هفتادوهفتمین کتاب ۰۲ #آدمی_همان_است_که_می‌خواند #رابرت_دی‌یانی #علی_ظفر_قهرمانی‌نژاد #نشر_بیدگل #خواندنی‌های_یک_کتاب‌خوان_معمولی @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

و بدهی‌هایی که می‌آید روی بدهی‌های پیشین زمستان، به ما! 📍 کتابفروشی پناهگاه بارانی، شهر جونو، مرکز آلاسکا، کانادا آخدا! میگن قراره آخر هفته شهر ما برف بیاد. اصن من نذر می‌کنم اگه برف اومد، پاشم برم چنتا از همین قاب‌های مطلوب ثبت کنم که انقدر قاب مطلوب از کفرستون نذاریم. شما برف بفرست، باقیش با ما! #قاب‌های_مطلوب @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

آخرین باری که چنین رابطه‌ای با یک کتاب برقرار کرده بودم، برمی‌گردد به تابستان اول راهنمایی‌ام. تابستان ۸۵. بیش از ۱۷سال قبل. دوچرخهٔ سیاه شماره شانزدهَم را برمی‌داشتم. خیابان یخچال را می‌آمدم سمت شریعتی. دوراهی قلهک را می‌گرفتم تا برسم به توکش و بعد هم کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد. هری‌پاتر قبلی را می‌دادم و جلد بعدی‌اش را می‌گرفتم. با احتساب سربالاییِ مسیر برگشت، نهایتا ده دقیقه راه داشتم. اما روزهایی که با جلد جدید هری‌پاتر برمی‌گشتم، تا نیم‌ساعت و ای‌بسا بیشتر هم طول می‌کشید. طاقت نمی‌آوردم که برسم خانه. پنجاه‌متر به پنجاه‌متر می‌ایستادم و چند صفحه‌ای می‌خواندم. حالا دوباره و بعد از ۱۷سال، شده‌ام همان پسرک سیزده ساله. #فرناندو_آرامبورو، مرا عجیب درگیر #دیار_اجدادی اش کرد... حیف که دارم صفحات پایانی را می‌خوانم. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

چند دقیقه‌ای است که این شاهکار اسپانیایی را تمام کرده‌ام. راستش را بخواهید، دوست دارم تا آخر سال دیگر هیچ کتابی نخوانم و بگذارم نقشه‌ای که نویسنده برای مخاطب کشیده، درونم ته‌نشین شود. رمان‌های کمی هستند که به نویسنده‌شان حسودی‌ام شود و بگویم کاش این رمان را من نوشته بودم. #دیار_اجدادی همین بود. به خودم تبریک می‌گویم که این رمان را خواندم. ۷۹۱صفحه، قدرت‌نماییِ متواضعانهٔ نویسنده. پانوشت۱ : سال‌ها بعد، این رمان مثالِ بسیاری از کارگاه‌های نویسندگی خواهد شد. افتخارِ «پیش از معروف شدن، خواندنش» را از دست ندهید. از من گفتن. برایش مفصل باید بنویسم و ان‌شاءالله خواهم نوشت. پانوشت۲: تصویر، طرح جلد زبان اصلی کتاب است. (و لعنتی، چه جلد محشری!) کسی از اسپانیا رد نمی‌شود که زحمت تهیه‌اش را بدهم؟ :) @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

#قاف‌خوانی ؛ قسمت ۲۲۴ 📖 صفحات ۹۵۸ تا ۹۶۴ 🎤 با صدای خانم روزبهانی ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

#قاف‌خوانی ؛ قسمت ۲۲۵ 📖 صفحات ۹۶۵ تا ۹۷۲ 🎤 با صدای خانم عباسی ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

عاشقت شدم و خندهٔ کودکان جهان دلنشین‌تر طعم نان شیرین‌تر و بارش #برف زیباتر شد... #نزار_قبانی بدهی، بدهی و باز هم بدهی سرکار خانوم زمستان به ما! ان‌شاءالله قرار است فردا و پس‌فردا برف مفصلی بیاید. اگر، از کتابفروشی‌های شهرهایتان، عکسِ برفی بگیرید و برایم بفرستید، یک کتاب هدیه می‌دهم. به شرطی که عکس قشنگی باشد :) 📍کتابفروشی اختاپوس؛ اتاوا؛ کانادا #قاب_مطلوب @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

#قاف‌خوانی ؛ قسمت ۲۲۶ 📖 صفحات ۹۷۳ تا ۹۷۹ 🎤 با صدای خانم شاکریان ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

پاراگراف پایین این عکس را جدی عرض کردم :)

هفتادوهشتمین کتاب ۰۲ #دیار_اجدادی #فرناندو_آرامبورو #علیرضا_شفیعی‌نسب #نشر_خوب #خواندنی‌های_یک_کتاب‌خوان_معمولی @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

امروز باید نذرم رو ادا کنم. 😍❄️ 🌨📷

بعد از حدود دو سال، دوباره دست‌به‌اسلحه شدم. بدنه نه، ولی دو تا لنزی که مشاهده می‌کنید، دو برابر من سن دارند. آخ که اگر بدانید لذت عکاسی با لنز آنالوگ چه حد است... حدود دو ساعت و خورده‌ای شهر را گشتم. نهایتا سه یا چهار #قاب_مطلوب، شکار شد. کتاب‌فروشی‌ها که همگی بسته بودند. اغلب یا دکور چندانی نداشتند، یا اگر نمای بیرونی خوبی هم داشتند، کرکره‌شان پایین بود. اگر هم شرایط مساعد بود، در آن منطقه برفی نمی‌بارید اصلا. مثلا انقلاب می‌شد چند قاب ببندم، ولی خب خبری از برف نبود. شاعر بی‌راه نگفته که: از تو تنها وصف دیدارت نصیب ما شده #برف تجریش است و سوزش می‌رود پایین شهر #یادایامیکهدرگلشنفغانیداشتم 📍لوکیشن: اکباتانِ دوست‌داشتنی و عزیزم 🙃 @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف