حکمرانی آب را از عربها بیاموزید!
خوب به این تصویر نگاه کنید !
گیاهانی که ملاحظه می فرمایید " زعفران" است !
و محلی که ملاحظه می فرمایید " عربستان" !
با نور مصنوعی، کشاورزی عمودی، کنترل هوشمند آب و بدون نیاز به خاک به شما ۱۰ روزه گل زعفران می دهند!!!
درست خواندید:
تولید زعفران در عربستان بی آب و علف در ۱۰ روز!
عربستانی ها ۲۰ میلیون دلار در سال زعفران وارد می کردند که بخش بزرگی از آن از ایران بود
با این روش ممکن است عربستان حتی به صادرکننده زعفران تبدیل شود
نکته مهم اما بحث آب است.
ما در ایران زعفران را بصورت غرقابی کشاورزی می کنیم و هر هکتار زعفران ۵۰۰۰ متر مکعب آب در سال نیاز دارد در حالیکه با این روش فقط ۱۵۰ متر مکعب آب لازم است یعنی بیش از ۹۷% صرفه جویی آب!
شگفت انگیز اینکه امکان ۴ دوره برداشت زعفران فراهم می شود.
حکمرانی آب را از عربها بیاموزید.
✍حامد پاک طینت
@hooree🌹
🎯 هر چه فقیرتر باشید، خریدکردن برایتان لذت کمتری دارد
🔴 در دنیای مصرفی امروز، خریدکردن یکی از مهمترین راههای لذتبردن از زندگی قلمداد میشود. در واقع، همین که به اینترنت وصل میشویم، یا از خانه بیرون میآییم، آگهیهای تبلیغاتی بر ما هجوم میآورند و ما را دعوت میکنند بیشتر بخریم تا شادتر شویم. بااینحال، تحقیقی جدید میگوید اگر فردی تحت فشار مالی باشد، از خرید لذت چندانی نخواهد برد.
🔴 گاوان فیتسیمونز، پژوهشگر مصرف، در مقالۀ جدیدش میگوید: احساس مضیقۀ مالی باعث میشود افراد بهمحض خریدن یک کالا از خودشان بپرسند با پول آن چه چیزهای دیگری میتوانستند بخرند.
🔴 این «هزینه-فایدهکردن» مداوم، در مقایسه میان خرجهای ضروری و خرجهای تفریحی، بیشتر خودش را نشان میدهد. وقتی کسی در مضیقۀ مالی باشد، چنین سوالاتی را فراوان از خودش میپرسد: گوشت بخرم یا آن کفشی را که بچهام دوست دارد؟ پولم را برای افزایش اجارۀ سال بعد ذخیره کنم، یا سفر بروم؟ نکته اینجاست که فرد هر گزینهای را که انتخاب کند، احساس «نارضایتی» میکند.
🔴 فشار مالی باعث میشود دربارۀ چیزهایی که خریدهاید هم احساس بدی داشته باشید. فیتسیمونز متوجه شد فقرا در موارد بسیاری، بعد از خریدن یک کالا از پولدادن بابت آن «پشیمان» میشوند.
🔴 تحقیق دیگری، نظرات مشتریان دربارۀ پانزده رستوران زنجیرهای در سراسر آمریکا را که در اینترنت منتشر شده بود تحلیل کرد. رودریگو دیاز، یکی از محققان این پروژه، میگوید: افرادی که تحت فشار مالی قرار دارند، به وضوح نظرات بدتری دربارۀ غذا و خدمات رستورانها مینویسند. یعنی این مضیقه باعث میشود اساساً از غذاخوردن در رستوران لذت کمتری ببرند.
🔴 دیاز جای دیگری نشان داد که حتی حرفزدن از چشمانداز بد اقتصادی و فشارهای احتمالی آینده باعث میشود احساس لذت افراد از مصرفکردن کاهش یابد.
این «هزینه-فایدهکردن» مداوم، در مقایسه میان خرجهای ضروری و خرجهای تفریحی، بیشتر خودش را نشان میدهد. وقتی کسی در مضیقۀ مالی باشد، چنین سوالاتی را فراوان از خودش میپرسد: گوشت بخرم یا آن کفشی را که بچهام دوست دارد؟ پولم را برای افزایش اجارۀ سال بعد ذخیره کنم، یا سفر بروم؟ نکته اینجاست که فرد هر گزینهای را که انتخاب کند، احساس «نارضایتی» میکند.
🔴 فیتسیمونز میگوید آدمها تحت فشارهای اقتصادی راهبردهای جدیدی برای نحوۀ خرجکردن در پیش میگیرند. یکی از مهمترین آنها «برنامهریزی» برای خرید است. داشتن برنامهای واقعبینانه برای خرید باعث میشود فرد وقتی در موقعیت مصرف قرار میگیرد، کمتر تردید کند و احساس بهتری داشته باشد.
📌 آنچه خواندید برگرفته از گزارش وبسایت ساینس دیلی از تحقیقات گاوان فیتسیمونز و رودریگو دیاز در زمینۀ خشنودی از مصرف است. این گزارش با عنوان (When money is tight, 'purchase happiness' is low) منتشر شده است.
https://tarjomaan.com/shop/product/sub4041/
@hooree🌹
خشونت جنسی در وسایل نقلیه عمومی
گزارشی از سوی رصدخانه ملی خشونت علیه زنان نشان میدهد که از هر ده زن در منطقه ایل-دو-فرانس، هفت نفر در طول زندگی خود نوعی از خشونت جنسی را در وسایل نقلیه عمومی تجربه کردهاند.
❌بر اساس پژوهشی که روز دوشنبه از سوی «رصدخانه ملی خشونت علیه زنان» منتشر شد، شمار سالانه قربانیان این نوع خشونت از سال ۲۰۱۶ تاکنون ۸۶ درصد افزایش یافته است.
پلیس فرانسه در سال ۲۰۲۴ حدود ۳ هزار و ۳۷۴ مورد خشونت جنسی در وسایل حملونقل عمومی را ثبت کرده که نسبت به سال قبل ۶ درصد و در مقایسه با سال ۲۰۲۲، حدود ۹ درصد افزایش داشته است.
این گزارش انواع مختلف آزار و خشونت جنسی از جمله آزار کلامی، تعرض، تجاوز و تلاش برای تجاوز را شامل میشود.
بررسیها نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد قربانیان زنان هستند و سهچهارم آنها کمتر از ۳۰ سال دارند.
🟠وقتی صحبت از آزار جنسی میشود، اولین چیزی که به ذهن مردم میآید، عورتنمایی و لمس بدن زنان بدون رضایت آنهاست. این نوع خشونتها در جامعه وجود دارند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت، اما تمرکز بیش از حد بر آنها باعث شده سایر اشکال خشونت، مانند توهینهای جنسیتی و دستدرازی، کمتر جدی گرفته شوند.
«این رفتارها اغلب کماهمیت تلقی میشوند، اما میتوانند پیامدهای روحی و روانی شدیدی برای قربانیان داشته باشند.»
📌موانع شکایت و تاثیرات اجتماعی
در این گزارش آمده است که ۹۶ درصد از آزارگران جنسی مرد هستند و ۲۱ درصد از موارد بهصورت گروهی انجام شده است.
با این حال، بسیاری از زنان به دلیل ترس از جدی گرفته نشدن یا بیتفاوتی مقامات از گزارش این موارد خودداری میکنند. به همین دلیل، تنها ۷ درصد از قربانیان شکایت رسمی ثبت میکنند.
بیش از یکسوم قربانیان خشونت جنسی در وسایل نقلیه عمومی گفتهاند که پس از این اتفاق احساس شرم داشتهاند. همچنین ۷۰ درصد از آنها خشمگین شدهاند و ۶۰ درصد خواستار تغییرات اجتماعی در این زمینه شدهاند.
🔴بسیاری از زنان برای کاهش احتمال مواجهه با چنین آزارهایی، مسیرهای خود را تغییر میدهند، ساعات سفرشان را جابهجا میکنند یا حتی در انتخاب لباس خود تجدیدنظر میکنند.
✅ادامه مطلب
@Zane_Ruz_Channel
@hooree 🌹
🔺️افزایش ازدواج سفید در کلانشهرهای ایران
علیرضا شریفی یزدی جامعهشناس و روانشناس اجتماعی:
🔹 اگر به تجربه فردی استناد کنم بهطور متوسط از هر ۵۰ پرونده زوجین که مراجعه میکنند، متأسفانه یک یا دو مورد از آنها در تهران ازدواجشان، ازدواج سفید است. آمارها حاکی از افزایش پدیده ازدواج سفید در کلان شهرهایی مانند تهران دارد که به سرعت رشد کرده به خصوص از سال ۹۷ به بعد، میزان آن در کشور به ویژه در کلانشهرها افزایش یافته است.
🔹دلیل اصلی مردان هم برای ازدواج سفید این است که زیر بار تعهداتی که به لحاظ قانونی و عرفی تحمیل میشود، نروند و در عین حال یک زندگی باثبات داشته باشند. این روزها به دلیل اینکه در تهران زندگیهای تک نفره بسیار باب شده است، چه آنهایی که از خانوادهها جدا میشوند و چه آنهایی که از شهرستان برای تحصیل، کار یا هر انگیزه دیگری به تهران آمدهاند، تمایل دارند با یک پارتنر زندگی کنند چون به تنهایی نمیتوانند از پس زندگی بر بیایند./ هفت صبح
@khabarfouri
@hooree🌹
رؤیایِ ملّی ایرانیان "زندگی" است
برخلاف آن چه که برخی می گویند ایران جامعۀ بی رؤیا نبوده و به رغم متکثر شدن جامعه، رؤیای ملّی خود را نیز می سازد و آن همانا "زندگی" است و چه رؤیایی بهتر از این. واقعیت این است که نوعی نگاه ساده انگارانه و تقلیل گرایانه است که اگر گمان کنیم جامعه ای چنین متکثر و متنوع فاقد "رؤیای ملّی" بوده و با متکثر شدن جامعه رؤیای ملّی از دست رفته باشد. ضمن این که نباید با نوعی تعمیم پذیری شتاب زده رؤیای ایدئولوژیکِ برخی ایرانیان که کاملاً در اقلیت اَند را به تمام جامعه نسبت داده و تصور کنیم که ایرانیان چنین رؤیایی در سَر دارند!!
واقعیت آشکار این است که ایرانیان(منظور متوسط جامعۀ ایران است) اکنون از قضا "رؤیای ملّی" خود را ساخته و پرداخته اند و آن همانا "زندگی" است، زندگی ای تؤام با رفاه، آرامش، صلح، آزادی، برابری و آشکار است که تنها و تنها در مسیر توسعۀ همه جانبه و متوازن قرار گرفتن است که چنین زندگی ای را می تواند به ارمغان داشته باشد.
بسیاری از شواهد و قرائن موجود در جامعه و همچنین کنشگری های شهروندان و گروه های مختلف اجتماعی که در جنبش های سالیان اخیر هم نمونه های آن را دیده ایم به خوبی نشان می دهند که ایرانیان به طور عموم خواهان در اختیار داشتن "زندگی" هستند. ضمن این که نتایج بسیاری از مطالعات پژوهشی در حوزۀ علوم اجتماعی نیز همین ادعا را تأیید می کنند.
بر این گمانم که حتی نیازی به پژوهش و مطالعات میدانی و علمی هم نباشد و گشت و گذاری هر چند سطحی در جامعه نیز به خوبی هر چه تمام تر این موضوع را اثبات می کند که عموم شهروندان و گروه های اجتماعی بیش از همه "زندگی" را می خواهند و خواستن "زندگی" نیز نیازمند الزامات و اقدامات مهمی چون حرکت به سمت و سوی توسعه است.
ایرانیان بارها و با روش ها و به زبان های گوناگون ندا سر داده اند که از آرمان گرایی ها و ایدئولوژی پردازی ها خسته و نا امید شده اند و تنها چیزی که آنان را راضی و خوشحال می کند زندگی است. این که اقلیتی از ایرانیان (که هر روز هم از تعدادشان کاسته می شود) همچنان به دنبال برخی ایدئولوژی ها روان هستند هیچ ربط و نسبتی با اکثریت ایرانیان نداشته و نباید به پای آنان نوشته شود.
به نظر می رسد که این مهم ترین بزنگاه تاریخی ایرانیان باشد از آن رو که بیش ترشان به انتخابی درست و عقلانی دست زده اند و هدفی ارزشمند و عالی به نام "زندگی" را انتخاب کرده اند و از هر گونه ایدئولوژیگراییِ توهم آلود و بی سر و ته دست شسته اند و برای همیشه در نقطه ای مشترک به توافق رسیده اند.
مرور هرچند سطحی و گذار در تاریخ یکصد سالۀ معاصر ایران به خوبی نشان می دهد که ایرانیان چندان "رؤیایی ملّی" به نام "زندگی" به معنایی که اکنون مد نظر است، نداشته اند و نیروها و سرمایه های فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و در حقیقت زندگی خویش را بیش از همه صرف قومیت گرایی ها، ایدئولوژی پردازی های دینی، فرقه گرایی ها و آرمان گرایی های دست نیافتنی کرده بودند. اما اکنون وضع و حال شهروندان جامعه و گروه های اجتماعی متکثر و مختلف به گونه ای است که تو گویی رؤیایی غیر از داشتن یک "زندگی ارزشمند، خوش و خوب" را دنبال نمی کنند و این بهترین رؤیا و آرمان است.
داشتن چنین رؤیای ملّیای البته به رغم بادهای ناموافقی که تاکنون وزیده و اکنون نیز می وزد، ایجاد شده و گفتن ندارد که به دست آوردن اَش نیز با دشواری هایی چند روبرو است. به ویژه آن که نظام حکمرانی کارآمدی و عقلانیت لازم برای برخورداری ایرانیان از زندگی مطلوب را نیز نداشته و بلکه با ناکارآمدی و سیاستگذاری های نادرست مسیر مورد نظر را با موانع زیادی مواجه نموده است. با این همه اما راهی که ایرانیان انتخاب کرده اند دیگر قابل برگشت نبوده و نظام حکمرانی هم خوب است بداند که بهترین هدیه ای که می تواند برای شهروندان به ارمغان آورد همانا "زندگی" است و هر اقدام دیگری که انجام دهد فقط هدر دادن سرمایه های ملّی بوده و بر نارضایتی های موجود نیز می افزاید.
✍محمدباقر تاج الدین
@hooree🌹
🌿کشمکش بر سر حجاب
تقابل بر سر اجرای یک قانون ناقص
♦️درحالی که دولت تلاش میکند تا با رویکردی متعادل به چالشهایی که مخالفانش پیشروی قوه مجریه میگذراند را پشت سر بگذارد، جریانهای سیاسی مختلف با اهداف و انگیزههای متفاوت به این موضوع دامن میزنند. به طور مشخص موضوع حجاب به صحنه تقابل جدی میان دولت و جریان پایداری تبدیل شده است. کمااینکه روز گذشته مجید انصاری، معاون حقوقی رئیسجمهور با اعلام توقف موقت ابلاغ قانون جدید حجاب، به دلیل وجود بخشهای غیرقابل اجرا، از تلاش دولت برای اصلاح این قانون خبر داد. در این میان، آیتالله سیدمصطفی محققداماد، از فقهای برجسته و صاحبنظر در حوزه فقه و حقوق، با ارائه تفسیری متفاوت از احکام اسلامی مربوط به حجاب، معتقد است: «حکومت نمیتواند زنان را به حجاب ملزم کند. وی با استناد به روایاتی از پیامبر اسلام(ص) و با استدلال بر اینکه بسیاری از احکام دینی، ضمانت اجرایی الهی دارند و نیازی به دخالت در اجرای آنها نیست بر این باور است که حکومت اسلامی نمیتواند همه واجبات را به صورت قانون درآورد و اجرای آنها را الزامی کند. به عنوان مثال، وی به وجوب حج اشاره میکند و میپرسد آیا حکومت باید افرادی که استطاعت مالی دارند را مجبور به رفتن به حج کند؟»
حجاب همچنان اهرمی برای فشار به دولت
اما در مقابل، جریان پایداری در مجلس با فشار بیامان بر دولت، خواستار اجرای فوری و کامل قانون حجاب است. این جریان با سازماندهی تحصنهای شبانهروزی در مقابل مجلس و نهاد ریاستجمهوری و با بسیج نمایندگان مجلس برای امضای نامهای در حمایت از قانون حجاب، تلاش میکند تا دولت را وادار به عقبنشینی از موضع خود کند. حتی مرتضی آقاتهرانی، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس و از چهرههای شاخص پایداری از ابلاغ قانون موسوم به حجاب و عفاف در اسفند ماه امسال خبر داد. وی با بیان اینکه نباید در تصمیمگیری درباره حجاب، ملاحظات آمریکا و اسرائیل را در نظر گرفت، منتقدان این قانون را به ناآگاهی و عدم مطالعه آن متهم کرد. وی پیش از این نیز حتی قبل از توقف ابلاغ قانون توسط شورای عالی امنیت ملی بر اجرای قریبالوقوع آن تاکید کرده بود.
پایان باز یک قانون!
قانون موسوم به حجاب و عفاف که توسط مجلس تصویب شد و قرار بود توسط محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس برای اجرایی شدن ابلاغ شود توسط شورای عالی امنیت ملی متوقف شد. این اقدام باعث شد برخی از نمایندگان که اکثراً از جریان پایداری بودند به طور مکرر در نقد این تصمیم سخن بگویند. همچنان نیز برخی از نمایندگان در این خصوص اظهاراتی ارائه میدهند. تجمعکنندگان جلوی مجلس و ادعاها درباره دریافت پول به دلیل حساسیت موضوع حجاب، بازتاب گستردهای داشته است. از یکسو، این ادعاها میتواند نشاندهنده وجود افرادی باشد که از این موضوع بهعنوان فرصتی برای کسب منفعت مالی استفاده میکنند. از سوی دیگر، این ادعاها ممکن است به عنوان ابزاری برای تضعیف حرکت مردمی مطرح شده باشند.
❇️ این درحالی است که در این فضای پرتنش، سردبیر سایت مشرق نیز با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) از مسدود شدن شماری از کانالهای تلگرامی به دلیل اختلافافکنی و سازماندهی تجمعات غیرقانونی خبر داد. این اقدام نشاندهنده تلاش نهادهای مسئول برای کنترل فضای مجازی و جلوگیری از گسترش بیثباتی و ناامنی در جامعه است. با این حال به نظر میرسد که موضوع حجاب و مباحث پیرامون آن به این زودیها از دستور کار سیاسی و اجتماعی کشور خارج نخواهد شد و به عنوان یکی از محورهای اصلی اختلافنظر و کشمکش میان جریانهای سیاسی مختلف باقی خواهد ماند. این درحالی است که ثابتی از چهرههای نزدیک به سعید جلیلی و پایداریها به همراه حمید رسایی، آقای تهرانی و نمایندگان مخالف دولت از همان ابتدای روی کار آمدن دولت مسعود پزشکیان هر موضوعی را به اهرمی برای فشار به دولت تبدیل کردند. از ماجرای اینکه بند ۲ قانون انتصاب افراد در مشاغل حساس را اصلاح نکردند تا ظریف را آنقدر در فشار بگذارند تا بالاخره به پیشنهاد رئیس قوه قضائیه کنار بکشد تا استیضاح وزیر اقتصاد در آخرین روزهای سال و فشار بر دیگر وزرای وزارتخانهها تا مسائلی همچون فیلترینگ و حجاب.
🔺برای خواندن ادامه این مطلب به سایت سازندگی مراجعه کنید
https://saazandegi.ir/کشمکش-بر-سر-حجاب/
@swhriran
@hooree🌹
ساسی و مربیان تربیتی!
غلامعلی حدادعادل در بارهٔ حاشیههای آهنگ سخیف تازهٔ ساسی مانکن گفته است: "زمانی که معاونت پرورشی را منحل کردند، زمینهساز چنین مشکلاتی شدیم. باید ارزشهای تربیتی و فرهنگی را به مدارس بازگردانیم."
به نظرم آقای حدادعادل معادله را معکوس میبیند.
این در واقع بسیاری از مربیان تربیتی مدارس بودند که با نوع نگاه خرافی و سطحی خود، بچههای ما را بیدین و دینگریز کردند و زمینهساز گرایش به آثار کسانی چون تتلو و ساسیمانکن شدند.
کار بسیاری از این مربیان، ایجاد ترس و وحشت از دنیای پس از مرگ بین بچههای بیگناه این مملکت و ایجاد مشکلات روانی برای آنها بود.
بخش زیادی از وقت خود من، صرف زدودن خرافات و ترسهای موهوم از خداوند در ذهن بچههایم شد، یعنی همهٔ آنچه مربیان تربیتی مدارسشان با انواع ترفندهای وحشتآفرین به آنها القا کرده بودند.
بنابراین، بسیاری از مربیان تربیتی سهمی بزرگ در بیاعتبار کردن آموزشهای اخلاقی و فرهنگی اصیل برای چند نسل این کشور به خود اختصاص دادهاند و نتیجهٔ کارشان رواج آثاری در حد ساسی و تتلو در بین بخشی از جامعه است.
✍احمد زیدآبادی
@hooree🌹
ارزانی است!
شاید با دیدن اینعنوان در آغاز شگفت زده شوید که ارزانی کجاست؟ چه چیز ارزان است؟ در حالی که نه هر روز که هر ساعت بر گرانی افزوده میشود چه چیز ارزان شده است؟
بله؛ اگر نان گران است، جان ارزان است.
نان در اینجا به تمام معنی یعنی معیشت و هزینه زندگی و مسکن است که هر روز بر گرانیاش افزوده میشود، دربرابر، جان در معنی عمومیاش یعنی اصل حیات و زنده ماندن و ارزش و امنیتش.
ارزانی جان در ابعاد و گونههای مختلف است.
گاهی ممکن است یکی از این جان دادنهای ارزان به دلائلی برجسته شود و اصطلاحا صدا کند. همچون مرگ جوان دانشجویی که در کنار کوی دانشگاه جان باخت، چنان که سالها پیش نیز کوی دانشگاه صدا کرد.
امروزه در این سرزمین پرغم گویی آنچه ارزان است همین جان است.
در جاده، سالانه هزاران نفر جان میدهند و مجروح و معلول میشوند، چون پول نیست که جاده ها را خوب بسازند و تعمیر کنند، و خودروها هم ارابههای مرگند!
از آلودگی هوا هزاران نفر میمیرند و یا سرطان می گیرند؛ چون سوخت سالم نیست که مردم کمتر آزار ببینند.
از حوادث ناشی از ناایمنی ساختمان و وسایل و ... گروهی جان می سپارند؛ چون مصالح گران است و طمع بسیار و نظارتی بر کیفیت نیست.
از نبود داروی باکیفیت و نداشتن هزینه درمان چه بسیار جانها که خاموش میشود؛ چون نداریم و تحریم هستیم.
از شدت فشار بر زندگی و بروز افسردگی، خطی بر پایان زندگی بسیاری کشیده می شود و ....
و دریغ که هیچ چشمی بر این دردها تر نمی شود و هیچ دلی - آن که باید بشود - براین اندوه نمی سوزد و نمیشورد.
چرا؟ چون زندگی، حتی یک زندگی معمولی و ساده نیست و فاصله طبقاتی دارا و ندار بسیار است؛ هرچند جمعیت ندار بسی بیشتر از داراست.
چون به جای شادی و نشاط و امید، غم و اندوه و ترس و اضطراب و تشویش بر جانها جاری است.
چرا؟ چون برای قدرتداران و تصمیمگیران و تصمیمسازان، جان چندان ارزشی ندارد؛ زیرا در نگاهشان گویا انسان مهم نیست و آنچه اهمیت ندارد، زندگی مردم است؛ که اگر جان و انسان مهم بود کار به این جان باختنها نمیرسید.
و این قدر ناامنی روانی و خطر جانی و باختن مال و رفتن به زوال نبود، که اگر بود این زندگی با چند کلمه این قدر متلاطم نمیشد و هر روز بر انبوه ناامیدی نمی افزود.
که اگر انسان ارزش داشت، زندگیاش را با سیاست و میل و هیجان و توهم عوض نمیکردند.
آری
ارزانی است
ارزانی جان
در غیبت عقل و تدبیر
و سیطره خشم و تحقیر.
✍امید پورمصطفی
@hooree🌹
نهمین کارزار پرامضای تاریخ کارزارهای فارسی: مخالفت با ابلاغ و اجرای قانون عفافوحجاب
تعداد امضاکنندگان کارزار مخالفت با ابلاغ و اجرای قانون عفافوحجاب از مرز ۱۱۱ هزار نفر گذشت. این کارزار که از ۲۰ اسفند آغاز شده، چهلوهفتمین کارزاری است که در شش سال گذشته به بیش از ۱۰۰ هزار امضا رسیده است. اهمیت این موضوع در این است که کمتر از ۰.۱ درصد از کارزارهای منتشرشده تاکنون به چنین رکوردی دست یافتهاند.
از این منظر، کارزار مخالفت با ابلاغ و اجرای قانون عفافوحجاب (آیدی: ۲۰۰۱۳۲) پدیدهای ویژه است که توانسته توجه گستردهای را در جامعه ایران جلب کند. این در حالی است که در شرایط کنونی، بسیاری از کارزارهای پرمخاطب ماهیت معیشتی دارند. مقایسه این کارزار با ۱۱۱ هزار امضا با تعداد شرکتکنندگان در تجمع حامیان این قانون مقابل مجلس نشاندهنده تفاوت معنادار میزان حمایت عمومی از هر دو دیدگاه است.
براساس برخی گزارشها، از جمله یادداشت سردبیر سابق مشرقنیوز، تنها ۶۰۰ نفر در این تجمع شرکت کرده بودند. اینجا اعداد گویای همه چیز هستند.
این مسئله در روزهای اخیر در افکار عمومی و فضای رسانهای نیز بازتاب زیادی داشته است؛ بهگونهای که اخبار مرتبط در تلگرام بیش از ۷ میلیون بار دیده شده و برخی از مخالفان اجرای این قانون، از جمله آذر منصوری (رئیس جبهه اصلاحات)، از وزیر کشور خواستهاند امکان تجمع برای مخالفان نیز فراهم شود.
کارزارهای مجازی؛ جایگزینی برای تجمعات خیابانی؟
اگرچه مخالفان اجرای قانون عفافوحجاب اجازه برگزاری تجمع نیافتهاند، اما تعداد امضاکنندگان این کارزار نشاندهنده مخالفت گستردهای است که بدون نیاز به حضور در خیابان، بیان شده است. این موضوع اهمیت کارزارهای اینترنتی را بهعنوان ابزاری مسالمتآمیز و مدنی برای ابراز مطالبات عمومی نشان میدهد.
برخی ممکن است این استدلال را مطرح کنند که کارزار حامیان ابلاغ قانون عفافوحجاب در آذرماه به ۱۰۸ هزار امضا رسیده بود و بنابراین حمایت از هر دو دیدگاه تقریباً برابر است.
اما این استدلال دقیق نیست، زیرا از آذرماه تاکنون ۵ کارزار دیگر در مخالفت با اجرای این قانون منتشر شده است که هر یک مخاطبان و امضاکنندگان متفاوتی داشتهاند.
با تجمیع امضاکنندگان این ۵ کارزار، تعداد امضاهای مخالفت به بیش از ۲۴۰ هزار نفر میرسد.
پیام روشن کارزارها
اگر همه این امضاها در یک کارزار تجمیع شوند، کارزار مخالفت با اجرای قانون عفافوحجاب به یکی از ده کارزار پرامضای تاریخ ایران تبدیل خواهد شد.
این آمار بیانگر مخالفت گسترده با اجرای این قانون است و در عین حال، نشان میدهد که فضای دیجیتال میتواند بستری برای اعتراض مدنی و بدون تنش باشد.
بهنظر میرسد که این ۵ کارزار توانستهاند صدای مردم را به بهخوبی برسانند، زیرا تاکنون رؤسای قوا از ابلاغ و اجرای این مصوبه خودداری کردهاند. این امر نشان میدهد که کارزارهای مجازی میتوانند مؤثرتر از تجمعات محدود خیابانی عمل کنند. چنانچه نهادهای تصمیمگیرنده به مطالباتی که از طریق این ابزارها مطرح میشوند توجه بیشتری نشان دهند، امکان کاهش تنشهای اجتماعی و جلوگیری از اعتراضات خیابانی نیز افزایش خواهد یافت.
✍محمد رهبری
@hooree🌹
🎯 چرا روزهای تعطیل برای آدمهای غمگین رنجآورند؟
🔴 تا شروع تعطیلات سال نو چند روز بیشتر باقی نمانده. این ایام برای اغلب آدمها مملو از شادی و خوشی است. سفرها، دید و بازدیدها و فراغتی که روزهای عید به ارمغان میآورد، خوشایند و خاطرهانگیز است. اما روزهای تعطیل برای کسانی که دچار ناخوشاحوالیهای روحی هستند، ممکن است اصلاً دوستداشتنی نباشند.
🔴 در روزهای تعطیل، فشاری بیشازحد برای «شادبودن» وجود دارد که بهخودی خود میتواند برای کسانی که مضطرب یا افسردهاند وحشتآور باشد و باعث عذاب وجدان بشود.
🔴 اگر در حال دستوپنجه نرم کردن با مشکلات روانی باشیم، در این روزها، مرتباً یادمان میآید که چقدر با بقیه فرق داریم و چقدر حسوحالمان با روحیهای که از ما انتظار دارند در تضاد است. دوباره نگران میشویم که مبادا دیگران را دلسرد کنیم و دلیل تازهای پیدا میکنیم تا از خودمان متنفر شویم.
🔴 در این روزها، تعداد آدمهایی که باید با آنها روبهرو شویم، بیش از حد زیاد است و فضاها و روند معمول زندگی مختل میشود. درعینحال، درمانگران و روانپزشکان هم دارند استراحت میکنند و در دسترس نیستند.
🔴 در چنین موقعیتهایی چه کار میتوان کرد؟ آلن دوباتن میگوید اگر آدمی هستید که تحمل شلوغیهای روزهای تعطیل را ندارد، اولین قدم این است که خودتان را آماده کنید و تا آنجا که ممکن است به اطرافیانتان گوشزد کنید که پیشنهادشان برای اینکه شاد و سرخوش باشید برایتان مشقتبار است و نمایش درآوردن و تظاهر به شادی هم حالتان را بهتر نمیکند.
🔴 باید به یاد داشته باشیم و به دیگران نیز یادآوری کنیم که کاملاً معمول است که ذهن انسان دچار ناخوشی باشد. ذهن ما با اعضای دیگر بدنمان تفاوتی ندارد، آسیب میبیند و نیازمند مراقبت است. وقتی به پای پیچخورده توجه میکنیم، چرا با ذهن آسیبدیده مهربانتر نباشیم؟
🔴 اگر گذراندن روزهای تعطیل برایتان دشوار است، بدانید که تنها نیستید. در این روزها انگار همه در اوج خوشیاند و فقط ما مصیبتزده و نالان زیر پتو سنگر گرفتهایم. اما واقعیت این است که خیلی از انسانها لبخند نمیزنند، پریشانیهای حاد دارند و همواره در معرض حملات شدید خودمقصربینی هستند. به یاد داشته باشید که روزهای تعطیل زود خواهد گذشت و دوباره نظم زندگی باز میگردد.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «رنج روزهای تعطیل برای آدمهای غمگین». این مطلب در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۹۷ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ آلن دوباتن است و علیرضا شفیعینسب آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/a25306
@tarjomaanweb
@hooree🌹
آیا زنستیزی پدیدهای جهانی است؟
📚بخشی از کتاب «چرا خاورمیانه نیازمند انقلابی جنسی است»
دگردیسی فمینیستی من تحولی تدریجی داشته و در سفر به دور دنیا با من همراه بوده است. تا به امروز نمیدانم کدام استاد یا کتابدارِ دگراندیشی متون فمینیستی را در قفسههای کتابخانهی دانشگاه جده قرار داده بود، اما به هر حال من آنها را در آنجا یافتم. این متون باعث وحشتم شدند. میفهمیدم که همه چیز در حال فروریختن است. اکنون که پیرتر شدهام، میفهمم که آن احساس وحشت به شما کمک میکند نیازتان را دریابید. وحشت شما را تشویق به پریدن میکند حتی اگر ندانید که آیا دوباره پایتان به زمین خواهد رسید یا نه.
😀نوشتههای فمینیستی سراسر جهان را میخواندم اما از همه مهمتر دریافتم که خاورمیانه نیز یک میراث فمینیستی مخصوص به خود دارد؛ این میراث، بر خلاف ادعای مخالفان حقوق زنان، از «غرب» وارد نشده بود.
هدی شعراوی، فمینیستی بود که جنبش حقخواهی زنان را در مصر به راه انداخت و در سال ۱۹۲۳ در ملأ عام نقاب از صورت خود برداشت؛ دُریه شفیق رهبر پانزده زنی بود که در دههی ۱۹۵۰ به مجلس مصر یورش بردند و سپس به خاطر حق رأی زنان دست به اعتصاب غذا زدند؛ نوال سعداوی، پزشک، نویسنده، و فعال مصری؛ فاطمه مرنیسی، جامعه شناسی مراکشی- اینان همه هواداران دوآتشهی حقوق زناناند. آنان برای توصیف آنچه در پیرامونم میدیدم، زبانی جدید به من دادند.
زنان همواره باید دست به دو انقلاب بزنند: آنان باید هم به همراه مردان با رژیمی که همه را سرکوب میکند بجنگند و هم با زنستیزی شایع در منطقه.
به همان اندازه که از دیدن سقوط دیکتاتور مصر و سایر کشورها شاد بودم و همان اندازه که از دیدن حرکت لنگلنگان این کشورها به سمت دموکراسی، هر قدر هم که ناشیانه بود، خوشحال بودم –پس از این همه سال سرکوب، چه انتظار دیگری میتوان داشت؟- اما این آگاهی جانکاه را نیز داشتم که هر چند زنان در سنگرهای خیابانی همراه مرداناند، این خطر همواره وجود دارد که آنان همین حقوق اندکی را که در مصر، تونس، لیبی، یمن، و سوریهی دوران پساانقلابی دارند، از دست بدهند.
