فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز
وقتی که ماه رمضون و چهار شنبه سوری و عید نوروز باهم یکی میشند
╭════• 🌺 •════╮
🆔 @honejanabrar
╰════• 🌺 •════╯
تصاویری از تعویض لامپ های سوخته تیرهای چراغ برق خیابان شهیدان قربانی و کریملو در روز شنبه مورخ ۱۹ اسفندماه توسط نیروهای اداره برق شهرستان شهرضا پس از پیگیری های دهیاری و شورای اسلامی و اهالی خونگرم روستای هونجان
اداره امور برق شهرستان شهرضا
دهیاری و شورای اسلامی روستای هونجان
با هونجان ابرار به روز باشید
╭════• 🌺 •════╮
🆔 @honejanabrar
╰════• 🌺 •════╯
به نام خدا
(( به بهانه سالروز تولد خلبان شهید حسین لشگری))
با احترام محمدحسن قائدیها
(((ماجرای دیدار «حسین» و «منیژه» پس از ۱۸ سال)))
۲۰ اسفندماه زادروز حسین لشگری از خلبانهای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که پس از ۱۸ سال اسارت در عراق به ایران بازگشت. او اولین ایرانی اسیرشده و آخرین اسیر آزادشده جنگ ایران و عراق است که در مجموع طولانیترین مدت اسارت را در بین تمام اسیران این جنگ تحمل کرده است.
لشگری با شروع جنگ ایران و عراق پس از انجام ۱۲ مأموریت، سرانجام مجبور به ترک هواپیمایش که مورد اصابت موشک قرار گرفته بود، شد و در خاک عراق به اسارت درآمد.
از آغاز جنگ تا زمستان ۱۳۵۹ در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت ۸ سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد. پس از پذیرش قطعنامه، لشگری را از سایر دوستانش جدا کردند و قسمت دوم دوران اسارتش ۱۰ سال طول کشید.
در طی سالهای اسارت، همسرش منیژه لشگری به همراه تنها پسرش (علی) که در زمان رفتن پدرش چندماهه بود، چشمانتظار او بودند. منیژه لشگری در کتاب خاطراتش درباره آن روزهای سخت مینویسد: «بعد از قبول قطعنامه در سال ۱۳۶۷، زمزمه آمدن اسیران همه جا پیچید. خانواده روادگر همسایه طبقه اول ما بودند. آقای روادگر اسیر بود. او از طرف صلیب سرخ ثبت نام شده بود و به همسر و بچههایش نامه مینوشت.
تابستان سال ۱۳۶۹ تابستان گرمی بود. از نیروی هوایی آمدند و ساختمان، ورودی ها، درها و پنجره ها را رنگ زدند. در و دیوار ساختمان پر شده بود از پلاکاردهای خوشآمدگویی. آقای روادگر آمد اما حسین نه! رفتم منزلشان تا از او بپرسم آیا حسین را دیده است؟ اما احساس کردم با من راحت نیست و موقع صحبتکردن سرش را پایین میاندازد. گفت: نه خانم لشگری! آقای لشگری جزء اسیران مخفی بود. ما از اونها جدا بودیم، ایشون رو ندیدم.»
منیژه اما همچنان چشم انتظار است: «خلبانها آخرین گروه اسرا بودند که آزاد شدند و من همچنان منتظر. هر روز جلوی یک ساختمان گوسفند میکشتند و هلهله و چراغانی و یک اسیر میآمد، اما حسین نیامد! به نیروی هوایی رفتم. گفتند «آقای لشگری جزء اسرای خلبان مخفی است. او را به خاطر تاریخ جنگ نگه داشتهاند. اعلام نمیکنند زنده است. اما اطلاع داریم حسین لشگری زنده است». نیروی هوایی صریح گفت که فعلا منتظر حسین نباشم.
چندماه بعد از آزادی کامل اسرا، حدود پنجاه شصت اسیر مخفی هم آمدند اما حسین نیامد. طاقتم طاق شد. راه افتادم به منزل آزادههای خلبان. بیشترشان میگفتند وقتی قطعنامه قبول شد، حسین مدتی کنار ما بود و بعد منتقل شد. نمیدانیم او را کجا بردند.»
منیژه اما همچنان دلش پرامید است: «پسرم از این همه رفتوآمدم به منزل آزادهها و شنیدن جوابهای مشابه خسته شده بود. یک روز گفت «مامان، بسه دیگه! خودت میفهمی رفتارهات کاملاً عصبی و غیرارادی شده؟»
علی راست میگفت؛ طوری شده بود که کاری نداشتم آیا این آزاده خلبان بوده، جزء نیروی هوایی بوده یا نه؛ حتی منزل آزادههایی که جزء نیروی دریایی و زمینی ارتش هم بودند رفتم و سراغ حسین را گرفتم. میخواستم بدانم آخرین نفری که او را دیده کجا و کِی بوده و حسین چه شرایطی داشته؟ وقتی یک نفر یک کلمه میگفت که «او را دیدهام»، امیدوار و خوشحال میشدم. وقتی دیگری هیچ نشانی از حسین نداشت، ناامید مطلق میشدم. غذا نمیخوردم. شبها یک ساعت هم خوابم نمیبرد. منتظر بودم صبح بشود. همه یک جواب می دادند: حسین لشگری را به خاطر تاریخ شروع جنگ نگه داشتهاند.»
منیژه لشگری روزهایش را دراضطراب و بیخبری طی میکند تا اینکه خردادماه سال ۱۳۷۴ با او تماسی از نیروی هوایی میگیرند و میگویند که حسین لشگری اجازه نامه نوشتن پیدا کرده است. اولین نامه به دست منیژه میرسد که در آن نوشته شده بود: «من زندهام ... نمیدانم شما کجا هستید ... از هیچ چیز خبری ندارم ... نمیدانم به چه آدرسی باید نامه بنویسم؛ به خاطر همین نامه را به آدرس نیروی هوایی مینویسم ... منیژه جان، هر جا هستی از وضع خودت و بچه برایم بنویس ... تا امروز امکانش نبود این را به تو بگویم. الان که این امکان را دارم برایت مینویسم. وضع من اصلاً معلوم نیست و تو مختاری ازدواج کنی.»
منیژه و حسین، سه سال برای هم فقط نامه مینویسند. صبح فرودین ۱۳۷۷ تلفن خانه منیژه زنگ میخورد: «مژده بده خانم لشگری! حسین آزاد شد.»
در عرض چند ساعت، خانه منیژه پر از جمعیت اقوام، خبرنگارها و عکاسها میشود تا آنان اولین تماس تلفنی خود را برقرار کنند.
فردای آن روز همه به فرودگاه میروند و لحظه دیدار بالاخره میرسد: «حسین نزدیک شد؛ خیلی نزدیک. همه فامیل و دوست و آشنا دور او ریخته بودند و ماچش میکردند. یکی آویزانش میشد، یکی دستش را میگرفت، یکی به پایش افتاده بود. کاملاً احساس میکردم که حسین از بالای سر همه آنها دنبال کسی میگردد. فقط به او خیره شده بودم.
صدایی بلند گفت: لطفاً برید کنار! اجازه بدید همسرش اون رو ببینه! دریای جمعیت کنار رفتند و برای من راه باز کردند. خبرنگارها با دوربینهایشان دویدند. روبهروی هم قرار گرفتیم. دست مرا گرفت و گفت: حالت چطوره؟ گفتم: خوبم! پیشانیام را بوسید و یکدفعه سیل جمعیت من و حسین را از هم جدا کرد. در همین دقایق، خبرنگارها چند بار دورم جمع شدند؛ تلق تلق عکس میانداختند. پرسیدند: خانم لشگری، در این لحظه احساستون چیه؟ جوابی ندادم؛ فقط سکوت کردم. چقدر این سؤال برایم رنجآور بود. خسته شده بودم. سرگیجه و سردرد داشتم. به این نوع شلوغیها عادت نداشتم.
سالهای سال زندگی ساکت و خلوتی داشتم. ما سه نفر انگار در یک تصادف شدید ضربه سختی خورده باشیم و بعد از هجده سال از کُما بیرون آمده باشیم. فقط احتیاج داشتیم ساعتها بنشینیم و به یکدیگر نگاه کنیم؛ ببینیم از لحاظ ظاهری چه تغییری کردهایم تا یخمان آب شود و بعد تازه بتوانیم با هم صحبت کنیم. تعجب میکردم در آن جماعت انبوه هیچکس این را نمیفهمید ...»
فصل جدیدی از زندگی حسین و منیژه آغاز شد؛ این بار با رنگ و بویی دیگر.
اما زندگی مشترک مجدد آنها ۱۱ سال بیشتر طول نکشید. سرلشکر حسین لشگری بامداد دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۸ در بیمارستان لاله تهران درگذشت و منیژه لشگری هم ۵ بهمن ۱۳۹۸ بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت.
به راستی که برخی ها چه رنج های جانفرسایی که برای این آب و خاک نکشیده اند!!
یادونام همه شهدا و ایثارگران جاودان و گرامی باد و راهشان پررهرو...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ خنده های بامزه کودک، موقع اصلاح سر🙆😄😄😄😄😄😄
╭════• 🌺 •════╮
🆔 @honejanabrar
╰════• 🌺 •════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حقایقی که معلمان و اساتید در مدارس و دانشگاهها به ما نمیگویند ...
به افتخار ایران 🇮🇷💪
╭════• 🌺 •════╮
🆔 @honejanabrar
╰════• 🌺 •════╯
🍀مراسم آیینی غبار روبی مساجد هونجان در آستانه ماه مبارک رمضان🌿
غبارروبی و پاکیزه کردن مساجد در آستانه ورود به ماه مبارک رمضان، بهانه خوبی برای رهایی از گناهان و آلودگی های باطن است؛ چرا که سزاوار است پاک و طاهر به میهمانی خالق هستی برویم و به دور از هرگونه آلودگی و گناه، به غبارروبی دیوارها و چهل چراغ های مسجد، شستن فرش ها و حیاط مسجد و گردگیری محراب و منبر پرداخته میشود.
🔰 همزمان با روزهای پایانی ماه شعبان و در آستانه ماه مبارک رمضان مراسم غبارروبی مساجد برگزار میشود
همراه چاووش خوانی به صورت آیینی و مناجات خوانی❗️
زمان : یکشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۲۰ ساعت ۹.۰۰ صبح الی ۱۱
مکان : مسجد جامع
🕌 🕌 🕌 🌿🌿
╭════• 🌺 •════╮
🆔 @honejanabrar
هونجان ابرار
╰════• 🌺 •════╯
♦️جلسه بررسی تحقق بودجه دهیاری ها۱۴۰۲ و برنامه پیش بینی بودجه سال۱۴۰۳ روستای هونجان
◀️جلسه باحضور مهندس محمدی بخشدار مرکزی شهرستان،مسئولین مالی و فنی دهیاریها ، دهیار و شورای اسلامی روستای هونجان برگزار شد.
در ابتدای جلسه جناب مهندس محمدی بخشدار مرکزی شهرستان بیان داشت سال گذشته برای اولین بار این جلسه باهدف حضور پررنگ شوراها در پیش بینی و بودجه نویسی دهیاریها با حضور دهیار و شورای روستا برگزار گردید که با بحث و تبادل نظر پیش بینی بودجه دهیاری در سال گذشته انجام شد.
در این جلسه سرکار خانم آقاسی مسئول مالی دهیاری هونجان در خصوص میزان تحقق بودجه ۱۴۰۲ گزارشی را ارائه نمودو سپس آقای صیادی دهیار روستا نیز گزارشی از روند پیشرفت پروژه ها و برنامه های اجرایی سال جاری ارائه نمود، در ادامه با ارائه نقطه نظرات شورای اسلامی روستا و بحث و تبادل نظر نسبت به تصمیم گیری و پیش بینی اجرای پروژه های عمرانی ۱۴۰۳ اقدام گردید.
╭════• 🌺 •════╮
🆔 @honejanabrar
╰════• 🌺 •════╯
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هونجانیهاسلام
صبحتون بخیر
📌 یکشنبه
☀️ ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙 ۲۹ شعبان ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 10 مارس 2024 میلادی
👈 در سنت خانه تکانی با آب مسئولانه رفتار کنیم.
💧حفاظت از آب نیاز به عزم ملی دارد.
💧💧💧💧💦
╭════• 🌺 •════╮
🆔 @honejanabrar
هونجان ابرار
╰════• 🌺 •════╯
رمضان ماه میهمانی خدا مبارک
برنامه های مساجد هونجان
مسجد جامع
۱۰.۳۰تا ۱۱.۳۰ جلسه قرآن معنی و مفهوم آیات
۱۱.۳۰ تا ۱۲:۰۰ سخنرانی
۵.۱۵ تا ۶.۰۰ جزء خوانی
۶.۰۰ تا اذان مغرب نکات قرآنی هر جزء
۸.۳۰ تا ۹.۱۵ دعای پرفیض افتتاح همراه مناجات
مسجد باقرالعلوم علیه السلام
صبح
نماز جماعت و دعا عهد و دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان
ظهر
نماز جماعت نوبت دوم و منبر
از ساعت ۱۳تا۱۴
عصر
ساعت ۱۷جزء خوانی و توضیح نکات جزء تا اذان و نماز جماعت
از ساعت ۲۰/۳۰تا ۲۱/۱۵دعای ابو حمزه
مسجد جوادالائمه علیه السلام
از ساعت۱۱جزء خوانی و منبر کوتاه و نماز جماعت
و شب ها نماز جماعت نوبت دوم از ساعت ۱۹
ان شا الله خداوند کمک کنه تو این ماه بندگی خدا را به نحو احسن بجا بیاوریم.
🇮🇷🇮🇷
🇵🇸🇵🇸
🕌 مساجد هونجان 🕌