eitaa logo
حوزه بسیج دانش آموزی کوثر شهرستان تکاب
587 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
176 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدابراهیم هادی الگوی قرآنی برای نسل جوان 💠 من هیچی نیستم 💠 🌸ابراهیم هیچوقت از کلمه «من» استفاده نمیکرد. حتی برای شکستن نَفْس خودش کارهایی رو میکرد. 🌸مثلا زمانی که قهرمان کشتی بود توی بازار، کارتون روی دوش خودش میذاشت و جا به جا میکرد.. 🌸حتی یکبار که برای وضو به دستشویی های مسجد رفت و وقتی دید چاه دستشویی گرفته، رفت داخل زیرزمین و چاه رو باز کرد. سپس دستشویی رو کامل تمیز کرد؛ شست و آماده کرد. 🌸ابراهیم از این کارها خیلی انجام میداد. همیشه خودش رو در مقابل خدا کوچیک میدید. میگفت: این کارهارو انجام میدم تا بفهمم من هیچی نیستم..
شهیدابراهیم هادی الگوی قرآنی برای نسل جوان ▪️شهید ابراهیم هادی در گرماگرم جنگ در ارتفاعات کردستان یک مجروح عراقی پیدا کرد. دوستانش گفتند او را خلاص کن، اما گفت سال ها این بدن رو ساختم برای همچین روزایی، اسیر گرفتش و شب تا صبح اونو حمل کرد؛ بعد از مدتی اون اسیر که نام داشت تحت تاثیر اخلاق شهید ابراهیم هادی قرار گرفت و توبه کرد وجزو لشکر بدر شد ودر کنار رزمندگان ایران با رژیم بعث جنگید وبه شهادت رسید
حوزه بسیج دانش آموزی کوثر شهرستان تکاب
#الگویی_قرآنی شهیدابراهیم هادی الگوی قرآنی برای نسل جوان ▪️شهید ابراهیم هادی در گرماگرم جنگ در ار
شهیدابراهیم هادی الگوی قرآنی برای نسل جوان ↺دزدۍ ڪه در نهایت شهید شد :) خواهر شهیدهادی : یڪ روز موتور شوهرخواهرم را از جلوے منزل مان دزدیدند، عده‌اے دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین، ابراهیم رسید و دزد زخمے شده را بلند ڪرد. نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد؟ ڪمڪش ڪرد و برایش ڪار درست ڪرد! طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد... مچ گرفتن آسان است! ⇤ دست گیری کنیم ⇥
شهیدابراهیم هادی الگوی قرآنی برای نسل جوان بارها در منزلشان به دیدنش رفتم . هیچگاه ندیدم که سرگرم روزمرگی شود . هیچگاه ندیدم که پای تلوزیون بنشیند . ابراهیم ، یا اهل ورزش بود ، یا اهل مطالعه و یا در مسجد و هیئت مشغول تهذیب نفس بود . اما به مطالعه ، مخصوصا کتب دینی اهمیت می داد . از محضر بزرگان دین ، بسیار استفاده می کرد . علامه جعفری و حاج آقا مجتهدی و حاج اسماعیل دولایی که در محل بودند ، یکبار با او به قم رفتم . گفت : بیا برویم به جلسه سخنرانی یک استاد . مجلس خوبی بود . پایان جلسه ، سخنران از ابراهیم دعوت کرد که بیا جلو و مداحی کن . بعد از مداحی بیرون آمدیم . پرسیدم : این سخنران کی بود ؟ خیلی سطح بالا حرف میزد . ابراهیم گفت : ایشان آیت الله حسن زاده آملی بودند . ابراهیم اهل علم بود و می دانست خدای خوبش چه جایگاهی برای اهل علم قرار داده است : يَرْفَع اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُو الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللهُ بِما تَعمَلُونَ خَبيرٌ خداوند کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی می بخشد و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است ( سوره مجادله / ۱۱ )
شهیدابراهیم هادی الگوی قرآنی برای نسل جوان 🔺هر زمان ابراهيم در جمع رفقا در هيئت حاضر مي شد شور عجيبي بر پا مي كرد😇 در سينه زني و مداحي براي اهل بيت سنگ تمام مي گذاشت اما عادات خاصي در هيئت داشت، وقت مداحي داد نمي زد، صداي بلندگو را هم اجازه نمي داد زياد كنند، وقتي هنوز هيئت شروع نشده بود، سربلند گوها را به سمت داخل محل هيئت مي چرخاند تا همسايه ها اذيت نشوند، اجازه نمي داد رفقاي جوان، كه شور و حال بيشتري دارند تا دير وقت در هيئت عمومي عزاداري را ادامه دهند، مراقب بود مردم به خاطر مجلس عزاي اهل بيت اذيت نشوند😊 🔺 به اين مسائل توجه خاص داشت، همچنين زماني كه هنوز چراغ روشن نشده بود هيئت را ترك مي كرد، علت اين كار او را بعد ها فهميدم وقتي كه شاهد بودم دوستان هيئتي، بعد از هيئت مشغول شوخي و خنده و ... مي شدند و به تعبيري بيشتر اندوخته ي معنوي خود را از دست مي دهند.😢
شهیدابراهیم هادی الگوی قرآنی برای نسل جوان ابراهیم روزها بسیار انسان شوخ و بذله گوئی بود. خیلی هم عوامانه صحبت می‌کرد. اما شب ها معمولاً قبل از سحربیدار بود و مشغول نماز شب می‌شد. تلاش هم می‌کرد این کار مخفیانه صورت بگیرد. ابراهیم هرچه به این اواخر نزدیک می‌شد بیداری سحرهایش طولانی تر بود. گوئی می‌دانست در احادیث نشانه شیعه بودن را بیداری سحر و نماز شب معرفی کرده اند. او به خواندن دعای کمیل و ندبه و توسل مقید بود. دعاها و زیارت های هر روز را بعد از نماز صبح می‌خواند. همیشه آیه « و جعلنا » را زمزمه می‌کرد. یک بار گفتم : آقا ابرام این آیه برای محافظت در مقابل دشمن است، این جا که دشمن نیست ! ابراهیم نگاه معناداری کرد و گفت : دشمنی بزرگتر از شیطان هم وجود دارد ؟!