بلایی کز #حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم! #الحمدلله ۱۴۰۱/۰۷/۲۴

#چهار سال از #چهار_آذرِ مون گذشت. و پر از شیرینی و گاهی سختی‌هایی بود کنارت. که رشدمون داد و بزرگ شدیم. و البته انگار‌نه‌انگار که سی‌سالمون شده. هنوز بیست‌ودو سه ساله‌ایم. خدا رو شکر بابت حضورت. تویی که زیاد نمی‌نویسم برایت. ولی همیشه هستی. #الحمدلله پ.ن: اگه راست می‌گید، بُرد تیم‌ملی رو هدیه بدید برای کادوی سالگرد عقدتون 😎😏 اینجوریاس! پ.ن۲: لوکیشن؛ امام‌زاده صالح (ع)

اگر هنوز من! آواز آخرین توام، بخوان مرا و مخوان جز مرا که می‌میرم... #حسین_منزوی قطعا، بهترین روز عمر من، پنجم آذر است. #الحمدلله @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

امشب، دویستمین شبی است که هُرنو، به خودش برکتِ از پیامبر شنیدن می‌بیند. در شب میلاد دختر پیامبر(ص). من آدمِ از هر چیزِ کوچک و در ظاهر الکی، #نشانه ساختنم! #قاف‌خوانی را در ابتدا، تنها شروع کردم. اما رفقای #سه‌کتاب، پای کار آمدند. راستش را بخواهید خوشحالم و خدا را شاکر. #الحمدللّه...

قبلا گفته بودم. من آدمِ از هر چیزِ کوچک و در ظاهر الکی، #نشانه ساختنم! اینکه #رزق_هشتم همزمان شده با ایام ولادت #هشتمین امام و تعداد اهالی هرنو به هشتصد نفر رسیده، برای منِ #نشانه‌باز، حکم یک جام نوشیدنی مردافکن را دارد. #الحمدلله خواستم بگویم که از رزق هشتم جا نمانید... بعدالتحریر: سرکار خانم اختری اضافه فرمودند: بیست‌وهشتم اردیبهشت و هشتم ذی‌القعده هم بود امروز... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

من دیوونه‌م. الان، نقطه‌ای بین شنبه و یکشنبه است. من از همین وسط، از بیخ اتصال این دو روز، ناراحتِ اون دلتنگی‌ای هستم که سال‌ها بعد برای این شب و روزای به‌هم دوخته‌شده پیدا می‌کنم. شب و روزایی که از صبح زود تا شبِ دیر، چسبِ هم شده‌ن تا یه اتفاق خوب بیفته. #الحمدلله #خدایا_نوکرتم @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

. تا الان، ۴.۳ میلیون تومان جمع شده. #الحمدلله جا نمونید :)

چند دقیقه مانده به ده شب. با تنی خسته و روحی سرحال روی صندلی‌ام در دفتر مدام ولو شده‌ام. اعداد و ارقام تقویم، می‌گویند یک روز است که وارد سی‌ودو سالگی شده‌ام. سی‌ویک‌سالگی یک آوردهٔ مهم برایم داشت. تا پیش از این فکر می‌کردم باید کار کنم که زندگی کنم. ولی درستش این است: باید زندگی کنم که کار کنم. کار درست. کار درست. کار درست. اللهم استعملنی لما خلقتنی له پ.ن: تولد ۳۱سالگی‌ام را کنار آدم‌هایی بودم که گمان می‌کنم حالا حالا قرار است در کنارشان زندگی کنم. آن‌ها تولدم را نمی‌دانستند. ولی برای من تولد دلچسبی شد. #الحمدلله @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف