eitaa logo
[ هُرنو ]
939 دنبال‌کننده
836 عکس
54 ویدیو
118 فایل
|هُرنو، به معنای روزنِ نورگیرِ سقف| 📖خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، و خرده‌ریزهایم. مُصطفا جواهری همه‌کارهٔ هیچ‌کاره! کاری بکن که هیچ‌وقت شرمندهٔ دلت نباشی؛ تامام! @mim_javaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
قاف خوانی ۱۶۵.aac
6.03M
؛ قسمت ۱۶۵ 📖 صفحات ۶۰۱ تا ۶۰۶ 🎤 با صدای خانم روزبهانی ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
از فردا هر از گاهی، کتابی را در گوشه‌ای از شهر جا خواهم گذاشت؛ عامدانه... تا برسد به دست صاحب بعدی‌اش. آدرس محلِ جاگذاشتنش را هم اینجا می‌گذارم. شاید پدر یا مادر بعدی‌اش شما بودید و پیدایش کردید! @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قاف‌خوانی-قسمت ۱۶۶.m4a
4.28M
؛ قسمت ۱۶۶ 📖 صفحات ۶۰۷ تا ۶۱۲ 🎤 با صدای خانم اختری ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، در گوشه‌ای از شهر منتظر است تا پیدا شود. جایی بین سازمان زندان‌های استان تهران و کتابفروشی‌ اردیبهشت سعادت‌آباد. اگر پیدایش کردید، خبرم کنید که دل‌نگرانش‌ نباشم. دقیقش می‌شود این‌جا👇 https://maps.app.goo.gl/rEZcw8jgfx7Jk6GT8 @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قاف ۸.m4a
6.17M
؛ قسمت ۱۶۷ 📖 صفحات ۶۱۳ تا ۶۱۷ 🎤 با صدای خانم کاردانی ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
اگر هنوز من! آواز آخرین توام، بخوان مرا و مخوان جز مرا که می‌میرم... قطعا، بهترین روز عمر من، پنجم آذر است. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قضایای شما با افست چه جوری شروع شد. متخصص چاپ که نبودید، چطور شد شدید مدیر عامل افست، یعنی مهم ترین چاپخانه مملکت؟ اولا، آن وقت مهم ترین چاپخانهٔ مملکت نبود. داستانش از یک جای عجیب و غریب شروع شد. من دنبال بازار کتاب می‌گشتم. دیـدم تـنهـا جـایی که فارسی صحبت می کنند افغانستان است. گفتم بروم بازار کتاب پیدا کنم. چه دردسرتان بدهم. رسید به کتابهای درسی افغانستان. کتابهای درسی ایران هم وضعش خیلی خراب بود. این سال ۱۹۵۶ بود. سال ۳۷. وضع کتابهای درسی خیلی خراب بود، از جمله تاریخ و جغرافی. شاه می رود هیئت دولت، کتابهای تاریخ و جغرافی را پرت می‌کند، می‌گوید این مـزخـرفات چیست. وزیر فرهنگ می‌گوید ما مشکل چاپ داریم. صنعتی همهٔ چاپخانه‌ها را گرفته دارد برای افغانستان کتاب چاپ می‌کند، در حالی که ما خودمان به اندازه کافی چاپخانه نداریم. واقعاً چاپخانه‌ها پر بود. مـا هـم پول زیادی داشتیم. به فرانکلین گفتیم بیایید کمک کنید یک چاپخانه تأسیس کنیم. گفتند پول داری بكن. من هم ناشران را جمع کردم و همین طور افرادی هم به ما کمک می کردند از جمله سیدحسن تقی‌زاده که از ایام جوانی به کار چاپ علاقه‌مند بود. اصلا شد رئیس هیئت مدیرهٔ افست. من هم شدم مدیرعامل. سهام افست را هم دادیم به ناشرانی که برای فرانکلین کتاب چاپ می کردند، از جمله بـه ایـرج افشار، مجلهٔ ایران زمین. انتشارات ابن سينا، انتشارات امیرکبیر. هـمه سهامدار شـدند بجز خودم. از فرانکلین یک میلیون تومان پول قرض دادیـم بـه افست. افست اینطوری شروع به کـار کـرد. بـعـد هـم یک میلیون تومان دیگر از فـرانـكـلين بهش قرض دادیم. کارش راه افتاد. افست شروع به چاپ کرد و ۲۴ ساعت کـار می‌کرد. 📚 زندگی‌نامهٔ صفحه ۱۰۹ پانوشت: واقعا غولی بوده است برای خودش! @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.07M
؛ قسمت ۱۶۸ 📖 صفحات ۶۱۸ تا ۶۲۴ 🎤 با صدای خانم محمدی ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قسمت ۱۶۹.m4a
3.14M
؛ قسمت ۱۶۹ 📖 صفحات ۶۲۶ تا ۶۳۰ 🎤 با صدای خانم کاظمی ❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
من عینکی نیستم. از بچگی دوست داشتم که باشم ولی نشدم. اما این رفیق،‌ وقت‌هایی که چشمانم می‌سوزد و حوصلهٔ نور آبی مانیتور را ندارد، به دادم می‌رسد. حالا وقت نوشتن است. و سلام به واژه‌ها. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف