eitaa logo
کانال تبلیغی حجت الاسلام حبیبی
256 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز شهادت حضرت ام‌البنین سلام الله علیها تسلیت باد اگر نشد که نهم رو به کربلای حسین بقیع را کنم از گریه کربلای حسین نگه به چهرۀ عباس کرده، می‌گفتم هزار مرتبه عباس من فدای حسین به دشت کرب و بلا تا کنند پرپرشان چهار دسته‌ گل آورده‌ام برای حسین شب عروسی خود نیز با علی گفتم چو من هزار عروسند خاک پای حسین ز کودکی به عزیزان خویش می‌گفتم که سر به دست بگیرید در هوای حسین همیشه بود به هر جا نگاه عبّاسم به ماه عارض و بر قامت رسای حسین نگاه من هم از آن بود بر رخ عباس که داشت جلوه ز روی خدانمای حسین به چار نجل شهیدم درود باد درود که بود پشت سر هر یکی دعای حسین حضور فاطمه آرم به حشر چار ذبیح که جانشان شده تقدیم در منای حسین همیشه بود روان روح چار فرزندم چو اختران ز پی ماه در قفای حسین خدا گواست ز عباس بیشتر می‌برد دل مرا همه جا نام دل ربای حسین به دشت کرب و بلا جای شاخۀ یاسم به خاک پای وی افتاد دست عباسم نسیم علقمه پیوسته می‌دهد خبرم که پاره‌ پاره چو گل گشت پیکر پسرم به خون طپید لب تشنه ماه علقمه‌ام نشد که قطرۀ آبی برای او ببرم به وقت مرگ غریبانه سر به خاک نهم که از چهار پسر نیست یک پسر به برم هزار بار الهی شود فدای حسین نه جسم چار پسر، جان مادر و پدرم خدا گواست که باشد فقط برای حسین هر آن‌ چه خون جگر می‌چکد ز چشم‌ترم چو شمع سوزم و در سوز خویش آب شوم چنان که محو شود در شرار دل، اثرم خدا گواست که اشک خجالت عباس ز خون دیدۀ او بیشتر زند شررم الهی آن که کنار دو دست عباسم فتد به خاک قدم‌های اهل‌ بیت سرم برای شیر خدا چار شیر آوردم هزار حیف که امروز خم شده کمرم ز دیدن سر مجروح دخترم زینب به سان پیکر عباس پاره شد جگرم چنان که خون چکد از «نخل میثم» زینب ز دیده خون جگر ریزم از غم زینب
🔻السلام علیک یاصاحب الزمان🔻 🔻میلاد_حضرت_علی_اکبر🔻 خدا را جلوه‌ي ديگر مبارك يم توحيد را گوهر مبارك سپهر نور را اختر مبارك علي بر آل پيغمبر مبارك -كند دل دم به دم ياد محمّد -كه شد تكرار ميلاد محمّد خرد را رهبري آگاه دادند جوانان را چراغ راه دادند سپهر معرفت را ماه دادند ولايت را ولي‌الله دادند -ولي الله ولي در بر گرفته -محمّد يا علي در بر گرفته سپهر عصمت و تقوي قمر زاد عروس حضرت زهرا پسر زاد به خَلق و خُلق و خو پيغامبر زاد كه خيرالخلق را خير البشر زاد -شگفتا باز احمد آفريدند -محمّد را محمّد آفريدند سراپا نخله‌ي طور است اين طفل همه نورٌ علي نور است اين طفل تمام شور عاشور است اين طفل بگو قرآن منشور است اين طفل -كلام يوسف زهرا گواهي است -كه او ممسوس در ذات الهي است تماشايش ز زهرا مي‌برد دل تجلّايش ز بابا مي‌برد دل نه او تنها ز ليلا مي‌برد دل ز اهل البيت يكجا مي‌برد دل -حسين بن علي را نور عين است -علي آري عليّ بن الحسين است دعاي نور در مرآت رويش نواي وحي در ون گلويش حديث عشقِ بابا گفتگويش نگاه حضرت عبّاس سويش -امامت از جمالش در تجلاّست -نگاهش گه به زينب گه به ليلاست دو چشمش چشم حقّ بين پيمبر دو ابرو ذوالفقار شير داور دو بازو بازوي عبّاس و حيدر دو لعل لب نه، دو ياقوت احمر -از او بيت ولايت گشته گلشن -حسين بن علي چشم تو روشن سيادت بنده‌ي او بنده‌ي او شهادت زنده‌ي او زنده‌ي او شرف، ايمان، ادب، پاينده‌ي او پيام كربلا در خنده‌ي او -چه كويم هر چه گويم بهتر است اين -تعالي الله عليّ اكبر است اين دلش درياي ايمان حسين است درون پيكرش جان حسين است جمالش عيد قربان حسين است ببوسيدش كه قرآن حسين است -به خاكش دل به پايش جان فشانيد -به چشم و ابرويش قرآن بخوانيد سلام الله بر ماه جمالش صفات الله در خلق و خصالش جلال الله زهي قدر و جلالش ولي الله بيناي كمالش -رخش ناديده شمع محفل ماست -زيارتنامه‌اش لوح دل ماست سلام از مات اي روح معاني علي‌اكبر رسول اللهِ ثاني نبوّت را كتاب آسماني ولايت را فروغ جاوداني -علي، زهرا، پيمبر، بر تو نازد -پدر تا صبح محشر بر تو نازد تو حقّ را از ازل در خويش ديدي تو در قلب پدر شور آفريدي تو دل از هر چه جز جانان بريدي تو بانگ ارجعي را مي‌شنيدي -به پاس حقّ مقاوم ايستادي -به «ميثم»نه به عالم درس دادی ✍ استاد •●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●• •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
    رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم قسم به خالق کعبه که رستگار شدم همین که خون سرم ریخت روی سجّاده برای دیدن زهرا امیدوار شدم همه جوانی من ختم شد به یک مصرع گل خزان‌زده در موسم بهار شدم به روزگار من آن شد در این دو روزه‌ی عمر که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم به پیش اشک یتیمان از آن تنم لرزید که خود به فصل جوانی یتیم‌دار شدم به چاه گفتم ای چاه گریه کن بر من که من به کینه‌ی یاران خود دچار شدم چه سال‌ها که ز عمرم گذشت بی زهرا خدا گواست که آب از فراق یار شدم به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم» که من اسیر ستم‌های بی شمار شدم ✍ استاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل از دمِ عارفانه‌اش می‌لرزید جان از نَفَس ترانه‌اش می‌لرزید آن پیر که چون کوه مقاوم می‌بود با یاد حسین شانه‌اش می‌لرزید ✍استاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سحر نوید دهد، صبحِ نور نزدیک است زمان غم به سر آمد، سرور نزدیک است شفق زده‌ست ز مشرق، فروغ صبح امید دهید مژده که روز ظهور نزدیک است گذشته موسِیِ عمران از آن سوی دریا بگو به لشکر فرعون، گور نزدیک است حجاب‌ها ز میان رَخت بسته‌اند همه الا که لحظه‌ی فیض حضور نزدیک است رسد ز سینه‌ی سَینا ندا به اوج فلک که پای موسِیِ عمران به طور نزدیک است چگونه از حرم یار دور افتادید!؟ برای اهل دل، این راه دور نزدیک است طلایه‌دار عدالت ز راه می‌آید زوال سلطنت ظلم و زور نزدیک است ظهور یوسف زهرا قیامت کبراست یقین کنید که روز نشور نزدیک است ✍استاد
بخشی از یک ١١٠بیتی پیام نور به لب‌های پیک وحی خداست بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست بیا شراب طهور از خُم غدیر بزن خدا گواست که ساقی این شراب خداست   خم از غدیر خم و، می، می ولای علی‌ست وگرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست غدیر، عید خدا، عید احمد، عید علی غدیر عید نیایش، غدیر عید دعاست غدیر سید اعیاد و اشرف ایام غدیر خوب‌تر از عید روزه و اضحی‌ست غدیر سلسله‌دار کمال دین تا حشر غدیر آینه‌دار «علی ولی الله»ست غدیر عید همه عُمْر با علی بودن غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست غدیر بر همه حق‌باوران، تجلی حق غدیر بر همه گمگشتگان چراغ هداست غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر  غدیر میوه‌ی توحید اولیا همه‌جاست غدیر هدیه‌ی نور از خدا به پیغمبر غدیر نقش ولای علی به سینه‌ی ماست غدیر با همگان هم‌سخن ولی خاموش غدیر با همه‌کس آشنا ولی تنهاست غدیر صفحه‌ی تاریخ «وال من والاه» غدیر آیه‌ی توبیخ «عاد من عادا»ست هنوز از دل تفتیده‌ی غدیر بلند صدای مدح علی با نوای روح‌فزاست هنوز لاله‌ی «اکملت دینکم» روید هنوز طوطی «اَتمَمتُ نِعمَتی» گویاست هنوز خواجه‌ی لولاک را نِداست بلند که هرکه را که پیمبر منم، علی مولاست علی به قول محمد دَرِ مدینه‌ی علم ز در درآی که راه خطا همیشه خطاست   حدیث منزله را از نبی بگیر و به خلق ... بگو مخالف هارون، مخالف موسی‌ست بُوَد وصی نبی آن کسی که نَفْس نبی‌ست گرفتم اینکه حدیث غدیر یک رؤیاست کَنَنده‌ی درِ خبیر بُوَد وصی رسول نه آنکه کرد فرار از جهاد، عقل کجاست؟ کسی که گفت سلونی، سِزَد امامت را نه آن‌کسی که به «لولا...»، به جهلِ خود گویاست کسی که جای نبی خفت جانشین نبی‌ست نه آنکه راحتی جانِ خویش را می‌خواست کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست گواه من به خلافت همان وجود علی‌ست که آفتاب به تأیید آفتاب گواست بود امامت او در کتاب حق معلوم چنان که صورت خورشید در فضا پیداست به دیدگان خدابینِ مرتضی سوگند کسی که غیر علی دید، دیده‌اش اعماست به آن نبی که علی را وصی خود فرمود به آن نبی که تمامش ثنای آن مولاست ثواب نیست ثوابی که بی ولای علی‌ست نماز نیست نمازی که بی علی برپاست شکسته باد دهانی که بی علی باز است بُریده باد زبانی که بی علی گویاست   تمرد است بدون علی اگر طاعت تأسف است سوای علی، اگر تقواست به آیه آیه‌ی قرآن به حق پیغمبر  که راهِ غیر علی مرگ و نیستی و فناست   خدا گواست که هرکس رهش جدا ز علی‌ست بسانِ لشکر فرعون، راهی دریاست اگر تمام خلائق جدا شوند از او خدا گواست که راه تمام خلق خطاست به جای حور به بوزینه دست داده و بس کسی که غیر علی را امام و رهبر خواست به صد هزار زبان روح مصطفی گوید: که ای تمامیِ امت، علی امام شماست من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند که هرکه گشت جدا از علی، جدا ز خداست خدا گواست که امروز هر که پیرو اوست مصون ز نار جحیم و عذاب حق، فرداست علی کسی‌ست که یک ذره از ولایت او نجات‌بخشِ تمامیِ خَلقِ روز جزاست علی کسی‌ست که یک خردل از محبت او نکوتر است ز دنیا و آنچه در دنیاست چنان که غیر خدا را خدای نتوان گفت اگر به غیر علی کس خلیفه گفت، خطاست بگو که بند ز بندم جدا کنند به تیغ ز بند بندم آید ندا علی مولاست اگر به تیغ کشندم و یا به دار کشند  زبان نه بلکه وجودم به حمد او گویاست به حق کسی نَبَرد راه، جز ز راه علی به هوش باش که راه علی بُوَد ره راست الا کسی که تو را از علی جدا کردند پناگاه تو در آفتاب حشر کجاست؟ مرا به روز قیامت به خُلد کاری نیست بهشت من همه در صورت علی پیداست جهنم است بهشتی که بی علی باشد جحیم با رخ نورانی علی، زیباست علی ولی خدا بود پیش از آنکه خدای به حرف «کُنْ»، همه‌ی کائنات را آراست خدا برای علی خَلق کرد عالم را  چنان‌که خلقت اورا برای خود می‌خواست    تمام عالم ایجاد بی وجود علی بسانِ کشتی بی ناخدای در دریاست هنوز محفل ذکر علی‌ست خاک غدیر ولی چه سود به گوش کسی که ناشنواست   بگو که خصم شود منکر علی چه باک که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست گرفتم آنکه حدیث غدیر و قول رسول مُراد دوستی آن امام ارض و سماست ** چرا به گردنش افکند ریسمان، امت؟ چه شد که دود ز کاشانه‌ی علی برخاست؟ سؤال من ز تمامی مسلمین این است به دوست این همه آزار نه، به خصم رواست؟ چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش  خلافتی که دوامش به کشتن زهراست برای غصب خلافت زدند فاطمه را شرف کجاست؟ مروت کجاست؟ رحم کجاست؟   شکستن در و بی حرمتی به خانه‌ی وحی مودتی‌ست که درباره‌ی ذوی القربی است؟ فضائلی‌ست علی را که گفتن هر یک نیازمند هزاران قصیده‌ی غراست... ✍استاد
ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک "میثم" آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده، هر که باشد، سائل کوی شماست ✍استاد
امشب ای ماهِ الهی، آفتاب آورده‌ای اختری تابان ز برج بوتراب آورده‌ای گلبن سبز ولایت را گلاب آورده‌ای یا که از بحر نبوّت دُرّ ناب آورده‌ای شادی و وجد و سرور بی حساب آورده‌ای پای تا سر احمد ختمی مآب آورده‌ای کوثر طاها! دلت روشن تبارک زاده‌ای این مبارک ماه را، ماهِ مبارک زاده‌ای مُلک هستی غرق در انوار پا تا سر شده جلوه‌گر در ماه حقّ، ماهی خدامنظر شده روشن از خورشید حسنش، چشم پیغمبر شده پای تا سر غرق شادی و شعف حیدر شده بر همه معلوم سرّ سورۀ کوثر شده یا محمّد! یا محمّد! دخترت مادر شده عزّت و مجد و جلال کبریایی را ببین در گل روی حسن، حُسن خدایی را ببین می‌توان دیدن جمال غیب را در این جمال می‌توان خواندن چو ذات بی مثالش بی مثال صاحبان عقل، مات این جمال و این جلال عارفانِ دهر، محو این صفات و این کمال کبریا وجه و علی آیین و احمد خطّ و خال کرده بیت وحی را یکباره غرق شور و حال گاه حیدر داردش چون کعبۀ جان در بغل گه محمّد گیردش مانند قرآن در بغل حُسن‌ها بر گِرد شمع عارضش پروانه‌ای خلدها از بوستان طلعتش ریحانه‌ای حلم‌ها در پیش حلم حضرتش افسانه‌ای قدسیان در آستان قدس او بیگانه‌ای اختران هر یک به بحر رحمتش دُردانه‌ای آسمان از کوثر احسان او پیمانه‌ای ماه کنعان ولایت، یوسف زهراست این اوّلین فرزند حیدر، دوّمین مولاست این دامن ماه صیام امشب دهد بوی حسن آسمان‌ها سجده آوردند در کوی حسن مهر، خود را کرده گُم در پرتو روی حسن ماه، زیبایی گرفت از حَسن دلجوی حسن سوره‌ی و اللّیل، خود را بسته بر موی حسن آیۀ والشّمس، گردیده ثناگوی حسن ابر، لطف و رحمتش بر خلق بارد بیشتر آنچه خوبان سر به سر دارند، دارد بیشتر این کریم اهلبیت، این مظهر لطف خداست این امام دوّم این اوّل عزیز مصطفاست این فروغ سوّم این چارم نفر زاهل کساست این گرامی وارث صبر علیّ مرتضاست این به صلحش فُلک سرگردان دین را ناخداست این صراط الله اعظم، این امام مجتباست هم سپهری‌ها زعیم اهلبیتش خوانده‌اند هم زمینی‌ها کریم اهلبیتش خوانده‌اند روح اهل خلد و ریحان بهشت است این پسر بلکه طاووس گلستان بهشت است این پسر سرو خوشرفتار بستان بهشت است این پسر جان آل الله و جانان بهشت است این پسر آفتاب صبح ایوان بهشت است این پسر سیّد جمع جوانان بهشت است این پسر ای تمام شیعیان! این است مولای شما ای جوانان بهشت! این است آقای شما سرّ دشمن بر ملا گردید با صبر حسن جاودان دین خدا گردید با صبر حسن حق ز باطل تا جدا گردید با صبر حسن هستی دشمن فنا گردید با صبر حسن نهضت عترت به پا گردید با صبر حسن کربلا، کرب و بلا گردید با صبر حسن دین اسیر انزوا می‌شد اگر صلحش نبود دست دشمن باز وا می‌شد اگر صلحش نبود ای خط و خالت همه آیت در آیت یا حسن ای سپهر وحی را شمس ولایت یا حسن ای کلامت خلق را نور هدایت یا حسن ای خروشان بحر موّاج عنایت یا حسن ای یم جود، ای کریم بی‌نهایت یاحسن ای جهانت جمله در ظّل حمایت یا حسن یابن‌ زهرا! من نمی‌گویم ثناگوی توأم تو کریم عالمی، من سائل کوی توأم سینه‌های سوخته، شمع شب تار توأند طایرانِ سدره صبح و شام زوّار توأند عرشیان در عرشِ اعلا هم گرفتار توأند آسمان‌ها غرق در دریای انوار توأند ماه‌رویان ذرّه‌ای از مهر رخسار توأند شهریاران برده‌های کوه و بازار توأند مهر تو هم بحر ما، هم فُلک ما، هم نوح ماست تربت بی زائرت، بیت الحرام روح ماست تو ز وصف عرشیان و فرشیان بالاتری نو نبی را جانِ شیرین، تو خدا را مظهری تو کتاب اللهِ روی سینۀ پیغمبری تو علیّ مرتضایی، تو بتول اطهری تو امام مجتبی، چشم و چراغ حیدری تو کریم عترتی، تو دست لطف داوری جودْ سائل، عفوْ مرهون و کَرَمْ مهمان توست چشمِ «میثم» در دو دنیا بر تو و احسان توست ✍
دست خدا و نفْسِ پیمبر فقط علی‌ست شمشیر و شیرِ خالقِ اکبر فقط علی‌ست بعد از نبی به امر خداوند ذوالجلال ما را امام و هادی و رهبر فقط علی‌ست دست خدا که با سر انگشت خویشتن خورشید را نمود مسخر فقط علی‌ست بر آن دو تن که هر دو ز خیبر گریختند اعلان کنید فاتح خیبر فقط علی‌ست این نام را مباد به دیگر کسان دهند این حق حیدر است که حیدر فقط علی‌ست مردی که جان به دست، شب جای رسول خفت به بستر فقط علی‌ست ای تشنگان حشر! به حق خدا قسم باور کنید ساقی کوثر فقط علی‌ست مردی که در مهاجر و انصار از نخست گردید با رسول برادر فقط علی‌ست دیوار کعبه سینه گشود از برای او مولود بیت حضرت داور فقط علی‌ست نوزاد بیت و صاحب بیت و امیر بیت مهمان بیت همره مادر فقط علی‌ست آن شیر کبریا که در ایام کودکی از هم درید پیکر اژدر فقط علی‌ست روز احد به رغم تمام فراریان یاری که گشت دور پیمبر فقط علی‌ست از منبر رسول خدا آید این ندا بعد از رسول، صاحب منبر فقط علی‌ست کس را چه زهره تا که شود کفو فاطمه آن کس که شد به فاطمه شوهر فقط علی‌ست ممدوح «انّما» که خدا گفته در کتاب گفتیم و گفته‌اند مکرر فقط علی‌ست در روز حشر پیشروِ ختم انبیا صاحب علَم به عرصۀ محشر فقط علی‌ست شاهی که رَخت کهنه به تن کرد و رَخت نو_ با دست خویش داد به قنبر فقط علی‌ست دست خدا که یک تنه در عرصۀ نبرد بگرفت سر ز عمر دلاور فقط علی‌ست در فتح بدر و خیبر و در خندق و احد بالله قسم امیر مظفّر فقط علی‌ست آن بت‌شکن که در حرم خاص کبریا بگذاشت پا به دوش پیمبر فقط علی‌ست «اِلّا علی» ندای خدا بود در اُحد ممدوح این ندای منور فقط علی‌ست فرمود مصطفی که منم شهر علم و بس این شهر علم را که منم، "در" فقط علی‌ست آن کو به کودکی به رسول خدا مدام بوده انیس و مونس و یاور فقط علی‌ست گو صد خلیفه بعد پیمبر فقط علی‌ست آن را که حق نموده مقرر فقط علی‌ست «میثم» امیر خلق و رفیقِ فقیرِ شهر_ در عالم وجود سراسر فقط علی‌ست ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖💖💖💖 نشانه‌ایست براے حلال زادگےاش همین که طفل گُشـاید زبان به نام علـ؏ــے ⭐⭐⭐⭐⭐ شکسته باد دهانی که بی علی باز است بریده باد زبانی که بی علی گویاست خدا گواه است پی دشمن علی نروم               حلال‌زاده رهش از حرام‌زاده جداست