💕وقتی مردی از زنش تـعریف میـکنه
زن نباید هیچوقت بگه نه اینجوریم نیست که میگی
یا نگه مرسی نظر لطفته یا امثال این جمله ها
باید بگه خب مشخصه وقتی عشق توام بایدم اینجوری باشم
یا بگه عشق توام دیگه
یاخانوم شما هستم دیگه
وقتی آقامون انقدر خوبه خب مشخصه یه فرشته نصیبش شده
ذهن مردها یجوری تنظیم شده که از اول خودتو هرجور نشون بدی تا آخر هم همونطوری هستی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانوم ایرانی! نکن🫠🤍
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرزندپروری
این حاضرجوابی نتیجه رفتار خود ماست ⚠️
#نوجوان
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا بچه های دهه شصتی نمیترسیدن؟😁
#نوستالوژی
#دکتر_عزیزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👔شخصیت
🩳فرهنگ
🦺تمدن
#دکترعزیزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
❌اگه بهم بگن چند تا درس مهمی که تو زندگیت تا این سن یاد گرفتی رو تو چند تا جمله بگو، قطعا میگم:
لیاقت رو نمیشه تزریق کرد.
ذات رو نمیشه تغییر داد.
وجدان رو نمیشه بیدار کرد.
چشمِ ناپاک، مطیع نمیشه.
آدم نمک نشناس رو نمیشه قدردان کرد.
آدم بی اصل و نسب رو نمیشه اصیل کرد.
دوست داشتن یک طرفه بی نتیجه اس.
سن و سال، ملاکِ سن عقلی و رفتاری هر انسانی نیست.
و در نهایت آدمی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی اونی که خودشو به خواب زده رو نمیتونی بیدار کنی.
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احسنت خیییلی عالی صحبت کرد واقعا حرف دل ما واسطه گرها رو زد
امروز دیدار رهبری بوده ،همه ی کتیبه ها صورتی رنگ و خوشگل
این خانم هم به نمایندگی از واسطه گران ازدواج رفتن و صحبت کرده اند
ها والا پسرها و خانواده ی دخترا گیرهای الکی میدن
یه عیبای الکی .....
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
14.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای شب یلدا برنجک درست کن
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند خیاطی
🧵🪡
#ترفند_خیاطی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش کیسه خوراکی برای بچه ها😍
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
15.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیگه کیسه برنج رو دور ننداز😍🍚
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅اگه همیشه توی کمد یا زیر ظرفشویی کلی کیسه نایلونی دارید و نمیدونید چطور مرتب کنید، این ویدیو رو ببینید. مشکل رو حل میکنه😍👌
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
چطورے میتونیم چای اصل رو از تقلبے تشخیص بدیم 🤔
براے تشخیص #چاے اصل از تقلبے
مقدارے چاے #خشک را در آب سرد بریزید اگر چاے رنگ داد ، تقلبے است !
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با این #معجون با دکتر💊خداحافظی کن 😍☝️🏻
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفع غبغب 🤩
به خودت برس خانومم 🥰 👇
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخت کیک با جعبه شیرینی
🥮🥮
🔸موادلازم:
تخممرغ: ۳عدد
شکر: ۱ لیوان
وانیل شکری: ۱ ق چ
روغن: نصف لیوان
ماست: نصف لیوان
آرد: ۱و نیم لیوان
بکینگ پودر: ۲ ق چ
پودر کاکائو: ۱ ق غ
پودر هل: ۱ ق چ
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
19.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلوبیج نان گیلان ...
#لذت_آشپزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
30.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مربای پرتقال بانوی گلستانی ....
#لذت_آشپزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
22.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کوکو شکم پر با مامان رقیه😍....
#لذت_آشپزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
📍فوری،مبلغ سود سهام عدالت مشخص شد
🔹مدیرعامل شرکت سپرده گذاری مرکزی: مرحله سوم سود سهام عدالت سال ۱۴۰۱ از فردا (چهارشنبه) طی ۴۸ ساعت واریز میشود.
🔹دارندگان سبد سهام عدالت ۴۹۲ هزار تومانی مبلغ ۳۵۲ هزار تومان، ۵۳۲ هزار تومانی مبلغ ۳۸۰ هزار تومان و سبد سهام یک میلیون تومانی ۷۱۶ هزار تومان سود دریافت خواهند کرد.
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
هنر کدبانو👩🏻🍳🥰
🌹مهرناز🌹 ۱۱۰ نمیدونم چرا اون شب حال خوبی نداشتم از استرس چند بار رفتم دستشویی بالا آوردم خبری از لی
🌹مهرناز🌹۱۱۱
سوار ماشین شدیم و عروس و دوماد تا خونه اشون همراهی کردیم
چند جا بین راه دوستای سیامک ترافیک درست کردن و کم مونده بود دعوا و درگیری درست بشه
رسیدیم خونه
هر لحظه تپش قلبم بیشتر میشد
حس خفگی میکردم
تو حیاط جلو پای عروس و داماد گوسفند قربونی کردن و رقیه از روی خونی که ریخته بود رد شد و کل لباس عروسش خونی شد
ساعت دو نصف شب بود که برگشتیم خونه
چراغهای خونه همگی روشن بود
مژگان رو به بابا گفت
یه روز من نبودم ببین چیکار کردین پدر و دختر
این چه وضعشه
در و باز کردیم و رفتیم تو
لیلا با همون شکل و قیافه رو مبل نشسته بود
اما حالت عادی نداشت
مژگان با دیدنش شوکه شد و گفت
تو اینجا چه غلطی میکنی
کجا بودی امروز
این چه سر و وضعیه
پروانه هم کلی متلک انداخت بهش ورفت سمت پله ها که بره بالا
پریناز دستش تو دست مژگان بود
رفتن نزدیک لیلا
بابا داد زد بشینید بس کنید ببینم چی شده
من و بابا که میدونستیم لیلا قاطی کرده خیلی ترسیده بودیم
لیلا نگاهی پر از نفرت کرد به مژگان و بلند شد و تف کرد تو صورتش و گفت
تو خیلی آشغالی
من چیکارت کرده بودم که حقم این مدل زندگی بود
منم دخترت بودم مثل پروانه و پریناز
مژگان رنگش پرید و گفت این چرندیات چیه
کی گفته تو دختر منی
موادی چیزی زدی که داری چرت و پرت میگی
پشتشو کرد بهش و خواست برگرده که لیلا با حرص یقه اشو گرفت و شناسنامه ها رو کوبید رو سینه اش
مژگان زبونش بند اومده بود و دنبال کلمه ای بود که آرومش کنه
گفت اینا همش نقشه اون پسر عموی بی ذاتم هست دروغ گفته
بابا رفت جلو و گفت بشینید حرف بزنیم
لیلا واقعا حالش بد بود
چشاش سرخ سرخ شده بود
با یادآوری بچگیش و حسرتهایی که داشت دلم براش سوخت واقعا حق داشت
اون زیر زمین پر از موش که شده بود اتاقش اونم اندازه یه موکت کوچیک
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🌹مهرناز🌹۱۱۲
اما انگار جنون بهش دست داده بود
داد میزد سر مژگان و یقه اشو گرفته بود
پریناز محکم چسبیده بود به مژگان بابا رفت آشپزخونه آب بیاره
منم جرات نزدیک شدن بهشون نداشتم
مژگان داد میزد لیلا داد میزد
دستامو گذاشته بودم رو سرم و سرمو انداخته بودم پایین سرم داشت میترکید
یهو صدای جیغ پریناز و مژگان بلند شد
سرمو که بلند کردم دیدم پریناز افتاده کنار میز سنگی و خون راه افتاده مژگان هم دستشو گذاشته رو صورتش و جیغ میزنه که سوختم
لیلا خیلی سریع از در دویید بیرون
بابا بدو اومد سمت ما
بلند شدم و رفتم جلو که ببینم چی شده
با دیدن چشمهای بسته پریناز دوییدم سمتش بغلش کردم و تکونش دادم
از سرش فقط خون بود که می اومد
داد زدم بابا رو صدا کردم
گفتم تو روخدا یکی زنگ بزنه به اورژانس
بابا پریناز و بغل کرد و دویید سمت ماشین
تازه متوجه مژگان شدم
پروانه هم تازه از پله ها اومد پایین و دویید سمت مژگان به زور بلندش کردیم و رفتیم سمت ماشین
پروانه بلند داد میزد و میگفت وای مامانم
دستهای مژگان خونی بود و متوجه نبودم چی شده
سوار ماشین کردیم و رفتیم نزدیکترین بیمارستان
بابا پریناز رو بغل کرد کل پیرهن سفیدش خونی بود
برد تو سالن
بعد با دوتا پرستار اومد سمت ماشین و مژگان و که بیهوش شده بود از درد بردن تو
دنبالشون رفتیم
مژگان و بردن داخل یه اتاقی و اجازه ندادن ما بریم تو
دنبال پریناز بودم که کجاس چند تا پرستار رفتن سمت اتاقی که مژگان بود
از جلوم رد که شدن گفتن سوختگی با اسید هست
نمیفهمیدم منظورشون چیه
دور یه تخت پر از پرستار بود و در تلاش بودن
داشتن یکی رو احیا میکردن نزدیک تر رفتم
از بین پرستارا پریناز و دیدم که رو تخت بود
نوبتی پرستارا بهش ماساژ قلبی میدادن
ناباور زل زده بودم بهشون
نیم ساعت طول کشید تو دلم التماس خدا و پیغمبر میکردم که چیزی نشه
نگاهم به مانیتوری بود که ضربان قلبشو نشون میداد
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🌹مهرناز🌹۱۱۳
پریناز برگشت و از خوشحالی میخواستم تک تک پرستارا رو بغل کنم
منتقلش کردن آی سی یو
بابا جلوی در اتاقی که مژگان بود وایساده بود
رفتم جلو و گفتم چخبر
گفت چیزی نمیگن نمیدونم
انگار سوختگیش زیاده
شروع کرد به لعن و نفرین لیلا و خودش
که من باید خیلی احتیاط میکردم
گفتم اخه از کجا میدونستیم میخواد چیکار کنه
من اصلا فکرشم نمیکردم همچین کاری کنه
از دور دیدم سیامک و مادر مژگان دارن میان
از کجا خبر دار شده بودن
بابا بی توجه به اونا دستشو گذاشته بود روی سرش و آرنجشم روی زانوهاش بود و خم شده بود
مادر مژگان گفت چی شده
مژگان کو
لیلا کو
بابا با شنیدن اسم لیلا بلند شد و رو به مادر مژگان گفت
به والله قسم اگه بلایی سر بچم بیاد
نه مژگان و زنده میزارم نه لیلا رو
هر دوشونو خفه میکنم
مادر مژگان که خبر نداشت پریناز چیزیش شده
نگاهی به من کرد و گفت این که چیزیش نیست
سیامک با حرص دست بابا رو گرفت و گفت تو خونه تو بلا سر خواهرم اومده بعد تو شاکی هستی
بابا با عصبانیت نگاهی بهش کرد و گفت حالیته چی شده یا باید دونه دونه بگم
لیلا دختر خواهرت اسید ریخته رو زن من و تو درگیری که بینشون شده بچه من خورده به لبه میز و بیهوش شده
یه ساعت تلاش کردن برگرده الانم آی سی یو هست
پروانه که انگار تازه قفل زبونش وا شده بود
اومد جلو و گفت بخدا بلایی سر مامانم بیاد لیلای بیشرف و خودمو میکشم
مادر مژگان که تازه متوجه ماجرا شده بود
دستشو گذاشت رو سرش و نشست کف سالن بیمارستان
چند تا از پرستارا اومدن که چخبر برید بیرون
آروم از کنارشون رد شدم و رفتم طبقه بالا
آی سی یو
یه پنجره فقط بود که اونم پرده کشیده بودن
خیلی التماس پرستارا کردم تا گذاشتن برم پریناز و ببینم
پریناز قشنگ من رو یه تخت افتاده بود و سرش باند پیچی شده بود و کلی هم دستگاه بهش وصل بود
پرستار جوونی که کنارم بود گفت خواهرته
گفتم اره
چطوره حالش؟
گفت دعا کن
ادامه دارد...
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🌹مهرناز🌹۱۱۴
آروم دست پریناز و تو دستم گرفتم
التماسش کردم برگرده من تنهایی بدون اون تو اون خونه نمیتونم طاقت بیارم
صدای دستگاهها رو اعصابم بود
چرا باید خواهر معصوم من اینطور زیر این همه دستگاه بیفته
پرستار اومد که باید برم بیرون
رفتم رو نیمکتهای جلوی آی سی یو نشستم
صدای اذان صبح می اومد
رو نیمکت دراز کشیدم
بابا هم اومد بالا و پیش من رو نیمکت نشست
گفتم از مژگان چخبر
گفت یه طرف لب و چونه اش با دستاش سوخته
شانس آورده دستهاشو گرفته جلو صورتش وگرنه کل صورتش میسوخت
بابا گفت خدا لعنت کنه مژگان و نمیدونم چرا همه چی رو اینطور پیچیده کرد
از اول راستش و میگفت یا قبول میکردم یا نمیکردم
زمین به آسمون نمی اومد که
گفتم اون قبل تو هم دروغ گفته بود به اون بچه
لیلا خیلی عذاب کشید تو اون خونه تحقیر شد حسرت خورد نادیده گرفته شد
تو همین بحثها بودیم که چند تا پرستار و دکتر دوییدن سمت آی سی یو
یه چیزی توی دلم ریخت
نگران بلند شدم و رفتیم جلوی در
بابا رفت تو و نیومد
منم با ترس در و باز کردم کسی نبود
همه جمع شده بودن بالاسر تختی که پریناز اونجا بود
نتونستم خودمو نگهدارم و خوردم رو زانوهام زمین
صدلی ممتد بوق دستگاه هنوزم تو مغزمه
پرستارا کنار کشیدن و دستگاهها رو باز کردن
بابا داد میزد بچه ام
رفتم افتاد به پای دکتر و گفت تو رو خدا یه کاری بکن
ادامه دارد...
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
بخوان #دعای فرج را دعا اثر دارد🍃🌷
دعا کبوترعشق استُ بال پر دارد🍃🌷
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
🌸اللهم لیَّن قَلبی لِولیِ اَمرِک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°