eitaa logo
حکمرانی مردم (استان سمنان)
295 دنبال‌کننده
935 عکس
245 ویدیو
56 فایل
مسئله اصلی، کلید اصلی اینجاست. حضور مردم در همه مسائل حل کننده مشکلات است و حضور مردم هیچ جایگزینی ندارد. راه ارتباطی: @hokmrani_mardom_ostan_semnan #حکمرانی_مردم #مردمی_سازی
مشاهده در ایتا
دانلود
حکمرانی مردم (استان سمنان)
| امامتِ امت در جبهه حق 💠 جلسه اول: دوگانه صحیح در نبرد کربلا یکی از نکات مهمی که واقعه کربلا را یک واقعه هویت‌ساز قرار داده، تصویر دقیقی است که عرصه نبرد کربلا از جبهه‌های درگیری نشان می‌دهد. 🔻 صحنه درگیری در واقعه کربلا، صحنه درگیری بین مسلمانان و غیر مسلمانان نیست! 🔻 صحنه درگیری در واقعه کربلا، صحنه درگیری بین نمازخوان متدین و غیر نمازخوان و غیر متدین نیست! (البته تدین با آن تصویری که ما از تدین داریم) 🔻 صحنه درگیری در واقعه کربلا، صحنه درگیری بین شیعه و غیر شیعه نیست! 🔹 اگر بگویید که بحث اسلام و غیر اسلام است باید گفت سیدالشهداء وهب نصرانی بیابان نشین را به سپاه خودش راه می‌دهد ولی بسیاری از بزرگان و علما و فقهای اسلامی، به سپاه حسین بن علی (ع) راهی ندارند. 🔹 اگر بگویید که بحث نمازخوان و غیر نمازخوان است باید گفت آن طرف میدان هم نماز جماعت برگزار می‌شود. نقل صریح است که لشکر حر بن یزید به سیدالشهدا (ع) اقتداء کردند. امام سجاد (ع) می‌فرمودند در مقابل ما در کربلا ۳۰ هزار نفر بودند که همگی خودشان را از امت پیامبر می‌دانستند. در مقاتل نوشته‌اند: در آن لحظه ای که عمر سعدملعون می‌خواست دستور حمله بده، گفت: یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری. بعد شهادت سیدالشهدا، در کوفه ۵ مسجد به یُمن شهادت مولا ساختند. (مساجد ملعونه) 🔹 اگر بگویید که بحث شیعه و غیر شیعه است باید گفت یکی از بزرگترین یاران سیدالشهداء که امام حسین (ع) به طور ویژه او را دعوت کرد و او مشتاقانه همه خانواده و ثروت هنگفت خودش را رها کرد و به سیدالشهداء پیوست کسی است که پیشتر عثمانی مذهب است! یعنی در دوگانه بین امیرالمؤمنین (ع) و عثمان بن عفان خلیفه سوم، طرف عثمان را می‌گرفت. (البته بعدها به سپاه امام مجتبی پیوست) او کسی نیست جز زهیر بن القین. 🔸جبهه‌های درگیری در کربلا رو اشتباه نفهمیم. دقیق‌ترین تعبیر در مورد دوگانه نبرد در کربلا چیزی نیست جز نبرد حق و باطل. یک دوگانه کاملاً قرآنی ... ⭕ یک نکته برای رفع شبهه: منظور تنقیص نماز و شیعه و... نیست. دینی که خداوند می‌پذیرد، اسلام است. مکتبی که می‌پذیرد شیعه است. اولین چیزی که خداوند می‌پرسد، نماز است. مسئله این است که خداوند متعال در قرآن به دنبال احقاق حق و ابطال باطل است. 🔅 لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ 🔅 لِیُـظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ آنگاه این هدف و تحقق این هدف روی شیعه و سنی سوار نشده، روی دوگانه مسلمان و غیر مسلمان سوار نشده. 🔹 اگر کسی یک دوگانه‌ای را ایجاد کند و بپرسد که «یک مسلمان اهل نماز، روضه، حج، زکات، خمس، با اخلاق مهربان و نماز شب‌ خوان، فقط ملحق به جریان حق نشده باشد در نسبت با یک غیرمسلمانی که در جبهه حق مشغول تلاش و فعالیت است...» چه پاسخی باید بدهیم؟ در آیه ۶۲ سوره بقره در وسط درگیری با اهل کتاب، خداوند می‌فرماید: 🔅 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ مگه این‌ها نباید بیایند مسلمان بشوند؟ چرا ولی علت دعوتشان به اسلام چه چیزی بوده است؟ اون جوری نماز نخوانند و این جوری بخوانند؟ به جای تفیلا (نماز یهودی‌ها) صلاة به جای بیاورند.. دعوا اصلا این موارد نیست... سوره مائده را ببینید: وقتی اسلام به استقرار و اوج خودش می‌رسد و هیمنه دارد، خداوند می‌فرماید: 🔅 وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ (آیات قبلی‌اش هم درباره یهودی‌ها، همین را می‌گوید) 🔹 تمام حرف این است که کربلا دوگانه حق و باطل است. به خاطر همین است که همه جور آدم را به خودش جذب می‌کند! اربعین رفته‌اید؟ انسان‌ها در کربلا تمام آرمان‌های خودشان را می‌بینند. شکوه و پاکی حق را می‌بینند، پستی و نجاست باطل را می‌بینند. باید تلاش کرد، به این جریان پیوست... ✍ تهیه و تنظیم: حجت‌الاسلام والمسلمین وحید ولوی 🔅 👇 🔗 https://eitaa.com/hokmrani_mardom_semnan
| امامتِ امت در جبهه حق جلسه دوم: حق یا باطل؟ راه سومی نیست 🔹 در عرصه کربلا تصویری دقیق از دوگانه قرآن وجود داره که همین باعث می‌شود فارغ از اعتقادات و عملکرد، اقشار مختلف، کربلا و قیام سیدالشهدا (ع) را آرمان خودشان ببینند. این دوگانه، دو گانه حق و باطل است. می‌توان گفت تمام وقایع قرآنی و تمام درگیری‌هایی که در قرآن به تصویر کشیده شده است، همه و همه در قالب نبرد تاریخی حق و باطل است. 🔹 از خلقت انسان و تقابل با ابلیس بگیرید تا جریان هابیل و قابیل تا برسد به انبیای دیگر مثل نوح (ع)، ابراهیم (ع)، بنی اسرائیل تا پیغمبر اسلام (ص) (درگیری با مشرکان، اهل کتاب، اعراب، منافقان و ...) همه این موارد در قرآن برای این است که 🔻 یک حقی است و یک باطلی است 🔻 یک نور است و یک ظلمات است 🔻 یک ولایت الله است و یک ولایت طاغوت است 🔻 یک حزب الله و یک حزب الشیطان است. همه این‌ها تعابیر مختلفی است که در مورد این تقابل در قرآن وجود دارد. عرصه قیام سیدالشهدا هم قیام جریان حق علیه باطل است. ▫ مثال اول: حضرت در پاسخ به نامه حبیب و سلیمان صرد و رفاعه، یک جمله از نامه خودشان را برایشان می‌فرستد و می‌فرمایند: این یک جمله شما ارزش دارد و خوب است! 🔅 وَ قَدْ فَهِمْتُ كُلَّ الَّذِي اقْتَصَصْتُمْ وَ ذَكَرْتُمْ وَ مَقَالَةُ جُلِّكُمْ أَنَّهُ لَيْسَ عَلَيْنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَنَا بِكَ عَلَى الْحَقِّ وَ الْهُدَى‏ ▫ مثال دوم: ولید حاکم مدینه از طرف یزید ملعون مأمور می‌شود تا از حضرت بیعت بگیرد. به حضرت می‌گوید که یزید امر کرده که بیعت کنید. حضرت می‌فرمایند ما خاندان عترت هستیم، (بِنا فَتَحَ اللّهُ وَ بِنا خَتَمَ) در مقابل چه کسی دارد ادعای خلافت می‌کند! یزید! رجل فاسق، شارب الخمر، قاتل النفس، معلن بالفسق اصلا این دو با هم جمع نمی‌شوند... مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَهُ، نه اینکه من بیعت نمی‌کنم، نه! مثل من با مثل یزید نمی‍تواند بیعت کند. 🔹 اینجا حضرت دوگانه اصیل حرکت خودشون مطرح می‌کنند. این دوگانه حق و باطل شاکله اصلی قیام عاشوراست. که دوگانه قرآن است 🔅 قال أبو جعفر يا خيثمة القرآن نُزِّل أثلاثا ثلث فينا و في أحبائنا، و ثلث في أعدائنا و عدو من كان قبلنا و ثلث سنة و مثل 🔻 یک سوم در مورد جریان حق 🔻 یک سوم در مورد جریان باطل 🔻 یک سوم هم سنت‌های جاری در این تقابل، روابط این دو جریان بعد امام صادق ع فرمودند این تقابل همیشگی است: 🔅 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الدِّينَ دَوْلَتَيْنِ دَوْلَةَ آدَمَ وَ هِيَ دَوْلَةُ اللَّهِ وَ دَوْلَةَ إِبْلِيس‏ اما نکته مهمی که قرآن اشاره می کند این است که: 🔅 فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلال‏ (۳۲ یونس) این یک قاعده مهم و اساسی است. یا حق یا باطل راه سومی وجود ندارد. 🔹 تمام زندگی بشریت، (هر جای این عالم با هر اعتقاداتی) در میان این تصمیم خلاصه می‌شود: که با حق خواهی بود یا با جریان باطل؟ راه سومی نیست. گوشه بشینی و دخالت نکنی ، نداریم. به هر میزان که اندیشه ما به دوگانه حق و باطل نزدیک‌تر شود، قرآنی‌تر می‌شویم. 🔹 معیار نهایی در سنجش خوبی و بدی همین است: حق و باطل است اگر می‌خواهید یک فردی را قضاوت کنید، همان اول مبتنی بر چهره، حجاب و نمازش و ... قضاوتش نکنید،بلکه ابتدا ببینید کدام جبهه است؟ 🔻 اگر در جبهه حق باشد، اگر خراب کاری‌هایی هم داشته باشد، درست می‌شود 🔻 اما اگه در جبهه باطل باشد، هزار رکعت نماز هم در هر شبانه روز بخواند، آخرش خیر نمی‌شود! ✍تهیه و تنظیم: حجت‌الاسلام والمسلمین وحید ولوی 🔅 👇 🔗 https://eitaa.com/hokmrani_mardom_semnan
| امامتِ امت در جبهه حق جلسه سوم: معیار جریان حق، اهداف جریان حق 🔹 آن چیزی که عاقبت به خیری را برای انسان تضمین می‌کند، اتصال به جریان حق است. اگر این نسبت مشخص نشود، معلوم نیست که اعمال خوب انسان نتیجه‌بخش باشد. سؤالی که در این جا مطرح می‌شود آن است که راه تشخیص حق از باطل چیست؟ 🔻 چون اتفاقی که می‌افتد تلبس حق بالباطل است 🔻 باطل چون ذاتاً قبیح است، همیشه در لباس حق می‌آید. 🔻 زشت‌ترین معصیت‌ها در دنیای مدرن با پشتوانه علم و تحقیقات دانشگاهی انجام می‌شود. راه قرآن برای انفکاک و جدایی حق از باطل «بیّنه» است: دلیل روشن است بیّنه یعنی چی؟ یعنی چیزی که اگر آمد، دیگر بعد از آن، هیچ دلیلی قابل قبول نیست. 🔅 لَمْ يَكُنِ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ اجمالا باید گفت وقتی که بیّنه بیاید، کفر و ایمان از هم جدا می‌شوند. در واقع انفکاک اهل کفر از اهل ایمان است. 🔹 حالا مسئله اصلی این است که آن بیّنه‌ای که بین جریان کفر و جریان ایمان جدایی می‌اندازد و حق و باطل را مشخص می‌کند چیست؟ 🔅 رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً 🔹 دلیل روشنی که حق و باطل را تبیین می‌کند و ملاک حق بودن یا باطل بودن است، ولی خداست. زمانی که پیامبر بیاید، آن زمان خطوط اصلی مشخص می‌شود. در نسبتی که مردم با ولی خدا می‌گیرند خطوط اصلی مشخص می‌شود. 🔅 كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ 🔹 کسی که می‌خواهد جریان حق را بشناسد، باید خط ولایت را بشناسد و نسبت صحیحی با خط ولایت برقرار کند. حالا ممکن است یک جایی خطا کند؛ بعداً باید برای آن یک کاری کرد. مهم این است که از خط ولایت خارج نباشد و رابطه‌اش (ولو رابطه قلبی، حتی اگر رابطه عملی هم نباشد) را با ولی خدا محکم کند. 🔹 در قرآن روی رابطه قلبی هم تأکید شده است و گفته شده که رابطه قلبی‌تان هم باید در جریان حق باشد. 🔅 قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ در نقطه مقابل 🔅 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ، تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ ، يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً في‏ سَبيلي‏ وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتي‏ تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ 🔹 پس شاخص اصلی در جریان حق، شخص ولی خداست. این همون چیزی است که شیعه را از سایر مذاهب جدا می‌کند. 🔹ما قصد تبیین جریان حق را نداریم. بحث ما پیرامون نقش مردم در حاکمیت حق است. آنچه که تا الان مطرح شد، مقدمه‌ای بود برای این که جایگاه بحث تبیین بشود. 🔹 حق و باطل مهمترین دوگانه بشریت است. بعد از آن که ما به جریان حق منتسب شدیم، مهم‌ترین مسئله این است که وظیفه ما در این جریان چیست؟ قبل از پاسخ به این سوال، لازم است بدانیم، مقصد جریان حق کجاست؟ بالاخره خداوند متعال فرموده است: 🔅 لیحق الحق و یبطل الباطل 🔅 جاء الحق و زهق الباطل یعنی در این درگیری همیشه حق پیروز است. مقصد جریان حق یک هدف بسیار بسیار بزرگ است. از اول خلقت تمام فراز و نشیب‌ها برای تحقق آن هدف است. آن هدف چیست؟ اقامه دین، اظهار دین علی الدین کله 🔅 هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ 🔅 شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‏ وَ عيسى‏ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ این حرف بسیار مهم است. یعنی هر مکتبی، هر تفکر غیر از تفکر توحیدی باید کنار گذاشته شود. در اقتصاد، فرهنگ، سیاست، روابط اجتماعی، سبک زندگی و... ادامه دارد... 👇
| امامتِ امت در جبهه حق جلسه چهارم: تحولات عالم به رفتار مردم وابسته است 🔹 لازم است ابتدای بحث این نکته تذکر داده شود که از این جهت بحث اعتقادی گفته می‌شود که بدانیم بحث نقش مردم در حاکمیت حق، یک بحث منبری و خطابه‌ای صرف نیست که بخواهیم جو بدهیم و تشویق کنیم بلکه کاملا مبنای توحیدی و تکوینی دارد. 🔹 یکی از کلیدواژه‌های مهم و اساسی در قرآن در مورد ربوبیت خداوند متعال، سنت است. به صورت خیلی خلاصه باید گفت، سنت‌های الهی، سازوکار تحقق ربوبیت خداوند است. خداوند متعال در جای جای قرآن می‌فرمایند که ما بر اساس سنت‌ها عمل می‌کنیم. در مباحث توحید گفته می‌شود که تمام تأثیر و تأثرات عالم، همه از جانب خداست. آن قدر جنبه ربوبی پروردگار مطلق و محیط است که جایی برای نقش‌آفرینی احدی غیر از او باقی نمی‌ماند. اگر از این منظر به آیات قرآن توجه شود، آدم متعجب می‌شود. 🔻 هیچ کسی حق شفاعت ندارد 🔻 در بحث ولایت میفرماید: فَاللهُ هُوَ الْوَلِيُّ 🔻 علم غیب فقط برای خداست: إنَّما الغَیْبُ للِهِ 🔻 تا جایی که پیامبر(ص) می‌فرمایند: وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ 🔹 شاید به همین جهت است که برخی از مذاهب نسبت به مسئله ولایت، شفاعت و امامت دچار سوءبرداشت‌های اعتقادی هستند؛ زیرا آن قدر بیانات خداوند در قرآن هیمنه دارد که می‌گویند: 🔻 شفاعت غیر خدا نداریم 🔻 ولایت غیر خدا نداریم 🔻 علم غیب فقط برای خدا ... ❌ آنقدر این ربوبیت عظیم، محیط، مهیمن و مسلط هست که برخی به اندیشه‌های جبری افتادند و می‌گویند که ما هیچ اثر و نقشی در مسائل نداریم! در نتیجه در مسائل اجتماعی کناره‌گیر می‌شوند، در مسائل اعتقادی دچار شبهه می‌شوند و تبعات دیگر... زمانی که خبر شهادت سیدالشهدا (ع) به برخی رسید: گفتند این اراده خداونند بوده و ما کاری نمی‌توانستیم بکنیم❗ 🔹 ربوبیت مطلق درست است اما یک نکته اساسی در فهم این ربوبیت وجود دارد و آن نکته این است که خداوند متعال اساس تحولات این عالم را (حتی ربوبیت خودش را) مبتنی بر رفتار مردم قرار داده است که اسم آن می‌شود سنت‌های الهی. سنت خدا یعنی چی؟ 🔻 راه و روش ثابت خداوند در تعامل با مخلوقات خواهد بود. در تدقیق این مفهوم باید اینچنین گفت: حوادث مختلف عالم بر اساس قواعد و ضوابطی ثابت در جریان است که این قوانین ثابت، شامل تمام ضوابط فردی، اجتماعی، تاریخی، مادی، معنوی و ... می‌شود. در این میان نحوه تعامل خداوند با جامعه بشری (با اوصاف مختلف) بر اساس ضوابطی معین است. یعنی اگر فرد یا جامعه‌ای دارای وصفی خاص باشد، خداوند متعال نیز بر حسب آن وصف تعامل خاصی با فرد یا جامعه خواهد داشت که تمام این گزاره شرطی در ادبیات قرآن «سنن الهی» گفته می‌شود. از آن جایی که خداوند، رب مطلق است، سنن الهی نیز ذیل ربوبیت الهی تعریف می‌شود. به بیان دیگر، سنن الهی در حقیقت همان روش ربوبیت خداوند در تعامل با فرد و جامعه، با توجه به اقتضای فرد و جامعه است. مثال: ▫ به هر اندازه که جامعه ایمان داشته باشد، خداوند به همان درجه از ایمان نگاه می کند و سنت‌های مربوط به همان درجه از ایمان جاری می‌شود. ▫ سنت‌های دوره حاکمیت دینی با دوره حاکمیت غیردینی فرق می‌کند. ▫ در حال جهاد باشید یا در حال سازش، سنت‌ها فرق می‌کند. ▫ اهل استقامت و صبر باشید ولی کم باشد یا زیاد باشد، سنت‌ها فرق می‌کند. 🔹 خلاصه حرف این است: فارغ از اینکه بحث جریان حق و باطل رو داشته باشیم، تکویناً عالم و تحولاتش به رفتار خود ما بستگی دارد. ادامه دارد... 👇
| امامتِ امت در جبهه حق جلسه پنجم: محور حرکت امام امت است 🔹 شاخصه اصلی جریان حق در طول تاریخ شخص ولی خداست که مظهر تجلی ولایت الهی است. تمام ارکان دین با وجود اهمیت‌شان، همه مدیون ولایت هستند. 🔻 نماز مدیون ولایت هست. اوج نماز جایی است که انسان از کانال ولی خدا نمازش را بالا بفرستد. 🔻 مقصود حج، ولی خداست. تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام این کلام رسول خداست که ولایت اصل و پایه دین است. 🔹 هر چه قدر شما در عبادات و اعمال دینی رشد کنید، حال خوب داشته باشید، کثرت نماز، کثرت روزه و...، اگر به معرفت امام و ولی خدا نرسیم، اگر در عصر خودمان نتوانیم به مسیر ولی خدا متصل بشویم، بی‌تعارف باید گفت که هیچ بهره‌ای از دین نمی‌بریم. ولایت اصل و اساس است. اگر نسبت‌مان را در دوره فعلی با ولی خدا مشخص نکنیم معلوم نیست عاقبت‌مان خیر باشد یا نه! 🔹 البته بحث ما پیرامون ولایت نیست. ما می‌خواهیم در مورد نقش مردم در جریان حق صحبت کنیم. چرا به مسئله ولایت اشاره شد؟ به خاطر یک نگرانی! نگرانی از چه چیزی؟ از اینکه اهمیت فوق‌العاده مسئله ولایت، روی نقش مردم سایه بندازد! وقتی می‌گوییم محور جریان حق، ولی خداست، نگرانی‌ای که وجود دارد این است که مردم فکر کنند این محوریت در حرکت رو به جلوی جریان حق هم با امام است! ⭕ این فهم، یک اشتباه بسیار بسیار ناگوار است که ما گمان کنیم حرکت امام محور است❗ 🔹 اینجا دو مسئله متفاوت وجود دارد که نباید اشتباه بشود. یک بار شما می‌گویید که من جریان حق را از کجا پیدا کنم❓ علم جریان حق دست چه کسی است❓ 🔻 در پاسخ به این سؤال شما، باید گفت امام. آن کسی که در غبار و ظلمت می‌تواند راهنمای راه باشد، امام است. نمازی که بر محور ولی خدا باشد حجی که بر محور ولی خدا باشد اخلاق خوبی که بر محور ولی خدا باشد زندگی ای که بر محور ولی خدا باشد این می‌شود جریان حق. از این جهت محور جریان حق، امام است. 🔹 اما مسئله دوم این است که آیا جریان حق در مسیر تحقق اهدافش، باز هم، امام محور است❓ آیا حرکت جریان حق امام محور است❓ 🔻 اگر امام محور است، چرا تا الان بر جریان باطل غلبه کامل نکرده است؟ 🔻 اگر محور در حرکت ولی خداست، خب، اولین آدم ولی خدا بوده است؛ آخرین آدم هم ولی خداست. همیشه ولی خدا در این عالم حضور داشته است؛ (لولا الحجه لساخت الارض) پس چرا آن هدف محقق نشده است؟ در تاریخ پر است از شکست‌های سنگین جریان حق! این سؤال بسیار مهمی اس.ت 🔹 در پاسخ ما این است که در حرکت جریان حق، امام محور نیست! پس چه چیزی و چه کسی محور است؟ 🔻 محور حرکت جریان حق ترکیب «امام - امت» است. 🔻 جریان حق برای نیل به سوی اهداف خودش، باید به اوج ترکیب طلایی «امام - امت» برسد. 🔹 این نکته را اگر بفهمیم، خیلی از مسائل برایمان قابل فهم می‌شود. ادامه دارد... 👇
| امامتِ امت در جبهه حق جلسه ششم: مبانی نقش مردم در آیات 🔹 این که در حرکت جریان حق، اساساً باید ترکیب طلایی «امام - امت» شکل بگیرد تا جبهه حق بتواند رو به جلو حرکت کند. 🔹 در این ترکیب نکات ظریفی هست: 🔻 مثلاً در مورد نوع رابطه امام با امت، نوع مدیریت ولایی امام ظرافت‌هایی وجود دارد که باید به آن مفصل پرداخت. مثلاً اینکه امامی که باید اطاعت شود، در اطاعت از خودش، اصلاً اجبار به کار نمی‌برد. 🔻 یکی دیگر از ظرافت‌های ترکیب «امام - امت» مسئولیت‌های امت است. اجمالاً عرض کنم که از دل این ارتباط بین امام و امت، یک نوع امامت، یک نوع ولایت برای امت ایجاد می‌شود. یعنی امتی که پای امامش بیاید، در یک لایه خودش تبدیل به امام می‌شود. امت امام، امتی است که امامت می‌کند. 🔹 آنقدر در مورد اهمیت ولایت به ما گفته شده که ما تصور می‌کنیم که بار اصلی حرکت جریان حق، بر دوش انبیاء و اولیاء و ائمه (ع) است. 🔻 مثال بارز این تفکر که ما گمان داریم بار اصلی حرکت جریان حق بر روی دوش امام است، نگاهی است که در عمق نگرش ما نسبت به مسئله ظهور وجود دارد: ▫ ما در مورد ظهور چه می‌گوییم: تا نیایی گره از کار بشر وا نشود. برخی دیگر اگر شاهکار کرده باشند، در مورد نقش‌آفرینی دوران ظهور و محدوده وظایف‌شان را در حد اینکه کمکی بکنیم و... گفته یا نوشته باشند! نه عزیز من! سرداران سپاه حجت ابن الحسن (عج) خودشان تا آخر همه چیز را فهمیده‌اند. آقا صدایش می‌کند و می‌گوید فلانی بیا و اروپا با تو... هر کاری لازم باشد انجام می‌دهد... 🔹 دقیقاً بر خلاف نگاه ما نسبت به مأموریت و حیطه مسئولیت ولی خدا، قرآن یک نگاه دیگری دارد. در آیات قرآن می‌بینید که خداوند متعال می‌فرماید: یا رسول الله وظیفه تو فقط ابلاغ دین است. 🔅 ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ 🔅 فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ آن جایی هم که دستور می‌دهد به اطاعت از رسول خدا (ص)، انگار اصلاً زوری در میان نیست! 🔅 وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلى‏ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبينُ این موضوع فقط مختص پیامبر اسلام هم نیست❗ 🔹 در سوره اعراف داستان‌های انبیاء مختلف را بیان می‌کند؛ تقریبا در همه این داستان‌ها این عبارت با الفاظ مختلف، هست. زمانی که دشمنان انبیاء پیام انبیاء را قبول نمی‌کنند، انتهای جواب انبیاء و نهایت اقدام آن‌ها چیست؟ 🔅 فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى‏ عَلى‏ قَوْمٍ كافِرينَ برای‌مان سوال پیش می‌آید که یعنی هیچ اقدام دیگری نمی‌خواهید بکنید؟ فقط ابلاغ؟؟؟ خب اینگونه که کاری نمی‌شود انجام داد؟ خب نشود❗ مگه وظیفه امام و ولی خدا این است که حتماً کاری بشود انجام داد؟ خب اینگونه که ایمان نمی‌آروند؟ خب نیاروند! اینگونه که طاغوت و جریان باطل برچیده نمی‌شود؟ خب نشود! 🔹 سوال پیش می‌آید که مگر توحید، عدالت، قسط و... جز اهداف انبیاء نیست؟ مظلومان عالم چه می‌شوند؟ پیاده سازی دین چه می‌شود؟ یعنی پیغمبر نباید دین را پیاده‌سازی کند؟ 🔹 چرا حرف در دهان خدا می‌اندازید؟ پس نقش من و شما چه می‌شود؟ اصلا تو باید بروی و امام را بیاری که کار بشود! 🔹 این نشان می‌دهد که هنوز معرفت‌مان خیلی با ادبیات قرآن فاصله دارد. متاسفانه سازوکار تحقق اهداف حق را در قرآن جستجو نکرده‌ایم. اگه بخواهیم ترکیب طلایی امام - امت را به خوبی در یک آیه نشان بدیم باید به آیه 25 سوره حدید اشاره کنیم. آیه در مورد مراحل اقدام رسولان الهی است. 🔅 لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ هر چیزی که برای ابلاغ پیام و تمام شدن حجت پیام هدایت خدا لازم است دست انبیاء داده شد: 🔅 لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ 🔻بینات یعنی ادله روشن؛ آنقدر روشن که اگر یک نفر در عالم به پیام پیامبران ایمان بیاورد، بقیه حق ندارند بگویند که دلیل کافی نداشتیم. (در سوره شوری به آن اشاره شده است) 🔻 کتاب یعنی برنامه منسجم؛ پاسخ همه سوالات شما در آن وجود دارد. 🔻 میزان یعنی شاخص سنجش حق و باطل، خوب و بد، صحیح و ناصحیح. 🔹 خب هدف ارسال انبیاء چیست؟ اینکه در این دنیا قسط و عدالت برقرار باشد و ظلم نشود. 🔻 برای اجرایی شدن این هدف، انبیاء چه کار می‌کنند؟ قرآن می‌فرماید که انبیاء برای اجرایی شدن این هدف، تقریبا هیچ کار خاصی وظیفه‌شان نیست، جز ابلاغ❗ ادامه دارد... 👇
| امامتِ امت در جبهه حق جلسه هفتم: امامتِ امت 🔹 زمانی که در مورد نقش مردم در حاکمیت حق و حرکت جریان توحید صحبت می‌کنیم، باید این ذهنیت ناصحیح در اندیشه ما اصلاح بشود که تحقق جریان توحید، منوط به ولی خداست. این تصویر باید در ذهن‌مان جا بیفتد که برای حرکت جریان توحید باید ترکیب طلایی امام - امت رقم بخورد. اینکه امام در جایگاه امامت خودش مستقر بشود و بتواند کار امامت را به طور کامل انجام بدهد، این منوط به حضور امت و خواست امت هست❗ 🔹 به همین ترتیب، اگر در یک حاکمیت دینی، نقش مردم و امت کم‌رنگ شود و امت از سازوکار حاکمیت کنار گذاشته شود، این حاکمیت از دینی بودنش فاصله می‌گیرد. حتی اگر نماز جماعت‌ها شلوغ باشد، همه روزه بگیرند، همه با حجاب باشند و غیرتی و...، این جامعه ابداً دینی نیست! و در نگاه دقیق‌تر، این یک جامعه غیر الهی است. ▫ مثال: امام می‌خواهد در جامعه عدالت ایجاد کند: 🔻 یک نگاه این است که امام، حاکم است و حکومت دارد، ابزار اقتصادی، نظامی، سیاسی، رسانه ای و... در اختیار و قدرت اوست. او می‌تواند با این ابزارها مردم را به گونه‌ای اداره کند که عدالت ایجاد شود. دزدی نباشد، فساد اداری نباشد و... • اما این مدل ابداً اسلامی نیست ، ان شاء الله جلسات بعد عرض می کنم ، این مدل ، رویه طاغوتی است و توحید حقیقی از دل این شیوه حاکمیت بیرون نمیاد. 🔻 مدل دیگر اجرای عدالت این است که امام دستش را برای اجرای عدالت جلوی مردم دراز کند. برای اجرای عدالت، مردم به امام و حاکم کمک کنند. اگر مردم کمک نکنند عدالت هم ایجاد نشود. نه اینکه امام توانش را وسط بگذارد ولی عدالت ایجاد نمی‌شود؛ نه. امام زورش را هم نمی‌زند. چون امام با امت حرکت می‌کند❗ نه اینکه امام ظرفیت حرکت رو به جلو را در عدالت ندارد، نه؛ بلکه دارد ولی حرکت نمی‌کند❗ 🔅 أَيُّهَا النَّاسُ أَعِينُونِي عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ ايْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَ لَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخِزَامَتِهِ حَتَّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ كَارِها 🔹 علی (ع) رشادت که دارد، سیاست هم دارد، اوج بصیرت و عدل و زهد و کمالات است. اما در اجرای عدالت از مردم کمک می‌خواهد. نه اینکه او شخصاً نیازمند به کسی باشد؛ نه. سازوکار حاکمیت دین، این اقتضا را دارد. در نگاه دین مردم جزو بدنه حاکمیت هستند. مردم خودشان حاکم هستند. حاکمیت باید مردمی بشود، یک شعار نیست که جذب حداکثری شود یا رأی جمع کنیم❗ یک واقعیت قرآنی است که اگه محقق نشود، حاکمیت دینی نخواهیم داشت❗ 🔹 مردمی شدن حاکمیت یعنی مردم خود را جزو بدنه حاکمیت بدانند. حتی وظایف ظاهری حاکمیت را متوجه خودشان بدانند. دیگر نباید در حاکمیت دین، به زور قانون و تبصره و مشوقات مردم بیان پای کار حاکمیت بیایند. 🔻 اگر حاکم اعلام کرده است که ما مشکل تحدید نسل داریم، این دغدغه، در نگاه اسلام، دغدغه خود مردم است، نه اینکه یک حاکمیتی هست و به مشکلی برخورده و حالا میخواهد با زور قانون و تصبره و مشوق‌ها مشکلش را حل کند. 🔻 مسئله حاکم و والی و امام در حاکمیت دینی، مسئله مردم است. ادامه دارد... 👇
| امامتِ امت در جبهه حق جلسه هشتم: همراهی امام با امت ۱ (سکوت در مقابل انحرافات) 🔹 امام در نسبت امت مؤمن باید به گونه‌ای امامت کند که امت خودش را بزرگ کند (امام ساسة العباد)، تا جایی که امت بشود امام. لذا امام پای بزرگ کردن امت خودش پیر می‌شود. 🔹 پیغمبر خدا (ص) فرمودند: شَیَّبَتْنِی سورةُ هودٍ از برخی مفسران و صحابه پرسیدند که چرا سوره هود؟! جواب دادن که به خاطر این آیه: 🔅 فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ آن چیزی که پیامبر را پیر می‌کند، استقامت خودش نیست. او شرح صدر دارد. آن چیزی که پیامبر را پیر می کند همراه کردن امت در مسیر استقامت است❗ 🔻 امت یک جایی خسته می‌شود 🔻 امت ممکن است دنیا دوست شود 🔻 امت ممکن است تطمیع شود 🔸 به همین خاطر، امام در حرکت خودش کمال همراهی با امت را باید داشته باشد. کمال همراهی امام با امت یعنی چه؟ یعنی امام با وجود اینکه نهایت کمالات است (إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدِنَهُ وَمَأْواهُ وَمُنْتَهاهُ) اما در حرکت، خود جدا از امت حرکت نمی‌کند. با حفظ جایگاه امامت، با امت حرکت می‌کند. 🔹 خداوند متعال در برخی آیات انبیای خودش را توبیخ می کند که چرا جدا از امت حرکت کردید⁉ سوره طه خداوند متعال در سوره طه به حضرت موسی (ع) عتاب می‌کند: 🔅 وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَىٰ ▫ ماجرا چه بود؟ 🔻 قرار است این قوم، قوم برگزیده بنی اسرائیل به سوی ارض مقدس برود. 🔻 برای این مأموریت نیاز به منشور مأموریت است. 🔻 به همین دلیل همه داشتند به سوی کوی طور می‌رفتند. 🔻 از دریای سرخ که عبور کردند، آنجا موسی (ع) زودتر از قوم خود به سوی طور می‌رود. 🔻 هارون (ع) را به عنوان خلیفه در میان بنی اسرائیل می‌گذارد. 🔻 موسی (ع) ۳۰ روز عبادت می‌کند، خداوند خطاب به موسی (ع) میفرماید ۱۰ روز دیگر هم بمان. اواخر ده روز که می‌رسد خداوند به او می فرماید که: 🔅 وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَىٰ 🔻 موسی (ع) هم می‌فهمد که گیر کار کجاست؛ قرار بوده که با هم اینجا بیایند، می‌فرماید: 🔅 قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى خدایا آن‌ها پشت سر من با هارون (ع) در حال آمدن هستند، اما خیلی آرام آرام و لِخ لِخ! می‌آمدند. من زودتر آمدم که دل شما را به دست بیاریم❗ در آیه بعد خداوند می‌فرماید: نتیجه این که جدا از امت آمده‌ای، می‌دانی چیست؟ 🔅 قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ 🔹 خداوند خطاب به پیامبر اسلام (ص) هم می‌فرماید: 🔅 وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ یا رسول الله، قرآن را زود زود برای مردم نگو، اجازه بده هر زمان که وقتش شد. 🔹 پیامبر حقیقت قرآن از همان ابتدا در جان مبارکش دارد ام اجازه بیانش را ندارد. چرا❓ چون باید متناسب با امت قرآن را بخواند. حتی در مورد روایات اهل بیت (ع) هم همین است. فقهای ما هم، غالباً همین طوری عمل کردند: ▫ در مورد فتوای تحریم تنباکو نقل است که مرحوم میرزای شیرازی در مورد تأثیر فتوای خودش استعلام می‌گیرد که آیا امت ظرفیت اجرا را دارد یا نه و بعد فتوا را صادر می‌کند. برای اینکه کمال همراهی احساس کنید، چند لایه را باید برای شما مثال بزنم. 🔰 لایه ۱ 🔹 نه تنها امام بدون امت رو به جلو حرکت نمی‌کند بلکه حتی حاضر است برای اینکه امت با او بماند، خطا و بدعت امت را نادیده بگیرد❗ 🔻 یعنی امام در مقابل بدعت و انحراف سکوت می‌کند؟ بله❗ ▫ شب‌های قبل عرض کردم، یک جا امیرالمؤمنین (ع) به مردم گفتند که آی مردم، این نمازی که آخر شب در ماه رمضان می‌خوانید، این سنت اشتباهی است که خلیفه دوم به اشتباه ایجاد کرده! خود امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: برخی از رزمنده‌های لشکر من صدای‌شان درآمد که تو آمدی می‌گویی ما فلان نماز را نخوانیم؟؟؟ مولا فرمود: ترسیدم تمام لشکر دچار دو دستگی بشود، بنابراین بیخیال شدم❗ ادامه دارد... 👇
| امامتِ امت در جبهه حق جلسه نهم: همراهی امام با امت ۲ (حتی در خطای امت) 🔹 وقتی عنصر امت را در حرکت جریان حق جدی بگیرید، پیش از همه، خود امام که محور جریان حق است، اهمیت این مسئله را می‌فهمد. لذا همراهی امام با امت حداکثری است. امام حق ندارد به هر بهانه‌ای امت را رها کند❗ اساسا توبیخ یونس (ع) در قرآن از این جهت بود که او امت خود را رها کرد؛ امتی که حتی قرار بود عذاب بشود! خداوند می‌فرماید که نباید رهایشان می‌کردی! نباید در مقابل امت بی‌صبری کنی. 🔹 جلسه قبل یک لایه از این همراهی حداکثری (که امام گاهی اوقات در مقابل بدعت علنی امت سکوت می‌کند و کنار می‌آید) مطرح شد. اما در یک سطح دیگر نه تنها امت خطا می‌کند و امام کنار می‌آید و نادیده می‌گیرد، حتی امام در خطای امت شرکت می‌کند‼ 🔹 خوب دقت بشود، این‌ها بحث‌هایی است که لبه‌های اعتقادی دارد، یکدفعه یکی می‌گوید یعنی امام معصوم خطا می‌کند❓ در خطا شرکت می‌کند❓ می‌داند عملی خطاست و مرتکب می‌شود❓ 🔻 پاسخ این است که این خطا، خطای منافی عصمت امام نیست. مثل چی؟ مانند پدری که می‌داند یک کار اشتباه است، اما برای اینکه بچه تجربه کنترل شده‌ای از اشتباه داشته باشد، یا مثلا خطای بزرگتری رخ ندهد، یا مثلا رابطه پدر و فرزندی حفظ شود، با این خطا جلو می‌آید. پدر خطا می‌کند ولی آیا خطای پدر همان خطای کودک است؟ خطای کودک از روی جهل است! اما خطای پدر از روی علم است! 🔹 امام اگر با خطای امت همراه می‌شود، امت جاهلانه خطا می‌کند، اما امام عالمانه وارد میدان می‌شود. او خطا نکرده اگر چه ظاهرش این است که او هم خطا کرده! ▫ برخی می‌گویند این که قرآن به پیامبرش مکرر گفته: یا رسول الله استغفار کن، از این جهت است؛ زیرا ظاهرش این است که او هم داخل یک خطا شرکت داشته است. ▫ مثلاً در جریان جنگ احد رسول الله (ص) می‌دانست که راه مقابله با این لشکر این است که داخل مدینه بمانند، اما جوان‌ها اصرار کردند و رفتند بیرون مکه. شد شکست سنگین اسلام با قیچی شدن سپاه و شهادت حمزه سیدالشهداء. ▫ مثال دیگر حکمیت زمان امیرالمومنین (ع) است. فکر می‌کنید مشکل خوارج با امیرالمؤمنین (ع) چه بود؟ این بود که چرا تو حکمیت رو قبول کردی؟ چون ظاهرش خطاست. خیلی دلسوزانه هم می‌گفتند، مبنای قرآنی هم داشتند. اما آن‌ها حقیقت امامت امام را نفهمیده بودند و اینجاست که امام مظلوم می‌شود. ▫ مثال دیگر صلح امام مجتبی (ع) است. در کتاب «صلح امام حسن» شیخ راضی آل یاسین می‌نویسد در اول کار، اساساً امام مجتبی (ع) همان مسیر جهاد امیرالمؤمنین (ع) را پی گرفت! امام حسن (ع) همان لشکر را مجدد مجهز کردند. یعنی امام مجتبی (ع) جداً برای جهاد رفته بود ولی آمدند مقابل مردم ایستاد فرمودند: ما از نبرد پشیمان نیستیم قبلا شما اهل جهاد بودید اما الان دنیا براتون مهم شده... صلح امام مجتبی شرکت در خطای جمعی امت بود! ▫ در دوران زعامت مقام معظم رهبری، از ایشان حتی یک جمله در تأیید سازش و مذاکره با امریکا سراغ ندارید. اما چرا رهبر انقلاب پای برجام را امضا می‌کند؟! از دیپلمات‌ها دفاع می‌کند! چرا رهبری این خطا را مرتکب می‌شوند؟! 🔹 اگر امتی خطا کند و امام مجبور شود با خطای امت همراه شود، فکر نکنید خدا از کنار خطای امت راحت می‌گذرد❗ می‌گذرد، اما راحت نمی‌گذرد❗ ▫ در ماجرای گوساله‌پرستی، خداوند آن‌ها را بخشید 🔅 ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْكُمْ اما در کنار این بخشش، بنی اسرائیل، تلفات سنگین داد! 🔅 فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ▫ در اُحد خطا بکنید، حمزه را از دست خواهید داد ▫ به حکمیت تن بدهید، خوارج از دلش زائیده می‌شود و علی(ع) را از شما می‌گیرد! ▫ اگر امام‌تان را مجبور به صلح کردید، می‌رسد به کربلا❗ ادامه دارد... 👇