eitaa logo
هنر و زیبایی و پندانه
404 دنبال‌کننده
330 عکس
354 ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈 کاردستی ورزشی بامزه 🤗 🪁مناسب همه سنین •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
جالب بود💚🌿 *در زمان قديم که يخچال نبود، خنک ترين آب قنات در تهران، قناتى بود كه بعدها زندان قصر در آن ساخته و بنا شد. بعد از آن، هركس به زندان مي‌افتاد، ميگفتند رفته آب خنک بخوره.* *و اين اصطلاح بعدها شامل همه زندانی هايی شد كه به زندان می افتادند!!* ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️ *قدیما که تهرانیها با ماشین دودی میرفتند زیارت شاه عبدالعظیم پول رفت وبرگشت ماشین را باید اول میدادند* *برای همین اهالی شهر ری که مطمئن بودن اینها چون پول بلیط را قبلا دادند وحتما برمیگردند خانه هاشان،الکی تعارف میکردند که تو رو خدا شب پیش ما باشید!!!* . . *از آنجا تعارف شاه عبدالعظیمی ضرب المثل شد...* ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️ ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️ *اصطلاح "بوق سگ" چیست؟ اینکه گفته میشود از صبح تا بوق سگ سر کارم!!* *در قدیم بازارها دارای چهار مدخل بودند که شبانگاهان آنان را با درهای بزرگ می بستند و تمامی دکانها نیز به همین طریق قفل میشدند .. از آنجا که همیشه احتمال خطر میرفت،نگهبانانی نیز شب در بازار پاسبانی میدادند.*به دلیل اینکه نمیتوانستندتمامی بازار را کنترل کنند ، سگهای وحشی به همراه داشتند که به جز خودشان به دیگری رحم نمیکردند. پاسبانان شب، در ساعت معینی از شب، در بوق بزرگی که ازشاخ قوچ بود ، با فاصله زمان معینی میدمیدند بدین معنا که عنقریب سگها را دربازار رها خواهیم کرد . دکانداران نیز سریع محل کسب خود را ترک کرده وبه مشتریان خود میگفتند دیر وقت است وبوق سگ را نواختند. از آن زمان بوق سگ اصطلاح دیر بودن معنا گرفته !* ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️ *به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکان‌های شهر سر زد و ماست خواست.* *ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی میخواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه !* *وی شگفت‌زده از این دو گونه ماست پرسید.* *ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان می‌بینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟!* *مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگه‌های تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آب‌هایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد!* *چون دیگر فروشنده‌هاازاین داستان آگاه شدند،همگی ماست‌ها را کیسه کردند!!!* .*وقتى ميگن فلانى ماستش را كيسه كرده يعنى اين...*
سه تن از حکیمان در مجلس انوشیروان نشسته بودند؛ فیلسوفی رومی، حکیمی هندي و بزرگ مهر، وزیر حکیم. سـخن به آنجا رسـید که سـخت ترین چیزها چیست؟ رومی گفت: پیري و سـستی، با ناداري و تنـگ دستی هنـدي گفت: تن بیمـار بـا انـدوه بسـیار. بزرگ مهر گفت: نزدیکی اجل با دوري از حسن عمل. همه گفته بزرگ مهر را پذیرفتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_9650665756.mp3
2.5M
تولد حضرت علی اکبر
🌸یک داستان و ماجرای زیبا روزی پیامبر (ص) برای رفتن به مسجد دیر کرده بود . همه منتظر و نگران بودند . عده ای از یاران به دنبال ایشان رفتند و دیدند در کوچه ای چند با چند کودک مشغول بازی هستند و کودکان بر پشت حضرت سوار شده بودند . یکی از یاران به ایشان عرض کرد یارسول الله نماز دیر می شود . ایشان با خوش رفتاری به بچه ها فرمودند : شترتان را با چند گردو عوض می کنید ؟؟ بچه ها مقداری را مشخص کردند . ایشان به یاران خود فرمودند بروید گردو بیاورید و مرا از این بچه ها بخرید . بچه ها می خندیدند و بالاخره مقداری گردو گرفتند و پیامبر به مسجد رفتند.
10.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برخورد پندآموز سهروردی با پیرمرد زرتشتی
😍 کاربرگ 😍 برای سلامتی آقا صلوات🌹 بفرست برای نفر بعدی
😍 کاربرگ 😍 برای سلامتی آقا صلوات🌹 بفرست برای نفر بعدی
😍 کاربرگ 😍 برای سلامتی آقا صلوات🌹 بفرست برای نفر بعدی