eitaa logo
حکمرانی مسوولانه
1.3هزار دنبال‌کننده
122 عکس
69 ویدیو
13 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم در حکمرانی مسئولانه بجای سلایق، اصول عقل محوری حاکم است. هر تصمیم و اجرا تحت هندسه فکری است. کارگزاران به صورت نظام مند نسبت به پیامدهای عملکرد خود مسوول هستند و مزایا تنها وابسته به ارزیابی عملکرد است. راه ارتباطی @tamaddon_h
مشاهده در ایتا
دانلود
2️⃣ نقد و بررسی ضرورت الحاق مجدد آموزش علوم پزشکی به وزارت علوم ۸. مدیریت نیروی انسانی و کاهش هزینه‌های اضافی: در حال حاضر، ساختارهای موازی در دو وزارتخانه موجب تحمیل هزینه‌های اضافی و نیروی انسانی با تخصص‌های مشابه بر کشور شده است و خلاف هم افزایی علمی و فناوری عمل نموده است. با یکپارچه‌سازی آموزش عالی، می‌توان ضمن دستیابی به مرجعیت علمی، از این موازی‌کاری‌ها جلوگیری نمود و منابع انسانی و مالی را به‌طور بهینه مدیریت کرد. چالش‌های احتمالی الحاق و راهکارها: الحاق آموزش علوم پزشکی به وزارت علوم ممکن است چالش‌هایی زیر را به همراه داشته باشد: 1. مقاومت سازمانی و ساختاری: ممکن است وزارت بهداشت و برخی دانشگاه‌های علوم پزشکی با این تغییرات مخالفت کنند، زیرا هرکدام سیستم‌های مدیریت و منابع خاص خود را دارند. برای حل این مشکل، نیاز به گفت‌وگو و تدوین قوانین انتقالی با توافق تمامی ذینفعان ضروری است و درک اولویت منافع ملی برای همگان الزامی است. 2. تنوع رویکردهای آموزشی: رشته‌های پزشکی به‌طور معمول به رویکردهای خاص بالینی نیاز دارند که ممکن است در نظام آموزش سایر رشته‌ها وجود نداشته باشد. این چالش باید با جدیت و با تقویت گروه‌های تخصصی در وزارت علوم و ایجاد دوره‌های مشترک برای آموزش‌های بالینی و پایه‌ای حل شود. 3. هماهنگی میان تخصص‌ها: یکی از چالش‌ها، هماهنگی و ارتباط جدید میان تخصص‌های مختلف است. برای رفع آن، وجود سازوکارهای نظارتی و ارزیابی مستمر، جهت برقراری روابط با سایر علوم، ضمن حفظ کیفیت آموزش در رشته‌های مختلف علوم پزشکی، ضرورت دارد. 4. تأمین مالی و منابع: چالش دیگری که ممکن است با آن مواجه شویم، مسائل مالی مربوط به تغییر ساختار بودجه‌ای درهم تنیده دانشگاه‌های علوم پزشکی و بیمارستان‌ها است که در کوتاه مدت حل خواهد شد؛ افزون بر این، تعیین، تفکیک و بازگشت سایر منابع مربوط به بخش‌های آموزش علوم پزشکی از وزارت بهداشت و انتقال به وزارت علوم نیز در کوتاه مدت انجام خواهد پذیرفت. جمع بندی: الحاق مجدد آموزش علوم پزشکی بدون چالش نیست ولی بازگشت آن به وزارت علوم در جهت منافع ملی است و می‌تواند موجب بهبود کیفیت آموزش و پژوهش، بهینه‌سازی منابع مالی، افزایش کارآمدی نظام سلامت و تقویت جایگاه علمی کشور شود. این تغییر، سیاست‌گذاری یکپارچه در آموزش عالی را تسهیل کرده و در بلندمدت، هم‌افزایی میان علوم مختلف را افزایش می‌دهد. کشورهای توسعه‌یافته نیز از این مدل یکپارچه مدیریت آموزش عالی بهره می‌برند؛ زیرا، علوم پزشکی ارتباط نزدیکی با مجموعه رشته‌هایی مانند علوم زیستی، شیمی، فیزیک، کشاورزی، دامپزشکی و برخی حوزه‌های مهندسی دارند. پس از الحاق مجدد علوم پزشکی به وزارت علوم، افزون بر رفع تعارض منافع، ایجاد محیط‌های آموزشی مشترک و تعاملات بین‌رشته‌ای، بستر مناسبی را برای نوآوری و حل مسائل پیچیده فراهم می‌کند. در حال حاضر، تفکیک علوم و فنون از یکدیگر، روند پیشرفت علمی را مختل نموده و توجیهی ندارد. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌪️ شاهکار مهندسان ایرانی در ساخت توربین بادی 🇮🇷✨ 🔹 قابل توجه جناب آقای دکتر شهرام یزدانی، مشاور محترم آموزشی ریاست جمهوری: لطفاً این محصولات علمی و فن‌آورانه رشته‌های مهندسی وزارت علوم را مشاهده فرمایید. 🏗️🔬 🛠️ جنابعالی بیان فرموده‌اید که فارغ‌التحصیلان مهندسی وزارت علوم سواد بالایی دارند اما در کار عملی ضعف دارند. ✅ اما باید توجه داشت که دانش علمی، زیربنای اصلی هر مهارت عملی است. مهارت را می‌توان در کوتاه‌مدت به افراد باسواد آموزش داد، اما کسب دانش عمیق، فرایندی زمان‌بر است که به آموزش‌های دانشگاهی نیاز دارد. 🎓📚 💡 اگر در مهارت‌آموزی دانش آموختگان وزارت علوم کاستی‌هایی وجود دارد، راه‌حل آن تقویت ارتباط دانشگاه با صنعت و جامعه است، نه واگذاری وظایف وزارت علوم به سایر نهادها. 🚀🔗 🚨 ورود وزارتخانه‌های غیرتخصصی (مانند وزارت بهداشت) به مدیریت آموزش عالی نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه باعث بروز تعارض منافع و تضعیف نظام آموزش عالی و کاهش کارآمدی آن خواهد شد. ❌⚖️ 🔍 راهکار واقعی: ✅ اصلاح فرایندها و ساختارهای آموزشی 🏛️ ✅ افزایش تعامل با صنعت 🏭 ✅ ایجاد برنامه‌های مهارت‌افزا در وزارت علوم 🎯 🎯 تقویت وزارت علوم = توسعه علمی + مهارت‌آموزی مؤثر 🚀 ❌ تقسیم آموزش عالی از وزارت علوم بین دستگاه های اجرایی = تضعیف آموزش عالی و ازهم‌گسیختگی نظام آموزشی 📢 لطفاً به اشتراک بگذارید تا این پیام به دست ایشان برسد! 🗣️🔄 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
🔴 ادعای بحران متاثر از افزایش ظرفیت پزشکی و تناقض‌گویی در وزارت بهداشت 🔹 آیا واقعاً نگرانی‌های مطرح‌شده توسط معاون آموزشی وزارت بهداشت mehrnews.com/x378gc درباره افزایش ظرفیت دانشجوی پزشکی ناشی از مشکلات زیرساختی است، یا تلاش برای حفظ شرایط موجود؟ وزارت بهداشت تا سال‌ها ظرفیت پذیرش پزشکی را پایین نگه داشت، اما حالا که مصوبه افزایش ظرفیت پزشکی توسط شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و به نفع مردم تصویب شده، وزارت بهداشت با استناد به کمبود امکانات، احتمال توقف پذیرش در سال ۱۴۰۴ را مطرح می‌کند! ⚠️ این تناقض در سیاست‌گذاری قابل تأمل است. 1⃣ آیا دانشگاه‌های علوم پزشکی برای افزایش چند هزار نفری ظرفیت پزشکی با بحران مواجه شده‌اند؟! 🔸 وزارت بهداشت می‌گوید دانشگاه‌ها به دلیل افزایش ظرفیت دچار «شوک» شده‌اند، اما: ✅ این افزایش ظرفیت طی ۴ سال انجام می شود و ناگهانی نیست. ✅ دانشگاه‌ها زمان کافی برای برنامه‌ریزی داشته اند. ✅ کشور به دلایل مختلف با کمبود پزشک مواجه است و برای اخذ نوبت متخصص و فوق تخصص باید ماهها معطل باقی ماند، پس تهدید به توقف پذیرش پزشکی و خط و نشان کشیدن برای حاکمیت منطقی نیست و اگر چنین رویکردی در سایر وزارتخانه ها وجود داشته باشد هرج و مرج ایجاد می شود. 💡 به جای تهدید به توقف پذیرش، باید راهکارهای توسعه زیرساخت ها و راهکارهای پایان مداخله وزارت بهداشت در آموزش عالی ارائه شود! 2️⃣ چرا همچنان با افزایش ظرفیت پزشکی مخالفت می‌شود؟ 🔹 مشکلاتی مثل کمبود بودجه، فضای آموزشی، خوابگاه و اساتید در سایر رشته‌ها تحت نظارت وزارت علوم هم وجود داشته اما مدیریت شده است. 🔍 اما به صورت غیر رسمی برخی معتقدند که: 🔸 افزایش ظرفیت پزشکی، می‌تواند درآمد سایر پزشکان شاغل را تحت تأثیر قرار دهد. 🔸 از سویی دیگر کمبود پزشک، هزینه‌های درمان را بالا برده و دسترسی مردم را محدود کرده است. 💭 حال سوال این است که آیا این مقاومت‌ها ناشی از نگرانی برای منافع صنفی است یا منافع ملی؟ 3️⃣ آیا کمبود بودجه، دلیل واقعی توقف افزایش ظرفیت است؟ 🔹 معاون وزیر بهداشت: 💬 «بودجه دانشگاه‌های علوم پزشکی ۱.۳ همت است، اما برای افزایش ظرفیت ۳۶ همت نیاز داریم.» 🔸 با وجود این: ✅ همه بخش‌های آموزش عالی تحت نظر وزارت علوم با کمبود بودجه مواجه‌اند، اما تهدید به پذیرش دانشجو را متوقف نکرده‌اند. ❓ چرا این چالش‌ها فقط در حوزه علوم پزشکی مطرح می‌شود؟ 💡سپردن مدیریت آموزش عالی به وزارت بهداشت یک تعارض منافع آشکار و نظام زدایی از آموزش عالی بود که شوربختانه قانونی شد در حالی که از همان ابتدا نباید انجام می شد و همین بس که بدانیم در هیج جای دیگری از این کره خاکی وزارت بهداشت متولی مدیریت آموزش عالی علوم پزشکی نیست. در صورتی که ادعای مسائل مالی مطرح شده توسط معاون آموزشی وزارت بهداشت صحت داشته باشد، این یک موضوع درون وزارتی است و بجای رسانه ای شدن و تهدید ضمنی، وزارت بهداشت باید راهکاری برای تأمین بودجه ارائه دهد، نه اینکه بخواهد از ابزار توقف پذیرش پزشکی علیه حاکمیت و مردم استفاده کند! 4️⃣ آیا زمان انتقال آموزش پزشکی به وزارت علوم فرا نرسیده است؟ 🔹 در کشورهای توسعه‌یافته، آموزش پزشکی تحت نظارت وزارت آموزش عالی یا وزارت علوم است و تصدی گری وزارت بهداشت در آموزش عالی دیده نمی شود و این موضوع نشانه جدی است مبنی بر اینکه تجربه بشری چنین ساختاری را تایید نمی کند و انتزاع آموزش علوم پزشکی از وزارت بهداشت و الحاق به وزارت علوم به فوریت باید در دستور کار قرار گیرد⚠️ 📌 اگر در ایران این الحاق مجدد آموزش علوم پزشکی به وزارت علوم انجام شود: ✅ افزایش ظرفیت بدون تعارض منافع انجام خواهد شد. ✅ مشکلات زیرساختی مدیریت و حل می‌شوند. ✅ نیروی انسانی حوزه سلامت بر اساس نیاز واقعی کشور تربیت خواهد شد. 5️⃣ آیا وقت پایان مداخله غیر تخصصی وزارت بهداشت در آموزش علوم پزشکی نرسیده است؟ 🔹 مقاومت در برابر افزایش ظرفیت پزشکی، موجب: 🚨 افزایش هزینه‌های درمان 🚨 کاهش دسترسی مردم به پزشک 🚨 ادامه کمبود پزشک و مشکلات نظام سلامت خواهد شد و بنابراین: 📢 خلع ید از وزارت بهداشت در آموزش پزشکی، یک ضرورت در راستای منافع ملی است. 📢 واگذاری آموزش پزشکی به وزارت علوم، تنها راه‌حل پایدار برای تعالی نظام علم و فناوری و نطام سلامت کشور است. 💬 نظر شما چیست؟ آیا خلع ید وزارت بهداشت از آموزش علوم پزشکی و سپردن آموزش علوم پزشکی به متولی اصلی خود یعنی وزارت علوم به نفع نظام علم و فناوری کشور و مردم است؟ 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
