هو
“ الم “ ؛
‘الله و جبرئیل و محمد’ است.
اِنّاأنزَلناهُ فی لَیلَةِالقدر ،
نَزّلَ بِه الروحالأمین علی قَلبک
الف احد است که آمر است،
لام عقل فعال است که مؤتمر و واسطه در فیض است،
میم مظهر جمیع حروف تکوینی
و تدوینی است که سراج مُنیر است.
قلبِ لام الف است،
و آخرِ لام میم،
بلکه قلب میم هم الف است.
فتبصّر.
این اشارت بر سه رتبه است از وجود
گر مراتب را شناسی با شهود:
اول الله است
و ثانی جبرئیل
عقلِ فعّال اوست از روی دلیل
منتهی باشد محمد(ص) در نمود
زآنکه دارد جامعیّت در وجود
فیض هستی جبرئیلِ ذوالعطا
ز ابتدا گیرد دهد بر منتها
▪︎علامهحسنزاده
هو
بنده مینالد به حق از درد و نیش
صد شکایت میکند از رنج خویش
حق همی گوید که آخر رنج و درد
مر ترا لابه کنان و راست کرد
در حقیقت هر عدو داروی تست
کیمیا و نافع و دلجوی تست
زین سبب بر انبیا رنج و شکست
از همه خلق جهان افزونترست
مثنوی
هو
گفتند: «یکی توبه کرده بود و بشکست.» گفت: «اگر توبه او را بشکسته بودی، هرگز او توبه نشکستی.»
شیخ ابوسعید ابوالخیر
@yarekhaksar
هو
☀️
اگر علم مکاشفت حاصل شود
جمال حق در"آيينه دل" نمودار میگردد
علم مکاشفت،
به تعلم ومطالعه حاصل نشود
حصول آن به اعمال صالح
و صفای "آیینه دل" به زهد
و گرسنگی و بیداری و خاموشی
و اعتزال از مردم باشد
مثلا "بیداری" در شب
دل را روشن کند
و صافی سازد
و "نور" بخشد
و چون این صفا به صفایی که
از گرسنگی حاصل شده
افزوده شود
دل چونان"ستاره ای"فروزان شود
چون آیینه ای درخشان
و آن گاه "جمال حق"
در آن نمودار گردد.....
بر گرفته از کتاب #کیمیای_سعادت
@Analhaghhoo
هو
عاشق،
آن را گویند که :
در نظرش
دیگر چیزي نیاید جز محبوب
تسبیحِ عاشقان است سرِ زلف آن نگار
در هر خَمي نوشته ببين:
یار ...
یار...
یار...
▪︎شرحرسالهمعرفت
▪︎شیخنجمالدینکبری