فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گل ماسوره حرفه ای
#دیزاین
#کیک
#هنرمند
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زرشک_پلو_با_مرغ_زعفرانی
با صدا ببینید🔉
مواد لازم (٤ نفر)
مرغ >> ٤ تكه
ساقه كرفس >> ٢ عدد
پياز >> ٣ عدد
هويج >> ١ عدد
فلفل دلمه >> نصف ١ عدد
رب >> ١ قاشق غ خ
سير ساطوري >> ١حبه
زرشك>> ١٥٠گرم
شكر >> ١قاشق غ خ
زعفران دم كرده>> ٨ قاشق غ خ
آب سرد >> ١ليتر
آب جوش >> نيم ليتر
نمك >> ٢ قاشق چ خ
زرد چوبه>> نصف قاشق چ خ
پاپريكا >> ١ قاشق چ خ
تكه هاي مرغ رو به همراه آب سرد و نمك و پياز و هويج و كرفس نيم ساعت ميپزيم و آبكش ميكنيم،بعد ازسردشدن داخل كمي روغن سرخ ميكنيم و كنار ميزاريم ،حالا پياز رو تفت ميديم،بعد فلفل دلمه وسير روتفت ميديم،سبك كه شدن رب رو تفت ميديم تا خاميش از بين بره،تو اين مرحله،نمك،پاپريكا و زرد چوبه رو اضافه ميكنيم،ادويه هارو هم تفت ميديم،مرغ سرخ شده رو روي پياز ميزاريم،زعفرون اول رو روش ميريزيم بعد اب جوش رواضافه ميكنيم ،در ظرف رو ميزاريم و نيم ساعت بعد مرغ هارو پشت و رو ميكنيم زعفرون دوم رو اضافه ميكنيم ،مقدار پخت به سليقه ي شما بستگي داره ،زرشك رو هم با كره و شكر تفت ١ دقيقه اي ميديم و برنج زعفروني رو بهش اضافه ميكنيم
یه سوال ،خانومای قدیم با نبود امکانات غذا با عشق میپختن یا خانومای الان با کلی امکانات؟
خب معلومه خانومای قدیمی
خانومای الان میرن شام خونه مامانشون ،شب برگشتنی یه قابلمه غذا هم میاره دیگه شاد و شنگول فردا ناهار داره راااااااحته😊
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند طلایی شدن روی کیک ها
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحونه موزی برای تغذیه و صبحانه ی بچه ها🥞🍌
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ژامبون مرغ قارچ خیلی لذیذه 🌭😌
هل ۲ عدد
سیر ۲ حبه
برگ بو چند عدد
پودر ژلاتین ۳ ق غ
چوب دارچین ½ یک عدد
هویج متوسط ۲ عدد
پیاز متوسط ۱ عدد
سینه مرغ ۱ عدد
قارچ ۶-۵ عدد
ادویه کاری
پاپریکا
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
آموزش های ساده ولی دلبر که میز #یلداتونو قشنگ میکنه 🍉😍
#آدم_برفی_پفیلایی ⛄️🍟
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪪
#آموزش_رایگان
جا کارتی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#دسر_لبو
آسونترین و خوشگلترین #دسر_یلدا ❤️
مواد لازم👇
ماست نصف پیمانه
شکر نصف پیمانه
خامه نصف پیمانه
۴ عدد لبو متوسط پخته
دو قاشق غذاخوری پودر ژلاتین
آب لبو یک سوم پیمانه
📌آب لبو و پودر ژلاتین رو مخلوط کنید، روی بخار کتری بذارید و مدام هم بزنید تا شفاف و بن ماری شه، بعد با لبوی پخته، ماست، خامه و شکر تو غذاساز بریزد و میکس کنید، داخل قالب سیلیکونی رو کمی چرب کنید و مواد رو بریزید، یک شب تا صبح داخل یخچال بذارید باشه و بعد برگردونید، با برگ نعنا تزئین کنید
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خانه_داری ᭄🏡
سایز دستکش آشپزخونه رو اینطوری راحت بگیر
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شمع آکواریوم شیک بساز
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2اشتباه خطرناک ایرانی ها
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبّی کردن کفش👌
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلمه برگ مو ....
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسر یلدایی ...
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورش بامیه آتیشی ....
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گمج کباب با مامان رقیه ...
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
هنر کدبانو👩🏻🍳🥰
🌹مهرناز🌹 ۹۰ بلاخره عقد تموم شد و خداحافظی کردیم و راه افتادیم سمت خونه مژگان کیفش کوک بود و چند بار
🌹مهرناز🌹۹۱
مژگان خیلی کلافه و عصبی بود رو کرد به پروانه و پریناز گفت پاشید بریم اینجا دیگه جای ما نیست
بابا دست پریناز و کشید و به پروانه هم گفت بشین سر جات
رو کرد به مژگان و گفت خوش اومدی خودت هرجا دلت میخواد برو
مژگان و کارد میزنی خونش در نمی اومد
داد زد باز رفتی پیش خواهرای عفریته ات پرت کردن حرف یادت دادن اومدی اینجا داری منو زجر میدی
چند وقت تو خونمون فقط درگیری بود تا اینکه مژگان تونست بابا رو منصرف کنه و بابا نره پیش پلیس
یه مدت هم کلا با خانواده اش قطع ارتباط کرد
چند وقت گذشت زندگی روال عادیشو طی میکرد
سال سوم دبیرستان بودم یه سال پیش دانشگاهیم مونده بود برا خودم هزار تا نقشه کشیده بودم که دانشگاه حتمما شهر دیگه قبول بشم و از اینجا برم
بابا یه گوشی موبایل برام خریده بود
مژگان خیلی کار کرد رو بابا که نده بهم اما موفق نشد
کم کم رفت و امد مژده و لیلا به خونمون زیاد شده بود
سر و وضع هر دوشون هم داغون لیلا کلی متلک بارم میکرد که از دنیا عقبم هیچی حالیم نیست
همیشه هم میگفت اگه من خوشگلی تو رو داشتم الان تو آمریکا بودم
میخندیدم و میگفتم چه ربطی داره میگفت حالیت نیست دیگه هنوز بچه ای
با دیدن گوشی من چشاش چهار تا شد و یه برق شیطنت تو چشماش بود
خواهش و التماس کرد که گوشی رو بدم زنگ بزنه به دوستاش
گوشی رو گرفت و زنگ زد به چند تا پسر و با هر کدوم یه ربع حرف زد و خندید و قطع کرد
من احمق هم فکر میکردم داره با دخترا حرف میزنه بعد که صداشونو از تو گوشی میشنیدم
استرس کل وجودمو میگرفت
رنگم بشدت پریده بود
نگاهی بهم کرد و گفت دیدی گفتم بچه ای عرضه نداری
گفتم لیلا بخدا بابام منو میکشه نکن از اینکارا
چرا با گوشی من زنگ میزنی
پروانه در و باز کرد و اومد تو و دست به کمر وایساد و گفت چخبره اینجا
دستپاچه و رنگ پریده نگاش کردم
همیشه از این دختر و مادرش میترسیدم
لیلا بلند شد و مثل خودش کرد و رفت جلوشو و گفت تو کلانتری مگه به تو چه
لیلا رو هل داد و گفت اره اینجا خونه ما هست همه چی به من مربوطه
دیدم بازم میخوان بیفتن به جون هم با التماس لیلا رو کشیدم کنار و پروانه رو بیرون کردم
بعد رفتن اونا شب گوشیم زنگ خورد سابقه نداشت کسی بهم زنگ بزنه رنگم به وضوح پرید
برداشتم صدای یه پسر بود
گفت سلام لیلا گوشی رو قطع کردم و بی صداش کردم
چند بار زنگ خورد بعد بیخیال شد
از ترسم نمیدونستم چیکار کنم
نمیتونستم خاموش هم کنم چون بابا هر روز چند بار بهم زنگ میزد و حالمو میپرسید
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🌹مهرناز🌹۹۲
اون شب پایین شام میخوردیم که صدای زنگ گوشیم اومد رنگم پرید
بابا گفت صدای گوشی کی هست
پروانه زود گفت مال مهرنازه
خواستم بلند بشم که بابا گفت کی شماره اتو داره که زنگ زده
مژگان چشاش و ریز کرد و رو به پروانه گفت پاشو برو بیار ببینم کیه
پروانه مثل فنر پرید و رفت بالا تو دلم التماس خدا و پیغمبر میکردم که قطع بشه تا پروانه میرسه
صدای زنگش قطع شد
گوشی رو اورد پایین و گفت قطع شده
بابا گوشی رو گرفت و نگاهی به شماره کرد و گرفت سمت من و گفت این کیه
گفتم نمیدونم حتما اشتباه گرفته
بابا شماره رو گرفت و صدای یه پسر جوون تو گوشی پیچید
که گفت عه چه عجب خانم خانما بلاخره زنگ زدن
این همه مدت ما رو دنبال خودت اسیر کردی
بابا گوشی رو قطع کرد
رنگش قرمز شده بود
مژگان که فرصت خوبی بدست اورده بود شروع کرد به آتیش بپا کردن
که من هی بهت گفتم این دختر جنبه نداره گوشی دستش نده
اینم لنگه ننه اش خرابه
حرف گوش ندادی تا این دوتا طفل معصوم و از راه بدر نکنه ول کن نیست
با التماس نگاه بابا کردم و گفتم بخدا من نمیدونم کین
اون روز لیلا ...
مژگان اجازه نداد حرفم تموم کنم و بلند شد داد زد باز چرا از آدمای من مایه میزاری این گوشی کی هست چه ربطی به لیلا داره
بابا از شدت عصبانیت نتونست جلوی خودشو بگیره و دوتا کشیده محکم زد تو گوشم
مژگان ولی بیخیال نشد و گفت من جای تو بودم اینو میکشتم همینمون مونده آبرومونو تو در و همسایه ببره
بابا رفت تو اتاق و کمربندشو برداشت و اومد سراغم التماسش کردم به پاش افتادم که بخدا روحم خب نداره
اما مژگان و پروانه اجازه نمیدادن بابا بتونه فکر کنه
انقد من و زد و زد تا بخاطر پریناز که خودشو انداخت روم بیخیال شد
دلم میخواست بمیرم و راحت بشم
انقد عصبی بودم که تصمیم خودمو گرفتم
به زحمت رفتم بالا تو اتاقم
شب که همه خوابیدن بیدار شدم و رفتم پایین تو آشپزخونه
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🌹مهرناز🌹۹۳
مژگان قرص و داروها رو میزاشت تو کابیت تو یه سبد
سبد و برداشتم و چند ورق قرص برداشتم و رفتم بالا
یکی یکی قرصها رو درآوردم و با خوردن هر یدونه اش خاطره هام و دردهایی که بخاطر بی فکری پدر و مادرم کشیدم از جلوی چشام رژه میرفت
دوبسته قرص خوردم و نتونستم بیشتر ادامه بدم
دراز کشیدم
کم کم حالت سرگیجه بهم دست داد
و دیگه نفهمیدم چی شد
با دردی که تو معده ام پیچید چشم باز کردم
دیدم همه جا سفیده اولش فکر کردم مردم و تموم شده و راحت شدم
اما با صداهایی که میشنیدم
کم کم تاری چشام هم درست شد و چند تا پرستار بالا سرم دیدم که مشغول سرم زدن بودن
بابا هم بالا سرم وایساده بود
یکی از پرستارا گفت خداروشکر چشم باز کرد
بابا خم شد رو صورتم و گفت مهرناز بابا خوبی
اشکام راه افتادن از اینکه قرار بود دوباره برگردم تو اون خونه دلم میخواست بمیرم
رومو برگردوندم اونطرف و رو به پرستار گفتم
بهش بگید بره بیرون
من نمیخوام ببینمش
پرستار نگاه ملتمسی به بابل کرد و گفت بی زحمت برید بیرون حالش زیاد خوب نیست
بابا رفت بیرون و من موندم و پرستارا
یکیشون که دختر کم سن و سالی بود گفت
چرا میخواستی خودتو بکشی
با صدای ضعیف گفتم تو هم جای من بودی خودتو میکشتی
گلوم درد میکرد معده ام درد میکرد
اون یکی پرستار گفت میدونی به چه زحمتی معده اتو شستشو دادیم
اخه آدم عاقل خودشو میکشه؟
اشکام شدت گرفت
تازه ترس برم داشت و از اینکه بمیرم ترسیدم
دختره گفت مشاور میاد باهات حرف بزنه بهتره همه حرفهاتو بهش بزنی کمکت میکنه
رفتن
تنها شدم یادآوری زجرهایی که تو اون خونه کشیده بودم برام عذاب آور بود
از همشون متنفر بودم
یکم بعد یه خانومی اومد بالاسرم و خودشو معرفی کرد مشاور و روانشناس بود
کلی باهام حرف زد
یکم سر بسته براش توضیح دادم
بهش گفتم من نمیخوام برگردم دیگه تو اون خونه منو ببرید پرورشگاه یا هر جایی که برنگردم اونجا
خیلی اصرار کرد بابا رو ببینم اما دلم پر بود ازش گفتم نمیخوام ببینمش اصلا هر چی سرم اومده از بی فکری اون بوده
در مورد مامان پرسید گفتم خبری ندارم
رفت
شب شده بود که پرستار اومد سرم و عوض کنه که عمو مجید باهاش اومد تو
بغضم ترکید و عمو بغلم کرد تو بغلش کلی گریه کردم و سبک شدم
با ناراحتی گفت عمو جون شرمنده وظیفه ما هست بهت برسیم اما نمیدونم چرا انقد بیفکریم
یکم کنارم نشست و دستم و گرفت تو دستاش و بوسید و نوازشم کرد
آروم گفت عموجون میخوای بریم خونه ما یا آقاجون
راس میگفت آقاجون هنوز زنده بود
بدون هیچ فکری گفتم میخوام برم پیش آقاجون
گفت اخه اونجا پخت و پز سخت میشه
تلخندی زدم و گفتم فکر میکنید من این مدت تو خونه پدرم خیلی خوردم و خوابیدم که اونجا سخت بشه
از پس خودم برمیام
گفت باشه به بابات میگم
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🌹مهرناز🌹۹۴
عمو رفت بیرون و یکم بعد بابا اومد تو
ملافه رو کشیدم رو سرم بابا اومد بالای سرم و گفت من اشتباه کردم ندونسته و نفهمیده تو رو زدم اما قرار نیست که تو هم با یه تشر قرص بخوری و خودتو بخوای بکشی یا الان قهر کنی و نیای خونه
از حرص داشتم خفه میشدم
چرا چشمشو رو همه چی بسته بود
مگه من با یه تشر اینطور شدم
ملافه رو کشیدم پایین و گفتم چرا جوری حرف میزنی انگار تو اون خونه نیستی
دیشب با کمربند منو زدی تشر نکردی
من تو اون خونه انگار یه مزاحمم
زنت و دخترت چشم دیدنم و ندارن خودتم که از اول منو از سر خودت وا میکردی
عمو به صدای من اومد تو اتاق
رو به همو گفتم این همه سال صدامو خفه کردم که بابام ناراحت نشه
این بار دومش هست من و تا مرز کشتن کتک میزنه
زنش از پله ها هلم داد انگار نه انگار
هر روز حسرت چیزهایی رو میخورم که برا بقیه عادیه
من تو اون خونه یه وعده غذا بیشتر نمیتونم بخورم
من تو اون خونه آسایش ندارم
همیشه تو اون خونه نگاههای نفرت آمیز دو نفر و تحمل میکنم دیگه نمیتونم
عمو گفت آروم باش عمو جون
درست میشه
به اندازه ای از همه متنفر بودم که دلم میخواست همشونو بکشم
ملافه رو کشیدم رو سرم و گفتم برید بیرون من کسی رو ندارم
ترجیح میدم برم پرورشگاه تا برگردم تو اون خونه
بابا عصبی رفت بیرون و عمو هم یکم مکث کرد و رفت
اون شب بیمارستان موندم و فردا صبح دکتر اومد ویزیتم کرد و گفت مرخصی میتونی بری
بابا بیرون اتاق بود
رفت کارهامو کرد و اومد تو اتاق و گفت لباس بپوش بریم
از اینکه برگردم تو اون خونه کذایی عصبی بودم
گفتم من جایی نمیام میرم کنار خیابون میخوابم
آقاجون اومد تو
خیلی شکسته شده بود و با دیدن من اومد نزدیکتر و چشمای پر اشکشو دوخت به چشام و گفت باباجون بلند شو بریم خونه من
ببخش این همه مدت بیخبر بودم ازت
بغلش کردم و های های گریه کردم
قلبم داشت میترکید
چرا همه منو فراموش کرده بودن
چرا هیچ کس سراغی ازم نمیگرفت بلند شدم و باهم رفتیم سمت ماشین
دوتا چمدون صندلی پشتی بود
نشستم
آقاجون هم رفت جلو نشست
رفتیم سمت خونه آقاجون
زندگی من شد دوتا چمدون و اومد تو ماشین بابام
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
سلامی به بلندای گلدسته هایت
به زیبایی صحن هایت
به زردی گنبد طلایت🕌
و به صفای پنجره ی فولادت
یا ضامن آهو مددی 🤲
#امام_رضا جانم❤️
با یک سلام زائر آقا شوید
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
بخوان #دعای فرج را دعا اثر دارد🍃🌷
دعا کبوترعشق استُ بال پر دارد🍃🌷
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
🌸اللهم لیَّن قَلبی لِولیِ اَمرِک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠توصیه رهبری به زوجی که تازه ازدواج کردن
🔰خدا انشا الله بچههای زیادی رو بهتون بده
گول این حرفایی که بقیه میزنند رو نخوردید و سریع بچه دار بشید
🔰بچه دار شدن نه با زندگی کردن منافات داره و نه با درس خواندن و .....
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
♥️|
#همسرداری
روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذارید؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد. آشکار کردن و بزرگ جلوه دادن این ضعفها موجب کدورت میشود.
هرگز نباید از نقطه ضعفها به عنوان اسلحه برای سکوت و یا شکست دادن همسر استفاده کنیم
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخیشم قشنگ نیست....
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
یاد بگیریم
زندگی مشترک میدان جنگ نیست، ‼️
ميدان همدلي و درك متقابل است
آدمی میخواهد که با هوشیاری وزیرکی
تمام ازآن مواظبت کند
تا در بحران ها دچار ویرانی هویتش نشود.
که این هنر ارتباط میگیرد
با
👈 درک شخصیت همدیگر واحترام متقابل.👉
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه سوته کش موی خرگوشی بدوز
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیف شیشه ای بدوزیم 😍
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°