eitaa logo
حُفره
552 دنبال‌کننده
207 عکس
20 ویدیو
2 فایل
به نام تو برای تو . مبارکه اکبرنیا هستم. شیمیستِ روانشناسی‌خوانده که عاشقِ کتاب 📚 و محتاجِ کلمه✍️ است. مشغول به شغل‌های شریفِ همسری، مادری و استادیاری مدرسه‌ی نویسندگی مبنا . اینجا هستم👇 https://harfeto.timefriend.net/17535375413668
مشاهده در ایتا
دانلود
قطار می‌رسد. مثل ماری که شکاری پیدا کرده، روی ریل می‌خزد. نمی‌توانم نگاهش کنم. چشمانم را می‌بندم. باز که می‌کنم کسی درون آینه‌ی رو‌به‌رویم نگاهم می‌کند. کسی که من نیستم. کسی که به عدم‌تعادلش رسیده است. استادم می‌‌گفت داستان را از نزدیک‌ترین نقطه به عدم تعادل شروع کن. باید شروع کنم. فقط کافی‌ست دستم را بالا ببرم و میوه‌ی رسیده را بچینم. فقط کافیست سوار قطار شوم. تا به خودم بجنبم قطار رفته است. روی دیوار کوتاهِ نزدیک ریل‌ها جمله‌ای نوشته است. جمله‌‌ای کم‌رنگ که اگر فقط لب پرتگاه باشی، می‌توانی بخوانی‌اش. درصورت گیر کردن وسایل بین درهای قطار آن‌ها را رها کنید. اگر وسایلم گیر کند چه می‌کنم؟ من همان احمقی هستم که به جنگِ مار گرسنه می‌روم! من هیچ‌چیزم را بین این‌ درها رها نمی‌کنم! حالا رها نمی‌کنم. تمام شد! از کوهِ عدم‌تعادل بالا رفته‌ام و حالا در دشتِ تعادل جدیدم. نکند یک کوهِ بلند آن‌پشت‌ها باشد؟