#تربیت_کودک
خانم وآقای خونه اگه از هم، عصبانی یا دلخورید؛ کنار بچه ها بی احترامی ممنوعه شما قربانی اول این اتفاقید و بزودی این واکنش را از بچه ها دریافت میکنید.
@Moshavere_Dini
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅
#نکات_آموزنده
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند :
زن را برای زیبایی اش به همسری مگیر که ممکن است جمال او باعث پستی و سقوط اخلاقش شود ؛
و برای مالش با وی پیوند مکن
زیرا که مال می تواند مایه ی طغیان او گردد .
🌷بلکه به سر مایه ی دینش توجه کن
و با زن با ایمان #ازدواج کن .
@Moshavere_Dini
تماس با خانه خدا.mp3
3.91M
در مسیر بندگی
آقای #عالی
#مسجد #ارتباط_با_خدا
#ابددرپیش داریم
هستیم که هستیم
التماس دعای #فرج
#رسانه_باشید
@Moshavere_Dini
امام صادق - علیه السلام - فرمود :
مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاءِ حُبُّ النِّسَاءِ ؛ دوست داشتن #زنان از اخلاق
#انبیا است
حر عاملی ، وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۲
#ابددرپیش داریم
هستیم که هستیم
التماس دعای #فرج
#رسانه_باشید
@Moshavere_Dini
#راه_جالب_برای_جذب_رزق
💠 رزق و روزی، مثل ظرف آب مرغداری است. کمی بالاتر از لبه ظرف آب خوری جوجهها را #سوراخ کرده و آن را پر از آب میکنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر میگردانند و آب،
داخل بشقاب زیرین جمع میشود.
آب بشقاب وقتی مقابل سوراخ ظرف رسید #متوقف میشود و جوجهها از آبها میخورند. یعنی وقتی آب مصرف شود
#تولید میشود نه این که آب تولید
میشود تا مصرف شود. اگر ده جوجه
آب بخورند آب بیشتری بیرون میآید
و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری
بیرون میآید.
💠 #روزی انسان این چنین است.
اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن #درآمد میشود زیرا هرکس روزی خودش را میخورد و نمیتواند روزی شخص دیگری را بخورد.
💠 اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی
از او #کمک بخواهد؛ خوشحال میشود و میفهمد که بناست خداوند به او روزی
بیشتری بدهد.
اما اگر سفرهاش را بست و جلوی مصرف
دیگران را گرفت، #روزی هم بند میآید.
#آیتالله_حائری_شیرازی(ره)
@Moshavere_Dini
✨✨✨✨✨
🔴چهار عملی که ثواب یا عذاب آن سریع به انسان میرسد!
🌹پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :
✅ دو چیز است که ثواب آن زود به انسان می رسد.
⛔️دو چیز هم هست که عقوبت آن سریع به انسان می رسد.
🌹 اما آن دوچیز که ثواب آن زود می رسد :
1️⃣ صله رحم (دیدار با خویشاوندان)
2️⃣ اعانَةُ المَظلوم، (کمک کردن مظلوم)
✨ بیچاره ای مظلوم شده، شما به او کمک می کنید خداوند سریع به شما ثواب میدهد.
🔥 دو چیز هم هست که عقوبت آن سریع و به عجله و زود به انسان میرسد، یعنی به آخرت نمی کشد:
1️⃣ قطعُ الرَّحِم ، با خواهرت قهر کنی، با مادرت قهر کنی ،به دیدنش نروی و ... در همین دنیا سی سال از عمرت کم میشود.
2️⃣ الظُّلم، به کسی ظلم بکنید.
🌹🌹🌹
📒بررسی گناهان کبیره در مواعظ و کلام آیت الله مجتهدی تهرانی ،ص۱۶۳ و ۱۶۴
@Moshavere_Dini
ماجرای پیکر شهید بهنام محمدی که پس از ۳۱ سال سالم بود
خبرگزاری تسنیم: فرمانده پادگان دژ خرمشهر در دوران دفاع مقدس، ماجرای نبش قبر شهید «بهنام محمدی» را تشریح کرد.
۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۲
روایت سرهنگ قمری:
بهنام محمدی نوجوان 13 ساله زبر و زرنگی بود که به او تعلیمات لازم را جهت کسب اطلاعات از دشمن داده بودم، و بهعنوان اطلاعاتچی در خدمتم بود.
* شجاعت بهنام در تعویض پرچمها:
یک روز بهنام وقتی که پرچم عراق را بالای یکی از ساختمانهای بلند خرمشهر میبیند، بهطور نامحسوسی خود را به ساختمان رسانده و به دور از چشم بعثیها پرچم ایران را جایگزین پرچم عراق میکند؛ واقعا دیدن پرچم ایران بر فراز آن قسمت اشغال شده خرمشهر روحیه مضاعفی را در بچهها ایجاد کرده بود، و جالبتر اینکه عراقیها تا 18 آبان متوجه این موضوع نشده بودند.
بهنام بعد از تعویض پرچم نزد ما آمده بود؛ دست او هنگام تعویض پرچم به دلیل ضخامت طناب، و سرعتی که در پایین کشیدن پرچم عراق و بالا بردن پرچم کشورمان داشت، مجروح شده بود. به گروهبان مقدم گفتم باند بیاورد و دست بهنام را پانسمان کند، مقدم باند را از کولهاش بیرون آورد، اما بهنام اجازه پانسمان دستش را نمیداد و با دویدن به دور من، مقدم را به دنبال خود میکشاند؛ به بهنام گفتم «چرا نمیایستی؟! میخواهد پانسمانت کند تا زخمت چرک نکند»؛ بهنام رو کرد به من و گفت «باند را بگذارید برای سربازانی که مادر ندارند و تیر میخورند.»
هرچه سعی کردیم این نوجوان 13 ساله اجازه نداد دستش را ببندیم؛ او یک مشت خاک روی دستش ریخت و رفت.
** ماجرای نبش قبر شهید بهنام محمدی/ جسدی که بعد از 31 سال سالم بود
مادر شهید محمدی میگفت که بهنام هر شب به خوابش میآید و میگوید «من از دوستانم جا ماندم، مرا به مسجد سلیمان ببرید»؛ به اصرار مادر شهید، ایشان را سال 90 نبش قبر کردند. با اجازه علما قرار بر این شد که پیکر ایشان از محل دفن به مسجد سلیمان انتقال پیدا کند.
آیتالله جمی امام جمعه و جناب سروان دهقان با من تماس گرفتند و گفتند شما هم برای مراسم بیایید. بلیط هواپیما گرفتم و برای نبش قبرش رفتیم، من و حاج آقا کعبی جلو رفتیم مادرش سمت راست من و پدرش روبروی من قرار داشتند خاک را برداشتند و رسیدند به نزدیکی سنگی که روی جنازه ایشان بود؛ من رفتم جلو و گفتم «بیل را کنار بگذارید، چون استخوانهای این بچه قطعا در این مدت پوسیده، و اگر تکهای از این سنگ روی آنها بیافتد استخوانها از بین میرود. بگذارید من با دست خاک را کنار بزنم و استخوانهایش را سالم برداریم».
آرام آرام با دستانمان خاک را کنار زدیم و به سنگ رسیدیم، وقتی که سنگ اول را برداشتیم، با پیکر سالم شهید مواجه شدیم، من که در همان لحظه از حال رفتم، مادرش هم غش کرد؛ باور کردنی نبود، انگار که این بچه یک دقیقه پیش خوابیده است؛ بعد از 31 سال هنوز زانویش خون میچکید.
مادر شهید محمدی، پیکر نوجوان شهیدش را ساعات زیادی در آغوش خود گرفته بود، و حاضر نبود او را از خود جدا کند؛ او میگفت «مردم! این بچه بوی گلاب میدهد؛ چرا میخواهید از من جدایش کنید؟ مگر نمیبینید که تمامی اعضایش سالم است؟ پس چرا میخواهید او را دفن کنید؟ مگر شما از دست بچه من سیر شدهاید»؛ واقعا صحنهی عجیبی بود.
من سال گذشته مادر بهنام را دیدم؛ به من گفت «جناب سرهنگ! عجب اشتباهی کردم؛ این بچه قبل از اینکه جایش را عوض کنیم هرشب به خوابم میآمد و با من حرف میزد، و میگفت "جایم را عوض کنید، من از دوستانم دور افتادم"، اما از وقتی که جایش را تغییر دادیم، دیگر مثل قبل به خوابم نمیآید»؛ من به ایشان گفتم «آیا شما ناراحتی که او خوشحال است»؛ گفت «خوشحالم از اینکه که او خوشحال است، اما ناراحتم که چرا هر شب نمیبینمش».
منبع: دفاع پرس
@Moshavere_Dini
🌺🌺🌺