eitaa logo
حوری
185 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
زن، خانواده، محیط زیست ارتباط با ادمین: @mazinani332
مشاهده در ایتا
دانلود
فوق محرمانه! قدیمی ها وقتی کسی توی خانواده مرتکب کار ناپسندی می شد، بدون اینکه به دنبال پیدا کردن علت و برطرف کردن آن باشند، همه اهل خانه را جمع کرده و به یکدیگر سفارش می کردند، این خبر نباید به بیرون درز کند. همین جا رویش خاک بریزید و دفنش کنید! همین، حکایت جمهوری اسلامی است با مشکلاتش! در دوره ای، عده ای که فهم بهتری از مسائل جهانی داشتند و به عینه می دیدند چگونه فرهنگ دارد جهانی می شود و تا کوچه و پس کوچه های شهر و روستا را درمی نوردد، پیشنهاد کردند برای مقابله با آن باید چاره ای اندیشید. برای مقابله با فرهنگی که آزادی روابط را ترویج می کند، یا باید جلویش را کاملا گرفت تا وارد نشود، که این امری محال بود، یا باید آنچنان فرهنگ سازی کرد و شرایط ازدواج را راحت نمود که تاثیرات این فرهنگ کم شود، و یا باید همان راهی را رفت که غرب رفته است. آگاه سازی نسبت به عوارض و مخاطرات این روابط و‌ آموزش خودنگهداری در مقابل آن. اما در آن زمان عده ای که غم دیانتشان بر غمهای دیگر می چربید، شدیدا در مقابل این آموزشها به نوجوانان در مدارس که می خواست در قالب سند ۲۰۳۰ اجرا شود ایستادند، بدون اینکه راه دیگری به جز ترویج هر چه بیشتر مناسک دینی در مدارس و تاکید بر حجاب اجباری را پیشنهاد کنند. حالا و پس از گذشت دو دهه از آن روزها و انباشته شدن مشکلات اقتصادی ‌و گسترش آسیبهای اجتماعی، متخصصان و دردمندان باز هم فریاد می زنند جامعه را دریابید! در جامعه ای که فقر در آن بیداد می کند و فرصت ازدواج از جوانان گرفته شده و امید به زندگی هر روز تحلیل می رود، آنچه رشد می کند، گستره آسیبهای اجتماعی است. ویروس Hpv (که عمدتا از طریق روابط جنسی منتقل می شود و‌‌عامل بسیاری از عفونتها و سرطانهاست) امروزه دارد بیداد می کند و بسیاری از جوانان ما را مبتلا کرده است، ولی عکس العمل مسئولان باز‌ هم انکار است و پوشاندن مشکل! زهرا مرزبان‌راد، جراح و متخصص زنان، دارای فلوشیپ انکولوژی و عضو انجمن پاپیلومای ایران ـ HPV ـ است و وضعیت شیوع اچ‌پی‌وی در کشور را نگران‌کننده می‌داند. او در مصاحبه با هم میهن می گوید: "تقریباً می‌توان گفت که از هر 10 مراجعه‌کننده، اچ‌پی‌وی هفت نفر مثبت است. باید به همه بگویند که این واکسن را تزریق کنند. در وضعیت مناسبی به‌سر نمی‌بریم، روابط متعدد شده، شرکای جنسی به هم تعهد ندارند و همین مسئله شیوع را بیشتر می‌کند. باید به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود که رفتارهای جنسی با چه بیماری‌هایی ممکن است همراه باشد. اما متاسفانه این اتفاق نمی‌افتد." آنها که در مقابل سند ۲۰۳۰ ایستادند و راه جایگزینی هم ارائه ندادند، حالا باید پاسخگو باشند. این مبتلایان همان کودکان و نوجوانانی هستند که در نمازهای جماعت اجباری مدارس شرکت می کردند و مجبور به پوشیدن حجاب اجباری شما بودند، بدون اینکه به آنها تفهیم کنید چرا باید حجاب داشت و نماز خواند! به گفته این متخصص، مبتلایان از نوجوان تا سن‌های بالا هستند، آنها معمولاً از نظر جنسی فعال‌اند یا شرکای جنسی‌ای دارند که فعالیت زیادی در این زمینه دارند: "این ویروس در میان افراد متاهل هم زیاد است. در این زمینه تنها ازدواج کردن مهم نیست، تعهد به ازدواج اهمیت دارد." پزشکان می گویند، حالا که جامعه به این جا رسیده، لااقل واکسن گارداسیل را در اختیار همه بگذارید! اما باز هم حاکمیت انکار می کند و جامعه ایران را پاک و پاکیزه از آلودگیهای این چنینی می داند. خانم دکتر مرزبان راد می گوید" هنوز درباره واکسیناسیون ملی در ایران خبری نیست، مسئولان می‌گویند که همه‌چیز عالی و خوب است، مشکلی وجود ندارد، هیج‌کس اچ‌پی‌وی ندارد. درحالی‌که ما بارها به آنها گفته‌ایم که این وضعیت در آینده وخیم می‌شود، به هر حال ازدواج کم شده، سن جمعیت بالا رفته، روابط سکشوال بین زنان و مردان و هم‌جنس‌گرایی افزایش یافته، خیلی‌ها ممکن است در آینده به سرطان‌های حنجره، مقعد، دهانه رحم و... مبتلا شوند." این واکسن که امریکایی آن به خاطر تاثیرگذاری اش در امریکا (که پس از واکسیناسیون عمومی ۶۰ درصد آمار مبتلایان را پایین آورده)، در ایران با قیمت بالا در برخی داروخانه ها و مطبها پیدا می شود، اما آمار آنچنان بالاست و وضعیت اقتصادی آنچنان خراب، که کمتر کسی به آنها دسترسی پیدا می کند. با این وجود، هنوز هم عده ای مثل تدوین کنندگان قانون حجاب ( که در میان آنان دغدغه مندان واقعی هم وجود دارند) به خیال خود برای اینکه ایران مثل غرب نشود، حجاب زنان را تنها راه حل می دانند و فکر می کنند با یک شال یا روسری نیم بند، تمام این مشکلات حل می شود. اینها مثل همان خانواده قدیمی فکر می کنند که با ریختن خاک بر روی زشتی، همه چیز زیبا می گردد و با مهر فوق محرمانه زدن بر یک مطالبه، آن را حل کرده اند! ✍فرشته مزینانی @hooree🌹