1️⃣ نقدی بر سخنان وزیر محترم علوم: از آدرس‌دهی اشتباه از کارکرد دانشگاه تا نادیده‌گرفتن رابطه تعاملی علم و فناوری وزیر محترم علوم در سخنان اخیر خود https://www.msrt.ir/fa/news/90319 دانشگاه‌ها را "صرفاً متولی تولید علم دانسته و فناوری را نتیجه علم معرفی کرده‌اند". این رویکرد، در نگاه سنتی به دانشگاه‌ها رایج بوده و امروزه می تواند به انحراف و تحریف نقش رشته‌های مهندسی و رشته‌های کاربردی در کشور منجر شود. تأکید بیش‌ازحد بر "تولید علم"، بدون توجه به نیازمحوری و توسعه فناوری، باعث خواهد شد که مهندسی و سایر رشته‌های کاربردی از مسیر اصلی خود، یعنی حل مسائل عملی و پاسخگویی به نیازهای جامعه، منحرف شوند. در این یادداشت به بررسی این چالش‌ها و خطرات ناشی از این نگاه می‌پردازیم. ۱. از «مهندسی کاربردی» به «مهندسی مقاله‌محور»: یک انحراف خطرناک: در مدل صحیح توسعه، رشته‌های مهندسی نقش کلیدی در تبدیل دانش علمی به فناوری‌های قابل استفاده در صنعت و جامعه ایفا می‌کنند. اما اگر دانشگاه‌ها صرفاً به‌عنوان مراکز تولید علم در نظر گرفته شوند، مهندسان به‌جای آنکه بر حل مسائل واقعی تمرکز کنند، به سمت پژوهش‌های صرفاً نظری و مقاله‌محور سوق داده خواهند شد. در وضعیت کنونی دانشگاه‌های ایران، این روند قابل مشاهده است: بسیاری از پایان‌نامه‌های مهندسی به‌جای حل مشکلات صنعتی، به تولید مقالات ISI با موضوعات نظری اختصاص یافته‌اند. بسیاری از اساتید و دانشجویان به‌دلیل فشارهای ارتقای مرتبه و ترفیع و فراغت از تحصیل، به‌جای توسعه فناوری‌های خورد نیاز داخلی، بر چاپ مقالات تمرکز دارند. ارتباط میان دانشگاه و صنعت ضعیف است، زیرا دانشگاه‌ها بیشتر بر مبنای «کمیت مقالات» سنجیده می‌شوند، نه «میزان حل مشکلات کشور». این تغییر جهت گیری در مواضع وزیر محترم علوم، باعث خواهد شد که رشته های مهندسی و کاربردی از وظیفه اصلی خود که توسعه فناوری و نوآوری است، فاصله بگیرند و به حوزه‌ های نظری تبدیل شوند. ۲. رابطه علم و فناوری خطی نیست، بلکه زنجیره‌وار و تعاملی است؛ تمام اجزای زنجیره بر هم تأثیر دارند: یکی از اشکالات اصلی در نگاه وزیر علوم این است که فناوری را صرفاً نتیجه نهایی علم در نظر می‌گیرد. این دیدگاه باعث می‌شود که مهندسان و فناوران به‌جای آنکه خود را توسعه‌دهندگان فناوری بدانند، صرفاً به دنبال تولید دانش علمی باشند. در حالی که در مدل‌های مدرن، علم و فناوری رابطه‌ای تعاملی دارند: در بسیاری از موارد، نیازهای فناورانه باعث شکل‌گیری تحقیقات علمی جدید شده‌اند. برای مثال، توسعه فناوری نیمه‌هادی‌ها باعث پیشرفت علم فیزیک حالت جامد شد. مهندسی الزاما نباید تولیدکننده علم باشد، بلکه می‌تواند با رویکرد تأمین علم، آن را به فناوری تبدیل کرده یا با طراحی‌های جدید، فناوری‌های موجود را بهبود بخشد. در نتیجه، اگر نقش مهندسی صرفاً به تولید علم محدود شود، کشور از بسیاری از مسیرهای میانبر توسعه فناوری محروم خواهد شد. ۳. نیازمحوری، حلقه مفقوده در نظام علمی کشور: یکی از مشکلات اصلی نظام دانشگاهی ایران، عدم ارتباط مؤثر میان دانشگاه و نیازهای جامعه و صنعت است. نگاه وزیر علوم که دانشگاه‌ها را صرفاً متولی تولید علم می‌داند، این شکاف را عمیق‌تر خواهد کرد. یک سیستم علمی و مهندسی کارآمد باید ویژگی‌هایی چون نیازمحوری و توسعه فناوری را در اولویت قرار دهد. پژوهش‌های مهندسی و علوم کاربردی باید مستقیماً بر اساس مشکلات واقعی صنعت و جامعه تعریف شوند. هدف از تحقیقات مهندسی و کاربردی باید تولید و بهبود فناوری‌های قابل استفاده باشد، نه صرفاً انتشار مقالات علمی. دانشگاه‌ها باید با نیازهای صنعت و جامعه در ارتباط باشند و پژوهش‌ها باید به‌صورت قراردادهای تحقیقاتی با صنعت صورت گیرد. اما در مدل پیشنهادی وزیر علوم، دانشگاه‌ها به سمت تولید علم سوق داده می‌شوند و نیازهای صنعت و جامعه در حاشیه قرار می‌گیرند. نتیجه این وضعیت فارغ‌التحصیلانی خواهد بود که مهارت حل مسائل واقعی را ندارند و عمدتاً به دنبال پژوهش‌های نظری خواهند بود. ۴. آیا پارک‌های علم و فناوری مشکل را حل خواهند کرد؟ وزیر علوم بیان کرده‌اند که «توسعه علم نهایتاً در پارک‌های علم و فناوری در قالب محصولات و اختراعات فناورانه امکان ظهور پیدا می‌کند.» اما این جمله نمی‌تواند جایگزین یک سیستم آموزشی و پژوهشی نیازمحور شود. پارک‌های علم و فناوری در ایران، به‌ویژه در بسیاری از موارد، با مشکلاتی چون عدم ارتباط مؤثر با دانشگاه‌ها مواجه هستند. به‌علاوه، توسعه فناوری نیازمند اکوسیستمی است که شامل سیاست‌های حمایتی، سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه و تقویت کارآفرینی باشد، اموری که در کشور ما هنوز شرایط مطلوب ندارند. بنابراین، تأکید صرف بر پارک‌های علم و فناوری نمی‌تواند منجر به توسعه واقعی فناوری شود. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
2️⃣ نقدی بر سخنان وزیر محترم علوم: از آدرس‌دهی اشتباه از کارکرد دانشگاه تا نادیده‌گرفتن رابطه تعاملی علم و فناوری ۵. رشد علمی کمّی، بدون رشد فناوری متوازن چندان موثر نخواهد بود: وزیر علوم در سخنان خود به افزایش سهم ایران در تولید علم جهانی اشاره کرده‌اند. اما مهم‌ترین سؤال این است که تا چه حد این علم به فناوری و نوآوری منجر شده است؟ ایران در شاخص‌های تولید مقاله علمی رشد کرده، اما در شاخص‌های نوآوری، تجاری‌سازی فناوری و ارتباط دانشگاه و صنعت، همچنان جایگاه مناسبی ندارد. اگر دانشگاه‌ها تنها بر اساس تولید مقالات علمی سنجیده شوند و نه بر اساس تأثیر آن‌ها بر توسعه فناوری، مهندسی و سایر رشته‌های کاربردی از مسیر اصلی خود منحرف خواهند شد. ۶. رشته‌های کاربردی؛ غفلت از رسالت‌های اجتماعی و عملی: در کنار رشته‌های مهندسی، توجه به رشته‌های کاربردی نیز بسیار حائز اهمیت است. وزیر علوم باید توجه داشته باشد که نگاه صرف به «تولید علم» و تعریف آن به عنوان کارکرد نهاد دانشگاه می‌تواند برای مجموعه رشته‌های کاربردی نظیر کشاورزی، دامپزشکی و منابع طبیعی مشکلات جدی ایجاد کند. این رشته‌ها به‌ویژه جهت توجه به نیازهای عملی و اجتماعی جامعه تاسیس و توسعه پیدا کرده اند و نباید سکاندار وزارت علوم، تولید علم و پژوهش‌های نظری را به عنوان تنها ماموریت، برای آنها تعریف و ارائه کند. رشته‌های کاربردی مانند کشاورزی و دامپزشکی ذاتاً عملی و کاربردی هستند و هدف اصلی آنها حل مشکلات فوری جامعه در حوزه‌هایی مانند امنیت غذایی، بهداشت و منابع طبیعی است. اگر این رشته‌ها تنها درگیر تولید علم شوند، تأثیر آن‌ها بر جامعه کاهش خواهد یافت. نتیجه‌گیری: نگرش وزیر محترم علوم که دانشگاه‌ها را صرفاً متولی تولید علم می‌داند، می‌تواند منجر به انحراف رشته‌های مهندسی و رشته‌های کاربردی از رسالت اصلی خود شود. این رویکرد، بدون توجه به نیازهای جامعه و صنعت، و بدون توجه به تأثیرات کاربردی پژوهش‌ها، به یک تهدید برای پیشرفت کشور تبدیل خواهد شد. با این رویکرد وزیر محترم علوم، مهندسی و رشته‌های کاربردی از مسیر اصلی خود منحرف خواهند شد و به حوزه های نظری تغییر ماهیت خواهند داد و دانشگاه‌ها قادر نخواهند بود به‌طور مؤثر مشکلات کشور را حل کنند. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
تحول در شیوه‌های آموزشی دانشگاهی در عصر دیجیتال: ضرورتی برای همگامی با تغییرات دنیای امروز روح الله همتی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد مقدمه: شیوه‌های آموزشی سنتی در دانشگاه‌ها، که به طور عمده بر مبنای تدریس یک‌سویه و تئوری‌های قدیمی بنا شده‌اند، دیگر قادر به پاسخگویی به نیازهای متغیر دانشجویان و دنیای مدرن نیستند. در دنیای امروز، که دسترسی به اطلاعات از طریق اینترنت و هوش مصنوعی به راحتی امکان‌پذیر است، دانشجویان دیگر نیازی به محدودیت در اطلاعات ارائه‌شده در کلاس‌ها ندارند. در این یادداشت به بررسی چالش‌های آموزشی کنونی و پیشنهادات برای بهبود شیوه‌های تدریس و یادگیری در دانشگاه‌ها پرداخته می‌شود. ۱. چالش‌های شیوه‌های آموزشی سنتی: شیوه‌های تدریس سنتی که اغلب بر پایه ارائه تئوری‌های ثابت و روش‌های یک‌سویه هستند، دیگر توان رقابت با منابع آموزشی در دنیای دیجیتال را ندارند. در حال حاضر، دانشجویان به راحتی می‌توانند به منابع آموزشی به‌روز از طریق اینترنت و ابزارهای هوش مصنوعی دست یابند و این منابع می‌توانند دقیق‌تر و جامع‌تر از محتوای ارائه‌شده در کلاس‌ها باشند. این تغییر در نحوه دسترسی به اطلاعات، جذابیت و کارآیی شیوه‌های سنتی تدریس را کاهش داده است و نیاز به رویکردهای نوین و خلاقانه را بیشتر می‌کند. ۲. ضرورت آموزش تعاملی و مهارت‌محور: یکی از بزرگترین چالش‌ها در آموزش دانشگاهی امروز، عدم توجه به شیوه‌های تدریس تعاملی است. در سیستم‌های آموزشی سنتی، دانشجویان عمدتاً نقش دریافت‌کننده اطلاعات را دارند و کمترین فرصت را برای مشارکت فعال در فرآیند یادگیری و حل مسئله دارند. این رویکرد منفعل باعث کاهش انگیزه و یادگیری عمیق‌تر می‌شود. آموزش باید به سمت یادگیری فعال و مهارت‌محور حرکت کند. به عبارت دیگر، دانشجویان باید خود به تولید دانش بپردازند و مهارت‌های حل مسئله و تفکر تحلیلی را در عمل تجربه کنند. به این ترتیب، پروژه‌های عملی و کارگاه‌هایی که در آن دانشجویان با چالش‌های واقعی و مسائل روز مواجه می‌شوند، می‌توانند به افزایش تعامل و مشارکت در فرآیند یادگیری کمک کنند. این شیوه‌های آموزشی در مقایسه با کلاس‌های تئوری، اثربخشی بیشتری در یادگیری دارند. ۳. نیازمحوری و آینده‌پژوهی در آموزش: یکی از اصول کلیدی در طراحی شیوه‌های آموزشی، "نیازمحوری" است. بسیاری از دروس دانشگاهی، به ویژه در رشته‌های تئوریک، بر مبنای مفاهیم و داده‌های قدیمی استوارند که با نیازهای روز بازار کار و چالش‌های آینده همخوانی ندارند. این امر باعث می‌شود که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها قادر به رویارویی با چالش‌های روز و تکنولوژی‌های نوین نباشند. آموزش مبتنی بر آینده‌پژوهی می‌تواند یکی از راه‌حل‌های مناسب برای این چالش باشد. دانشگاه‌ها باید به پیش‌بینی و تحلیل روندهای آینده پرداخته و برنامه‌های درسی خود را بر اساس این پیش‌بینی‌ها طراحی کنند. به عنوان مثال، دروس جدیدی مانند هوش مصنوعی، علم داده‌ها، مدیریت بحران‌ها و کارآفرینی دیجیتال باید در برنامه‌های درسی دانشگاه‌ها گنجانده شوند تا دانشجویان برای مواجهه با چالش‌های آینده آماده شوند. ۴. هوش مصنوعی و استفاده از ابزارهای تحلیلی در آموزش: هوش مصنوعی و ابزارهای تحلیلی، می‌توانند به‌طور مؤثری شیوه‌های تدریس و یادگیری را بهبود بخشند. به ویژه، هوش مصنوعی می‌تواند در تحلیل داده‌ها، پیش‌بینی روندها و حل مسائل پیچیده به دانشجویان کمک کند. بنابراین، آموزش هوش مصنوعی باید در برنامه‌های درسی رشته‌های مختلف گنجانده شود تا دانشجویان از این ابزارها برای حل مسائل واقعی استفاده کنند. استفاده از پلتفرم‌های آموزشی آنلاین و ابزارهای دیجیتال نیز می‌تواند امکان آموزش‌های فردی و سفارشی را فراهم کند. این شیوه‌ها به دانشجویان اجازه می‌دهند که به سرعت به محتوای مورد نیاز خود دست یابند و مسیر یادگیری‌شان را شخصی‌سازی کنند. ۵. آموزش پروژه‌محور؛ توسعه مهارت‌های عملی: یکی از شیوه‌های بسیار مؤثر در آموزش، شیوه‌های پروژه‌محور است. در این رویکرد، دانشجویان می‌توانند مهارت‌های عملی خود را در شرایط واقعی توسعه دهند. پروژه‌های عملی که در آنها دانشجویان با چالش‌های واقعی مانند مسائل صنعتی، اجتماعی یا فناورانه روبه‌رو می‌شوند، نه تنها مهارت‌های فنی آنها را تقویت می‌کند بلکه توانایی‌های مدیریتی، همکاری تیمی و تفکر استراتژیک را نیز در آنها پرورش می‌دهد. این شیوه آموزشی به دانشجویان این احساس را می‌دهد که آنچه می‌آموزند، کاربرد واقعی در دنیای حرفه‌ای دارد. پروژه‌های عملی می‌توانند از حمایت دانشگاه‌ها و صنایع مختلف بهره‌مند شوند تا نیازهای واقعی و به‌روز بازار کار را در خود جای دهند. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
۶. چالش‌های مرجعیت دانشگاه‌ها و ضرورت بازتعریف نقش آنها: با توجه به پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیک، اگر دانشگاه‌ها نتوانند خود را با این تغییرات همگام کنند، ممکن است مرجعیت خود را از دست بدهند. منابع آموزشی به راحتی از طریق اینترنت و هوش مصنوعی در دسترس هستند و نسل‌های جدید ممکن است ترجیح دهند به جای حضور در دانشگاه‌ها، از طریق ابزارهای آنلاین به سرعت به دانش و مهارت‌های مورد نیاز خود دست یابند.برای حفظ مرجعیت دانشگاه‌ها، ضروری است که آنها نقش خود را بازتعریف کنند. دانشگاه‌ها باید به فضایی برای نوآوری و پژوهش تبدیل شوند که در آن دانشجویان به‌طور فعال درگیر تولید و به‌کارگیری دانش جدید باشند. در دانشگاه ها علاوه بر آموزش تئوری، تربیت مهارت‌های عملی، آینده پژوهی، داده کاوی، تفکر سیستمی و نوآوری باید در اولویت قرار گیرد. ۷. جمع بندی: با توجه به تحولات سریع در علم و فناوری، دانشگاه‌ها باید سیستم‌های آموزشی خود را به گونه‌ای اصلاح کنند که علاوه بر آموزش نظری، به توسعه مهارت‌های عملی، آینده پژوهی، داده کاوی، تفکر سیستمی، تفکر انتقادی و نوآوری نیز پرداخته شود. استفاده از ابزارهایی چون هوش مصنوعی و شیوه‌های تدریس نیاز محور و پروژه‌محور می‌تواند این تحول را تسریع کند. در نهایت، دنیای آینده به دانشگاه‌هایی نیاز دارد که همگام با تحولات اجتماعی، فناوری و بازار کار آموزش دهند و مهارت‌هایی را منتقل کنند که برای چالش‌های فردا ضروری هستند. دانشگاه‌ها باید فضایی ایجاد کنند که دانشجویان در آن به‌طور فعال در فرآیند یادگیری و نوآوری مشارکت کنند تا بتوانند با اعتماد به نفس در دنیای پیچیده و متغیر آینده حضور یابند. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
سوگیری مجله محوری: غفلت از محتوا و اثر محوری، انحراف در ارزیابی پژوهش و گمنامی پژوهشگران موثر روح الله همتی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد مقدمه: ارزیابی کیفیت مقالات علمی معمولاً با استفاده از معیارهایی مانند ضریب تأثیر مجله و چارک مجلات انجام می‌شود. این رویکرد اعتبار مقاله را بر اساس رتبه مجله‌ای که آن را منتشر کرده است می‌سنجد و می توان آن را "سوگیری مجله محوری" (Journal-Centric Bias) نامید. در این فرآیند، محتوای پژوهش و اثرات آن نادیده گرفته می‌شود و حتی مقالات برجسته چاپ شده در مجلات با رتبه پایین؛ نقطه ضعف نویسندگان محسوب می شود. در حالی که ارزیابی پژوهش باید بر مبنای محتوا و اثرگذاری باشد. سوگیری مجله محوری چیست؟ ارزیابی کیفیت مقالات بر اساس اعتبار مجله است. این امر باعث می‌شود مقالات نوآورانه منتشر شده در مجلات با رتبه پایین نادیده گرفته شوند و با وجود اینکه محتوای نوآورانه اثرگذار دارند ولی مورد توجه قرار نمی گیرند. تأثیرات منفی سوگیری مجله محوری: 1. ایجاد پیش‌زمینه منفی در مورد مجلات با رتبه پایین: این سوگیری مانع رشد و توسعه مجلات تخصصی جدید و از دست رفتن فرصت‌های علمی می‌شود. 2. اعمال فشار بر پژوهشگران: پژوهشگران مجبور می‌شوند مقالات خود را در مجلات با رتبه بالاتر چاپ کنند، حتی اگر محتوای آن‌ها غیر نوآورانه باشد، که این امر باعث افزایش تخلفات پژوهشی و کاهش انگیزه برای پژوهش‌های نوآورانه یا نیاز محور می‌شود. 3. از دست رفتن ایده‌های علمی و کاهش تنوع ایده‌ها: تمرکز صرف بر مجلات با رتبه بالا باعث گمنام باقی ماندن پژوهش های برجسته و نوآورانه چاپ شده در مجلات با رتبه پایین می‌شود. 4. موانع برای پژوهشگران جوان: پژوهشگران تازه‌کار با ایده‌های نوآورانه به دلیل نداشتن شهرت، ناچار به چاپ مقالات در رتبه پایین هستند ولی با این رویکرد آن‌ها سردرگم خواهند شد و از چاپ در این مجلات منصرف می شوند. 5. چاپ مقالات کم‌کیفیت در مجلات با رتبه بالاتر: فشار برای پذیرش مقالات بیشتر در مجلات با رتبه بالاتر می‌تواند منجر به پذیرش مقالات کم‌کیفیت شود که فاقد نوآوری و اثرگذاری هستند. چالش‌ها و راهکارها برای اصلاح بدعت ارزیابی پژوهش مبتنی بر مجله: به‌منظور اصلاح این سوگیری، باید از معیارهایی استفاده کرد که به جای تاکید بر اعتبار مجله بر محتوای علمی و اثرگذاری پژوهش تأکید کنند. اثبات ناکارآمدی معیار مجله محوری در گذر زمان: انبوهی از مقالات که در ابتدا در مجلات با رتبه پایین منتشر شدند، در نهایت منجر به تحول عمیق در روند علم و فناوری شده اند و بر توسعه نظریه ها، معرفی روش‌های جدید و توسعه فناوری ها اثر حداکثری داشته اند و حتی به دریافت جایزه نوبل منجر شده‌اند که به منزله خط بطلان بر رویکرد سوگیری مجله محوری هستند. برای مثال چند نمونه انگشت شمار از این پژوهش ها را در زیر بررسی می کنیم: 1. کشف پنی‌سیلین - الکساندر فلمینگ ؛مجله چاپ‌کننده: British Journal of Experimental Pathology ؛ سال دریافت جایزه نوبل: 1945 2. کشف نورون‌ها و سیستم عصبی - Santiago Ramón y Cajal ؛مجله چاپ‌کننده: Trabajos del Laboratorio de Investigaciones Biológicas؛ سال دریافت جایزه نوبل: 1906 3. کشف اشعه ایکس - ویلهلم کنراد رونتگن؛ مجله: Sitzungsberichte der Physikalisch-Medizinischen Gesellschaft zu Würzburg ؛سال دریافت جایزه نوبل: 1901 4. اثر فوتوالکتریک - آلبرت اینشتین ؛مجله : Annalen der Physik ؛سال دریافت جایزه نوبل: 1921 5. کشف انسولین - فردریک بانتینگ و چارلز بست؛ مجله : Journal of Laboratory and Clinical Medicine ؛سال دریافت جایزه نوبل: 1923 6. کشف تابش پس‌زمینه کیهانی - آرنو پنزیاس و رابرت ویلسون؛ مجله چاپ‌کننده: The Astrophysical Journal؛ سال دریافت جایزه نوبل: 1978 7. کشف چرخه اسید سیتریک (چرخه کربس) - هانس کربس؛ مجله چاپ‌کننده: Enzymologia؛ سال دریافت جایزه نوبل: 1953 8. کشف مکانیسم تخریب پروتئین در مسیر یوبی کوئیتین- پروتئازوم - Aaron Ciechanover, Avram Hershko, Irwin Rose؛ مجله چاپ‌کننده: Journal of Biological Chemistry؛ سال دریافت جایزه نوبل: 2004 جمع‌بندی و نتیجه‌گیری: سوگیری مجله محوری موجب نادیده گرفتن پژوهش‌های نوآورانه و برجسته در مجلات با رتبه پایین می‌شود و زمینه را برای ارزیابی‌های مبتنی بر کمیت و رتبه و چارک مجله و بدون توجه به کیفیت محتوا و اثرگذاری پژوهش‌ فراهم می‌آورد. این امر باعث کاهش انگیزه برای چاپ پژوهش‌های نوآورانه و کاهش تنوع ایده‌ها در علم می‌شود. لازم است که ارزیابی‌های علمی به‌جای تمرکز بر ضریب تأثیر و چارک مجله، بر محتوای علمی و اثرگذاری پژوهش‌ها متمرکز شوند تا فضای علمی مثبت‌تری ایجاد شود و پژوهش ها به سمت ایده‌های نوآورانه و با اثرگذاری بیشتر جهت دهی شوند. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
مرجعیت علمی: مفهومی چندوجهی و فراتر از شاخص‌های علم‌سنجی روح‌الله همتی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد مقدمه: مرجعیت علمی به جایگاه برجسته یک کشور در تولید و تبدیل علم به فناوری اشاره دارد. این مفهوم فراتر از شاخص‌هایی مانند تعداد مقالات و استنادات و ایندکس اچ است و شامل ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می‌شود. مرجعیت علمی به توانایی کشورها در حل مسائل کلان ملی و جهانی و بهبود رفاه عمومی وابسته است. ۱.تعریف مرجعیت علمی: مرجعیت علمی به معنای جایگاه ممتاز یک کشور در علم، فناوری و نوآوری است. این جایگاه نه تنها از طریق تولید علم، بلکه با تبدیل علم به فناوری‌های مفید و حل مسائل ملی و جهانی به‌دست می‌آید. مرجعیت علمی تنها به اعداد و رتبه‌ها محدود نمی‌شود، بلکه به تأثیرات ملموس علم بر جامعه و اقتصاد نیز وابسته است. ۲. پیشران‌های مرجعیت علمی: پیشران‌های مرجعیت علمی به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می‌شوند. پیشران‌های مستقیم شامل تولید علم، توسعه فناوری و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های علمی است. پیشران‌های غیرمستقیم نیز عواملی مانند رشد اقتصادی، پذیرش اجتماعی علم و توانایی حل مسائل واقعی هستند. ۲.۱.پیشران‌های مستقیم: ۲.۱.۱. تولید علم: شامل تولید مقالات علمی، پژوهش‌های بنیادی و کاربردی، استنادات، ایندکس اچ، استناد به ازای هر مقاله، نسبت خود استنادی ها به استنادات و اختراعات فناوری ۲.۱.۲. توسعه فناوری و نوآوری‌های دانش‌بنیان: تبدیل دستاوردهای علمی به فناوری‌های نوآورانه و قابل استفاده در بازارهای ملی و جهانی. ۲.۱.۳. سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های علمی: شامل رشد و توسعه دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاه‌ها. ۲.۲.پیشران‌های غیرمستقیم: ۲.۲.۱. رشد و ثبات اقتصادی و پیشرفت همه جانبه: کشورهایی دارای رشد و ثبات اقتصادی قادر به سرمایه‌گذاری بیشتر در علم و فناوری هستند. ۲.۲. پذیرش اجتماعی علم و فناوری: اعتماد عمومی به جایگاه علم و فناوری یک کشور، تعاملات بین‌المللی با آن کشور را تسهیل می‌کند. ۲.۲.۳. توانایی حل مسائل ملی و جهانی: کشورهایی که در حل چالش‌هایی مانند تغییرات اقلیمی، بهداشتی و انرژی پیشتاز هستند، مرجع علمی محسوب می‌شوند. ۳.تحولات تاریخی و اجتماعی مرجعیت علمی: مرجعیت علمی از دوران رنسانس و انقلاب علمی در قرون 16 و 17 میلادی آغاز شد و پیشرفت‌های نجومی، ریاضی و مکانیکی آن زمان مبانی تولید علم را تقویت کرد. در عصر مدرن، نوآوری‌های فناورانه و تولید علم کاربردی ادامه یافته است. کشورهایی مانند ایران، یونان و مصر که در گذشته پیشگام بودند، می‌توانند از میراث علمی خود برای تقویت جایگاه فعلی استفاده کنند. ۴.فناوری و زیرساخت‌ها، ارکان اصلی مرجعیت علمی: سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های علمی و فناورانه، مانند آزمایشگاه‌ها و دانشگاه‌ها، نقش کلیدی در دستیابی به مرجعیت علمی دارند. کشورهایی مانند چین و ایالات متحده با تقویت این زیرساخت‌ها، مرجعیت علمی خود را تثبیت کرده‌اند. کشورهای پیشرو در فناوری‌های تحول‌آفرین مانند هوش مصنوعی و زیست‌فناوری در اذهان عموم مردم و در جوامع علمی مرجع علمی محسوب می شوند. ۵.مرجعیت علمی و تأثیر آن بر رفاه عمومی: مرجعیت علمی تأثیر مستقیم بر رفاه عمومی دارد. فناوری‌هایی مانند انرژی‌های تجدیدپذیر، حمل‌ونقل مدرن و ارتباطات هوشمند، زندگی مردم را بهبود می‌بخشند. البته، کشورهایی که در حل چالش‌های جهانی مانند تغییرات اقلیمی و .. موفق عمل می‌کنند، به‌عنوان مرجع علمی شناخته می‌شوند. ۶.جنگ‌ها، رقابت‌های علمی و همکاری‌های بین‌المللی: رقابت‌های نظامی و جنگ‌ها در تاریخ، پیشران‌های مهمی برای پیشرفت علمی بوده‌اند. امروزه، رقابت‌ها بیشتر در زمینه فناوری‌های پیشرفته مانند هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی جریان دارد. افزون بر این، همکاری‌های بین‌المللی، مانند پروژه CERN، نیز به تقویت جایگاه مرجعیت علمی کشورها کمک می‌کنند. ۷.پذیرش ذهنی مرجعیت علمی و اعتماد عمومی: پذیرش اجتماعی علم و فناوری یکی از پیشران‌های مهم مرجعیت علمی است. زمانی که مردم تأثیرات ملموس علم را به صورت فناوری در زندگی خود ببینند، مرجعیت علمی کشور در اذهان عمومی تثبیت می‌شود. کشورهایی که در حل مسائل ملی و جهانی موفق عمل می‌کنند، به‌عنوان مرجع علمی شناخته می‌شوند. ۸.نقد سیاست‌های تقلیل‌گرایانه: رویکردهای تقلیل‌گرایانه که تنها به شاخص‌هایی مانند تعداد مقالات، استنادات یا اچ ایندکس توجه دارند، تصویر دقیقی از مرجعیت علمی در ذهن ایجاد نمی کنند، این قبیل شاخص ها باید با تأثیرات ملموس علم بر رفاه عمومی و توانایی تبدیل علم به نوآوری‌های کاربردی ترکیب و تلفیق شوند. تجربه کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی نشان می‌دهد که پیوند علم با رفاه عمومی و توسعه اقتصادی در تحقق مرجعیت علمی نقش اساسی دارد. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
۹.نقش هوش مصنوعی و چالش‌ها: هوش مصنوعی به‌عنوان یکی از پیشرفته‌ترین پیشران‌های غیرمستقیم، نقش تسهیل گرانه در تعیین مرجعیت علمی کشورها خواهد داشت. با این حال، چالش‌هایی مانند سوگیری داده‌ها و عدم شفافیت ممکن است مشکلاتی ایجاد کند که برای رفع آن باید ضمن تعیین استانداردها و تصویب کنوانسیون های بین المللی، توسعه سامانه‌های شفاف و اخلاقی هوش مصنوعی در کشورهای مختلف در دستور کار قرار گیرد. نتیجه‌گیری و آینده‌نگری: مرجعیت علمی مفهومی پیچیده و چندوجهی است که از تعامل پیشران‌های مستقیم و غیرمستقیم شکل می‌گیرد. برای دستیابی به مرجعیت علمی پایدار، کشورها باید بر تأثیر ملموس علم و فناوری بر رفاه عمومی و حل مسائل کلان ملی و جهانی تأکید کنند. با ظهور فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی و انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری های غافلگیر کننده در آینده، مفهوم و تصور از مرجعیت علمی را کشورهایی تعیین خواهند کرد که در فناوری های نوین و نوآوری ها پیشتاز باشند و لذا تلقی از مرجعیت علمی در جامعه علمی و میان عموم مردم متفاوت است و بازبینی در مفهوم آن بدین ترتیب اجتناب ناپذیر است. به طور خلاصه، مرجعیت علمی در دیدگاه های مختلف، فراتر از شاخص‌های علم سنجی است و تأثیرات واقعی آکادميک، اجتماعی و اقتصادی علم بر زندگی مردم را نیز در بر می گیرد. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
🍂 مقاله محوری؛ آفت دانشگاهها در کلام رهبری 🔹 در تحقیقات دانشگاهیِ نیروهای مسلّح، تأمین نیازهای دفاعی کشور را مورد نظر قرار بدهید؛ یعنی هدف، تأمین نیازهای دفاعی باشد، پُر کردن خلأها باشد؛ چرا این را می گویم؟ 📃 برای خاطر اینکه در بعضی از دانشگاه‌های کشور همّت استاد و دانشمند متوجّه مقاله نوشتن و مقاله منتشر کردن است. ⚠️کاری به این ندارد که این مقاله کدام خلأ از خلأهای کشور را پُر می کند. گاهی اوقات این مقاله نوشته می شود، دیگران بیشتر از خود ما از آن استفاده می کنند؛ کأنّه برای رفع نیاز دیگران نوشته شده. 🚫 در مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلّح مراقبت بشود که این آفت به وجود نیاید. 👈 فقط نگاه کنید ببینید نیازهای ما کجا است، نیازهای دفاعی‌مان کجا است، روی آن کار بشود، روی آن دقّت بشود، روی آن پژوهش و تحقیق انجام بگیرد. ▫️ پینوشت: 💢 جایگزینی نیاز محوری بجای مقاله محوری در دانشگاهها، مطالبه بیست ساله مقام معظم رهبری است که با کمال تاسف همچنان بر زمین مانده است. ♨️ وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی در جایگزینی نیاز محوری به جای مقاله محوری، مسئولیت و در عین حال کوتاهی و ترک فعل دارند. 🔎 آیا مجلس شورای اسلامی یا دیگر دستگاههای نظارتی نظام قصد تحقیق و تفحص در خصوص این کوتاهی را ندارند؟؟ ⁉️ آیا نهادهای انقلابی که در شوراهای تصمیم گیر عضو هستند نمی خواهند به انفعال خود در این خصوص پایان دهند؟ 😔 به عنوان عضوی از خانواده دانشگاهیان در برابر مطالبه مکرر رهبری و تعلل و انفعال دستگاهها و نهادهای مسئول احساس شرمندگی می کنیم. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
تلاش برای تطبیق نظام علم و فناوری ایران با شاخص‌های رتبه‌بندی بین‌المللی: سراب یا فرصت؟ روح اله همتی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد مقدمه: تطبیق نظام علم و فناوری ایران با شاخص‌های رتبه‌بندی بین‌المللی، بدون توجه به نیازهای بومی و مأموریت‌های اصلی دانشگاه‌ها، می‌تواند به نوعی دویدن به‌دنبال سراب تعبیر شود. بررسی تجربیات دانشگاه‌های برتر جهانی نشان می‌دهد که لازمه موفقیت دانشگاه ها تمرکز بر مأموریت‌های بومی و توسعه نوآوری و کارآفرینی با محوریت پاسخ به نیازها، رفع مسائل و مشکلات جامعه است. در ادامه، این موضوع با تحلیل موردی دانشگاه‌های مطرح دنیا و وضعیت ایران بررسی می‌شود: ۱. هدف‌گذاری دانشگاه‌ها، نیاز محوری یا مساله محوری یا کسب رتبه؟ دانشگاه استنفورد نمونه‌ای برجسته از دانشگاه‌هایی است که بر پاسخ به نیازهای اجتماعی و صنعتی تمرکز کرده است. این دانشگاه با صرفنظر از معیارهای صرفا علمی، اولویت خود را ایجاد ارزش از طریق نوآوری، کارآفرینی و اثرگذاری اجتماعی قرار داده است. مشابه دانشگاه استنفورد، دانشگاه صنعتی زوریخ (ETH Zurich) نیز مأموریت اصلی خود را آموزش‌، پژوهش و نوآوری برای رفع نیازها و حل مسائل و مشکلات صنعتی تعریف کرده و موفقیت آن در ایفای مسئولیت اجتماعی مشهود است. ۲. نقش نظام‌های رتبه‌بندی: الگوگیری یا الگوپذیری؟ دانشگاه‌های پیشرو جهان، مانند پکن و لایدن، به جای انطباق با شاخص‌های نظام‌های رتبه‌بندی، مأموریت‌های خود را بر اساس نیازهای جامعه و صنعت تعریف کرده‌اند. برای مثال، دانشگاه لایدن به جای تمرکز بر مقالات علمی صرف، نقش مهمی در توسعه علوم انسانی و اجتماعی ایفا کرده است. دانشگاه پکن با تأکید بر اولویت‌های ملی، در خدمت توسعه اقتصادی و اجتماعی چین قرار دارد. این دانشگاه‌ها معمولاً شاخص‌هایی را برای خود تعیین می‌کنند که بعدها معیار دیگر دانشگاه‌ها خواهند شد. ۳. پیامدهای تمرکز صرف بر رتبه‌بندی برای دانشگاه‌های ایران: دانشگاه‌های ایرانی معمولاً در نظام‌های رتبه‌بندی جایگاه مطلوبی ندارند و دلایل اصلی آن‌ها عبارت‌اند از: نبود همخوانی بین اولویت های دانشگاه بر اساس شاخص‌های رتبه‌بندی از یک سو و نیازهای ملی و محلی از سوی دیگر و تمرکز بیش‌از حد بر چاپ مقالات علمی فاقد کاربرد. این رویکرد می‌تواند دانشگاه‌های ایران را از رسالت اصلی‌ خود، یعنی پاسخ به نیازها و حل مسائل بومی و صنعتی، دور کند و منجر به کاهش دو چندان اثرگذاری آن‌ها در سطوح ملی و محلی شود. ۴. نقش اصلی رشته های کاربردی و مهندسی تولید علم یا توسعه فناوری؟ رشته های کاربردی باید عمدتا بر توسعه فناوری و نوآوری متمرکز باشند؛ اما، در ایران بسیاری از پژوهشگران رشته های کاربردی به چاپ مقالات علمی فاقد کاربرد برای ارتقای رتبه دانشگاه‌ها در نظام های رتبه بندی مشغول‌ هستند. این امر به کاهش توسعه فناوری‌های بومی منجر شده است و در نتیجه دانشگاه‌ها نمی توانند به نیازهای صنعتی کشور پاسخ دهند. در مقابل، دانشگاه‌هایی مانند استنفورد، ETH زوریخ و میشیگان، با تمرکز بر توسعه فناوری‌های نوآورانه، هم نیازهای جامعه را برآورده می‌کنند و هم از نظر رتبه‌بندی پیشرفت می‌کنند؛ زیرا این دانشگاه ها خود را با شاخص های نظام های رتبه بندی بین اللملی تطبیق نمی دهند؛ بلکه این نظام های رتبه بندی بین المللی هستند که بسیاری از شاخص های خود را بر اساس این دانشگاه ها تهیه و تنظیم می کنند. ۵. تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی در توسعه دانشگاه‌ها: در هر کشور، دانشگاه ها در بستر فرهنگی و صنعتی خاص خود رشد می‌کنند. تلاش برای انطباق آنها با شاخص‌های بین‌المللی بدون توجه به این تفاوت‌ها، می‌تواند کارایی و اثرگذاری آنها را کاهش دهد. برای مثال دانشگاه هاروارد با نیازهای خاص ایالات متحده توسعه یافته است؛ دانشگاه لایدن مأموریت خود را در خدمت فرهنگ و جامعه هلند تعریف کرده است ولی در ایران، جای خالی شاخص‌های بومی متناسب با نیازها، مسائل و مشکلات کشور مشهود است. جمع بندی و نتیجه گیری: به طور کلی تجربه دانشگاه‌های برتر جهان نشان می‌دهد که موفقیت پایدار در گرو تمرکز بر مأموریت‌های بومی؛ نوآوری در حل مسائل اجتماعی و صنعتی؛ و تعامل مؤثر با جامعه و صنعت است. برای ایران ما، الگوگیری از نظام‌های رتبه‌بندی بین‌المللی، بدون در نظر گرفتن واقعیت‌های بومی به انحراف از مسیر اصلی پیشرفت منجر می شود و پیشنهادهای مناسب برای دانشگاه‌های ایران شامل تدوین شاخص‌های ملی متناسب با نیازهای کشور؛ تقویت همکاری‌های دانشگاهی با صنایع داخلی و بازتعریف نقش رشته های مهندسی و علوم کاربردی با تمرکز بر توسعه فناوری‌های بومی و اولویت دادن به حل مسائل اجتماعی و اقتصادی کشور به جای تولید مقالات علمی بنیادین هستند تا از تلاش برای انطباق صرف بیهوده با نظام های رتبه بندی بین‌المللی جلوگیری شود. 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh