مرتضی فیضی| آموزش تندخوانی
#داستان_تندخوان_شدن_من #بخش_هفتم سال بعدش سر دغدغه ها و سوالات ذهنی که اذیتم میکرد وارد رشته فلسفه
#داستان_تندخوان_شدن_من
#بخش_هشتم
با تمام این توصیفات و وقت کمی که داشتم
شروع کردم به مطالعه و با توجه به اینکه
حداقل نصف روزم صرف کلاس ها و
مطالعات فلسفی ام می شد ، و شبها
هم مجبور بودم کنار همسر و فرزندم
باشم و برخی اوقات هم تو اسنپ
مشغول کار باشم ، در نهایت روزی
۴ ، ۵ ساعت مطالعه میکردم 📚❗️
همون دو سه هفته اول چنان فشاری
بهم وارد شد و با حجم انبوهی از مطالب
سخت و اصطلاحات حفظی روبرو شدم
که برای اولین بار به چشمم میخورد 😇
و تازه میفهمیدم وارد چه دریای عمیقی
شدم و چه سنگ بزرگی برداشتم ❗️تا
جایی که دو سه بار تصمیم گرفتم بیخیال
بشم ، چون واقعا وقتی به سنگینی کار
و هدفی که داشتم فکر میکردم واقعا ترس
برم میداشت و ته دلم خالی میشد
اما از اونجایی که کمی پررو بودم و سمج
و میدونستم این سختی و اذیت ، جزئی
از راهیه که مجبورم ازش بگذرم تا به
هدفم برسم ، محکم پای تصمیمی که
گرفته بودم موندم و به خودم گفتم
اگه از مهارتهایی که یاد گرفته بودم
نتونم استفاده کنم و از پس این کار
بر بیام دیگه به درد لای جرز دیوار 🎭
میخورم ☺️
خلاصه کنم !
اون چند ماه تمام تلاشم رو کردم و تا
جایی که میتونستم از مهارتهای تندخوانی
تقویت حافظه و... که بلد بودم استفاده
کردم و در نهایت تونستم بین ۵۵۰۰۰ هزار
نفر داوطلب ( که خیلی هاشون رشته شون
تو ۴ سال قبل روانشناسی بوده نه مثل من
تغییر رشته ای ، اونم از حوزه ❗️) رتبه
۴۴۲ رو کسب کنم و ی دانشگاه دولتی ، تو
شهر نزدیک ( اراک ) قبول بشم 💪 😍
ادامه دارد....