هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
۲۲ذی الحجه؛
واقعه هرشا ( هریشا )
ترور از آخرین شیوه هاى منافقان است. آنان وقتى از تأثیر روشهاى خویش در جهت بر اندازى نظام دینى ناامید میشوند، این شیوه را در دستور كار خود قرار میدهند.
كشتن پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله اقدامى بود كه قبل از منافقان، یهودیان بنى نضیر كه هم پیمان آن حضرت بودند و یهودیان خیبر، تصمیم به انجام آن گرفته بودند.
ولى به لطف الهى آن حركتها به نتیجه نرسید و رسول خداصلى الله علیه وآله از آن توطئهها نجات پیدا كرد.
منافقان هم مانند یهودیان با سوء استفاده از رأفت اسلامى پس از پایان یافتن مسئله نصب امیرالمومنین به خلافت در غدیرخم در صدد كشتن پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله بر آمدند.
آیه ۷۴ سوره توبه هر چند شامل همه توطئه هایى مىشود كه منافقان بر ضد پیامبر اسلام داشتند ولى اغلب تفاسیر شیعه و سنى به توطئه (لیلةالعقبه) اشاره كردهاند.
هنگامى كه رسول خداصلى الله علیه وآله از غدیرخم به طرف مدینه عازم شد، گروهى از منافقان زودتر حركت كردند و به عقبه هرشا (هرشى) رسیده خود را پنهان نمودند و همیان ها را پراز ریگ ساخته و منتظر عبور رسول خدا از آن محل شدند تا وقتى خواست از آنجا عبور كند، همیانها را از بالا به طرف جاده رها كنند، شاید به این وسیله ناقه آن حضرت را رم دهنده و حضرت به زمین افتاده به قتل برسد.
حذیفه گوید: رسول خداصلى الله علیه وآله من و عمار یاسر را نزد خود طلبید و به عمار فرمود: تو ناقه را از عقب بران و به من فرمود تو هم مهار ناقه را محكم نگاهدار. من مهار ناقه را در دست داشتم و مىكشیدیم و مىرفتیم تا نیمه شب به بالاى عقبه (تنگه كوه) رسیدیم. ناگاه همیانهاى پراز ریگ از بالاى كوه بطرف تنگه پرتاب شد و شتر رسول خدا رم كرد. حضرت فرمود: اى ناقه آرام باش كه باكى برتو نیست.
حذیفه گوید: من گفتم یا رسول اللَّه این جماعت چه كسانى هستند؟ فرمود: اینها منافقان دنیاو آخرتند. در آن موقع برقى ساطع گشت كه من همه آنها را دیدم. نه تن از آنها قریشى و پنج تن از طوایف دیگر بودند. پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وقتى از تنگه سرازیر مىشد كه سپیده صبح دمید. حضرت پیاده شد و وضو ساخت و منتظر آمدن اصحاب گردید و آن چهارده تن نیز به نماز حاضر شدند...
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🌹ضریح مطهر میثم تمار
🔹️در سال 60هجری میثم تمار به دلیل وفاداری به امام حسین (علیه السلام) به دست ابن زیاد به دار آویخته شد و به شهادت رسید.
♦️ابومسلم میثم تماربن یحیی التمار عجمی چون خرما فروش بود ملقب به تمارشد. از یاران و صحابی با وفا و دوستان و شیعیان خاص حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) بود صاحب علم منایا و بلایا بود و دارای علم تفسیروایمانی کامل بود. او زاهد وعابد بود و شب ها به قیام وروزها را به روزه می گذراند. دارای بیانی فصیح بود ونزد رسول خدا مقامی جلیل داشت. ابن زیاد ملعون این بزرگوار را به شهادت نرساند مگر به خاطرمصاحبت وولای امیرالمومنین (علیه السلام) آن حضرت نیز علاقه وافری به اوداشت، حتی گاهی اوقات از مسجد جامع خارج می شد ودرمغازه میثم می نشست و با او صحبت می کرد و گاهی که حضرت میثم را برای کاری می فرستاد و برای میثم خرما می فروخت. (بحارالانوار: ج 41 ص 268. میثم تمار: 19.)
♦️میثم ازامیرالمومنین (علیه السلام) وازامام حسن (علیه السلام) وامام حسین (علیه السلام) علم را فراگرفته بود تا اینکه آن بزرگوار را گرفتند و به دار زدند با اینکه دست و پای او را قطع کرده بودند امام فضائل و مناقب امیرالمومنین (علیه السلام) را می گفت تا او را به شهادت رساندند. 7نفراز خرما فروشان کوفه شبانه او را از دار پایین آورده بدن او را درمحل فعلی قبر شریف دفن نمودند.
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
از عكاسش پرسیدن بدترین
لحظه ي عكس گرفتنت كي بوده؟
گفت سوریه كه بودم تا اومدم از این بچه
عكس بگیرم فكر كرد دوربین
اسلحه منه
دستاشو برد بالا...
واقعا اگه شهدای مدافع حرم نبودن...
خدایا نجات دهنده مظلومان جـهان را بـرسان😭😭😭😭
اللهم عجل لولیک الفـرج بحق عمه سادات🤲😭😭😭😭
هدیه به ارواح پاک و مطهر شهدا سه صلوات🌷🌷🌷
📸 یک خانم مسیحی بنام لورا بعد از انفجار بیروت اینطور توییت کرده :
نخ عمامه ات شرف است، از نخش، شرف، شرافت می گیرد.
مسیحی خلق شدیم و دارمان برافراشته است.
تو پرچم پیروزی را برافراشتی،
مسیحی ها را حمایت کردی،
همانطور که مسلمانان را حمایت کردی،
به خون مسیح سوگند، متحد خواهیم ماند
و وفادار به راهت،
پرچمت را برافراشته می داریم،
برای ایجاد رعب در دل اسرائیل، هرگز اعتراف نخواهیم کرد،
مگر به شهدایی که سرزمین ما را از داعش و اسرائیل آزاد ساختند،
عهد می بندیم، ای صاحب عهد، قرآن را در آغوش می گیریم همانگونه که انجیل را.
#شیرزن_مسیحی
#مقبولیت_سید_مقاومت
#مشروعیت_حزب_الله_لبنان
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 قرآن: روز قیامت حتماً از نعمت ولایت سؤال میشوید!
⚠️شاید امسال، سال امتحان عزاداران باشد..
🔻مدل عزاداری را عوض کن، اما یک وقت به بهانۀ کرونا برای محرم کم نگذاری!
#تصویری
⭕️ از دوران قاجار تا پهلوی، از خیانت قاجار تا #خیانت_پهلوی بیش از ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران جدا شده. یعنی بیش از دوبرابر مساحت ایران امروزمون. از شروع جمهوری اسلامی تا همین امروز حتی یک متر هم از ایران جدا نشده. کی بیشتر بفکر ایرانه، ما یا شما؟؟
هدایت شده از 🌹استاد قرائتی🌹
✍ هر بار که پدرم برنج جدیدی می خرید ، مادرم پیمانه را کمتر از همیشه می گرفت .
می گفت طریقه ی طبخِ برنج ها ، با هم فرق دارد ، همه شان یک جور ، دم نمی کشند ، نمی شود طبقِ یک اصل و برنامه ، پیش رفت !
برای همین بود که بارِ اول ، مقدارِ کمتری می پخت تا به قولی برایِ دفعاتِ بعدی پیمانه "دستش بیاید" ، یا اگر خراب می شد ، اسراف نکرده باشد !
آدم ها هم دقیقا همینند .
قبل از اعتماد و بذلِ محبت ، آن ها را خوب بشناسید ،
از تنهاییِ تان ، به هرکس و ناکس پناه نبرید !
نه هر آدمی لایقِ همنشینی است ،
نه می شود با تمامِ آدم ها ، یک جور تا کرد !
بعضی ها جنسشان از همان اولش خراب است و با هیچ اصل و منطقی اندازه ی باورهای شما قد نخواهند کشید ...
حواستان باشد ؛
مبادا محبت و توجهِ خودتان را اسراف کنید
💟 @gharaati1 👈
حبه انگور
داستان قشنگی است:
روزی به مسجدی رفتیم
که امام مسجد دوست پدرم بود
گفت داستان بنا شدن این مسجد قصه عجیبی است ،
روزی شخص ثروتمندی دو کیلو انگور می خرد و به خدمتکار خود می گوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده
و خود شخص به سر کارش رفت ،
بعد الظهر از کار به خانه می آید
و می گوید لطفا انگور را بیاورید تا بخورم،
همسرش گفت
من و فرزندان انگور ها را خورده ایم ،
مرد گفت دو کیلو انگور خریدم یه دونه هم برای من نگذاشته اید !
از خانه خارج می شود
و همسرش او را صدا می زند
هیچ جوابی نمی دهد،
رفت املاک فروشی
جایی که زمین خرید و فروش می شود
گفت : یک قطعه زمین می خواهم در بهترین جای شهر
آن را خرید،
و رفت نزد پیمانکار ساختمان ، جهت ساخت و ساز
گفت بی زحمت همراه من بیایید
او را با خود برد و زمینی که خریده بود بهش نشان داد
به پیمانکار گفت می خواهم مسجدی برای من بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید
پیمانکار تمام وسایل و کارگران را آورد و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد ،
مرد ثروتمند به خانه برگشت
زنش بهش گفت کجا بودی ؟
مرد گفت الان اگر بمیرم خیالم راحته،
شما حتی با یک دانه انگور هم بیاد من نیستید در صورتی که بین شما زنده هستم ،
چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید ؟
الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ،
400 سال است و این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد ،
چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت .
ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده
و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد ،
محبوب ترین مردم تو را فراموش می کنند.