🌸از من میپرسند بهترین کمکی که میتوانند به زنان این بخش از جهان کنند چیست، جواب من این است:
به زنان جامعهی خود کمک کنید تا با زنستیزی مبارزه کنند. با این کار شما به پیکاری جهانی برای مبارزه با نفرت از زنان یاری میرسانید. این کتاب با چنین هدفی نوشته شده است؛ این پرچم و مانیفست من است که با آن زنستیزی را در این قسمت از جهان افشا میکنم و به این ترتیب با مبارزهی جهانی فمینیستی پیوند مییابم.
🌸کشورهایی که توانستهاند از میزان زنستیزی خود بکاهند، از همان ابتدا برای حقوق زنان احترام بیشتری قائل نبودند. بلکه، زنان این کشورها برای افشا کردن نقض حقوق زنان و آزادسازی زنان به سختی مبارزه کردهاند.
نبرد بر سر بدن زنان تنها با انقلابی ذهنی میتواند به پیروزی دست یابد.
اغلب زنان را به خاطر طرح «سیاست هویتمحور» سرزنش میکنند و از آنان خواسته میشود تا به خاطر اهداف بزرگتری مانند همبستگی یا وفاداری به انقلاب، مسئلهی «حقوق زنان» را کنار بگذارند. این یک اشتباه است.
شاید توانسته باشیم حسنی مبارک را در مصر، زین العابدین بن علی را در تونس، معمر قذافی را در لیبی، و علی عبدالله صالح را در یمن کنار بگذاریم؛
📌 اما تا زمانی که خشم و عصبانیت ما نسبت به سرکوبکنندگانمان در کاخهای ریاستجمهوری شامل سرکوبکنندگانمان در خیابانها و خانههایمان نشود –تا زمانی که مبارک را در ذهن، اتاق خواب، و خیابانهایمان سرنگون نکنیم- انقلاب ما حتی آغاز هم نشده است.
✍مونا طحاوی
برگردان: هامون نیشابوری
@Zane_Ruz_Channel
@hooree🌹
بهار را بهانه نکنم، چه کنم؟
🔹قدیمیترها میگفتند عید برای بچههاست. چه خوب که پس هنوز بچهها هستند. یاد فیلم «فرزندان انسان» آلفونسو کوارون میافتم. چقدر زشت و زننده است جهانی که بچهها در آن نباشند. به خاطر آنها هم که شده، مجبوریم گذر کنیم از این شبهای سرد و برسیم به دروازه بهشت بهار. شاید بگویید چه خودفریبی احمقانهای؟ بخش اولش را بهطور مطلق انکار نمیکنم اما بعید میدانم احمقانه باشد. از سر بیخردی نیست، کارکردی دارد و خود خویشکاری است از قضا. ریشههای اسطورهایاش را هم که فراموش کنیم، اگر کسی این آیین را ابداع میکرد، به او درود میفرستادیم.
🔹یاد صحبتهای دکتر آذرخش مکری میافتم که میگوید انگار موتور لذت و خوشی در آدمیزاد برای روشنشدن نیاز دارد به تحریکشدن و فرستادن نشانکهای ولو فریبکارانه از لذت. پس چرا وقتی آیینی آکنده است از این انگیزندههای زیبا، آن را پس بزنیم؟ لابد نیاکانمان هم این را دریافته بودهاند که نوروز را رها نکردند. نوروز شد نماد ایرانی بودن و ایرانی ماندن.
🔹در سرزمینی که از چپ و راست بر آن میتاختند، بهانه برای گریه فراوان بود اما پیامد در چله نشستن و در سوگ ماندن چه بود؟ راهی دگر رفتیم و چه خوش یافتیم این معجزه ماندگار را. تقویممان پر شد از بزمهای ماهانه و جشنهای سالانه؛ جنم ایرانی انگار در جشن و شادی ریشه گرفت و چه خوش که گره خوردیم به سور و سرور.
🔹هنوز مانده البته به آن استغنا برسم که چونان زویا زاکاریان شادمانه بسرایم: «پاشو پاشو پاشو گلدون بیار/ وقتشه سنبل بکاریم/ اگه نوروزم نیاد/ با یه غزل عید میاریم» و به این خیال دلاویز بپیوندم که «بیبهارم میشه گاهی خواب نرگس ببینیم/ وقت و بیوقت تو خونه سفره هفتسین بچینیم» اما از شما میپرسم در زمانهای که «طفلی بهنام شادی دیریست گم شدهست»، در «طرفه کابوسی به بیداری که ما دیدیم»، بهار را بهانه نکنم، چه کنم؟
🖌️فرزاد نعمتی | خبرنگار گروه فرهنگ
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
@hooree🌹