eitaa logo
هنرستان
2.1هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
#رسانه_هنرستان رسانه فرهنگ و هنر با عضویت در #هنرستان از برنامه‌های فرهنگی هنری (سینما، تئاتر، شعر، کتاب، عکاسی، خوشنویسی، تجسمی، نمایشگاه و..) استان قم باخبر شوید. ارتباط با مدیر: #هانی_احمدزاده @hani_ahmadzadeh رسانه "هنرستان" @honarestan_net
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ساده‌نویسی نویسندهٔ ماهر، از دو جملهٔ هم‌معنا که یکی ساده است و دیگری کمی پیچیده اما زیبا، اولی را برمی‌گزیند و عطای دومی را به لقای آن می‌بخشد. حتی اگر زیبایی و شیوایی را خواستار باشیم، باید بدانیم که سادگی و روانی، طبیعی‌ترین اصل زیبانویسی است؛ زیرا نوشتاری که هموار و بی‌گیروگره است، چنان گرم‌وگیراست که نیاز چندانی به آرایه‌ها و بزک‌های لفظی ندارد. طبیعی ساختنِ سخن، منتهای صنعت‌گری است و نویسنده تا اندیشهٔ بسیار نکند، سخن، طبیعی نتواند گفت. کلام باید عادی به نظر آید و مأنوس باشد. الفاظ و عبارات هر چه معمول‌‌تر و به اذهان نزدیک‌تر، بهتر. سخن باید چنان طبیعی باشد که هر کس بشنود، گمان کند، خود می‌تواند چنین بگوید. 🔹 رضا بابایی 🔸 کانون‌ نویسندگان قم 🔰 با از اخبار و اطلاع رسانی فرهنگ و هنر استان قم باخبر باشید 🆔 @honarestan_net
💢 برای «که» بنویسیم؟ نوشتن، «ارتباط کتبی» با خوانندۀ اثر است و کلام تو، وسیلۀ ارتباط. اگر مقصودت به خواننده منتقل نشود، چه فایده؟ اگر با مخاطب، نتوانی رابطه برقرار کنی، از نوشتن چه سود؟ پس، شناخت مخاطب ضروری است. این‌که بدانی با چه کس رویارویی، خوانندگان سخن و شعر و مقاله و داستانت چه کسانی‌اند؟ بُرد و تأثیر نوشته‌ات تا چه حد است؟ اصلاً می‌خوانند یا فقط تو می‌نویسی؟ می‌خرند، یا فقط تو چاپ می‌کنی؟ می‌فهمند، یا تو فقط صفحه پر می‌کنی؟ ادبیات کودکان هم از همین مقوله است. بسیارند کسانی که برای «کودک» مطلب می‌نویسند، اما دنیای کودک را نشناخته‌اند. و بسیارند کسانی که شاعر شعر کودکانند، اما فضای کودکانه در شعرشان نیست، هر چند الفاظ بچگانه به کار برند. یعنی: مهم، شناخت حوزه واژه‌های کودکانه و دنیای خاص کودکان است و به زبان آنان و متناسب با فهم و درک و زمینۀ آنان سخن گفتن. کتابی هم که برای کودکان نوشته می‌شود، کافی نیست که فقط نامش کودکانه باشد یا تصاویر رنگی‌اش برای این قشر و «گروه سنی» گیرا و جاذب باشد. مفاهیم و محتوا را هم باید لحاظ کرد. باری... وقتی می‌نویسید، تصور کنید خوانندگان خویش را (از قشر‌ها و گروه‌های مختلف) که روبروی شما نشسته‌اند و با آنان حرف می‌زنی. «ارتباط مستقیم»!... مردم، امروز به چه چیزهایی نیاز دارند خواستار چه مطالبی هستند؟ کدام مطالب و پیام‌ها و نوشته‌ها و تحقیق‌ها، برای امروز زندگیشان و زندگی امروزشان، کارساز و راهگشا و مفید است و از خواندن، بهره می‌برند؟... به راستی اگر این جهات در نظر نباشد، در «خلأ» نوشتن، و برای توده‌های انبوهی از «خوانندگان نامشخص» و نمی‌دانم در کجا و در چه سن و با چه شرایط نوشتن، چه دردی را دوا می‌کند؟ ناگفته نماند که: کار ادبی و هنری و شعر، ‌قدری باید ایهام‌ها و ابهام‌ها و رمز و راز و کنایه و تشبیه و توصیف و استعاره و زبان چند بعدی و قالب فوق عادی و سطح فوق معمولی و... داشته باشد. ولی تا چه حد؟... آیا حتی به قیمت تبدیل ادب و شعر و هنر، به ابزاری بی‌استفاده برای مردم؟ و به بهای بی‌مشتری و بی‌مستمع ماندن دستاوردهای ادبی و شعری؟ اگر بنا باشد «ادبیات» به صحنۀ زندگی هم بیاید و در متن حیات مردم جاری و ساری باشد، به معنای از دست دادن وجهه و صبغۀ ظریف و جالب و جاذب «صناعات» لفظی و معنوی نیست. اما... نباید فراموش کرد که کار قلمی، برای مردم و در خدمت حق و در ارتباط با خلق است. فاصله‌ها را باید پر کرد، ‌تا «ارتباط متقابل» میسور گردد. 🔹 جواد محدثی،«کتاب با اهل قلم» 🔸 کانون نویسندگان قم 🔰 با از اخبار و اطلاع رسانی فرهنگ و هنر باخبر باشید 🆔 @honarestan_net
🔹 کانون نویسندگان اقالیم برگزار می‌کند ✍ نشستهای هفتگی نویسندگی 💠 مهمان هفته: دکتر فرزانه کریمی 🔻 "بررسی بن مایه های مشترک" داستان خسرو وشیرین" و دیگر داستان‌های عاشقانه" 📆 چهارشنبه ۳ اسفند ماه ساعت ۱۷ 👈 ورود برای همگان آزاد است                                 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔹 کانون نویسندگان اقالیم برگزار می‌کند ✍ نشستهای هفتگی نویسندگی 💠 مهمان هفته: دکتر فرزانه کریمی 🔻 "بررسی بن مایه های مشترک" داستان خسرو وشیرین" و دیگر داستان‌های عاشقانه" 📆 چهارشنبه ۳ اسفند ماه ساعت ۱۷ 👈 ورود برای همگان آزاد است                                 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
💢 زبان علمی 🔹 زبان نوشتاری را به زبان‌های علمی، ادبی، محاوره‌ای و طنز تقسیم می‌کنند. 🔹 مناسب‌ترین زبان برای مقالات و آثار محققانه، زبان علمی است. در این نوع نگارش، الفاظ باید گویا، کوتاه و آسان‌یاب‌ باشند. 🔹 بنابراین لفظ نباید چندان خودنمایی ‌کند و بیش از مجرایی برای عبور آسان‌تر معانی باشد. 🔹 از ویژگی‌های زبان علمی آن است که در آن از کنایات دور و تشبیهات ادیبانه و نازک‌خیالی‌های شاعرانه پرهیز می‌شود و معانی با مأنوس‌ترین کلمات خود می‌آیند. 🔹 نویسنده وقتی با چنین زبانی سخنی می‌گوید، از امثال عبارات زیر می‌پرهیزد: عرصۀ خاکی را به نور افلاکی خود روشن کرد؛ به جای «به دنیا آمد». اسب حکومت را به زیر ران گرفت؛ به جای «به حکومت رسید». شاهد مقصود را در آغوش گرفت؛ به جای «به مقصود رسید». حضور به هم رسانید؛ به جای «آمد». 🔹 زیبایی و شیوایی در هر زبانی، معنایی دارد که باید بدان پایبند بود. شیوایی در همۀ انواع نثر پسندیده، و بلکه لازم، است. 🔹 می‌توان علمی نوشت و زبان را به عبارات عاطفی و احساساتی نیاراست، و در عین حال از چاشنی ذوق سود برد. 🔹 آنچه در زبان علمی ممنوع است، تعابیر شاعرانه و نثرهای ادبی است، نه زیبایی و استواری که در هر زبانی، معنا و خصلت‌های مربوط به خود را دارد. 🔹 به نمونۀ زیر توجه شود: زبان ادبی: چهل سال از هجرت پیامبر (ص) به مدینه می‌گذشت که فرشتۀ شهادت، درهای بهشت وصال را به پاداش عمری عشق و جانبازی در راه معشوق ازلی، در وعده‌گاه همیشگی، به روی عاشق دلسوخته کوفه، مولای خوبان، گشود. 🔹 زبان علمی، همراه با شیوایی: در سال چهلم هجری، آن امام گرامی، پاداش عمری فداکاری را در راه حق و حقیقت در محراب نماز گرفت. 🔻 رضا بابایی 🔸 قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
دربارۀ «بی‌تفاوت» در کتاب غلط ننویسیم آمده‌است: «بی‌تفاوت [...] که براثر گرته‌برداری [...] در نیم قرن اخیر در رسانه‌ها و نوشته‌ها کم‌وبیش متداول شده، غلط است و به‌جای آن باید گفت بی‌اعتنا، بی‌علاقه، بی‌توجه، لاقید، و نظایر این‌ها.» ۱) «بی‌تفاوت» صفت است و ساختِ آن «بی-» + اسم است. این‌ صفت‌ها را می‌توان به دو دسته‌ تقسیم کرد. دستۀ اول: صفت‌هایی که موصوف آن‌ها فاقد چیزی‌اند: «بی‌ادب» (آن‌که ادب ندارد)؛ «بی‌خاصیت» (آنچه خاصیت ندارد). دستۀ‌ دوم: صفت‌هایی که ویژگی‌ کسی یا چیزی را بیان می‌کنند: «بی‌ناموس» (ویژگی آن‌که از لاابالی‌گری یا کارهای نامشروع پرهیز نمی‌کند، نه آن‌که ناموس ندارد). همچنین: «بی‌امان»،‌ «بی‌امانت»، «بی‌جا»، «بی‌فکر»، «بی‌کله»، «بی‌‌نماز»، و ... . «بی‌تفاوت» نیز از همین دسته است. ۲) «بی‌تفاوت» معمولاً در سه معنای کمابیش مترادف به‌کار می‌رود که از آن‌ها معنای اول و دوم رایج‌تر است: - صفتِ کسی است که در برابر هیچ‌کس یا هیچ‌ چیزی احساس مسئولیت نمی‌کند و واکنشی نشان نمی‌دهد. - صفتِ کسی است که تحت تأثیر عوامل یا شرایطی همه‌چیز برایش یکسان است. - صفتِ کسی است که نه اهل جانبداری است و نه مخالفت؛ خنثاست. ۳) «بی‌تفاوت» را می‌توان با «بی‌طرف» (impartial) مقایسه کرد، زیرا «بی‌طرف» نیز صفت کسی است که از دو یا چند طرفِ دعوا از هیچ‌یک جانبداری نمی‌کند، نه این‌که فاقد «طرف» است! بنابراین اگر «بی‌تفاوت» غلط باشد، «بی‌طرف» و ده‌ها واژۀ مشابه آن نیز غلط است و اگر واژه‌های مشابه آن درست‌ باشد، «بی‌تفاوت» نیز درست است. هردو را بسنجید با «بی‌انضباط» (indiscipliné)، «بی‌قیدوشرط» (inconditionné)، «بی‌تناسب» (disproportionné)، و مانند این‌ها که همگی گرده‌برداری و درست‌اند. ۴) چند شاهد متعارف و پسندیده برای «بی‌تفاوت»: - «دنيای هزار و يک شب، از همان آغازِ گيرودارِ مجادلاتِ معتزله، نسبت‌به عشق [...] نمی‌‏توانسته‌است بی‏‌تفاوت‏ مانده باشد.» (عبدالحسین زرین‌کوب، از کوچۀ رندان، ص ۱۷۷) (وی،‌ در همین منبع،‌ تعبیر «بی‌‌تفاوتی رندانه» را برای حافظ به‌کار برده‌است.) - «ميان كوچه زنی را می‌‏بيند كه مَشک به دوش گرفته‌است. علی عليه‌السلام آدمی نيست كه بی‌‏تفاوت‏ از كنار اين مناظر بگذرد.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۲۳، ص ۱۴۳) - «پدر [...] راضی و بی‌‌تفاوت است؛ هم برنده است هم بازنده؛ - حرف زدنِ نرگس آرام است و بی‌تفاوت؛ - بی‌تفاوت دَمِ بار ایستاده بود.» (از منابع گوناگون داستانی، از فرهنگ بزرگ سخن، ذیل سرواژۀ «بی‌تفاوت») یادآوری: فرهنگستان، در حوزۀ روان‌شناسی و علوم سلامت، واژۀ «بی‌احساسی» را برای apathy تصویب کرده، اما برای erotic apathy تعبیر «بی‌تفاوتی شهوانی» را تصویب کرده‌است. این نشان می‌دهد که «بی‌تفاوت» نیز به‌طور کلی در زبان پذیرفته و متداول شده‌است و کاربرد آن اشکالی ندارد. بر پایۀ جست‌وجوی گوگل نیز بسامد «بی‌تفاوت»، تا چهار برابر، بیشتر از سایر واژه‌های مترادف آن است. ۵) دو شاهد از کاربرد ناپسند و غیرطبیعی «بی‌تفاوت»: - «فکر این‌که بعدها در حق کسی نیکوکاری بکنم یا [...] شیرۀ جانشان را بمکم، در آن دقیقه،‌ بی‌شک برایم بی‌تفاوت بود.» (فئودور داستایِفسکی، جنایت و مکافات، ترجمۀ مهری آهی، ص ۶۱۱) ترجمۀ پسندیده و طبیعی: ... برایم یکسان بود؛ برایم فرقی نداشت. - «اگر من مهره‌های چوبی [شطرنج] را با مهره‌های عاج عوض کنم، این تغییر در نظام بازی بی‌تفاوت است.» (هرمز میلانیان، آزادی و بند در زبان و مقالات دیگر (گردآوردۀ احمد خندان)، ص ۴۱) تعبیرِ‌ پسندیده و طبیعی: ... در نظام بازی تأثیری ندارد؛ ... در نظام بازی تفاوتی ندارد. ۶) معمولاً نمی‌توان دو یا چند واژۀ عیناً مترادف یافت و اهل زبان نیز هر واژه‌ای را برای برآوردن نیازی یا بیان مقصودی به‌کار می‌برند. برای مثال، واژه‌هایی که در ادامه آمده‌اند کمابیش مترداف‌اند، ولی نمی‌توان همیشه و همه‌جا از آن‌ها به‌جای هم استفاده کرد: بی‌اعتنا، بی‌توجه، بی‌تفاوت، بی‌مسئولیت، بی‌رگ، بی‌عار، بی‌خیال، بی‌فکر، بی‌احساس، بی‌انگیزه، بی‌قید. این واژه‌ها، افزون بر تفاوت معنایی، ممکن است تفاوت کاربردی و سبکی نیز داشته باشند. ۷) در نتیجه، از آنجا که «بی‌تفاوت» مانند صدها واژۀ گرده‌برداری‌شدۀ دیگر در گفتار و نوشتارِ امروز کاملاً رایج است، پذیرفتنی و درست است و کاربرد بجای آن اشکالی ندارد. 🔹 سید محمد بصام 🔸 قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
💢 شكل‌های بیگانه 🔹 ریختن كلمات فارسی در وزن‌ها یا قالب‌های بیگانه، به‌هیچ‌روی پذیرفتنی نیست؛ اما وارونۀ آن، یعنی ریختن واژه‌های غیر فارسی در شكل‌ها و قالب‌های فارسی، درست و حتی گاهی مطلوب است. 🔸 بنابراین بر ساخته‌هایی مانند «مكلا» به معنای «كلاهی»، و «ممهور» به معنای «مُهرشده»، و«ملكوك» به معنای «لكه‌دار»، «افاغنه» به معنای «افغان‌ها» و «خوبیت» به معنای «خوب بودن» نادرست است. 🔹 كلماتی مانند فرمایشات، پیشنهادات، گزاراشات و بازرسین، از همین رو ناروا است؛ زیرا «ات» یا «ین» از ادات جمع عربی است و بر تن واژۀ فارسی، جامۀ ناموزون می‌پوشاند. 🔸 جمع مكسر نیز همین حكم را دارد. زبان فارسی مانند بیشتر زبان‌های دنیا، فاقد جمع مكسر است. وقتی كلمه‌ای را كه رگ‌وریشۀ فارسی دارد، به بهانۀ جمع بستن می‌شكنیم، آن را از شكل فارسی درآورده و تازی كرده‌ایم. 🔹 بر این پایه، جمع «دفتر»، همان «دفترها» است نه «دفاتر»، و جمع درست «ترك»، «ترك‌ها» است نه «اتراك»، و جمع «درویش» نیز «درویش‌ها» است نه «دراویش» و جمع «استاد»، «استادان» است، نه «اساتید». 🔸 همچنین است تركیب‌های مجعولی مانند لایتچسبك وممنوع‌الكار و حسب‌الدستور. با وجود این، مانعی ندارد كه واژه‌های بیگانه را شكل و شمایل فارسی دهیم و بر تن آنها جامۀ دری بپوشانیم؛ مانند «فهمیدن» كه در آن، فهمِ عربی، به هیئت مصدر فارسی درآمده است. 🔹 از همین دست است واژه‌های «طلبیدن»، «داوطلب»، «بلادرنگ»، «مؤلفان»، «خوشحال» و «عقل‌گرایی». بنابراین در همان حال كه «مؤلفین» درست است، «مؤلفان» درست‌تر است. 🔸 نیز گفتنی است كه افزودن علائم غیر فارسی، مانند تشدید و تنوین، بر كلمات فارسی جایز نیست؛ زیرا تحمیل قالب غیر فارسی بر واژۀ فارسی است. مثلا شكل صحیح «دوم» و «سوم» بدون تشدید واو است؛ بر خلاف «اوّل» كه عربی است و تشدید را می‌پذیرد. 🔹 همچنین ورود تنوین بر همۀ كلمات فارسی ممنوع است، و بهتر است از كلمات عربی تنوین‌دار نیز كمتر استفاده شود. 🔹 رضا بابایی 🔸 قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
💢صفات نوشتۀ خوب (۱) 🔹 می‌توان ویژگی‌ها و اوصافی را برای هر نوشتۀ خوب برشمرد، که وجود آن‌ها برای هر نوشته، امتیاز محسوب می‌شود. این ویژگی‌ها عبارت است از: 1️⃣ سادگی و کوتاهی جملات جملات طولانی، خسته‌کننده است و گاهی مطلب و پیام نوشته را نامفهوم می‌سازد. تعبیرات دشوار و جملات سنگین و اصطلاحات نامأنوس و دور از ذهن هم همان اشکال را دارد و «نقض غرض» می‌شود. با این حساب، روشن است که کوتاهی و سادگی جملات، بر جاذبه و لطف نوشته می‌افزاید. در برخی از آثار جلال آل احمد (مثلاً خسی در میقات) این ویژگی دیده می‌شود. 2️⃣ درستی و صحت دستور زبان، عهده‌دار درست‌نویسی است. شناخت قواعد جمله‌سازی و ترکیب کلمات و به کار بردن آن‌ها، آبروی هر نوشته است. پس نویسنده باید با قواعد دستوری هم آشنا باشد و درست بنویسد؛ مثلاً مباحثی همچون: نهاد و گزاره، حروف ربط، تناسب فعل و فاعل، ضمایر و اشارات، جملات شرطی و استفهامی و خبری، پسوندها و پیشوندها، ترکیب‌ها و اضافات، زمان و ... . آنچه در اصلاح یک متن به اسم «ویرایش» یا تصحیح انجام می‌گیرد ناظر به ضعف‌های عبارتی، غلط‌های املایی، کاربرد علایم نگارشی، غلط‌های دستوری یا رسم‌الخطی و کاربردی در واژه‌هاست. در کتاب‌های تفصیلی به بیان انواع این غلط‌ها پرداخته‌اند و در اینجا مجالی برای بسط سخن نیست. 3️⃣ مشخص بودن پیام و موضوع هدف و مقصود نویسنده باید واضح باشد تا خواننده به نوایی برسد، سردرگمی و ابهام و پیچیدگی مفاهیم مطرح شده، ضعف نوشته است و میان خواننده و نویسنده، ارتباط متفاهم را برقرار نمی‌سازد. همچنان که بیان ثقیل و پیچیده، در «گفتار» هم عیب به شمار می‌آید. 4️⃣ محتوای زیاد و حجم کم از صفات خوب هر نوشته، پرهیز از پرگویی و اضافه‌گویی است. نوشته باید پربار و غنی باشد؛ در حداقل عبارات و صفحات ممکن. حالت اسفنجی داشتن، ضعف یک نوشته است که هر چه آن را بفشاری، از حجم زیاد آن چیزی به دست نمی‌آید و عصاره‌اش اندک است. 🔹 البته نه به حدّی خلاصه‌گویی و رمزنویسی که اصل مطلب، هدر رود و تباه شود. به تعبیر ادبی باید از «اِطْنابِ مُمِلّ» و «ایجار مُخِلّ» پرهیز کرد. آثار شهید مطهری، در پرباری و پرمحتوایی و پرهیز از لفاظی‌های بیهوده، الگوی خوبی است. 🔻 جواد محدثی « کتاب با اهل قلم» 🔺 قم 🆔 @honarestan_net
💢 صفات نوشته خوب (۲) 5️⃣ فصاحت و بلاغت 🔹 درستی کلمه و کلام و ترکیب الفاظ و سهولت تلفّظ تعابیر و رعایت قواعد، «فصاحت» است. شناخت مقتضای حال، تناسب زمانی و مکانی، شرایط جامعه، روحیات خواننده و نیازهای فکری و پسند ذوقی او و ... به «بلاغت» مربوط می‌شود. نوشته هم باید صحیح و فصیح باشد، هم رسا و بلیغ. 6️⃣ نوآوری 🔹 نوشته‌ای که از ابتکار و نوآوری برخوردار باشد، امتیاز دارد. این ابداع، هم در مضمون و دیدگاه و پیام، مطرح است، هم در زاویۀ دید و نوع نگاه به موضوع و هم در شکل جملات و قالب های جدید در سبک نویسندگی. تکرار مکررات و نداشتن حرف نو و نگاه نو، نوشته را از گیرایی دور می‌کند. «سخن نو آر، که نو را حلاوتی دگر است.» 🔹 یا باید حرفی تازه داشت، یا نگاهی تازه، یا سبکی جدید. یافتن «قالب نو» برای «مفاهیم کهن»، آن‌ها را از کهنگی نجات می‌دهد و کارآمد می‌سازد. اگر تنها به استواری محتوا و صحت مضمون و آسمانی بودن پیام اعتماد کنیم و به عرضۀ آن مفاهیم با روش‌های جدید نیندیشیم، شاید قشر عظیمی از علاقه‌مندان به مبانی دینی و ارزشی را از دست بدهیم. 7️⃣ رعایت علایم نگارشی 🔹 علامت‌های نگارشی، در نوشته، مانند تابلوهای راهنمایی و رانندگی در جاده است. نبودنش، خطا آفرین است و کاربرد و نصب غلط آن‌ها هم حادثه‌آفرین. علایم، به درست خواندن و درست فهمیدن نوشته کمک می‌کند و خواندن را هم آسان تر می‌سازد. 🔹 کاربرد صحیح علایمی همچون نقطه، ویرگول، علامت سؤال، نقل قول، دو نقطه، گیومه، پرانتز و... از محسّنات نوشته است. در یادداشت‌های کوتاه هم باید مقید بود آن‌ها را درست به کار برد. البته افراط در علامت گذاری در نوشته، از سوی دیگر عامل خستگی و مانع سرعت در مطالعه است. 🔻 جواد محدثی « کتاب با اهل قلم» 🔺 قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
💢صفات نوشته خوب (۳) دربارۀ علایم نگارشی (سجاوندی) در کتاب‌های مبسوط‌تر، بحث‌های مفصّلی انجام گرفته است. در اینجا تنها عمده‌ترین آن‌ها فشرده مطرح می‌شود: 🔸نقطه ( . ) در پایان هر جملۀ کامل می‌آید. چه در متن، چه پاورقی. همچنین پس از حرفی که نشان اختصار یک کلمه است، مثل ه‍ . ق. (هجری قمری) یا P.T.T (پست و تلفن و تلگراف). 🔸دو نقطه ( : ) پس از کلمه‌ای که برای نقل قول می‌آید (می‌فرماید:)، برای اجمال قبل از تفصیل (اصول دین پنج است:)، برای مورد لغت و معنی (اعتدال: میانه‌روی). 🔸کاما، ویرگول ( ، ) ـ برای موارد مکث در وسط جمله. ـ هنگام عطف کلمات، به جای واو (شهرهای تهران، قم، مشهد). ـ آنجا که آوردنش، ارتباط کلمات را تصحیح کند و مانع اشتباه‌خوانی شود. ـ جدا کردن توضیحات مربوط به نشان پستی یا منبع یک نقل (خیابان ری، کوچۀ خورشید...) یا (تاریخ ایران، ج ۲، ص ۱۶). 🔸نقطه ویرگول ( ؛ ) آنجا که جمله از نظر دستوری کامل است ولی از نظر معنی ارتباطی با بعد دارد. مثل (نویسندگی ضرورت تبلیغ است؛ پس آن را بیاموزیم). 🔸علامت سئوال ( ؟ ) ـ در پایان جمله‌های پرسشی (چه سؤال واقعی، چه انکاری و استهزاء) ـ آنجا که بخواهیم نسبت به مطلبی ایجاد شک کنیم یا یقینی نباشد. مثل: سعدی، متوفای ۶۶۰ (؟) 🔸علامت تعجّب ( ! ) ـ آنجا که جمله، تعجبّی باشد. ـ در موارد دعا، ندا، نفرین، تحسین، آرزو، حسرت و کلّاً کلماتِ عاطفی، (چه شهر خوبی! دریغا! احمد!) 🔸خط فاصله ( ـ ) ـ دو سوی جملۀ معترضه ـ میان کلمات ترکیبی (عقیدتی ـ سیاسی). ـ پس از کلماتی که بخشی از آن‌ها به سطر بعد منتقل می‌شود. ـ در گفت وگو‌هایی که در نمایشنامه و داستان است. ـ هنگام تقسیم‌بندی‌ها پس از اعداد. ۱ـ ۲ـ در این مورد، بعضی هم پس از اعداد در تقسیم‌بندی یا در پاورقی‌ها، به جای خط فاصله، نقطه می‌گذارند(۱.). 🔸گیومه ( «» ) ـ ابتدا و انتهای نقل قول مستقیم. ـ مشخصّ ساختن اسم‌های خاص و اَعلام و اصطلاحات. ـ برجسته‌تر کردن کلمانی خاص (البتّه نه در حدّ افراط). 🔸پرانتز ( ( ) ) برای توضیحاتی پیرامون برخی کلمات در متن: استقراض (وام گرفتن). 🔸کروشه ( [ ] ) برای افزودن چیزی به متن اصلی، یا بیان اختلاف نسخه. 🔸سه نقطه ( ... ) برای نشان دادنِ حذف یک کلمه یا بخشی از متن، نشانۀ افتادگی از متن اصل، نشان ادامۀ مطلب. 🔸ستاره ( * ) اغلب در سمت چپ بالای کلمه‌ای در عنوان یا متن گذاشته می‌شود، برای توضیح خاص در پاورقی. گاهی هم برای جدا کردن بندها و پاراگراف‌های یک نوشته به کار می‌رود، که در این صورت اغلب سه ستاره *** آورده می‌شود. 🔹 جواد محدثی، «کتاب با اهل قلم» 🔸 کانون نویسندگان قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
💢موانع ساده‌نويسی 🔹 بسیاری از ما نمی‌توانیم ساده و روان بنویسیم و راست گفته است پوپر كه «در جهان دانش، كاری دشوارتر از آسان‌نویسی نیست.» ساده‌نویسی، موانع و عواملی دارد كه برخی را همه می‌دانند و برخی هنوز نیاز به بحث و بررسی دارد. 🔹 این مقدار را مطمئنیم كه دشواری و ناهمواری سخن، تك‌علتی نیست و این پدیدۀ ناخوشایند، چندین آبشخور دارد. من عوامل دشوارنویسی را به دو گروه تقسیم می‌كنم و معتقدم به گروه دوم كمتر توجه شده است. 🔹 برخی از موانع ساده‌نویسی(گروه اول) به كم‌مایگی نویسنده یا كم‌دانی خواننده یا پیچیدگی محتوا برمی‌گردد. به هر حال برای كسی كه در همۀ عمرش فقط كتاب‌های ادبی یا حقوقی یا فلسفی خوانده است، بیشتر نوشته‌های ریاضی دشوار می‌نماید. 🔹 عكس آن هم صادق است. تنها شماری اندك از نویسندگان می‌توانند سادگی را با ژرفایی جمع كنند. به قول مولوی: جمع صورت با چنان معنای ژرف نیست ممكن جز ز سلطان شگرف 🔹 گروه دوم از موانعی كه راه ساد‌نویسی را ناهموار می‌كنند، مربوط به مشكلات زبان فارسی است. یعنی عیب نه در نویسنده است و نه در خواننده. مثلا كسی كه بخواهد درست و مطابق قواعد بنویسد، به‌سختی می‌تواند آسان و ساده هم بنویسد. 🔹 ما دربارۀ توانایی‌‌های زبان مادری‌مان فراوان خوانده‌ایم و نوشته‌ایم، اما كمتر دربارۀ مشكلات بیرونی و درونی این زبان می‌دانیم. اینكه چرا در این زبان نمی‌شود همیشه ساده‌‌نویسی را با درست‌نویسی یا زیبانویسی جمع كرد، ریشه‌های تاریخی دارد و اكنون موضوع بحث نیست. 🔹 برخی از نویسنده‌ها اگر میان زیبایی و درستی، مجبور به انتخاب یكی ‌شوند، درست‌نویسی را انتخاب می‌كنند و عطای زیبا‌نویسی را به لقای آن می‌بخشند. 🔹 اما اگر گزینه‌های انتخاب، درستی و سادگی بود، تكلیف چیست؟ اگر برای ساختن جملۀ ساده، روان و همه‌فهم، مجبور به چشم‌پوشی از یكی یا برخی قواعد درست‌نویسی بودیم، باز باید طرف سادگی را بگیریم؟ رضا بابایی کانون نویسندگان قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
💢 از بیشترنویسی تا بهترنویسی 🔹 جمع بیشترنویسی و بهترنویسی ممکن نیست و آنان که بسیار می‌نویسند، آثارشان سرشار از خبط و خطاست. میان این دو، نسبت عکس است: آنکه بیشتر می‌نویسد، نمی‌تواند بهتر بنویسد؛ و آنکه بهتر می‌نویسد، نمی‌تواند بیشتر بنویسد. 🔹 از این قاعده می‌توان به «قاعده عکس کم و کیف» یاد کرد. یعنی هرچه به کمّیّت افزوده شود، از کیفیّت کاسته می‌شود؛ و هرچه کیفیّت بهتر شود، از کمّیّت کاسته می‌شود. 🔹 این قاعده در عرصه نوشتن کاملاَ صادق است و کسی نمی‌تواند بیشترنویسی و بهترنویسی را به هم بیامیزد. آنکه می‌خواهد بهتر بنویسد، هزار و یک بند بر دست و پا دارد و با آنها نمی تواند بیشتر بنویسد. 🔹 اما کسی که در بند آن بندها نباشد، چون برق و باد می‌نویسد. پس باید انتخاب کرد. و از خواننده چه پنهان که نویسندگان روزگار ما انتخاب کرده‌اند؛ اما نه بهترنویسی را، بلکه بیشترنویسی را! 🔻محمد اسفندیاری،«کتاب اخلاق نگارش» 🔺کانون نویسندگان قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
💢دربارۀ ساده‌نويسی 🔹 ساده‌نویسی، با همۀ اهمیتی که در نثر معیار دارد، هنوز به‌درستی تعریف و تدوین نشده است. همین‌قدر می‌دانیم که باید ساده بنویسیم؛ اما چگونه؟ تقریبا همه دوست دارند ساده و صمیمی بنویسند، اما دقیقا نمی‌دانند باید چه کنند و نثر ساده و صیقلی چگونه پدید می‌آید. 🔹 در کتاب «بهتر بنویسیم» قواعد و توصیه‌هایی را گفته‌ام؛ ولی می‌دانم که راه درازی در پیش است و همچنان باید کوشید و قواعد ساده‌نویسی را از میان نثرهای برتر بیرون کشید. 🔹 ساده‌نویسی، آسیب‌هایی هم دارد؛ از جمله تخلف از اسلوب نوشتار و افتادن به دام گفتار. اگرچه رکن ساده‌نویسی، نزدیکی به زبان گفتاری است، اما نوشتار را نباید به قدری به گفتار نزدیک کرد که مرزی میان آن دو باقی نماند. 🔹 برخی نویسندگان، به هوس ساده‌نویسی، عامیانه می‌نویسند؛ یعنی از این سوی بام افتاده‌اند. بله؛ ساد‌ه‌نویسی در مقابل «لفظ قلم» رونق یافت و دل بسیاری از نویسندگان را ربود؛ اما نباید آنقدر از «لفظ قلم» دور شد که سر از نثر شفاهی درآورد. 🔹 نثر معیار، «لفظ قلم» نیست؛ اما مغلوب نثر وارفتۀ شفاهی هم نمی‌شود. شاید مثال‌های زیر تا حدی منظورم را روشن‌تر کنند: شفاهی: از این بهتر چیست؟ نوشتاری: بهتر از این چیست؟ شفاهی: خدا همیشه در یادتان باشد. نوشتاری: خدا را همیشه یاد کنید. شفاهی: اگر یادتان رفت... نوشتاری: اگر فراموش کردید... شفاهی: اهمیت این قاعده خیلی زیاد است، چون باعث گره‌گشایی از مشکلات زیادی می‌شود و مسائل پیچیده را راحت حل می‌کند. نوشتاری: این قاعده، بسیار مهم است؛ زیرا به‌آسانی از عهدۀ حل بسیاری از مسائل پیچیده برمی‌آید. شفاهی: نظام‌های دموکراتیک هم هزار جور قانون برای کنترل مردم درست می‌کنند. نوشتاری: نظام‌های دموکرات هم برای کنترل مردم، صد گونه قانون وضع می‌کنند. شفاهی: هر کدام از منابع شناخت دین، چه عقل و چه کتاب و چه سنت، در مهندسی معرفت دینی، جایگاهشان روشن است. نوشتاری: جایگاه هر یک از منابع دین‌شناسی(عقل، کتاب و سنت) در هندسۀ معرفت دینی، روشن است. شفاهی: اگر عقلانیت، ملاک زندگی متمدنانه باشد، آنقدر عقبیم که امکان ندارد به این زودی‌ها به عقلای عالم برسیم. نوشتاری: اگر ملاکِ تمدن، عقلانیت باشد، راه درازی در پیش داریم. شفاهی: خداپرستی تنها با نماز و روزه نیست. نوشتاری: خداپرستی تنها به نماز و روزه نیست. شفاهی: گناهی که بنده‌ای را خجالت‌زده کند، خدا بیشتر دوست دارد تا عبادتی که بنده را دچار عُجب کند. نوشتاری: گناهی که بنده‌ را به شرم آورد، نزد خدا محبوب‌تر است از عبادتی که او را به ورطۀ عُجب و غرور اندازد. شفاهی: بزرگ‌ترین درس‌ها را زندگی به انسان می‌دهد، ولی ادای معلم‌ها را در نمی‌آورد. نوشتاری: زندگی بدون اینکه ادای معلم‌ها را دربیاورد، بزرگ‌ترین درس‌ها را به ما می‌دهد. 🔹 یادآوری ۱. همۀ جمله‌های نوشتاری بالا، پیشنهادی است؛ یعنی ده‌ها و صدها جملۀ دیگر هم می‌توان ساخت که مصداق «نثر معیار» باشد. ۲. می‌پذیرم که ادبیات شفاهی، گاهی خون و انرژی بیشتری دارد؛ اما در مجموع، تأثیر زبان نوشتاری معيار در خواننده، بیشتر و ماندگارتر است. ۳. در نثر معیار، هر قدر قالب نوشتار کوتاه‌تر باشد، فاصلۀ آن از زبان گفتاری کمتر می‌شود. بنابراین زبان یادداشت از زبان مقاله، و زبان مقاله از زبان کتاب، باید صمیمی‌تر و ساده‌تر و به زبان گفتاری، نزدیک‌تر باشد. پس رسمی‌ترین زبان در کتاب است و غیر رسمی‌ترین زبان، در یادداشت. 🔻 رضا بابایی 🔺 کانون نویسندگان قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 زبان گفتاری سنجه‌های درست‌نویسی 🔹 کارشناسان زبان، برای تمیز خطا از صواب در املا و انشای فارسی، چهار سنجه را پیش نهاده‌اند: ۱. نظم و نثر کهن فارسی ۲. دستور زبان فارسی ۳. زبان گفتاری ۴. زبان نوشتاری روز در این قسمت، بند سوم توضیح داده می‌شود: 🔸 زبان گفتاری 🔹 این زبان، سرکش، آزادی‌خواه و قانون‌گریز است. زبان مردمی نه تنها به حکومت دستور تن نمی‌دهد، بلکه دستور و زبان نوشتاری را به پیروی از خود فرا می‌خواند. هم دستور زبان فارسی و هم نوشتاری، بیش و کم برگرفته از همین زبان است. 🔹 متون کهن نیز جدا از زبان مردم روزگار خود نبوده است. اگر شاعران و نویسندگان کهن، " اولی‌تر" را به کار برده‌اند که نادرست می‌نماید، هیچ دلیلی جز کاربرد فراوان آن در میان مردم آن روزگاران ندارد. اکنون نیز اگر بیشتر مردم واژه غلط یا واژه‌ای را غلط به کار برند، سودی در مخالفت با آن نیست. 🔹 برای نمونه کلمه "فهمیده" در زبان گفتاری، در معنای"فهمنده" و "فهیم"، نه مطابق دستور است و نه پشتوانه‌ای در متون پیشین دارد. با وجود این، تا وقتی که تحت حمایت زبان گفتاری و به پیروی از آن زبان نوشتاری است، درست محسوب می‌شود. 🔹 ناگفته نماند که زبان گفتاری، چشمه جوشان و زلال واژه سازی است و بیشتر آنچه می‌سازد، به‌ هنجار و زیباست. تاکنون نیز آنچه از رهگذار این زبان به منصه ظهور درآمده است، بسیار بیشتر و بهتر از واژه‌هایی است که خاستگاه آنها زبان نوشتاری یا دستور زبان فارسی یا فرهنگستان‌ها است. 🔻رضا بابایی «کتاب بهتر بنویسیم» 🔺 کانون نویسندگان قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 بنویسید و خسته نشوید 🔹 استمرار و تکرار عامل اساسی موفقیت‌ها است. بودن و ماندن در هر حرفه‌ای، مهارت را بالا می‌برد و از شما آدم حرفه‌ای می‌سازد. 🔹 دنیای نویسندگی، دنیای همسایگی کلمات است و قلم، دوست همیشگی نویسنده. 🔹 وجدان بیدار و انسان هوشیار، قلم را زمین نمی‌گذارد. 🔻 علی کردانی 🔺 کانون نویسندگان قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 تجربه‌های نگارشی ۱. نویسنده نباید گارد نویسندگی بگیرد؛ یعنی نباید گمان کند که در هنگام نوشتن، مشغول کاری شاق و متفاوت از کارهای روزانه‌ است. هنر نویسندگی در کاستن از فاصلۀ میان قلم نوشتاری و زبان روزمرۀ مردم است؛ بدون آنکه دچار شلختگی و عیب‌های زبان گفتاری شود. بهترین زبان نوشتاری، همان زبان گفتاری است منهای عیب‌های آن. زبان گفتاری چند عیب یا ویژگی دارد: یک. در گفتار، کلمات معمولا به ترتیب انسی که ما با آنها داریم به ذهنمان می‌آیند، نه به اقتضای اسلوب جمله‌سازی. مثلا در گفتار می‌گوییم: «رفتم امروز بازار، کمی خرید کردم.» طبق اسلوب زبان، قید «امروز» باید اول جمله بیاید: امروز رفتم بازار... دو. حذف حروف اضافه و حتی گاه کلمات کلیدی، در زبان گفتاری معمول است. مثلا جملۀ «رفتم بازار، کمی خرید کردم» در واقع ناقص است؛ اگرچه شنونده می‌داند که مراد گوینده این است که «رفتم "به" بازار "و" کمی خرید کردم.» گوینده اجازه دارد که بگوید: «او سال ۱۳۳۰ دنیا آمده» اما نویسنده باید بنویسد: «او "در" سال ۱۳۳۰ "به" دنیا آمده است.» سه. عیب زبان گفتاری، کم‌واژگانی است؛ چون گوینده فرصت نویسنده را برای جست‌وجو و انتخاب مناسب‌ترین کلمات ندارد و ناگزیر معمول‌ترین و دستمالی‌شده‌ترین کلمات بر زبان او جاری می‌شود. اما نویسنده – مثلا - راضی نمی‌شود در مثال پیش‌گفته، از کلمۀ «کمی» استفاده کند؛ بلکه به جای آن، «مقداری» یا مانند آن می‌گذارد. ۲. پس از آنکه راحت و بدون هیچ دغدغه‌ای نوشتید و نقطۀ آخر را گذاشتید، نوبت به وسواس و سخت‌گیری می‌رسد. در این مرحله، هر قدر می‌توانید بر نوشتۀ خود سخت بگیرید و حتی از یک کلمۀ آن آسان نگذرید. به قول همینگوی، مست بنویس و هشیار ویرایش کن. این هشیاری و سخت‌گیری یا باید جمله‌به‌جمله باشد، یا بندبه‌بند یا پس از آنکه نوشتار به پایان رسید. ۳. از بخت‌یاری نویسنده است که نوشتۀ او را پیش از انتشار، کسانی ببینند و بر آن خرده بگیرند. اگر نویسنده‌ای چنین دوستان و همراهانی ندارد، بر او است که در انتشار نوشته‌اش شتاب نکند؛ بلکه پبش از انتشار، آن را بارها بخواند. در بازخوانی‌ها هم اصلاحات محتوایی کند و هم اصلاحات لفظی. یکی‌دو بار هم با چشم مخالف فرضی بخواند. ۴. هر نوشته‌ای از ما که به رؤیت کسی می‌رسد، بخشی از جورچین شخصیت ما را در ذهن او کامل می‌کند. هیچ نوشته‌ای را تا به سطحی از مقبولیت(از محتوا تا تایپ) نرسانده‌اید، منتشر نکنید، حتی اگر می‌دانید که خوانندگان آن به شمار انگشتان یک دست نخواهد بود. ۵. خواندنی‌ترین نوشته‌ها آن است که محتوایی بکر و به‌روز و پیش‌برنده داشته باشند، و ملال‌آورترین نوشته، آن است که تکرار شنیده‌ها و گفته‌های دیگران باشد. بنابراین کسانی که می‌خواهند سخنی بگویند که مردم آن را روزانه چندین بار از رسانه‌های رسمی و تبلیغی و سخنرانی‌های معمول می‌شنوند، نباید توقع استقبال داشته باشند. آری؛ هر سخن نو و بی‌سابقه‌ای، درست و راست نیست؛ اما سخن تکراری همیشه ملال‌آور است، مگر برای مخاطبان معتاد به آن سخنان. ۶. غرور نویسنده، دشمن قلم او است؛ زیرا گوهر صمیمیت و دلاویزی را از او می‌رباید. نویسندۀ مغرور، بیش از آنکه در اندیشۀ مفاهمه و تفهیم باشد، در فکر حراست از شخصیت علمی یا اجتماعی خویش است و هیچ‌گاه از ردای هیبت و وقار بیرون نمی‌آید. بنابراین در انتخاب کلمات و لحن نوشتار، بیشتر به جایگاه اجتماعی و مرتبۀ علمی خود می‌اندیشد تا حق مطلب. او به جای آنکه دست در گردن خواننده بیاویزد و با او گشت‌وگذار کند، ترجیح می‌دهد که مخاطبش دورتر بنشیند و به سخنرانی رسمی و غرّای او گوش دهد. ۷. هر نوشته‌ای، سفره‌ای است که نویسنده برای خواننده پهن کرده است. سفره، هم جای غذای اصلی است و هم جای مخلفات(سالاد و ترشی...)؛ اما سفره‌ای که جز مخلفات بر آن نیست، به درد شکم‌های گرسنه نمی‌خورد. برخی نوشته‌ها را می‌خوانی و به آخر می‌رسانی، اما بیش از یکی‌دو سطر آن، دندان‌گیر نیست. نویسنده، مقدمه را از جایی دور شروع کرده یا گریزهای بیهوده در میان افکنده است؛ اما آنجا که باید کرّوفرّ کند، فرود آمده است! درختی تناور برکشیده است، اما همچون درخت کاج، نه میوه‌ بر شاخ دارد و نه سایه بر زمین. ۸. حذف حتی یک کلمۀ زائد، برداشتن باری از دوش جمله و فهم مخاطب است. جمله هر چه پیراسته‌تر باشد، چابک‌تر است و به فهم خواننده نزدیک‌تر. ۹. هر نوشته‌ای، سیرتی دارد و صورتی. اهتمام به صورت و ظاهر نوشتار(از جمله‌سازی و پاراگراف‌بندی تا تایپ فنی و بدون غلط) به اندازۀ محتواگرایی اهمیت دارد. ۱۰. هنر ننوشتن، گاهی کمتر از هنر نوشتن نیست. اگر این را نیاموخته‌ایم، آن را بیاموزیم. پس ننویسیم مگر آنگاه كه دربارۀ موضوع نوشتارمان، بیش از خوانندگان احتمالی، خوانده‌ایم یا اندیشیده‌ایم؛ وگرنه عرض خود می‌بریم و... 🔻 رضا بابایی 🔺 کانون نویسندگان قم 🆔 @honarestan_net
🔎 💢 زنده‌نویسی 🔹 زنده‌نویسی، یعنی شخصیت‌بخشی به اشیا و جانمندانگاری مفاهیم. در این آرایۀ سنتی، نویسنده به اشیا و مفاهیم جان می‌بخشد و دربارۀ آنها به گونه‌ای سخن می‌گوید که گویی دربارۀ یکی از جانداران سخن می‌گوید. 🔹 جمله‌های زیر به مدد آرایۀ «زنده‌نویسی» ویرایش شده است: - از طریق برهان می‌توان حق را از باطل تمیز داد. «برهان، حق را از باطل جدا می‌کند.» - متأسفانه اختلاف‌نظر گاهی موجب خصومت می‌شود. «متأسفانه اختلاف‌نظر گاهی خصومت می‌آفریند.» - ما از محراب می‌آموزیم که می‌توان برخاک نشست، اما در آسمان بود. «محراب به ما می‌آموزد که می‌توان برخاک نشست، اما در آسمان بود.» - با ذکر خدا، ایمان تقویت می‌شود. «ذکر خدا ایمان را تقویت می‌کند.» - برای طرح سوال، می‌توان از کلمات چرا، چگونه، کجا، برای چه و... استفاده کرد. «برای طرح سوال، کلمات چرا و چگونه و برای چی به کمک انسان می‌آیند.» 🔻 🔸 برگرفته از کتاب «بهتر بنویسیم» 🔺 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 درباره چه موضوعی بنویسیم؟ 🔹 به اطراف‌تان نگاه کنید؛ جهان هستی با تمام موجودات و اتفاقاتِ ریز و درشتش، پُر از سوژه‌های دیدنی و چیدنی است؛ کافی است ذوق و دقت را سرلوحه قرار دهید و از کنار دیدنی‌هاتان به‌ سادگی گذر نکنید. 🔹 سوژه‌ها مانند میوه‌ها هستند، اگر زود به آنها بپردازید نارس‌اند و اگر دیر بچینید، فایده‌ای ندارد. 🔹 به مثال‌های زیر توجه کنید: پیاده‌ای که از خیابان عبور می‌کند، فواره‌ای که در میدان شهر خودنمایی می‌کند، افرادی که در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاده‌اند، گریه‌های کودک، رنج‌های مادر، خش‌خش بر‌گ‌های پاییزی، صندلی‌های خالی دانشگاه، آواز قناری، آسمان سرخ، میوه‌فروش محل و صدها مورد دیگر. در دل همه اینها، سوژه‌‌ای به انتظار شما نشسته است. 🔹 بنابراین اصل «مشاهده جذاب» ما را به سوژه نزدیک می‌کند و آنچه ما را به مشاهده جذاب می‌رساند، چشم‌ و گوش‌ کنجکاو است. 🔹 نویسنده هنگامی به سوژه منتقل می‌شود که غمِ سوژه، احساس سوژه، جذابیت یا عقلانیت سوژه، او را در بر گرفته باشد. 🔻 علی‌کردانی 🔺 کانون نویسندگان قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
😍 برگزاری دوره‌های رایگان 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 نویسندگی خلاق ✍ خاطره‌نویسی و یادداشت👌 داستان‌ و فیلم‌نامه 📝 و هرچی که برای تولید محتوا نیاز داری...📚 از نویسندگی به درآمد زود بازده برس😉 ✌️ کانال «» رو دنبال کن و رویاهاتو با کلمات بساز. ⊰✾✿✾⊱━━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2633302352C2731e76dce ┗━━━━━━━━━━━━━⊰✾✿✾⊱
🔎 💢 چگونه بنویسیم تا خوانده شویم؟ 🔸 ۰۱ از کلمات نامفهوم و نارایج استفاده نکنیم 🔹 زبان وسیلۀ انتقال پیام است و باید به گونه‌ای به کار رود که پیام گوینده و نویسنده بهتر فهمیده شود و زودتر به مخاطب برسد. 🔹 استفاده از کلمات نامفهوم و نارایج با چنین هدفی ناسازگار است و پیام‌رسانی را با مشکل و اختلال روبه‌رو می‌کند: - سَخته است کتاب او نقد و بررسی شود. + سنجیده است کتاب او نقد و بررسی شود. - سبْک مِهرازی ایرانی-اسلامی در جهان شناخته شده است. + سبک معماری ایرانی-اسلامی در جهان شناخته شده است. - نباید پاسخ همسایه را با تَهَکُّم می‌داد. + نباید پاسخ همسایه را با تمسخر می‌داد. 🔻 عبدالرحیم موگِهی (شمیم) 🔺 کانون نویسندگان قم 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229