🟢⬇️2⃣🔽 🟢 با کاهش تنها ۲ درجه از سیستم گرمایشی منازل و محل کار ، در سوخت رسانی بهتر به سراسر ایران سهیم باشیم. @ENVIRONMENT_LOVERS@hooree🌹
پذیرش؛ کلید زندگی در عصر مدرن در این روزها که دنیای ما در همهمه‌ی رقابت‌ها، فشارها، و تکنولوژی غوطه‌ور است، انسان‌ها با چالش‌های بی‌پایانی روبرو می‌شوند. هر کجا که نگاه کنید، تبلیغات، موفقیت‌ها، رقابت‌ها، و انتظارات بی‌پایان را می‌بینید. همه چیز به سرعت در حال تغییر است و این تغییرات گاهی به قدری سریع هستند که نمی‌توان از آن‌ها پیروی کرد. در این شرایط، برای تشویق انسان به زیستن، نیاز داریم به پذیرش به عنوان راهی اساسی. پذیرفتن نه به معنای تسلیم شدن، بلکه به عنوان درکی عمیق از زندگی، از خود، و از دیگران. ۱. پذیرشِ تغییرات: دنیا هر لحظه تغییر می‌کند؛ تکنولوژی، فرهنگ، روابط، و حتی ارزش‌ها. در چنین شرایطی، مقاومت در برابر تغییر تنها انرژی بیهوده‌ای است که هیچ نتیجه‌ای ندارد. به جای آن، ما باید یاد بگیریم که تغییرات را نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان فرصت ببینیم. این یعنی: دیدن هر تغییر به عنوان درسی که می‌تواند رشد و تجربه‌های جدیدی به همراه داشته باشد. یادگیری انعطاف‌پذیری در مواجهه با شرایط نامعلوم و تغییرات غیرمنتظره. قبول کردن این حقیقت که زندگی همیشه طبق برنامه‌ها پیش نمی‌رود و این نیز جزو زیبایی‌ها و چالش‌های زندگی است. ۲. پذیرشِ شکست‌ها: در دنیای مدرن، هر فردی تلاش می‌کند موفق باشد، اما شکست‌ها امری طبیعی هستند. به جای اینکه شکست‌ها را نشانه‌ی ضعف بدانیم، باید آن‌ها را به عنوان فرصتی برای رشد ببینیم. این یعنی: هر شکست، یک تجربه‌ی یادگیری است که ما را به درکی عمیق‌تر از خود و جهانمان سوق می‌دهد. از هر شکست، قدرتی بیرون می‌آید که ما را انعطاف‌پذیرتر، مقاوم‌تر، و خردمندتر می‌کند. پذیرش شکست به این معناست که ما در مواجهه با ناکامی‌ها، عزت نفس خود را از دست نمی‌دهیم، بلکه بیشتر به خود اعتماد می‌کنیم. ۳. پذیرشِ خود: پذیرش واقعی از درون شروع می‌شود. هر فرد باید یاد بگیرد که: نقاط ضعفش را بپذیرد و در عین حال نقاط قوتش را جشن بگیرد. این حقیقت را بپذیرد که کامل نبودن، طبیعی‌ترین ویژگی بشر است. به جای تلاش برای تبدیل شدن به کسی که دیگران انتظار دارند، به فردی تبدیل شود که خودش می‌خواهد باشد. وقتی فرد خودش را بپذیرد، درونش آرامش پیدا می‌کند و این آرامش به روابط بیرونی او نیز سرایت می‌کند. ۴. پذیرشِ دیگران: پذیرش در روابط با دیگران بسیار مهم است. در عصری که بسیاری از روابط به دلیل رقابت‌ها و فشارها شکننده شده‌اند، پذیرش می‌تواند کلید ارتباطات واقعی باشد: درک این که هر فرد مسیر خاص خودش را دارد و هرکسی داستان خاص خودش را زندگی می‌کند. احترام به تنوع دیدگاه‌ها، فرهنگ‌ها، و تجربیات دیگران. تلاش برای همدلی و ارتباطات واقعی که نه بر اساس رقابت، بلکه بر اساس احترام و درک متقابل بنا می‌شوند. نتیجه پذیرش در عصر مدرن نه فقط یک ابزار شخصی، بلکه کلیدی برای روابط اجتماعی، حرفه‌ای، و فردی است. این پذیرفتن، نه به معنای تسلیم، بلکه به معنای هماهنگی، صلح درونی، و هماهنگی با دنیای بیرون است. این پذیرش به ما اجازه می‌دهد که در مواجهه با هر چالش، از هر شکست، و هر تغییر، قدرت بیشتری پیدا کرده و زندگی‌ای پر از معنا، آرامش، و رشد تجربه کنیم. پذیرش به ما یاد می‌دهد که زندگی در بیرون نیست، بلکه در درون ماست؛ در درکی که از خود داریم، از روابطمان، از تغییرات، و از هر لحظه‌ای که زندگی به ما هدیه می‌دهد. این زندگی، زندگی‌ای است که در آن، همه چیز به تعادل می‌رسد؛ نه رقابت، بلکه همدلی، نه شکست، بلکه رشد، نه انزوا، بلکه ارتباط، و نه تاریکی، بلکه نور. ✍فهیمه ازبکزایی https://t.me/psychology1371 @hooree🌹
زنان عرب، از آزادی‌های مشروط تا خندیدن به سنت‌های مردسالارانه گعده‌های زنانه، مراسم‌ قبل از عروسی بودند که شبیه یک فستیوال برای رقص و شادی بود. از حدود ۱۰ شب قبل از عروسی، هر شب زن‌های فامیل در خانه‌ی صاحب عروسی جمع می‌شدند، ماکسی‌های رنگی می‌پوشیدند و با هم‌نواییِ ترانه‌های سنتی و قدیمی عربی و دست‌زدن‌های ریتمیک مخصوص عرب‌ها، جشن می‌گرفتند. یک بخش ویژه‌ی این مراسم اجرای نمایش‌های شبیه نمایش روحوضی بود که اغلب درباره‌ی موضوعات قبل از ازدواج بودند. مثلاً یکی‌ از آنها که یادم مانده است، درباره‌ی دختری بود که قبل از ازدواج باردار شده بود و حالا با بالشی که زیر لباسش گذاشته بود به صورت طنز درباره‌ی این اتفاق حرف می‌زد. ما یک عروسی عربی هم در مشهد رفتیم که آنجا مشابه همین نمایش اجرا شد و انگار یکی از موضوعات مشترک در این نمایش‌های روحوضی بود. این نمایش‌ها کلاً طنز بودند و در واقع زن‌ها با اجرای آن، سنت‌های مردسالارانه‌ی آن جامعه را در درون خودشان به سخره می‌گرفتند. این تئاترهای زنانه مختص گعده‌های قبل از عروسی نبود و در عزاداری‌های محرم هم شاهد اجرای آنها بودیم. عزاداری‌هایی که در جمع‌های زنانه در دوران محرم برگزار می‌شدند، یکی از بزرگ‌ترین اتفاق‌های زندگی ما بود. زن‌ها کاملاً به صورت ریتمیک سینه می‌زدنند و زنی خوش‌صدا، یک متن بسیار زیبا و ادبی و آهنگین شبیه به متون تاریخ بیهقی را درباره‌ی اتفاقات کربلا می‌خواند. 🌸 به‌عنوان زنی که در یک جامعه‌ی عربِ نیمه قبیله‌ای زندگی می‌کند، همیشه یک تهدید دورادور هم برای ما وجود داشت. چون گاهی می‌شنیدیم که یک دختری ناپدید می‌شود و می‌فهمیدیم آن دختری که گفته‌اند شوهرکرده و به کویت رفته، درواقع سرش را بریده بودند. من البته باور نداشتم که این تهدیدها برای من و در خانواده‌ای که من هستم، می‌تواند جدی باشد. اما به عنوان یک زن، این تهدید همیشه بود که هر آزادی که من دارم مشروط بر این است که دیگران نفهمند و همیشه این را می‌دانستم که یک کسانی هستند که تهدیدی برای آزادی من به شمار می‌روند. ⬅️ قدرت آن ساختار مردسالارانه در سال‌های اخیر خیلی کمتر شده و یکی از آن دلایلش هم از خانه بیرون ‌آمدنِ زنان است. این ترس‌هایی که می‌گویم اغلب مربوط به دهه‌ی هفتاد و هشتاد خورشیدی هستند. در آن زمان حتی در فامیل ما، دخترهای کمتری امکان تمام ‌کردنِ مدرسه را داشتند. به‌خاطر این‌که همچنان شکل خانواده‌های گسترده وجود داشته و مثلاً وقتی برادرها ازدواج می‎کردند و بچه می‌آوردند، باید زنانی در خانواده می‌بودند که به بزرگ کردن آن بچه‌ها کمک کنند. 🌸یک مسئله‌ی دیگر هم این بوده که مدرسه رفتن خرج داشته و برای خانواده‌ها مهم نبود که دخترانشان مدرسه بروند چون این دخترها امیدی برای آینده‌ی خانواده به شمار نمی‌رفتند. در همان دوره‌ای که من در آبادان زندگی می‌کردم هم سن ازدواج از سیزده و چهارده به‌مرور به شانزده، هفده، هجده رسید. «نهوه»، همان رسمی که طبق آن باید همه‌ی پسرعموها رضایت می‌دادند تا یک دختر بتواند با فرد دیگری ازدواج کند، الان خیلی کم‌رنگ‌تر شده است. انگار که در آن همبستگی و همدستی که مردها با هم داشتند و شرایط را برای زنان سخت می‌کرد، هم کمی شکافی ایجاد شده است. مثلاً همین که مردها هم دیرتر ازدواج می‌کنند، وابستگی‌شان به پدرشان را کمتر کرده است. از طرف دیگر مردان هم از آن نظام خانواده‌‌ی قبیله‌ای جدا شده‌اند و آن قدرت سابق را ندارند. قبلاً مردان جوان احتیاج داشتند که بعد از ازدواج هم در خانه‌ی پدرشان زندگی کنند. بعدتر همین که می‌توانستند خانه‌ی کوچکی برای خودشان بگیرند، انگار تابعیتشان از قوانین خانه‌ی پدری کمتر شد و با همسرشان یک توافقات دیگری پیدا کردند. یا مثلاً از دهه‌ی هشتاد دیگر زنان هم آخرشب به تماشای سریال‌های تلویزیون کویت می‌نشستند و همین امکان ارتباط با جهان‌های دیگر را به آنها می‌داد. در حالی که قبلاً در آن موقع از شب که مردان سریال می‌دیدند، زنان باید مشغول شستن ظرف‌ها و مرتب کردن آشپزخانه می‌شدند. اما حالا در این خانه‌های جداگانه‌ای که داشتند هم کارشان کمتر بود و هم امکانات بیشتری داشتند و برای همین اصلاً ساختار خانواده عوض شده است.   🔹ثنا نصّاری در گفت‌وگو با مریم فومنی ✅ادامه مطلب در هم میهن @Zane_Ruz_Channel @hooree🌹
قانون حجاب، قانونی حق‌ستیز و زن‌ستیز است؛ این قانون انسان‌بودگی زن را تا حد شی‌بودگی تقلیل داده و او را ابزار تحریک مرد قلمداد می‌کند همانگونه که قاطبه صاحبنظران حقوقی، سیاسی و اجتماعی اظهارنظر کرده‌اند، قانون موسوم به عفاف و حجاب، نه در شکل و نه در محتوا، قانون محترم، قابل اعتنا و مغتنمی نیست. این قانون، نه تنها مشکلات مربوط به عفاف و حجاب را حل نخواهد کرد، بلکه بر این مشکلات خواهد افزود. این قانون، زمینه نزاع میان دولت و ملت و کاهش سرمایه اجتماعی دولت را فراهم خواهد کرد. جبهه پایداری در حال حاضر، شمشیر را برای انتقاد از دولت از رو بسته و طبعا از این ابزار برای تعمیق نارضایتی عمومی و اعمال فشار بر دولت استفاده می‌کند. ابلاغ این قانون، پیام به کسانی است که به پزشکیان رای دادند. به این صورت که بله! ما این قانون را ابلاغ کردیم، اجرا هم می‌کنیم و رئیس جمهوری که شما با این امید که این مشکلات را حل کند، انتخاب کردید، کاری از دستش برنیامده است. این قانون، بدون شک، جزو بدترین قوانین مصوب، ظرف ۴۶ سال گذشته است. این قانون، نظیر قانون ممنوعیت نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای و امثال آن متروک مانده و مردم، آن را اجرا نخواهند کرد. قانونی که حقوقی بوده و مبتنی است بر قدرت استیلای دولت و به تعبیر کانت؛ از هویت اخلاقی تهی شده با استقبال مردم مواجه نخواهد شد. این قانون، قانونی؛ حق‌ستیز و زن‌ستیز است. یعنی به رغم آنچه در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل دوم، اصل سوم و سایر اصول آمده، زن را از قالب یک انسان خردمدار صاحب عقل، درایت، احساس و عاطفه و البته اخلاقداری، تهی قلمداد کرده و انسان بودگی زن را تا حد شی بودگی تقلیل داده است. این قانون، زن را ابزار تحریک مرد قلمداد و تصور کرده که با برخوردهای سلبی، چکشی و استفاده از داغ و درفش، حبس و حصر می‌تواند، وضعیت کنونی را تغییر دهد. این قانون، با این ذهنیت که هویت جمهوری اسلامی با بقا حجاب گره خورده، تلاش کرده که صورت ظاهر جمهوری اسلامی را همچنان به حجاب با این شکل بیاراید. این تصور غلطی است. اگر نظام سیاسی، غالب نمادین به خود بگیرد، طبیعی است که در مسیر خود، دچار مشکلات متعدد خواهد شد. یکی از موارد مهمی که هر دانشجوی ترم اول حقوق هم می‌داند، تناسب میان جرم و مجازات است. در این قانون، اساسا این تناسب در نظر گرفته نشده و ما از ۸ میلیون به عنوان مجازات تعریف داریم تا ۹۶۰ میلیون! برای چه؟ برای اینکه فردی روسری به سر نداشته؟ نکته بعدی در این قانون، تلاش برای اعمال محدودیت‌های سیستماتیک بر حقوق و آزادی‌ها، ابراز عقیده، اصل شخصی بودن جرائم و امثال این‌هاست. مثلا به عنوان نمونه در این قانون آمده که اگر یک راننده تاکسی، صاحب یک سوپرمارکت یا فروشگاه، گزارش ارتکاب به عدم رعایت حجاب را ندهد، جریمه خواهد شد! یا مثلا، مجازات ممنوعیت خروج از ایران در قانون آمده که قابل درک نبوده و مایه تاسف است. یا تجویز امر به معروف و نهی از منکر توسط اتباع خارجی که مجوز قانونی دارند. یا تجویز استفاده از دوربین‌های نهادهای امنیتی برای مقابله با کشف حجاب از جمله مصادیق و مواردی است که اساسا با مصالح نظام عالی هم سازگار نیست. رویکرد کلی این قانون در واقع، ایدئولوژیک کردن نحوه زندگی اجتماعی بوده و به نوعی می‌گوید که شما از حق انتخاب پوشش برخوردار نیستید. منطق این قانون می‌گوید که شما باید بر اساس یک فهمی که من از دین دارم، فقط باید زندگی کنید! این قانون، انسان را از عقلانیت، قوه استدلال، درک و اخلاقمداری تهی می‌کند. این تلاش، بدون شک، تلاشی محکوم به شکست است. ✍حسین بیات ٭حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری ٭برگرفته از گفت‌وگو با امتداد @hooree🌹
موهبتی بنامِ درکِ بموقعِ نبضِ زمانه... کلاس اول راهنمایی بودم در خانه روستایی، پشت پنجره نشسته بودیم و تگرگهای درشت و باد شدید بیرون را نگاه میکردیم وقتی پس از مدتی، طوفان و تگرگ ایستاد به حیاط آمدیم. درختهای تنومند و چندین ساله مان شکسته به زمین افتاده و شاخ و برگهایشان کل حیاط را پوشانده بود... اما یک منظره عجیبی دیدیم در گوشه حیاط، یک نهال ظریف و کوچکی که چند ماه پیش کاشته بودیم همچنان سالم و سُر و مُر و گنده ایستاده بود! از پدرم پرسیدم چرا آن درختان تنومند شکسته اما این نهال ضعیف سالم مانده؟ پدرم در جواب، سرِ نهال کوچک را گرفته خم کرد و خم کرد و تا نزدیکی زمین آورد سپس ول کرد و نهال دوباره رفت، سرجای اولش... آنوقت پدرم جواب داد: بخاطر همین سالم مانده است! چون کله شق نبود و قدرت انطباق و انعطاف پذیری در مقابل طوفان را داشت. و این، اولين درس زندگیم بود... بتدریج در کلاسهای بالاتر، رسیدم به موجودات عظیم الاجثه دایناسورها که چرا منقرض شدند؟ ۶۶ میلیون سال قبل، شهاب سنگی (چیکسولوب) با قطر تقریبی ۱۲ کیلومتر به جزیره یوکاتان مکزیک اصابت کرد، شدت برخورد چنان بود که به ۴۵ كیلومتر پوسته زمین نفوذ کرده و دهانه۱۶۰كیلومتری را ایجاد كرد، میزان سولفور و گرد و غبار برخاسته از اصابت آن، ابری ضخیم بدور زمین کشید که برای سالها مانع عبور نور خورشید شده  و در نتیجه، تاریکی، یخبندان و سرمای شدید کل زمین را فرا گرفت. دمای هوای سطح زمین تا ۲۶ درجه‌ سلسیوس (۴۷درجه‌ فارنهایت) پائین آمده در اثر سرما و انجماد، سه چهارم گونه‌های حیوانی و حتی گیاهی(بخاطر اختلال در عمل فتوسنتز) از بین رفتند در میان نابود شدگان، حیواناتِ عظیم الجثه دایناسورها نیز بودند که بیش از صد میلیون سال زندگی داشتند. اما حیواناتی چون موش یا مارمولک که مانند آن نهالِ خانه روستای ما کوچک و ظریف بودند به داخل سوراخی خزیده جان سالم به در بردند یا مانند لاک پشت به خواب رفته و ماهها بدون خوردن و نوشیدن صبر پیشه کردند یعنی به اقتضای محیطی، صبوری کردند تا اوضاع روبراه شد ابر سیاه و پرده غلیظ گرد و غبار کنار رفت و دوباره خورشید زندگی بر زمین تابید... آن مثال اولی نباتات و مثال دومی در مورد جانوران بود مثال آخری را از دنیای آدمها و جوامع بشری می آورم: امپراطوری عثمانی تنها بدین خاطر فروپاشید چون با خشک مغزی و انجماد فکری، نتوانست نبض زمانه را درک کنید. اختراع ماشین چاپ که در سال ۱۴۵۲م توسط گوتنبرگ آلمانی صورت گرفت مهمترین تحول فرهنگی بود که سرنوشت بشر را تغییر داد، اما این اختراع، ۳۰۰ سال طول کشید تا توسط امپراطوری عثمانی قبول گردد! یعنی در نقشه ببینید که آلمان، همسایه و چسبیده به عثمانی بوده اما عثمانی ۳۰۰ سال مقاومت میکند! در حالیکه همان ماشین چاپ، تنها ۱۰ سال بعد به ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و کل اروپای شرقی رسیده و تنها در ونیز ۱۰۰ چاپخانه دایر میگردد و ۲ میلیون جلد كتاب تنها در ونیز چاپ میگردد این یعنی چندین برابر کل کتابها در کل کشورهای اسلامی از اول ظهور اسلام تا آن زمان تنها در شهر ونیز...! عثمانی وقتی از ماشین چاپ آگاه شد حتی به تحریم آن پرداخت، سلطان بایزید در ۱۴۸۵م با صدور فرمانی از مردم خواست از خواندن کتاب‌های چاپی که غیرقانونی وارد میشد پرهیز کنند! سلطان سلیم اول نیز در۱۵۱۵م حکم پدر را تمدید کرد و کسانی که به تاسیس چاپخانه دست زدند، مجازات اعدام برایشان در نظر گرفت!  عثمانی، سه قرن مقاومت کرد! آن زمان که صنعت چاپ در اروپا یک ودیعه الهی شمرده میشد، فقهای اهل سنت، شیخ‌الاسلام و مفتی اعظم، چاپ به زبانهای ترکی، عربی و فارسی را حرام دانسته و میترسیدند که اغلاط چاپی در متون دینی راه یابد و به آنها بی‌احترامی شود! حتی وقتی برخی کشیشان ارامنه دو قرن بعد از اختراع گوتنبرگ، چاپخانه‌ای در استانبول بر پا کردند در ۱۶۹۸م تجهیزات چاپخانه‌شان به امر سلطان عثمانی و به‌دست ینی‌چریها تخریب شد! ۲۳۳ سال بعد کم کم فهمیدند صنعت چاپ مفید است و فشار را شل کردند! سلطان عثمانی اجازه چاپ داد و فتوای مفتی اعظم نیز تغییر کرد و صنعت چاپ بنام «باسمه» و «باسمه‌خانه» در قلمرو عثمانی متولد شد. اما پس از ۳۰۰ سال نیز تنها به چاپ قرآن رضایت دادند، مدتها گذشت تا بقول جودت‌ پاشا«ارباب تعصبه» متقاعد شدند که چاپ متون دینی اشکال ندارد و فقها با استناد به اصل فقهی«الامور تعتبر بمقاصدها» اجازه چاپ را دادند. این تازه، اولین کشور مسلمان بود و گر نه، ایرانِ ما همچنان در خواب قرون ماند تا زمان شکستهایش در جنگ با روسیه و توسط عباس میرزا در ۱۸۱۷م یعنی در حدود ۴ قرن بعد، ماشین گوتنبرگ بالاخره به ایران رسید..! این یعنی نشنیدن به موقع نبض زمانه و تعطیلی تولید فکر در تمام حوزه ها و یعنی آغاز دوره زوال و فروپاشی بخاطر ندیدن بموقع هیولایی که از چهار قرن پیش در دمِ دروازه ایستاده بود! ✍علی مرادی مراغه ای @hooree🌹
❤️ جامعه به این نتیجه رسیده که حجاب امری شخصی است ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی در هر جامعه‌ای تغییر می‌کند. در ایران هم تغییر کرده است. در حال حاضر برداشتن روسری و لباس زنان دغدغه جامعه نیست و جامعه به این جمع‌بندی رسیده که حجاب امر شخصی است و تنظیم پوشش کار دولت نیست. از دولت انتظار می‌رود به وظایف حیاتی خود در قبال جامعه رسیدگی کند تا جامعه به رفاه، آرامش و برابری دست یابد، نه اینکه برکنترل پوشش زنان متمرکز شود. ⬅️افکار عمومی ممکن است به این جمع‌بندی برسد که این قانون قدرت‌نمایی یک جریان فکری خاص است که می‌خواهند اراده و سلیقه خود را بدون رجوع به نظرات جامعه حاکم کنند. 🌸حتی اگر تمام بندهای این قانون به گونه‌ای اجرا شود که هیچ زنی در عرصه عمومی بی‌حجاب ظاهر نشود، ما نمی‌توانیم آن را موفقیت بدانیم چون این قانون برآیند خواست جامعه مخصوصا زنان نیست و هر وقت قانون به دلایلی تضعیف شود زنانی که به ضرب و زور قانون با حجاب شده‌اند بازهم آن را کنار خواهند گذاشت. ما تجربه کشف حجاب در دوره پهلوی را پشت سر گذاشته‌ایم که به محض کنار رفتن‌اش بسیاری از زنان دوباره حجاب بر سر کردند بنابراین پوشش زنان را به عنوان یک امر دینی و فرهنگی باید به خودشان واگذاشت و دخالت قهرآمیز دولت‌ها نتیجه بخش نخواهد بود.  ⬅️مهم‌ترین ایراد، اسم این قانون و فهم نادرست قانونگذاران از خانواده و مسائل آن است. اسم قانون حجاب را گذاشته‌اند «حمایت از خانواده» و ارجاع هم داده‌اند به اصل دهم قانون اساسی ولی این ارتباط دادن استحکام خانواده به بی‌حجابی واقعا مبنای پژوهشی ندارد. یک فهم سنتی و عامیانه از مساله خانواده را مبنای این قانون قرار داده‌اند که با واقعیات جدید درباره خانواده قرابت ندارد. ⬅️ایراد دیگر بخش تنبیه و مجازات‌های مندرج در آن است که نامتناسب با حقوق انسانی و شهروندی است. این قانون همه زنان و کسب‌وکارها و حتی مسوولان ادارات را به طور بالقوه به مجرم تبدیل می‌کند و کنترل و نظارت دولتی را توسعه می‌دهد. حجاب را به امتیازی تبدیل می‌کند که آزادی، کار و تحصیل و تحرک زنان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و شایستگی‌های زنان را بی‌اهمیت می‌کند. با حمایت از محجبه‌ها و تنبیه بی‌حجاب‌ها تضادهای اجتماعی را تشدید می‌کند. مشکل دیگر این است که حجاب به عنوان امر شرعی معرفی می‌شود ولی برای نقض آن جریمه تعیین شده است. پرسش این است که مگر برای سایر دستورات و توصیه‌های شرعی مثل نماز و روزه و حج و … جریمه دولتی گذاشته شده که بی‌حجابی مشمول جریمه می‌شود. این تعیین جریمه نقدی برای بی‌حجابی، سرمایه‌دارها و ثروتمندان را قادر می‌کند به این قانون عمل نکنند و در ازای پرداخت پول حجاب را رعایت نکنند ولی فقرا و زنان بی‌پول به علت ناتوانی مالی و بر‌خلاف میل‌شان حجاب داشته باشند. این قانون در واقع به طبقاتی شدن حجاب منجر می‌شود . 🌸نکته جالب درباره قانون حجاب و عفاف این است که در حالی که این قانون اسم «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ حجاب و عفاف» را بر خود دارد اما تشکیلات معاونت امور زنان و خانواده در آن کمترین نقش را دارد و تشکیل ستاد و وظیفه نظارت و هماهنگی برای اجرای این قانون به وزارت کشور محول شده است یعنی اینکه حتی زنانی که در دولت هستند واجد صلاحیت برای مدیریت این موضوع که به زنان اختصاص دارد شناخته نشده‌اند. 🌸زنان راه مقابله را می‌دانند بندهای مختلف این قانون قبل از تصویب هم کمابیش اجرا می‌شده ولی زنان راه مقابله با آن را می‌دانند. در واقع آنها برای گریز از این محدودیت‌های قانونی راه‌هایی آموخته یا خلق کرده‌ یا تبعات آن را قبول کرده‌اند. حتی اگر واهمه‌ای ایجاد کند تداوم ترس به نحوه اجرای قانون بستگی خواهد داشت. ✍ گفتگوی مهدیه بهارمست با دکتر سیمین کاظمی ✅ادامه مطلب @Zane_Ruz_Channel @hooree🌹
🔴 از هر سه زن یکی مورد خشونت قرار گرفته است روزنامه اعتماد نوشت‌: 📌آماری که این روزها دست به دست می‌شود، نشان می‌دهد هر چهار روز یک زن در نقطه‌ای از کشور به دست یکی از مردان خانواده خود به قتل رسیده. قتل‌هایی که به خبرها راه می‌یابند و بنا به خاصیت خبر به عادی‌سازی شدن فاجعه می‌انجامند. ادبیات اما تنها با روایت رسمی و خبری وقایع کار ندارد؛ بلکه دست به کار واکاوی جزییاتی است در جهانِ شخصیت‌هایی که قربانی یا حتی عامل جنایت و سرکوب و خشونتند. 📌نهاد زنان سازمان ملل به تازگی اعلام کرد تقریبا از هر سه زن، یک زن یک بار در زندگی مورد خشونت قرار گرفته است؛ و این یعنی یکی از ما سه تن سیلی خورده، ناسزا شنیده، موهایش کشیده شده، رانده شده، نادیده گرفته شده، مجبور شده و... به راستی تنها یکی از ما سه تن. @BashgaheZanan @hooree🌹
شکست امروز را با وعده پیروزی فردا نمی‌توان جبران کرد مگر آنکه علل و عوامل شکست برطرف شود ابر بحران ایران، فقدان حقوق بشر است. سررشته همه مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما منتهی به فقدان حقوق بشر می‌شود. وقتی کرامت انسان، حقوق شهروندی و قانون برای همگان رعایت نشود، اصولاً جایی برای رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و امنیت وجود نخواهد داشت از جمله آزادی بیان و نقد و گفتگو که از دل آن راهکارهای خروج از بن‌بست‌های پوچ و خودساخته مانند فیلترینگ مذاکره با آمریکا بیرون آید بی‌ معنا است. من تصور می‌کنم اینها یک امر برنامه‌ریزی شده است که با طرح مسائل و موضوعات بسیار فرعی و جزئی چنان افکار عمومی و نیروهای اجتماعی را با آن درگیر کنند که فرصت پرداختن به مسائل بنیادی‌تر پیش نیاید. به عبارت دیگر همان استراتژی‌ای که با وجود محاسبات آماری و اعداد دقیق ریاضی در مورد اینکه وارد کردن اورانیوم غنی شده برای ایران بسیار ارزان‌تر تمام می‌شود و افزون بر آن، این همه هزینه مقابله با ایران و تحریم‌های اقتصادی، علمی، فنی و صنعتی و ... را هم در پی نخواهد داشت. اهداف صلح‌آمیز ما را از داشتن انرژی هسته‌ای بسیار ارزان‌تر تامین می‌کند و سد راه توسعه ایران هم نمی‌شود اما در مقابل می‌گفت ما باید در مسئله هسته‌ای بایستیم و درگیر شویم چون اگر امروز مسئله هسته‌ای حل شود؛ فردا به سراغ حقوق بشر و بقیه مسائل می‌روند، همان استراتژی در مسائل داخلی هم جریان داشته است.  گاهی باعث تعجب می‌شود که با وجود اینکه این همه دین‌داران، دلسوزان و جامعه‌شناسان درباره مضرات حجاب اجباری، فیلترینگ و فرسایش مشروعیت حکومت و دین گریزی سخن گفته‌اند اما گوشی شنوای آن نیست. اما اگر بپذیریم که این یک استراتژی آگاهانه است که باید جامعه چنان درگیر مسائل ابتدایی و پیش پا افتاده بشود که در مسائل بنیادی‌تر، گریبان ما را نگیرد آن وقت دیگر کسی تعجب نخواهد کرد. حتی من معتقدم فقر مدیریت شده جامعه هم آگاهانه است برای اینکه تصور می‌کنند جامعه‌ای که شب و روز درگیر تامین معاش باشد فرصت پرداختن به موضوعات دیگر را پیدا نخواهد کرد. این موضوعات هم آنقدر فرساینده می‌شود و با جامعه چانه زنی می‌کنند که اگر فردا گشت ارشاد که اساساً غیرقانونی و خلاف حقوق شهروندی بوده برچیده شود؛ آن را یک پیروزی بدانند. همین بازی خطرناک را در لایحه عفاف و حجاب هم می‌بینیم. آنها سنگرشان را آنقدر جلو می‌آورند که وقتی یک قدم عقب بروند، احساس پیروزی کنید در حالی که با معیارهای حقوق بشری و شهروندی و حتی معیارهای دینی با همان فقه سنتی هم، بنیاد فیلترینگ و حجاب اجباری نیازی به این همه جدال، چانه زنی و هدر دادن انرژی جامعه نیست. فرجام فیلترینگ و حجاب هم بهتر از فرجام محور مقاومت و سوریه نیست. شکست امروز را با وعده پیروزی فردا نمی‌توان جبران کرد مگر آنکه علل و عوامل شکست برطرف شود. در محیطی که جنگ قدرت وجود داشته باشد و به جای منافع ملی و شهروند مداری، فرقه گرایی و رانت خواری ملاک باشد؛  ادعاهایی چون برنامه‌ی زمین‌گیر کردن دولت پزشکیان دور از انتظار نیست. اما کسانی که چنین تحلیل‌ها یا تصوراتی دارند و به تصور اینکه با زمین زدن دولت خاتمی و روحانی و بعد هم پزشکیان دولت سایه‌شان را به قدرت می‌رسانند، اگر اندکی شم تاریخی و جامعه شناختی داشتند متوجه می‌شدند که در نتیجه این روش‌ها در نهایت و قطعاً صندلی‌ای برای تکیه زدن بر آن وجود نخواهد داشت و عاقبتی مانند محمدرضا شاه، صدام، قذافی و اسد پیدا خواهند کرد. بعضی صاحبان قدرت در ایران، اصول و آداب اولیه گفتگو را نمی‌دانند. فکر می‌کنند گفتگو یعنی اینکه ما تمام حقیقت را در چنگ خود داریم و دیگران باید با ما هماهنگ شوند؛ در حالی که پیش فرض گفتگو آن است که همانطور که خود را صاحب حق می‌دانیم، برای طرف مقابل هم حقی قائل باشیم. منافع طرفین باید تضمین شود. نادیده گرفتن همین مسئله ساده باعث شکست برجام شد. برجام یکی از شاهکارهای دیپلماسی ایران بود که تصمیم به حذف یکی از طرف‌های اصلی از قراردادهای اقتصادی و نادیده گرفتن منافع آن، باعث خروج ترامپ از برجام و شکست آن شد. چندی پیش نوشتم اگر آن زمان که دنیا برجام را پذیرفته بود همین اشتباه ساده انجام نشده بود، امروز سردارقاسم سلیمانی، سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه، ده‌ها تن از فرماندهان عالی‌رتبه حزب الله، حماس و صدها تن از رزمندگان جان بر کف زنده بودند. نفوذ و اقتدار منطقه‌ای و جهانی ایران بالا می رفت، بسیاری از مشکلات اقتصادی هم وجود نداشت.  تا منطق گفتگو و مذاکره فهمیده نشود و به آن پایبند نباشند، همه این رایزنی‌ها و تعاملات، آب در هاون کوبیدن و اتلاف وقت هستند. روزی هم جامعه جهانی به این نتیجه می‌رسد که دیگر نباید بیش از این وقت تلف کرد. ◀️ عماد الدین باقی، برگرفته از گفت‌وگو با خبرآنلاین @hooree🌹
📝 بازار کار ایران با زنان تحصیل‌کرده بد تا کرد در تابستان ۱۴۰۳، تعداد بیکاران به ۲ میلیون و ۴۶ هزار نفر رسیده است. از تعداد کل بیکاران حدود ۹۰۰ هزار نفر فارغ‌التحصیل آموزش عالی بوده‌اند. سهم زنان بیکار تحصیل‌کرده از کل بیکاران تحصیل‌کرده در تابستان جاری حدود ۵۳ درصد بوده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد از هر سه نفر بیکار، یک نفر زن است. این در حالی است که از هر ۲ نفر بیکار دانشگاه‌رفته یک نفر زن است. این امر نشان می‌دهد وضعیت بازار کار زنان بیکار دانشگاه‌رفته در مقایسه با زنان بیکار عادی تعریفی ندارد. جمعیت فعال مجموع افراد شاغل و بیکار است و از نسبت آن به جمعیت حاضر در سن کار نرخ مشارکت اقتصادی به دست می‌آید. آن دسته از جمعیت فعال که به دنبال کار هستند، ولی موفق به یافتن آن نمیشوند «بیکار» نامیده میشوند. از نسبت افراد بیکار به جمعیت فعال نیز نرخ بیکاری به دست می‌آید. ▫️به‌طورکلی، اشتغال یک پدیده فصلی است. اگر به روند تغییرات سهم زنان از بیکاری توجه شود قابل مشاهده است که در نیمه اول سال سهم آنها افزایش و در نیمه دوم کاهشمی‌یابد. 📌 گزارش کامل را در وبسایت اکوایران بخوانید. @ecoiran_webtv @hooree🌹
ملوک جان از وقتی خانه امده بُق کرده و حرف نمی زند!! بیست بار میز را دستمال کرده!! ده بار گلدانها را جان به سر کرده و پنج بار پشت پنجره رفته و کفترها را کیش داده!!! اقای بقولاتی می پرسد: خوبی ملوک جانم؟؟ ــ نمی دانم نه خوبم نه بد !! یک جوری هستم که خودم هم نمی دانم جورش چه‌جوری است!!!!امروز نوه های خان داداشم را دیدی؟؟مثل جنازه روی مبل ها ولو شده بودند!!!سه بار زن داداش چای اورد. یک کدام بلند نشدند سینی چای را از دستش بگیرند، موقع نهار فقط امدند لمباندند و باز سر توی گوشی های مرگی شان کردند!!!لباس پوشیدنشان را دیدی؟؟ دختر گنده با صدای بلند از مادرش می پرسد «برا من پد بهداشتی اوردی؟؟»بعد هم پیله کرد که برویم برف بازی، می خواهیم استوری بگذاریم!!!! یادم به جوانی خودم افتاد. ماه رمضان که روزه نمی گرفتیم مادرم لب می گزید که باید بلند شوید و سحری بخورید ،الکی نماز بخوانید و روز هم مراقب باشید پدر و برادر هایتان بویی از قاعدگی تان نبرند!! فقط می گفتیم چشم!!! مهمان که داشتیم فقط کافی بود مامان چشم بچرخاند،از مدل و تاب چشمهایش می فهمیدیم که باید چای بیاوریم!!یا از مهمان خانه بیرون برویم !! یا حرف نزنیم !! یا حرف بزنیم!! میوه را دور بچرخانیم!! پیشدستی را عوض کنیم!! برای مهمان زیرسیگاری بیاوریم، دامنمان را روی پایمان بکشیم...وای بقول، یک جفت چشم بود و ما آن همه برداشت می کردیم!!! ــ خوب این که مثل سگ از ننه بابا هامان می ترسیدیم خوب بود ملوک جان؟؟ ــ نه اصلا خوب نبود ، من هنوز گاهی خواب چشمهای پدر یا مادرم را می بینم!! هنوز صداشان توی گوشم است!!! بقول جان، نه دیکتاتوری آن وقتها خوب بود و نه شل و شیمبویی الان!! اصلا چرا ما نباید میانه را بگیریم!!! زن دادادش با آن کمردرد دوبار به نوه اش گفت :مادر، میوه را دور بچرخان. در جوابش بلند و درنهایت پاچه پارگی گفت:«مادرم! هر کس بخواهد خودش بر می دارد، این دیس پنجاه کیلویی کار من نیست، وابده مامانی!» کاش خدا  هرچه از دهه سی به بعد بافته بشکافد و دوباره ببافد!!!روزگار ما و دهه هشتاد و نودی ها مثل یک بافتنی است که اولش را سفت بافته اند و اخرش را شل!!!! ــقربان آن مثال زدنت ملوکم!!!انقدر هنرمندی و اهل بافت و شکافت، که بدت نمی اید دوتا میل بافتنی دست خدا بدهی!!!! بعد نوشت: نظر شما چیه؟؟ ✍شهلا ظهوریان @shahlazohurian @hooree🌹
محسن برهانی در شبکه ایکس نوشت: 🔹️یکی از ضربات هولناک به دولت صفوی که باعث نارضایتی عمومی و شکاف حکومت و مردم شد، گیردادن بیجا به موضوع ساز و آواز در قهوه‌خانه‌های اصفهان و ایستادن در برابر خواست عمومی به استناد شریعت و دین و مطالبات متدیّنین بود. به مدافعان ‎ توصیه می‌کنم آن مقطع تاریخی و آثار و تبعات آن مداخلات تحریک‌آمیز را بصورت دقیق مورد مطالعه قرار دهند. @hammihanonline @hooree🌹