#داستان
#ميرزا_ابوالفضل، در بازار قم قهوه خانهاي داشت، اما هر #چهارشنبه و هر #جمعه آن را تعطيل ميكرد و به زيارت مسجد مقدس جمكران ميشتافت.
روزي عدهاي از بازاريها به او گفتند: ميرزا ابوالفضل! جمعهها را براي خودت به جمكران برو! و چهارشنبهها را براي ما نرو! بمان و به ما چايي بده ! در جوابشان گفت: براي چاي دادن به شما جمكران را رها نميكنم.
برخي از بازاريها او را تهديد كردند و گفتند: اگر چنين كني قهوه خانهت را ميبنديم. در جواب آنها گفت: ببنديد! خيال ميكنيد كه به خاطر فروش چاي از امام زمانم دست برميدارم؟! مگر من يوسف فروشم؟! سرانجام عدهاي از بازاريها تهديد خود را با زدن قفل به در قهوه خانه او، عملي كردند تا شايد وي را از عادت خويش باز دارند.
اما آن مرد خدا ، هنگامي كه ديد به در قهوه خانه اش قفل زدند ، بلافاصله خودش نيز قفلي ديگر تهيه كرد و صدا زد : قهوه خانه ! خداحافظ !
آن جناب خود نقل كرده است: در همان شب كه فردايش در قهوه خانه را قفل زدند، آقا امام زمان را در خواب ديدم. حضرت فرمودند: ميرزا ابوالفضل! بازاريها تصميم گرفتهاند بر در قهوه خانهات قفل بزنند.
گفتم : آقا جان! قربانت گردم! بگذار بزنند. مگر من بزغالهام كه بع بع كنم و بگويم جو مي خواهم؟!خدا ناظر است و رزق مرا ميدهد. من جمكران تو را به هيچ قيمتي رها نميكنم . آقا لبخندي زدند . در همان حال از خواب پريدم و ديدم كه نزديك اذان صبح است ... صبح كه به قهوه خانه رفتم ، ديدم به در آن قفل زدهاند .
بار الها ! چنان كن كه ما نيز قدر امام زمانمان را بشناسيم !
همیشه سعی کنیم زیاد به یاد بهترین رفیقامون( #امام_زمان عج) باشیم...
کاش برسه روزی که شبیه میرزا ابوالفضل قهوه چی قم بشیم...
کسی که همه چیز مادی زندگیشو گذاشت کنار فقط به عشق آقا جانمون
سلام صبح و روزتون نورانی💚
امروز چند آموزش پرکاربرد داریما☺️
✅بامن همراه شووو 👇🏻
@honarmand_bash
••••❥⊰❄️☃️ join☝️
#حکایت #داستان #دعای_توسل #ذکر
🧕بفرست دوستت بخونه
😍😋😍😋😍😋😍😋