eitaa logo
کانال حسین دارابی
949هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
4هزار ویدیو
64 فایل
مؤسس استارتاپ تربیپ Tarbiapp.com تو زمینه‌های مختلف تحقیق میکنم تا به مطلب درست برسم تحصیلاتم مهم نیست، ارشد عمران، روانشناسی، تاریخ تشیع همه آدرسامون👇 takl.ink/hossein_darabi آیدیم @darabi_hosein . . #ترک_کانال . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
پسر شهید معصومه بدرآبادی بعد از انفجار اول به مامانش پیام میده حالشو بپرسه، مامانش به شوخی میگه من شهید شدم و دارم از بهشت پیام میدم پنج دقیقه بعد در انفجار دوم همراه دخترش زینب به شهادت میرسه انفجار اول 2:50 و انفجار دوم 3:15 رخ داد | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ریحانه و کاپشن صورتی خونی‌اش و پدری که نمیداند برای ریحانه غصه بخورد یا برای برادر ریحانه و یا مادرش.... | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
داریم میریم شهرستان زرند زرند در حادثه اخیر ١٠ تا شهید داده که البته محل دفن‌شون مکان‌های مختلفی‌ست، برخی گلزار شهدای کرمان دفن شدن، برخی زرند و... شهدای زرند عبارتند از: شهید سبحان علیزاده شهید محمد علی مرادی شهیده فاطمه عرب ندوی شهیده مهدیه عرب ندوی شهیده زهرا برهان نژاد شهیده فاطمه رجب زاده جرجافکی شهیده فهیمه کاربخش شهیده فاطمه میرزایی شهیده نصرت عرب نژاد خانوکی و شهید دیروز ؛شهید محمد علی ضیاءالدینی که اعضای بدنشان اهدا شد شهید ضیاءالدینی هم که مجروح بودن دیروز به شهادت رسیدن و اعضاشون اهدا شدن | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
دیشب خدمت آقای برهان نژاد رسیدیم پدر شهیده زهرا برهان نژاد و همسر شهیده رجب زاده ۸ نفر بودند که دونفرشان به شهادت رسیدند و دو کودک هم مجروح شدند حدودا دوساعت در منزلشون بودیم، اندازه یک عمر چیز یاد گرفتیم این روزها در منازل شهدا داریم درس "چگونه شهید شویم" رو یاد میگیریم | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ؛ اینجا حاج قاسم هنوز زنده‌اس... اینجا ایرانه.. کسی که چپ نگاه کنه به کشورم نمیگذرم بیفته پاش میشم فداش واسه خودم یه لشکرم بیفته پاش میشم فداش خب آخه من یه دخترم... شیخ صالح پرور | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا روستای باب تنگل واقع در شهرستان زرند کرمان هستش که ۳ تا شهید داده قبل از منزل شهیدان رفتیم سر مزارشون در گلزار بهشت زهرای باب تنگل
20.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴محل اقامت و تردد عوامل تروریستی کرمان 🔹تصاویری از بازداشت عوامل تیم پشتیبانی و کشف مواد منفجره ✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇 http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منزل شهیدان، سبحان علیزاده، مهدیه و فاطمه عربندوی مادر سبحان می‌گفت سبحان مدرسه داشت، کلی اصرار کرد باید اجازه‌‌م رو از معلم‌مون بگیری تا بریم کرمان سالگرد حاج قاسم. گفتم مامان وقت امتحاناته نباید غیبت کنی. کلی گریه کرد، آخرش اجازه‌ش رو گرفتیم و رفت... روستای باب‌تنگل زرند کرمان روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
مامان بزرگ سبحان می‌گفت، سبحان قبل رفتن به مزار حاج قاسم گفت مامان یه ناهار مشتی درست کن برگشتم بخورم، نوشابه هم داشته باشه، فرداهم تعطیلیم شبم خونتون پیش خودت میخوابم رفت دیگه ندیدمش😭 روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا
👆شهدای زرند ده نفر بودند که اسامی اضافه شد
شهیدان فاطمه و مهدیه عربندوی خاله‌های سبحان بودن بابای سبحان می‌گفت سبحان همش باما بود که داداشش گم شد، من و مادرش رفتیم دنبال داداشش، سبحان با دوتا خاله‌ش رفتن جلوتر که انفجار رخ داد، سبحان و خاله‌هاش به شهادت رسیدن روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از شهید سبحان علیزاده که روز قبل از حادثه در مدرسه و بمناسبت روز مادر ضبط شده بودروایت روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
بابابزرگ شهید سبحان علیزاده می‌گفت، تو نوه‌ها خیلی سربه‌سر سبحان میگذاشتم و اذیتش میکردم. میگفتم باباجان چون دوستت دارم سربه‌سرت می‌ذارم، اونم بامهربونی می‌گفت عیب نداره... الان یاد این خاطرات میفتم اعصابم خورد میشه میگفت دیشب که بلند شدم برای نمازشب رفتم اتاق فاطمه، صدا زدم فاطمه بلندشو نماز بخون، یهو یادم افتاد شهید شده، بغضش می‌ترکد.. روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
🔘 🔘 می‌روم کابل. ترانه احمد ظاهر گوشه مغزم پلی می‌شود. در میزانسنی کاملا افغانستانی. در خانواده‌ای پرجمعیت. بین برادران و خواهرانی از اهل سنت. در لوکیشنی زیر خط فقر. تا بنشینیم پدر عکسی از پسرش را نشان می‌دهد. از روی گوشی. داخل بیت‌الزهرا کنار تصویر سردار چشماش می‌درخشد. با ذوق به بقیه نشان می‌داده که باعموجان عکس گرفتم. پدرش به قول کرمانی‌ها گریه می‌شود. _می‌گفت نمی‌خواد بری کارتون جمع کنی، خودم بعد مدرسه تو مغازه‌ها کار می‌کنم. زبان می‌کشد دور لب خشکیده‌اش. _کمک‌خرج‌مان بود. مادرش زیر چادر اشک می‌شود. مرد از هر ایرانی، ایرانی‌تر حرف می‌زند. بدون لهجه افغانستانی. زن جوانی جلو می‌آید. عروس خانه است. _از بچگی من بزرگش کردم؛ حتی بهش شیر دادم. پدرمادرش مریض بودن با ما زندگی می‌کرد. ته‌تغاری بوده. پدرش دیابت داشته؛ مادرش مشکل قلب و دیسک کمر. _ ماه رمضان، گفت امروز افطاری می‌گیرم. یک گونی پلاستیک و مقوا جمع کرده بود. ظهرِ گرما برده بود دم کارگاه. در رو باز نکرده بودن. ناراحت بود نتونسته بفروشه! گوشی‌اش زنگ می‌خورد. قطع می‌کند. ذهن پریشانش را جمع می‌کند. _تازه آپاندیس عمل کرده بودم. التماس می‌کرد بریم گلزار. گفتم بخیه دارم؛ رو پاش بند نبود. مادرش زیر چادر اشک می‌شود. ذهن عروس خانواده فلش‌بک می‌خورد. _ وسیله نداشتیم. سیزده‌به‌در اصرار در اصرار برویم کنار حاج‌قاسم. اونجام هی بطری آب می‌کرد می‌ریخت رو قبر شهدا. ادامه دارد... 🆔️ @m_ali_jafari
تو کرمان با محمدعلی جعفری نویسنده کتاب تاوان عاشقی هستیم، با اون قلم خوبش از شهدا مینویسه. سوژه‌ها مون جداست تقریبا که خانواده‌های بیشتری رو پوشش بدیم
بعد از زرند اومدیم شهرستان راور اینجا دیدار خانواده دو شهید میریم و دیدار خانمی که قبل از حادثه کرمان خواب حادثه رو با یک سری جزئیات می‌بینن گزارش‌ها به زودی روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi