برای من، سال جدید تازه از دوم فروردین شروع میشود. اول فروردین را همیشه پُرفشار و پراضطراب میگذرانم. هجومِ بیرحم و ملتهب پیامکها و پیامهای از سر عادت و تکراری، روانهٔ موبایلم میشود و منِ فراری از صحبت با دیگران، برمیگردم به کودکیهایم، آن صبحی که میرفتم مدرسه و میدیدم که یک تکلیف ریاضی داشتیم و من ننوشته بودمش و چشمهایم موجموج میشد. اول فروردین، گوشی من پر از پیامهای بازنکردهٔ تبریک است که نمیدانم باید چه کارشان کنم. مغزم درگیر یک لیست بلندبالا میشود که باید به اسامی داخل آن لیست زنگ بزنم و کاملا رباتوار، عید و سال نو و بهار را به عزیزانم تبریک بگویم.
اول فروردین برای من، بیشتر شبیه بیست دی است. خاکستری، سرد و آزاردهنده.
خوشحالم که تمام شد.
دوم فروردین تازه شروع سال جدید برای من است. تازه میتوانم بنشینم و حساب و کتاب کنم و سال جدیدم را شروع کنم. سالی که برای من مهم است. خیلی مهم. قرار است سیساله بشوم. قرار است چند اتفاق مهم در این سال بیفتد. و چند قرار دیگر.
اگر اول فروردین شما هم مثل من گذشته است، پس دوم فروردینتان مبارک.
#سیسالگی
#صفردو
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف