eitaa logo
[ هُرنو ]
942 دنبال‌کننده
833 عکس
54 ویدیو
117 فایل
|هُرنو، به معنای روزنِ نورگیرِ سقف| 📖خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، و خرده‌ریزهایم. مُصطفا جواهری همه‌کارهٔ هیچ‌کاره! کاری بکن که هیچ‌وقت شرمندهٔ دلت نباشی؛ تامام! @mim_javaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشتم برای کتاب نوشتهٔ و ترجمهٔ برای ضمیمهٔ جمعهٔ روزنامه ایران؛ مورخ ۳۰ دی‌ ۱۴۰۱ ارکسترِ موسیقی‌ِ شاد و رقص‌آور، در اعماقِ انسان! به احتمال زیاد، فیلم سینمایی تایتانیک را دیده باشید یا از ماجرای آن باخبر باشید. کشتیِ بزرگ تایتانیک در حال غرق‌شدن است و گروهی از مردان نوازنده به رهبری والاس هارتلی، برای آرامش مردمی که در حال غرق‌شدن هستند، شروع به نواختن می‌کنند؛ و البته در نهایت خودشان هم غرق می‌شوند. برخلاف مردانِ ‌نوازندۀ تایتانیک، در مجموعه داستانِ «یک روز قشنگ بارانی» با زنانی روبرو هستیم که هرکدام در نقشِ‌ یکی از اعضای گروه نوازنده‌ای هستند که نه تنها قرار نیست غرق بشوند، که دیگران را هم از غرق شدن، نجات می‌دهند. جایی از سومین داستانِ این مجموعه داستان می‌خوانیم که: «اُدِت از یک موهبت بزرگ برخوردار بود: از موهبت شادبودن. انگار در ته وجودش یک گروه موسیقی دائم در حال نواختنِ آهنگ‌های شاد و رقص‌آور بود. هیچ مشکلی او را از پا درنمی‌آورد و در برابر هر مشکلی به دنبال راه چاره می‌گشت.» «یک روز قشنگ بارانی» شامل پنج داستان کوتاه است که شخصیت اصلی و قهرمان هرکدام از این داستان‌ها، یک زن است. هلن، اُدیل، اُدِت، اِمه و اُلگا، در کنار دست‌وپنجه نرم کردن با مسائل روزمره و ساده‌ای که هر زنی با آن در ارتباط است، دغدغه‌هایی عمیق‌تر دارند. دغدغه‌هایی که مخاطب را متوجه معانیِ‌ پیچیده‌تری از زندگی می‌کنند. در داستان اول یعنی «یک روز قشنگ بارانی»، با هلن بدبین می‌شویم، افسرده می‌شویم، همسفر می‌شویم و در نهایت عاشق می‌شویم. در داستان «غریبه»، در کنار اُدیل تلاش می‌کنیم تا هویتِ فراموش‌شده‌مان را پیدا کنیم. هویتی که نشان از یک سابقۀ روشن و درخشان دارد. در داستان « اُدِتِ معمولی»، اُدِتِ سرزنده و پرشور، ما را هم سر ذوق می‌آورد و یادمان می‌اندازد که «معمولی بودن» یک موهبتِ فراموش‌شده در روزگارِ «ستاره‌ بودن» است. با اِمه در داستان «تقلبی»، طعمِ تلخ دروغ را می‌چشیم و شیرینیِ محبتِ بی‌چشم‌داشت را هم. و در نهایت در آخرین داستان یعنی «زیباترین کتاب دنیا»، با اُلگا وارد ارودگاه‌های کار اجباریِ گولاگ در سیبری می‌شویم و تلاش می‌کنیم که تنها در دو صفحه، برای فرزندان‌مان که ممکن است دیگر نبینیم‌شان، مهم‌ترین توصیه‌های‌مان را بنویسیم. اریک امانوئل اشمیت، در این مجموعه داستان، یک کلاس نویسندگی کوتاه ولی حرفه‌ای برگزار کرده است. کلاسی که به شما در آن، استفاده از تعلیق، شخصیت‌پردازی، آشنایی‌زدایی، صحنه‌پردازی، آغازِ هوشمندانۀ داستان و مهم‌تر از آن،‌ پایان‌بندیِ‌ اثرگذار را می‌آموزد. و البتۀ ترجمۀ روان خانم شهلا حائری در انتقال بهترِ داستان‌ها نقش مهمی دارد. این کتابِ دوست‌داشتنی را بخوانید! @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
سی‌وپنجمین کتاب ۰۲ دوازدهمین کتاب آموزشی @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف