چقد ناب هستن آدمای این مدلی🥺 فک کن.. برای برای غذای فانی سر سفره اگر خرج اضافه بشه تشویق و کف و هورا میکشن برات.... ولی برای خرج کتاب سرشون دود میکنه (📘 کتاب غذای روحِ )
https://eitaa.com/joinchat/981794910C5d765a6b02
👆نظر گل دختر ۱۵ساله امون بعد کتاب اورا "بعد مدتها یه کتاب خوندنم که عالی از آب در اومد .."😃https://eitaa.com/joinchat/981794910C5d765a6b02
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شوخی رهبر انقلاب با جوانهایی که اهل کتاب نیستند!
⭕️ دلم میخواد شماها واقعاً کتاب بخوانید!
https://eitaa.com/joinchat/981794910C5d765a6b02
📚کتابهای خویش را حفظ کنید.
🔺زیرا به زودی به آنها نیازمند خواهید شد.
«یکی از بزرگان»
👆👤 کلر ژوبرت کیست؟
📘قصه های کودکان
🔹همه ما اسم کتاب لینالونا (کتابی در مورد فلسفه حجاب) را زیاد شنیده ایم اما شاید کم تر کسی با نویسنده آن خانم کلر ژوبرت آشنا باشد. کلرژوبرت نویسنده فرانسوی در سال 1961 میلادی (1340 خورشیدی) در پاریس متولد شد. مادرش پزشک بود و پدرش نقاش و کندهکار. کلر دوران کودکی خود را در پاریس گذراند. در سن ۱٩ سالگی به دین اسلام گروید و مسلمان شد. از سال ۱۳۶۲ با همسرش که ایرانی است ساکن ایران شد. او لیسانس علوم تربیتی، فوقلیسانس ادبیات کودک (از راه دور از دانشگاه «لومان» فرانسه) و تحصیلات حوزوی (سطح دو) دارد.
🔸خانم ژوبرت از زمانی که مادر شد و میخواست کودکانش را به کتاب علاقهمند کند، به نوشتن ادبیات کودک علاقهی زیادی پیدا کرد. او میگوید: «از طرف دیگر بچهها وقت و بیوقت از من قصه میخواستند و خیلی پیش میآمد که مجبور میشدم خودم قصه بسازم. این شد که کمکم شروع به نوشتن کردم». از این زمان بود که کلر ژوبرت نوشتن و تصویرگری برای کودکان را شروع کرد. داستانهای او در ایران، لبنان و فرانسه منتشر میشوند.
🔹ژوبرت معتقد است که ادبیات بستر مناسبی برای آموزش و انتقال مفاهیم دینی و اسلامی به کودکان است. او سعی می کند در داستان های خود به زبان ساده جواب سوالهای کودکان را دربارهی مفاهیمی همچون خدا و ... بدهد. نگاهی به آثار او نشان میدهد که ژوبرت توانایی ویژهای در توصیفات و آموزش حقایق زندگی به زبان کودکانه دارد. او اتفاقات تلخ و شیرین دنیایی که در آن زندگی میکنیم را در دنیای قصهها ترسیم میکند.
🔸کلر ژوبرت برای کتاب «در جستجوی خدا» دو جایزهی جشنواره کتاب سل
کتابخوانی شهید حججی
👆👤 کلر ژوبرت کیست؟ 📘قصه های کودکان 🔹همه ما اسم کتاب لینالونا (کتابی در مورد فلسفه حجاب) را زیاد شنی
کتاب سلام و جشنواره کتابهای کمک آموزشی رشد را گرفت. کتاب «خداحافظ راکون پیر» از او هم سه جایزهی جشنوارهی کتاب سلام، پروین اعتصامی و کتاب سال شهید غنی پور را برای این نویسنده به ارمغان آورد.
🔹در آثار این نویسنده مفاهیم اسلامی مثل حضور خداوند در جهان هستی، مرگ، معاد، آموزههای دینی مثل احترام به بزرگتر، حجاب، نماز و ... همراه با متنی روان، ساده و لحنی دل نشین به مخاطب ارائه می شود.
📕 آثار کلر ژوبرت:
✅ لینالونا
✅ شکر خدا
✅ سؤال موموکی
✅ با...با...باشه و دو داستان دیگر
✅ هزار بوسه پرپری و دو داستان دیگر
✅ آرزوی زنبورک
✅ دعای موش کوچولو
✅ اگر من جای تو بودم
✅ امین ترین دوست
✅ گربه ی کوچه ی ما
✅ خط خطو
✅ آدم کوچولوی گرسنه
منبع: کانال محتوای تربیت دینی کودک و نوجوان و سایت فیدیبو
#معرفی_کتاب
#معرفی_نویسنده
✓|کانال مرزبان فرهنگی | ارسال و کپی با ذکر منبع جایز است.
🔰 @marzbanefarhangi
معرفی کتاب تولد در لس انجلس
برشی از کتاب 👇
. من از دسته دوم بودم. به خصوص وقتی با «کارناوال رقص » آشنا شدم ...🕺
تا آن روز همه نوع عیش و نوش و خوشگذرانی را تجربه کرده بودم؛ اما حس میکردم این، یک چیز دیگر است...
مثل معتادهایی شده بودم که دیگر مواد قبلی راضی شان نمی کند و هردفعه دنبال چیزی جدید می گردند....
هر بار هم می گویند این چیز دیگری است، این یکی را اگر تجربه کنم، دیگر دست از این کارها برمی دارم و می روم پی زندگی ام. گروهی زن و مرد و مست که توی کوچه و خیابان می رقصند و می رقصند ...
کتابخوانی شهید حججی
معرفی کتاب تولد در لس انجلس برشی از کتاب 👇 . من از دسته دوم بودم. به خصوص وقتی با «کارناوال رقص »
👇
صدای بوم بوم طبل ها و موسیقی پرهیجانی که از بلندگوها پخش می شیشه های هتل را می لرزاند. متوجه شدم کارناوال رقص دارد از جلوی هتل رد میشود ... دویدم کنار پنجره . عده ای آنها را تماشا می کردند و عده دیگری همراه آنها می رقصیدند. از دیدن این صحنه ها و خوشگذرانی هایی که این چند روزو چند شب خواهم داشت، هیجان زده شدم. گفتم: «عجب جایی آمدم! این جا چه شور و هیجانی هست .»
فکر کردم کارناوال تازه شروع شده و حالاحالاها هم ادامه دارد. بهتر است عجله نکنم. یکی دو ساعتی استراحت کنم و دوش بگیرم، بعد خودم را به کارناوال رقص برسانم. روی تخت دراز کشیدم؛ ولی خوابم نمی برد. برای اینکه چشمم خسته شود و خوابم ببرد باید چند صفحه ای کتاب می خواندم. سراغ کوله ام رفتم. ناگهان یک کتاب کوچک با برگ های کهنه کاهی و جلد سبز، به بیرون سُر خورد. اولش یادم نبود این کتاب از کجا آمده؛ اما با کمی دقت ، یاد روز حرکتم از «لس آنجلس» افتادم. ..موقعی خداحافظی داشتم کفشهایم را می پوشیدم که خواهر بزرگترم، «فريبا»، از راه رسید. از سر وضعم فهمید بازم عازم سفر هستم ...خواستم از در خانه بیرون بروم، صدایم زد. برگشتم.. دیدم کتابی برداشته و آمد طرفم. گفت: «بیا از زیر قرآن ردت کنم.» پرسیدم: «برای چی؟» گفت: «برای اینکه محافظت باشد، برزیل خیلی دور است.»
از زیر قرآن که رد شدم دوباره جلوی در ایستادم و گفتم: «فريبا قرآن را بده همراهم باشد.»
کتابخوانی شهید حججی
👇 صدای بوم بوم طبل ها و موسیقی پرهیجانی که از بلندگوها پخش می شیشه های هتل را می لرزاند. متوجه شدم
.... با خودم فکر کردم دختره خرافاتی خجالت هم نمیکشد. آمده اینجا، در آمریکا، توی مرکز علم و دانش، مثل آمریکایی ها می خورد، میگردد و میرقصد؛ اما، هنوز دست از این خرافات برنداشته...😏
انگار یک کتاب هم می تواند آدم را از بلا حفظ کند.🙄
بگذار سر فرصت چند صفحه اش را بخوانم و چند مطلب غیرعلمی و خرافاتی اش را پیدا کنم تا وقتی برگشتم، توی صورتش بزنم و بگویم:
«دختره کم عقل! اینجا دیگر دست از این عقاید خرافاتی ات بردارد. اگر قرار بود با این چیزها زندگی کنیم پس چرا آمدیم اینجا؟ میماندیم همان ایران و مثل بقیه زندگی مان را میکردیم.»
| حالا این قرآنی که میگویند مال مادربزرگم بوده و توی این چند سال حتى یک بار هم باز نشده و فقط گاهی در سفره هفت سین سروکله اش پیدا میشد، توی دستم بود. فکر کردم: «
چرا که نه؟ کی بهتر از حالا؟ وقت که دارم، دنبال کتاب هم که میگشتم، پس چند صفحه اش را می خوانم تا ببینم اصلا حرف حساب قرآن چیست .»
صفحه اول را باز کردم. دیدم به زبان عربی است. بلد نبودم؛ اما زیر عربیها كلمات ریزی به فارسی بود که با کمی دقت میشد خواند: «
به نام خداوند بخشاینده مهربان. اینک آن کتاب که در آن هیچ شبهه ای نیست و راهنمای پرهیزکاران است...» برای همین خط، چند لحظه مکث کردم. فکر کردم:
اوووه.... !
چه اطمینانی هم به خودش دارد. کتابی که هیچ شک و تردیدی در آن نیست...🤔 پس کار من معلوم شد. میگردم و چندجا را که تناقض یا شک و تردید دارد، پیدا می کنم و دستش را رو میکنم. این حرف ها به درد همان عرب هزاروچهارصد سال پیش می خورد که علم
نداشت و نمی دانست دلیل خیلی از اتفاق ها چیست. بعد آمد و یک چیز تخیلی درست . کرد تا دلیل جهلش را به آن نسبت بدهد؛ نامش را هم دین گذاشت.... امروز وقتی علم و دانش هست دین دیگر کجا بود ...😏 اینها مال عرب هایی است که نظم نداشته و نمیدانستند تمیزی یعنی چی ...عربی که حرف برای جامعه مدرن امروز بشر ندارد ...
لیست کتابهای امانتی در شعبه باغ نوید👇
📙 «تجربه های پس از مرگ» 👇
✔️تقاص
✔️بازگشت
✔️شنود
✔️سه دقیقه در قیامت
✔️با بابا
📙«امانتی شهدایی» 👇
✔️سلام بر ابراهیم
✔️سلام بر ابراهیم
✔️دیدم که جانم میرود ✔️عمار حلب
✔️نخل و نارنج
✔️ادواردو
✔️یادت باشه
✔️حاج قاسم سلیمانی
✔️علی بیخیال
✔️در مسیر بندگی به سبک شهدا
✔️عارفانه
✔️دختر شینا
📙 «اهل بیتی» 👇
✔️در مسیر بندگی (بزرگان دین)
✔️فریاد مهتاب
✔️سرچشمه حیات
✔️شکاف
✔️پسران دوزخ
✔️ناقوسها به صدا در می آیند
✔️نفوذ در ایران
✔️رویا یک دیدار
📙رمان جوان👇
✔️هوای من
✔️از کدام سو
✔️فرشته در برهوت
✔️فریب
✔️ماروپله
✔️سایه شوم
✔️من نه ما
✔️درنگ
✔️گریه های مسیح
✔️دُعبَل و زُلفا
✔️نیمه پنهان مکران ✔️خاطرات سفیر
✔️تولد در لس آنجلس
✔️رمان او را
✔️تولد در توکیو
📙«روانشناسی» 👇
✔️من. عشق. مخاطب خاص
✔️من. زندگی. موسیقی ✔️معایب روابط دختر و پسر
✔️قدرت پنهان من
✔️طعم شیرین خدا ۴
✔️سرکار عِلّیه
✔️و آنکه دیرتر آمد
✔️ قالب تهی کن
من زنده ام
✔️ دختر شینا
✔️مجید بربری
✔️ شاهرخ
✔️ مسافر کربلا
✔️پسرک فلافل فروش
✔️من اینجا نمی مانم
https://eitaa.com/joinchat/981794910C5d765a6b02
🍃امام صادق عليه السلام فرمودند :
بنويسيد✍🏼
زيرا جز با نوشتن، حفظ نمى كنيد.🍃
..