حق
پنجم از اصول دهگانه عزلت است ، و عزلت بیرون آمدن است از آمیزش خلق به اختیار و بریدن از ایشان چنانکه به موت طبیعی ، مگر از خدمت شیخی که به حق رسیده باشد ومربی او باشد
«شیخ ولی تراش »
هو
تنهات یافتم، هریکی به چیزی مشغول و بِدان خوشدل و خرسند، بعضی روحی بودند به روح خود مشغول بودند، بعضی به عقل خود، بعضی به نَفس خود.
تو را بیکس یافتیم، همهی یاران رفتند به سوی مطلوبان خود و تنهات رها کردند، ”من یارِ بییارانم”.
📕 #مقالات_شمس_تبریزی
@sarire_kelk
هو
ای سید!
آنچه تو را ضروری است تعقل معنای وحدت است و پیوسته در آن مراقب بودن و به تفضیل این معارف وارسیدن. در اول امر هیچ در کار نیست. چون به عنایت الهی وحدت در دل نشیند و خیال دوئی مرتفع گردد، تو را صفائی رو خواهد داد که همه علوم و حقایق بر تو مکشوف خواهد شد و خفیه ای نخواهد ماند. تا کثرت از نظر نرفته و تا توهم دویی باقی است، علوم صحیحه مشکل است که روی نماید.
#جناب_خواجه_حوراء_مغربی
هو
گوشه خلوتی و یک دو سه کس
ملک فقر و فنا دگر همه هیچ
یکدوسه یار همدم هم درد
هم یکی هم سه تا دگر همه هیچ
فیض را بس پس از نبی و علی
یازده پیشوا دگر همه هیچ
#فیضکاشانی
هو
ای دوست! شیخ بَرَکت (شیخ برکه)[ از مشایخ همدان و پیر عین القضات] ، مثلاً، جز «الحمدلله» و سورتی چند از قرآن یاد ندارد، و آن نیز به شرط بر نتواند خواندن، و «قال یقول» نداند که چه بوَد. و اگر راست پرسی، حدیث موزون به زبان همدانی هم نداند کردن؛ ولیکن من می دانم که قرآن او داند درست، ومن نمی دانم الا بعضی از آن، و آن بعض هم نه از راه تفسیر و غیر آن بدانسته ام؛ از راه خدمت او دانسته ام.
* قرآن در پرده است و تو نامحرم، هرگز تا جان خود را در طلب او نبازی، او خود را وا تو ننماید؛ زیرا که تا خدمت او نکنی چندین سال، محرم نگردی.
* نشان همّت آن است که هرگز در حاصل و حاضر نگاه نکند؛ بل همه نظر او مقصور بوَد، بر آن چه ندارد.
عین القضات همدانی
هو
همهی وصیّتها در دو کلمه جمع کرده است رسول -علیه من الصّلوه افضلها- کسی را که از وی وصیتی درخواست گفت: "قل ربّیَ الله فَاستَقِم". حقیقت ربّی الله آن است که نیستی خود بیند و هستی حق تعالی غالب گردد، پس نیستی هرچه جز وی است بیند تا هستی بر وی مقصور بوَد و کلّیّت وجود وی را باشد، و هر چند التفات وی از اعیان منقطعتر میگردد این وجود حقّ را مسلّمتر میشود تا خود جز وی را نبیند و دل بر هیچ چیز اعتماد نکند، و استقم این استقامت در سه اصل است: در دل است، و در اخلاق و صفات دل، و در جوارح. اما استقامت در جوارح آن است که حرکات و سکنات او همه به وزن سنّت بود و استقامت در اخلاق آن است که انبعاث او به شهوات نفسِ خود نبوَد بلکه به اشارات دین بود...، و استقامت دل آن است که قرارگاه ذکر حق تعالی بود و مراقب میباشد تا هیچ چیز دیگر بر وی گذر نکند.
مکاتیب امام محمد غزالی
به تصحیح و اهتمام عباس اقبال آشتیانی
@yarekhaksar
هو
اثر گشایش اندرون و علامتش که پیدا شود دو چیز است: حُسن خُلق و حُسن سخاوت، و هر دو تصرّف الهی است در بنده. هر طالبی که انشراح دل یابد و دلش گشاده گردد دستش نیز گشاده گردد، "وَ مِمّا رَزقناهُم یُنفِقونَ". و گشایش دست از گشایش دل است.
کوی طریقت، حالات و کلمات شیخ صفیالدین اردبیلی
صمد موحد
@yarekhaksar
هو
و فَرِّغ قَلبي لِمَحَبَّتِکُ، وَاشغَلهُ بِذِكرِکَ.
قلبم را براى محبّتت خالی ساز و آن را به ياد خود مشغول بدار.
صحیفه سجادیه
امام زینالعابدین (علیهالسّلام)
@yarekhaksar
هو
معرفت حقیقی تنها از راه واپس زدن حجابهای نفسانی از آیینهی دل حاصل شود و چون این حجابها مرتفع گردد، جمال گنج نهان الهی در سرّ مکنون قلب دیده شود.
سِرّ الاسرار
سید عبدالقادر گیلانی
@yarekhaksar