eitaa logo
[ هُرنو ]
896 دنبال‌کننده
788 عکس
49 ویدیو
117 فایل
|هُرنو، به معنای روزنِ نورگیرِ سقف| 📖خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، و خرده‌ریزهایم. مُصطفا جواهری همه‌کارهٔ هیچ‌کاره! کاری بکن که هیچ‌وقت شرمندهٔ دلت نباشی؛ تامام! @mim_javaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
چاه ذهن همهٔ آنها چه پربار و پُرآب بوده، چه طناب محکمی دست همه‌شان بوده که چنان آب‌های روانی از ذهن‌شان بیرون کشیده‌اند. 📚 خانومِ صفحه ۱۴۴ خوشا خاطرات! @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
باور کن بس‌که از حکومت دست‌نشانده، حکومت وابسته و بورژوازی کمپرادور حرف شنیده‌ام، نزدیک است بالا بیاورم. همه سیاسی‌اند! با حداقل دانش سیاسی و حداکثر صدور احکام سیاسی. 📚 خانومِ صفحه ۱۷۰ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
شصت و هشتمین کتاب ۱۴۰۱ خانوم @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
جزیره سرگردانی-جواهری.jpg
2.32M
یادداشتم برای کتاب نوشتهٔ برای ضمیمهٔ جمعهٔ روزنامه ایران؛ مورخ ۶ اسفند ۱۴۰۱ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
یادداشتم برای کتاب #جزیره_سرگردانی نوشتهٔ #سیمین_دانشور برای ضمیمهٔ جمعهٔ روزنامه ایران؛ مورخ ۶
یا هو یادداشتم برای کتاب نوشتهٔ برای ضمیمهٔ جمعهٔ روزنامه ایران؛ مورخ ۶ اسفند ۱۴۰۱ امید، عشق و اعتمادبه‌نفس! نام سیمین دانشور با مشهورترین کتابش یعنی سووشون گره خورده است. اما بسا اگر در این‌سال‌ها نشر خوارزمی، کمی جان‌دارتر می‌بود و چاپ و پخش کتاب‌هایش اوضاع درست‌تری می‌داشت، جزیرۀ سرگردانی بود که روی میز پرفروش کتاب‌فروشی‌ها جا خوش می‌کرد. هستی نوریان، دختر جوانی است که در دهۀ سوم زندگی‌اش در نوسانی عاطفی بین مراد و سلیم سرگردان است. هستی و مراد دوستانی از دورۀ دانشگاه هستند. مراد، همان‌طور که از اسمش پیداست، دلخواه و مقصود اصلیِ هستی است. اما به واسطۀ تفکر مراد به زندگی و مولفه‌های وابسته به آن (نظیر عشق،‌ ازدواج، رفاقت، دین و ...) که ناشی از نگاهِ ایدئولوژیک مراد است، رابطۀ محبت‌آمیز هستی و مراد به ازدواج نزدیک نمی‌شود. از طرفی مامان‌عِشی (عشرت)، سلیم را برای دخترش انتخاب می‌کند. سلیم، پسر یکی از دوستان مامان‌عشی است و متمم مراد است. سلیم، همان‌طور که از اسمش پیداست، خوش‌باور، آرام و مطیعِ دین است. چشمانی دارد که: «....چشم‌های تبدار عجیبی داشت. درشت و شبیه حرف صاد. رنگ چشم‌ها رنگی میان آبی و خاکستری بود که دورش سورمه کشیده باشند...» و هستی، درگیر همین چشم‌ها می‌شود. داستان، در سال ماقبل انقلاب پیش می‌رود و هستی، ناخواسته وارد یک ماجرای مبارزاتی می‌شود و متوجهِ تعامل مراد و سلیم می‌شود و ناخودآگاه مثلثی بین هستی، مراد و سلیم شکل می‌گیرد. مثلثی که فقط هستی از روابط بین رئوسش به طور کامل آگاه است. اینطور به نظر می‌رسد که هستی، نمایندۀ خودِ سیمین دانشور در کتاب است. سرگردان بین پیدا کردن مسیر حقیقت و درست. و البته جایی در اواخر کتاب،‌ سیمین از زبان خودش پاسخ هستی را می‌دهد که: «گریه‌ها را بگذارید برای خلوت‌هایتان.... امید و عشق و اعتماد به نفس، کلید رمز همین سه‌تاست.» و این ماجرا یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کتاب است. اینکه سیمین، خودش یکی از شخصیت‌های داستان است و کنش و واکنش دارد و و در پیشبرد داستان نقش دارد. گمان می‌کنم، یک نویسنده باید خیلی قَدَر باشد و خودش هم این قَدَربودن را مطلع باشد که بتواند با اعتماد به نفس، شخصیت حقیقی خودش را تبدیل به یک شخصیت داستانی در رمانش بکند. و اینکار از افراد زیادی بر نمی‌آید و حتما یکی از آنها سیمین است. اگر شخصیت‌های متعدد که گاهی باعث برهم خوردن تمرکز مخاطب می‌شود را نادیده بگیریم، جزیرۀ سرگردانی یک اثر موفق است. در طرح، شخصیت‌پردازی، زاویه‌دید، صحنه‎‌پردازی و روایت. اگر توانستید، حتما تهیه‌اش کنید. اگر هم نه، می‌توانید از من قرض بگیرید. https://irannewspaper.ir/sp-83/9/7122 @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
و از بین کتاب‌های ۰۱، این ده کتاب را جور دیگری دوست داشتم. ۵ ترجمه و ۵ تالیفی از ده نشر مختلف شما هم از بهترین‌های سال پیش بگویید. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف