به روز کرد. دیدم رو نسبت به دنیای اطرافم تغییر داد من در نمازم برای همه عزیزانی که در مدرسه تعالی زحمت می‌کشند دعای خیر می‌کنم و ان شاءالله اجرشون رو از خود خدای متعال دریافت کنند.🌹 @hodhod_taalei@taalei_edu
سلام من از وقتی با مدرسه تعالی آشنا شدم واقعا تغییراتی برام حاصل شد و خیلی برام مفید بود حتی به طوری که حدودا دو یا سه سال پیش که با مدرسه آشنا شدم اولین ماه رمضان بعد از آشنایی من با مدرسه خیلی برام خاص بود و هنوزم دارم حسرت اون ماه رمضان رو می‌خورم، تنها سالی بود که واقعا از تموم شدن ماه رمضانم ناراحت بودم خیلی حسرت اون موقع رو می‌خورم. @hodhod_taalei@taalei_edu
سلام حالم با مدرسه تعالی خوبه تقریبا یه جورایی هرروز تایمی بتونم دوره‌ها رو می‌گذرونم دیگه الانم خودم تقریبا یه جورایی جزئی از مدرسه شدم هم تعالی‌یار هستم هم این دوره ناظر بحث بودم. @hodhod_taalei@taalei_edu
سلام ظاهرا مذهبی بودم و همیشه علاقمند به مباحث دینی ولی همیشه در افکارم در مدل اعتقاداتم نقصی رو احساس می‌کردم می‌دانستم این راه استادی می‌خواهد ولی زندگی در شهری کوچک، کمبود امکانات و دسترسی نداشتن به یک موسسه یا استاد خوب کار را برایم مشکل ساخته بود دنیای مجازی با همه بدیهایش برای من خوبی هم داشت خیلی سال پیش کتاب سه دقیقه در قیامت آشنا شدم کتاب را خواندم و باید بگویم این آغاز مسیر رشد من بود مدتی بعد به واسطه دوست مجازی دیگر نقد و بررسی کتاب سه دقیقه در قیامت آشنا شدم اصلا مدل سخنرانی و مطالب با آنچه در جلسات مذهبی دیگر شرکت کرده بودم فرق می‌کرد برایم رزق شیرینی بود که دلم میخواست همه دوستانم از آن بهرمند شوند. @hodhod_taalei@taalei_edu
مدرسه تعالی منو به آرزوی دیرینه‌ام رسوند تنبلی می‌کردم و نمی‌تونستم کلاسی برای حفظ قرآن برم خدارو‌شکر به صورت مجازی در مدرسه تعالی برگزار شد. جز یک دارم ان‌شالله به اتمام می‌رسونم واقعا حال معنوییم با مدرسه خوب شده. @hodhod_taalei@taalei_edu
🥀 اگر از تو درباره غزه پرسیدند... بگو به آنها در آنجا شهیدی است که شهیدی آن را حمل می‌کند و شهیدی از وی عکس می‌‌گیرد و شهیدی او را بدرقه می‌کند و شهیدی بر وی نماز می‌خواند🥀 @hodhod_taalei@taalei_edu
من حلال بودن درآمد برام اهمیت داره و نکاتی که تو درس احکام کسب و کار یاد گرفتم باعث شد خیلی بیشتر دقت کنم و همین مقدمه‌ای شد که یک سری سفارش‌ها که برام میومد رو رد کردم چون متوجه شدم که میتونه مصداق مال حرام باشه و از این موضوع خیلی خوشحالم اینطوری دیگه مال شبهه‌ناک وارد مالم نمیشه. @hodhod_taalei@taalei_edu
تقدیم به شهدای غزه نفس بالا نمی‌آید زمین دود است با آتش گرفته خانه تنها نه، تمام کوچه را آتش تمام شهر زیر تیرِ تیزِ دشمن افتاده گرفته موی دخترهای در گهواره ها آتش پناهی نیست، جز آغوش زخم خانه‌ای ویران به سرعت می‌رود بی‌رحم، اما تا کجا آتش؟ صدای ناله ها و زجه‌ها و سرفه‌ها با هم.... زده بر هم خواب شهر‌مان را بی‌صدا، آتش برای کودکان آغوش امنی نیست، مادرها میان شعله درگیرند با این بی‌حیا آتش چه آواری! چه تصویری! عجب شعر غم انگیزی! گرفته زیر خمپاره، تن ققنوس‌ها آتش «دوباره قصه‌ی تاریخ دست حرمله افتاد میان مادری با بچه‌هایش فاصله افتاد» بخواب آرام دلبندم اگر چه عمر تو کم بود اگر چه روزهای آخرِ عمر تو درهم بود نگاهت آخرین لحظه به چشمان پدر افتاد میان التماس دیده‌گانت عالمی غم بود نمیدانم چه شد یک دفعه دیدم خانه جیغی زد برایم هر چه می‌دیدم درهم بود و مبهم بود سرت در دست بابا و تنت بر دامن من بود تمام فاجعه، یک لحظه، یک ثانیه، یک دم بود بخواب آرام! من بالای قبرت روضه می گیرم تمام دردهای کربلا اینجا مجسم بود دلم می‌خواست مردی می‌شدی دور تو می‌گشتم شب دامادی‌ات شادی و آزادی فراهم بود ولی انگار قسمت نیست با تو ماندنم دیگر غم روی دلم سنگین‌تر از کوه‌های کلِ عالم بود «بخواب آرام! بیدارند سربازان آزادی که مویی کم نخواهد شد از گیسو، آزادی» لالا خورشیدِ خوابیده به زیرخاک‌ها، لالا لالا آرامِ قلب من عصای پیری بابا لالا لالا! شب گرمی است، آغوش زمین داغ است خیالت راحت‌ای جانم! نمی‌سوزاندت سرما لالا ای غنچه‌ی شش ساله‌ی گیسو کمند من بخواب آرام می‌خوانم برایت قصه این شبها نترس ای گل پسر! آن زیرها هرچند تنهایی حواسم هست دائم پیشت‌ای مادر! از این بالا به این لالایی‌ام، یک لحظه هم ساکت نخواهم شد خیالت جمع باشد با تو هستم از، همین دنیا ولی خیلی دلم تنگ صدای دلنشین توست لالا لالا! جگر سوز است بی توماندنم اینجا «چه آواز غم انگیزی است لالالایِ مادرها چه پرواز پر از دردی است پرواز کبوترها» یکی بی‌دست افتاده، یکی بی‌سر، یکی بی‌پا چه دنیایی است این دنیای پرآشوب وانفسا چه می‌خندند معصومانه و آرام و بی تکرار عروسکها همه در رقص خون بر پای دخترها چه بازی‌های زیبایی که در اوج شعف مانده چه رویاهای شیرین به جامانده دم دریا کسی دیگر، سراغی از کسی دیگر نمی‌گیرد ندارد هیچ آوازی گلوی کوچه‌ی تنها جهان بیدار شد از خواب وحشتاک تاریکش زمانی که تکان می‌داد غزه قلب دنیا را «بخوان مادر! بخوان لالایی‌ات را چاره جزاین نیست بخوان که پرچم پیروزی ات یک لحظه پایین نیست» طاهره ده پایینی @hodhod_taalei@taalei_edu