چرا کلمهها تو عربی این شکلیه؟
یه کلمه میگن.
بعد جزئیات و تصویرش بدبختت میکنه.
تو عمرم اینقدر از جزئیات سیر نشده بودم...
خوبه که زیاد عربی بلد نیستم.
خوبه.
#روز_عاشورا
#واه_حسینا
@hofreee
میدانیم که امام حسین را شهید میکنند.
میدانیم که سرشان را از تن جدا میکنند.
میدانیم سرهای روی نیزهها را.
میدانیم آتش زدن خیمهها را.
میدانیم اسارت زنها را.
اما هرسال روز عاشورا که به عصر میرسد یک انتظار و امید کُشندهای میافتد به جانمان که نه! امسال اینطور تمام نمیشود. امسال سری از تن جدا نمیشود. امسال اسبها را نعل تازه نمیزنند.
بعد که به غروبش میرسیم و امیدمان ذبح میشود، غم و بُهت شمع به دست شانه به شانهمان میآیند.
به نظرم این انتظار و امید و غم و بُهت از یکجای نزدیکتری میآید. یکجایی که لا به لای روضهها میخواهیم پنهانش کنیم و به روی خودمان نیاوریم.
به روی خودمان نیاوریم که قصهی خودمان هنوز پایانی ندارد.
که امام زمانمان در کدام بیابان دارد "هل من ناصر" میگوید.
زل زدهایم به پایان قصهی کربلا و هرسال امید داریم که آنطور نشود تا پایان جدیدی برای خودمان و بشریت بسازیم.
و ای کاش هرچه زودتر بسازیم!
که کودکان توی غزه منتظرند.
کاش روز عاشورا را بالاخره به شب برسانیم.
#عاشورا
#تاریخ
#بشر
#پایان
@hofreee
میدونی چرا سختتر از قبل میشه؟
برای اینکه به اون مرحلهی سخت قبلی عادت کنی و سفت بشینی سرجات و دم نزنی😅
گاهی که دم نمیزنی میدونی چرا سختتر میشه؟
چون عادت کردی و خدا عاشق به هم زدن عادته |:
#موقت
#شوخیباسختیها
#بشوخوزندگیکن
#اوسکریمدمتولرم
#بهتریننویسندهجهان
@hofreee
اگر بخواهم روراست باشم باید بگویم که مادری انزوا میآورد. حتی اگر دهمین بچهتان را هم بیاورید مدتی میروید توی یک جزیرهی متروک. جایی که خیلیها نمیشناسندش و شما هم با آنجا غریبهاید. طول میکشد تا یاد بگیرید و قایقتان را بسازید و بزنید به آب.
زمان میخواهد و البته صبر.
ناامید نشوید.
یک مَن قویتر برمیگردد وسط آدمها.
#ازاینروزهایم
#مادری
@hofreee
خانم پناهنده!
من توی روزهای پرمشغلهام برای سریال شما جا باز میکردم. شاید اگر از میزان خواب و شلوغی زندگیام باخبر نباشید نتوانید ارزش جملهی قبلم را درک کنید!
و البته تا همیشه یادم میماند که روزهای سخت مادریام زنی که هیچ شباهتی به من نداشت امید در دلم کاشت. یعنی شما! چرا؟ چون موفقیت و درخشش زنها مثل تولد یک نوزاد برایم پُر از امید است.
امیدی که زندگی ادامه دارد و باید کار کنم و کار کنم و کار کنم و میشود! و خواهد شد!
جزئیاتی توی زندگی و آدمهاست که فقط ما زنها میتوانیم بنویسیم و بسازیمشان. حیف است که روایت نشوند.
از این بابت از شما ممنونم.
"آه اي يقين گمشده، اي ماهي گريز
در بركههاي آينه لغزيده تو به تو! "
#در_انتهای_شب
#سریال_خوب
@hofreee
.
خب تو گرمای ۴۰ درجهی تهران چی میچسبه؟
آفرین! یه چای دبش!
اونقدر که قطرههای عرق بچکن توی لیوان :)
#وطنم_پارهی_تنم
#و_ما_ادراک_چایی
شما از کجا و چند درجه همراه هستی بزرگوار؟😅
@hofreee
امیدوارم ویروسها امون بدن و به این کتابِ حلقهی کتاب مبنا برسم🙂
عکس خیلی حرفهای شده میدونم!
ولی قبول کنید خیلی زنده و گویاست😅
#خستهترین_حالت_ممکن
#در_جبهه_غرب_خبری_نیست
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش
#انجمن_کتابخوانهای_مبنا
@hofreee
شماها که میرید
شهادت نوش جونتون.
ولی ماها دیگه میترسیم صبحها چشامونو باز کنیم!
دنیا داره سبک میشه و ترسناک!
#اسماعیل_هنیه
#شهید_رئیسی
#حاج_قاسم
@hofreee
.
قصهی قطرهها مثل دریاست که میگویند جز زیبایی نمیبینیم.
کاش ما هم آن قطرههایی باشیم که میرسند به دریا.
#زن
#مادر
#یا_زینب
#اسماعیل_هنیه
#حکایت_همچنان_باقیست
@hofreee
امروز بعد از مدتها پاهایم به زق زق افتاد. از خستگی! از کار زیاد! اگر بدانید چقدر بابتش خوشحالم و خدا را شکر کردم. برایتان عجیب است نه؟ روزهای قبل که آدمها از خستگیها و میزهای شلوغ پلوغشان و کمبود وقت مینالیدند فقط بهشان غبطه میخوردم. دلم میخواست جایشان باشم. آنقدر بدوَم که پاهایم را دیگر حس نکنم. آدمهای زیادی را هم در بیمارستانها و آسایشگاههای روانی و خانههای سالمندان میشناسم که آرزوی من را داشتند.
آدمها گاهی یادشان میرود که "خستگی" نعمت است. اینکه بتوانی کار کنی نعمت است. اینکه بتوانی به جنگ بروی نعمت است.
البته حق میدهم که گاهی نیاز به همدردی و همدلی داشته باشیم ولی کاش یادمان نرود که بعضی چیزها لطف خداست.
کاش همه بتوانند لذت شیرین خستگی را بچشند. لذتی که میگوید هنوز زندهایم.
#خستگی
@hofreee
میدانید! نویسندگی تنها مهارتیست که مدتی اگر برایش تلاش مستقیمی نکنم حسرت نمیخورم! مثلا وقت نکنم کتابی بخوانم یا بنویسم یا دورهای بروم. نمیگویم خب دیگر تمام شد! همه چیز را باختم! نه! چون دارم زندگی میکنم. با احساسات مختلفی مواجه میشوم. تجربه جمع میکنم. فکر میکنم. یاد میگیرم. تغییر میکنم. به تعادلهای جدیدی میرسم و اینها همه خوراک اصلیام میشود برای نوشتن. برای سالها بعد که گرد و خاکها خوابید و چشمهایم توانست بهتر ببیند. پس اگر فکر میکنید راکدترین فرد جهان هستید، باز هم نیستید! شما فعلا ریشههایی هستید زیر خاک!
از اینکه توی طوفان شن گیر کردهاید و آدمها لب دریا یا زیر سایهی درختان جنگل نشستهاند، نترسید! روزی خیلی سریعتر و بهتر به آنها میرسید.
امید نیروی محرکهی کار ماست.
#نویسندگی
#تجربه_زیسته
#یادآوریبهخودم
پ.ن: البته وقتش که شد نباید از مطالعه و نوشتن غافل شد! اصلا و ابدا!
@hofreee
فردا ۲۹ سالگی را پُر میکنم و میروم توی ۳۰! همان سن عجیب و غریبی که از کودکی برایم بزرگ بود. هنوز هم هست. احساس میکنم هنوز قد خودم و زندگیام بهش نرسیده است.
زل زدهام به عکسِ شب تولدم. روی زمین نشستهایم. کیک صورتیرنگی را که رویش پُر از قلبهای فوندانتیست روی سطل لگوی بچهها گذاشتهایم. پسرها دورم را گرفتهاند. محمدحسین زل زده به دوربین. با همان اخم همیشگیاش. روسری سبز محبوبم را با چنگ و دندان از لای رختخوابها کشیدهام بیرون. اینکه چرا آنجا بوده بماند! چشمهایم تا همین چند ساعت پیش مثل پفک نمکی باد کرده بودند. تعداد رگهای خونی که از کمخوابی افتاده تویشان از دستم در رفته است. رژ صورتی کمرنگی مالیدهام روی لبهای کبودم. مهدی میگوید بخندیم و من نهایت تلاشم را برای انقباض ماهیچههای صورتم میکنم اما همین است! بیشتر نمیتوانم. بیشتر نمیشود! آغاز ۳۰ سالگیم همین است!
روی زمین.
در آغوش پسرهایم.
با خندهای که روی خستگیها و فکرهایم را میپوشاند!
با خندهای که مثل گذشته نمیدود توی صورتم بلکه آرام و متین راه میرود.
۳۰ سالگی نمیگوید بلکه از حالا دارد نشان میدهد.
#مرداد
#سی_سالگی
میشود برایم خیر و نور بخواهید؟
@hofreee
یه کامنتمون نشه برای قهرمانمون؟🙃
وسط این همه تخریب!
👇👇👇👇👇
https://www.instagram.com/p/C-fDV9riw6N/?igsh=MWlkMGVxdmtiNnliZg==
#یل_مازرون😌
#دلیر_ایرون
#حسن_یزدانی
#قهرمان
#پهلوان
#المپیک۲۰۲۴
@hofreee