کانال هدهد
⭕ سه دسته از زنان که در قیامت با "حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها" محشور می شوند . 👌 #سخنرانی بسیا
🥀🍃 خاطرهای زیبا و قابل تأمل از :
🥀🍃 #شهیده_طیبه_واعظیِ_دهنوی
⭕ جهیزیه
🔹️قالی میبافت به چه قشنگی ، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمیکرد . هر چی از این راه در میآورد ، یا برای #دخترای فقیر جهیزیه میخرید و یا برای #بچهها قلم و دفتر .
🔹️حتی #جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت ، البته با اجازه من . یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم . روز #عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار ؛
ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی #لباس_نوت رو در آوردی؟»
گفت : « وقتی پیش بچهها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم . همش فکر میکردم نکنه یکی از این بچهها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمیپوشمش! » .
🌷 #شهیده_طیبه_واعظیِ_دهنوی🌷
🥀 تولد 👈 ۱۳۳۷
🥀 شهادت 👈 خرداد ماه ۱۳۵۶
🥀 علت شهادت 👈 به دست ساواک
🥀 برگرفته از 👈 کتاب کفشهای جا مانده در ساحل
🌸🍃 وقتی امام رضا( علیهالسلام ) #جهیزیه یه دختر فقیر رو جور میکند
✍️ در یک شب سرد زمستانی ، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (ع) مشرف شد . هر روز به حرم میآمد ؛ اما دریغ از یک قطره اشک ؛ دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت . با خودش فکر کرد که دیگر فایدهای ندارد ؛ برای همین ، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت . هنوز تا پرواز ، چند ساعتی وقت داشت . در کوچهای راه میرفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخ دستیاش گذاشته و آن را به سختی میبرد . تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت : "مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟" پیرمرد گفت: "ای آقا! دست روی دلم نگذار دختر دم بختی دارم که برای جهیزیهاش ماندهام" . همسرم گفته است تا پول جهیزیه را تهیه نکردهام به خانه برنگردم . من مجبورم بارهای سنگین را جابه جا کنم تا پول بیشتری در بیارم .
تاجر ثروتمند ، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت . وقتی در خانه پیرمرد رسید ، فهمید که زندگی سختی دارند . یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد . وقتی از آن خانه بیرون میآمد خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه میکردند . پیرمرد گفت : من چیزی ندارم که برای تشکر به تو بدهم ؛ فقط دعا میکنم که عاقبت به خیر شوید و از امام رضا (ع) هدیهای دریافت برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام ، به فرودگاه برود . وقتی به حرم وارد شد، چشم هایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید .
https://eitaa.com/joinchat/1864826914C5ba6ccd2b2
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا