eitaa logo
حُفره
315 دنبال‌کننده
103 عکس
8 ویدیو
1 فایل
به نام تو برای تو . . روی خودم خم شدم حفره‌ای در هستی من دهان گشود. @mob_akbarnia
مشاهده در ایتا
دانلود
خب امشب تنها نیستیم. یه ایران همراه من و حسین بیدارن🙄✌️🇮🇷 @hofreee
رختِ خونی شُستی؟ غرقِ به خون‌ها! نشُستی؟ هر چی چنگش می‌زنی لامذهب باز خونه که می‌پاشه ازش بیرون. هِی چنگش می‌زنی هی خون شتک می‌زنه تو صورتت. دلم الان اونطوره حاجی! خونی و آش و لاش! می‌دونم میگی نگو. دشمن شادمون نکن. ولی بذار یه امروز بگم. از فردا دوباره پا میشیم. خاکا رو می‌تکونیم و یاعلی. حاجی چرا همیشه ما نه؟ ما که عین اسب می‌دُویم. تا خرتناق میریم تو گِل. حالا باز میگی نگو اسب. آتو می‌گیرن. بذار بگم حاجی. یه امروز فقط. حناق می‌گیرم وگرنه. آره حاجی. مایی که چله می‌بندیم. قربونی می‌کنیم. ختم می‌گیریم. نماز. دعا. فلان. فلون. چرا ما همیشه نه؟ چرا همیشه خون باس شتک بزنه تو صورت‌مون؟ خون رفیقامون. بچه‌هامون. خون دایی و عمو و پدر و پدربزرگامون. بوی خون پدر آدمو درمیاره آخه. این لبخندای ریشو تو قاب عکسا، فیلو از پا میندازه آخه. این انتظارا خدیجه بیگوما رو خشک کرده آخه. تو میگی فدای سر یکی. منم همینو میگم. تو میگی الخیر فی ما وقع. منم میگم. تو میگی ببند و اتحاد و اینا. منم میگم حاجی. ولی دلم عینهو رختِ خونی یکیه که هزارتا تیر خورده وسط میدون جنگ. جدی نگیر حالا. دله دیگه. شلنگ تخته میندازه. اصلا بذار بزنن. اینقدر بزنن که شاید یه روز خون شتک بزنه تو صورتشون. شاید بفهمن رخت خونی شستن چقدر سخته. خسته و سنگینم حاجی. ولی فردا خوب میشم. قول! @hofreee
خدایا غیرت و مردونگی و ولایت‌مداری عبدالله بن حسن رو به پسرامون بده... از همون بچگی‌هاشون... @hofreee
MohamadReza Bazri - Masalan Toro Tab Midam (128).mp3
1.58M
. من می‌گویم شخصیت اصلی امشب حضرت علی‌اصغر نیست. قصه‌ی مادرش است. قصه‌ی مادرهاست. و البته تاریخی که تکرارشونده است. امشب قصه‌ی تمام رباب‌هاست که یک‌زمانی توی یک کنجی نشسته‌اند و مادری‌شان را قورت داده‌اند و دم نزدند. برای او. فقط او. @hofreee
امشب به یاد تموم جوون‌هایی که بینمون نیستن باشین. به نیت اونا یه‌ یا‌حسین بگین. یه قطره اشک مهمونشون کنید. ممنون میشم رفیق جوون ما رو هم به صلوات و فاتحه‌ای مهمون کنید. 💔 @hofreee
اگر حقیقت را بخواهید هنوز روز به شب نرسیده است. @hofreee
السلام علی الشیب الخضیب سلام بر محاسن به خون خضاب شده...
السلام علی الخدّ التریب سلام بر گونه خاک‌آلود...
السلام علی الثغر المقروع بالقضیب سلام بر لبی که با نی زده شد...
السلام علی الاجساد العاریه فی الفلوات سلام بر اجسادی که برهنه در بیابان رها شد
السلام علی الراس المرفوع سلام بر سری که بالای نیزه شد
السلام علی المغسل بدم الجراح سلام بر کسی که با خون زخم ها شسته شد...
السلام علی الأعضاء المقطّعات سلام بر آن اعضای قطعه قطعه شده...
السلام علی المقطوع الوتین سلام بر کسی که رگ قلبش را بریدند...
السلام علی المرمّل باالدماء سلام بر آغشته به خون‌ها...
چرا کلمه‌ها تو عربی این شکلیه؟ یه کلمه میگن. بعد جزئیات و تصویرش بدبختت می‌کنه. تو عمرم اینقدر از جزئیات سیر نشده بودم... خوبه که زیاد عربی بلد نیستم. خوبه. @hofreee
می‌دانیم که امام حسین را شهید می‌کنند. می‌دانیم که سرشان را از تن جدا می‌کنند. می‌دانیم سرهای روی نیزه‌ها را. می‌دانیم آتش زدن خیمه‌ها را. می‌دانیم اسارت زن‌ها را. اما هرسال روز عاشورا که به عصر می‌رسد یک انتظار و امید کُشنده‌ای می‌افتد به جانمان که نه! امسال اینطور تمام نمی‌شود. امسال سری از تن جدا نمی‌شود. امسال اسب‌ها را نعل تازه نمی‌زنند. بعد که به غروبش می‌رسیم و امیدمان ذبح می‌شود، غم و بُهت شمع به دست شانه به شانه‌مان می‌آیند. به نظرم این انتظار و امید و غم و بُهت از یک‌جای نزدیک‌تری می‌آید. یک‌جایی که لا به لای روضه‌ها می‌خواهیم پنهانش کنیم و به روی خودمان نیاوریم. به روی خودمان نیاوریم که قصه‌ی خودمان هنوز پایانی ندارد. که امام زمانمان در کدام بیابان دارد "هل من ناصر" می‌گوید. زل زده‌ایم به پایان قصه‌ی کربلا و هرسال امید داریم که آنطور نشود تا پایان جدیدی برای خودمان و بشریت بسازیم. و ای کاش هرچه زودتر بسازیم! که کودکان توی غزه منتظرند. کاش روز عاشورا را بالاخره به شب برسانیم. @hofreee
می‌دونی چرا سخت‌تر از قبل میشه؟ برای اینکه به اون مرحله‌ی سخت قبلی عادت کنی و سفت بشینی سرجات و دم نزنی😅 گاهی که دم نمی‌زنی می‌دونی چرا سخت‌تر میشه؟ چون عادت کردی و خدا عاشق به هم زدن عادته |: @hofreee
اگر بخواهم روراست باشم باید بگویم که مادری انزوا می‌آورد. حتی اگر دهمین بچه‌تان را هم بیاورید مدتی می‌روید توی یک جزیره‌ی متروک. جایی که خیلی‌ها نمی‌شناسندش و شما هم با آنجا غریبه‌اید. طول می‌کشد تا یاد بگیرید و قایق‌تان را بسازید و بزنید به آب. زمان می‌خواهد و البته صبر. ناامید نشوید. یک مَن قوی‌تر برمی‌گردد وسط آدم‌ها. @hofreee
خانم پناهنده! من توی روزهای پرمشغله‌ام برای سریال شما جا باز می‌کردم. شاید اگر از میزان خواب و شلوغی زندگی‌ام باخبر نباشید نتوانید ارزش جمله‌ی قبلم را درک کنید! و البته تا همیشه یادم می‌ماند که روزهای سخت مادری‌ام زنی که هیچ شباهتی به من نداشت امید در دلم کاشت. یعنی شما! چرا؟ چون موفقیت و درخشش زن‌ها مثل تولد یک نوزاد برایم پُر از امید است. امیدی که زندگی ادامه دارد و باید کار کنم و کار کنم و کار کنم و می‌شود! و خواهد شد! جزئیاتی توی زندگی و آدم‌هاست که فقط ما زن‌ها می‌توانیم بنویسیم و بسازیم‌شان. حیف است که روایت نشوند. از این بابت از شما ممنونم. "آه اي يقين گمشده، اي ماهي گريز در بركه‌هاي آينه لغزيده تو به تو! " @hofreee
. خب تو گرمای ۴۰ درجه‌ی تهران چی می‌چسبه؟ آفرین! یه چای دبش! اونقدر که قطره‌های عرق بچکن توی لیوان :) شما از کجا و چند درجه همراه هستی بزرگوار؟😅 @hofreee
امیدوارم ویروس‌ها امون بدن و به این کتابِ حلقه‌ی کتاب مبنا برسم🙂 عکس خیلی حرفه‌ای شده می‌دونم! ولی قبول کنید خیلی زنده و گویاست😅 @hofreee
شماها که میرید شهادت نوش جونتون. ولی ماها دیگه می‌ترسیم صبح‌ها چشامونو باز کنیم! دنیا داره سبک میشه و ترسناک! @hofreee
. قصه‌ی قطره‌ها مثل دریاست که می‌گویند جز زیبایی نمی‌بینیم. کاش ما هم آن قطره‌هایی باشیم که می‌رسند به دریا. @hofreee
امروز بعد از مدت‌ها پاهایم به زق زق افتاد. از خستگی! از کار زیاد! اگر بدانید چقدر بابتش خوشحالم و خدا را شکر کردم. برایتان عجیب است نه؟ روزهای قبل که آدم‌ها از خستگی‌ها و میزهای شلوغ پلوغشان و کمبود وقت می‌نالیدند فقط بهشان غبطه می‌خوردم. دلم می‌خواست جایشان باشم. آنقدر بدوَم که پاهایم را دیگر حس نکنم. آدم‌های زیادی را هم در بیمارستان‌ها و آسایشگاه‌های روانی و خانه‌های سالمندان می‌شناسم که آرزوی من را داشتند. آدم‌ها گاهی یادشان می‌رود که "خستگی" نعمت است. اینکه بتوانی کار کنی نعمت است. اینکه بتوانی به جنگ بروی نعمت است. البته حق می‌دهم که گاهی نیاز به همدردی و همدلی داشته باشیم ولی کاش یادمان نرود که بعضی چیزها لطف خداست. کاش همه بتوانند لذت شیرین خستگی را بچشند. لذتی که می‌گوید هنوز زنده‌ایم. @hofreee