eitaa logo
[ هُرنو ]
926 دنبال‌کننده
863 عکس
54 ویدیو
118 فایل
|هُرنو، به معنای روزنِ نورگیرِ سقف| 📖خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، و خرده‌ریزهایم. مُصطفا جواهری همه‌کارهٔ هیچ‌کاره! کاری بکن که هیچ‌وقت شرمندهٔ دلت نباشی؛ تامام! @mim_javaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
قاف‌خوانی-قسمت۲۲۱.m4a
9.52M
؛ قسمت ۲۲۱ 📖 صفحات ۹۳۹ تا ۹۴۶ 🔳 السلام عليك ايتها الصاحبة المصيبة العظمى السلام عليك يا زينب الكبرى و رحمة الله و بركاته 🔳 @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
4_5843878909782786053.mp3
2.98M
لیلی چشمت خراج ظلمت شب را از شاعران شرق طلب می کند من آبروی عشقم هشدار تا به خاک نریزی... شعر و صدای برای شب؛ این مخلوق عزیز و رازآلود پروردگار... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قاف‌خوانی ۲۲۲.m4a
7.79M
؛ قسمت ۲۲۲ 📖 صفحات ۹۴۷ تا ۹۵۳ 🎤 با صدای خانم کاردانی ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قاف‌خوانی-قسمت ۲۲۳.m4a
6.74M
؛ قسمت ۲۲۳ 📖 صفحات ۹۵۴ تا ۹۵۷ 🎤 با صدای خانم اختری ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
فردا تولد ۷۳سالگی است. برای من، جزو محبوب‌ترینِ صداهاست. و خدا رحمتش کند. پانوشت: تصویرسازی مینی‌مال شخصیت، اثر آقای محسن ولیحی است و از صفحهٔ اینستاگرام ایشان برداشتم. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
فردا تولد ۷۳سالگی #فریدون_فروغی است. برای من، جزو محبوب‌ترینِ صداهاست. و خدا رحمتش کند. پانوشت: تص
Fereidoon-Foroughi-Niaz-320.mp3
10.48M
تو بزرگی مث اون لحظه که بارون می‌زنه تو همون خونی که هر لحظه تو رگ‌های منه برای یک شب بلند زمستانیِ عزیز. کاش همهٔ سال زمستان بود :) اولین مواجههٔ من با فروغی، این قطعه بود... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
و بدهی‌هایی که می‌آید روی بدهی‌های پیشین زمستان، به ما! 📍 کتابفروشی پناهگاه بارانی، شهر جونو، مرکز آلاسکا، کانادا آخدا! میگن قراره آخر هفته شهر ما برف بیاد. اصن من نذر می‌کنم اگه برف اومد، پاشم برم چنتا از همین قاب‌های مطلوب ثبت کنم که انقدر قاب مطلوب از کفرستون نذاریم. شما برف بفرست، باقیش با ما! @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
آخرین باری که چنین رابطه‌ای با یک کتاب برقرار کرده بودم، برمی‌گردد به تابستان اول راهنمایی‌ام. تابستان ۸۵. بیش از ۱۷سال قبل. دوچرخهٔ سیاه شماره شانزدهَم را برمی‌داشتم. خیابان یخچال را می‌آمدم سمت شریعتی. دوراهی قلهک را می‌گرفتم تا برسم به توکش و بعد هم کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد. هری‌پاتر قبلی را می‌دادم و جلد بعدی‌اش را می‌گرفتم. با احتساب سربالاییِ مسیر برگشت، نهایتا ده دقیقه راه داشتم. اما روزهایی که با جلد جدید هری‌پاتر برمی‌گشتم، تا نیم‌ساعت و ای‌بسا بیشتر هم طول می‌کشید. طاقت نمی‌آوردم که برسم خانه. پنجاه‌متر به پنجاه‌متر می‌ایستادم و چند صفحه‌ای می‌خواندم. حالا دوباره و بعد از ۱۷سال، شده‌ام همان پسرک سیزده ساله. ، مرا عجیب درگیر اش کرد... حیف که دارم صفحات پایانی را می‌خوانم. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
چند دقیقه‌ای است که این شاهکار اسپانیایی را تمام کرده‌ام. راستش را بخواهید، دوست دارم تا آخر سال دیگر هیچ کتابی نخوانم و بگذارم نقشه‌ای که نویسنده برای مخاطب کشیده، درونم ته‌نشین شود. رمان‌های کمی هستند که به نویسنده‌شان حسودی‌ام شود و بگویم کاش این رمان را من نوشته بودم. همین بود. به خودم تبریک می‌گویم که این رمان را خواندم. ۷۹۱صفحه، قدرت‌نماییِ متواضعانهٔ نویسنده. پانوشت۱ : سال‌ها بعد، این رمان مثالِ بسیاری از کارگاه‌های نویسندگی خواهد شد. افتخارِ «پیش از معروف شدن، خواندنش» را از دست ندهید. از من گفتن. برایش مفصل باید بنویسم و ان‌شاءالله خواهم نوشت. پانوشت۲: تصویر، طرح جلد زبان اصلی کتاب است. (و لعنتی، چه جلد محشری!) کسی از اسپانیا رد نمی‌شود که زحمت تهیه‌اش را بدهم؟ :) @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف