eitaa logo
حسینیه کودک ونوجوان معلم شهید جواد زیوداری
314 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
5.9هزار ویدیو
26 فایل
پابه پای #کودکی ، درفصل رویش زندگی.... حسینیه کودک ونوجوان معلم شهید جواد زیوداری سال تاسیس ۹۵ 👈وابسته به #هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک @kahfolvara ارتباط با مدیرکانال @ofogh114
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🌼 📌كار با كودک يك كار راهبردیست کاری كه امروز برای انجام میدهيم  سال بعد نتيجه اش راخواهيم دید به همین دلیل باید با انگیزه، پشتکار و جلو برویم sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼 🔹من اگر بچه هام بخوان با من حرف بزنن [تلويزيون] رو ميكنم تا ببينم چی ميگن. برای من با فرزندم مهمترين كاره. 🌈اين مسئوليت منه 🌈اين اشتياق منه 🌈اين سبب رشد من و فرزندمه وقتی به او توجه ميكنم. 👈كودک بايد بدونه هر وقت اراده كنه توجه پدر مادرشو ميگيره. من اگر با كسی در حال صحبتم و فرزندم صدام ميكنه صحبتم رو قطع ميكنم و برای دقيقه ای رو به فرزندم ميدم. كسی كه به فرزندش ميگه حرف نزن كودک ميكنه من بدم من دوست داشتنی نيستم من خواستنی نيستم. ما اگر [ صحبت ] به كودكانمون ندهیم از انها انسانهایی خجالتی و كر و لال خواهیم ساخت. sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسینیه کودک ونوجوان معلم شهید جواد زیوداری
#تربیت_دینی_فرزندان #شهید_جواد_زیوداری #حسینیه_کودک_و_نوجوان
🍂🌼 《 مامانِ مامان‌بزرگ 》 دیرینگ؛ دیرینگ. صدای زنگ خانه بلند شد. من، آبجی‌ریحانه و مامان با خوش‌حالی از جا بلند شدیم. مامان خودش را توی آینه نگاه کرد و لبخند زد. هر سه رفتیم جلوی درِ ورودی و منتظر ماندیم تا آسانسور بالا آمد و طبقه‌ی پنجم ایستاد. مامان‌بزرگم، یعنی همان «مامان‌جونی» و مامانِ مامان‌بزرگم که ما «مامان بزرگی» صداش می‌کنیم، از آسانسور بیرون آمدند. مامان‌جونی یک ساک توی دستش بود و مامانِ مامان‌بزرگ هم عینک زده بود و عصا داشت. مامانِ مامان‌بزرگ کمرش را کمی راست کرد و به ما نگاه کرد. - وای شمایید گل‌های نازنینم! بعد همراه مامان‌جونی داخل خانه آمد. ما را یکی یکی بغل کرد و بوسید. چه بوی خوبی می‌داد. مامان‌جونی یک پلاستیک بزرگ از ساکش بیرون آورد و گفت: «این‌ها را مامان‌بزرگی از شمال آورده، بادام‌زمینی، زیتون و کلوچه.» مامان توی سینی برای‌شان شربت آورد و گفت: «مامان‌بزرگی چرا زحمت کشیدی، ممنون!» مامان‌بزرگی گفت: «قابل شما را ندارد.» بعد زیپ کیفش را باز کرد و دوتا کادوی کوچک بیرون آورد و گفت: «این مال ریحانه‌ی خوشگلم. این هم مال مادرِ ریحانه.» آبجی‌ریحانه فوری کادوش را باز کرد. یک روسری بود. با شادی گفت: «وای چه‌قدر خوشگل!» روسری‌اش پر بود از کبوترهای آبی. کادوی مامان هم یک روسری گُل‌گلی بود، زرد و بنفش و نارنجی. مامان‌بزرگی بعد به من نگاه کرد و گفت: «اما نوه‌ی قند و عسلم محمدمتین. یک هدیه‌ی خوب برایت دارم، یک چیز جادویی.» رفتم جلوتر. یک گوش‌ماهیِ خیلی بزرگ از توی کیفش بیرون آورد. وای چه‌قدر بزرگ بود! اصلاً با همه‌ی گوش‌ماهی‌های دنیا فرق داشت. بدنش از سفیدی برق می‌زد. خوب نگاهش کردم. تویش پیچ پیچی بود و آبی کم‌رنگ. گفتم: «مامان‌بزرگی دستت درد نکند! چه‌قدر بزرگ و قشنگ است.» مامان‌بزرگی گفت: «بزرگ، قشنگ و جادویی.» آبجی‌ریحانه پرسید: «جادویی واقعاً، یعنی چه‌طوری؟» مامان‌بزرگی گفت: «نزدیک گوشت بگیر، صدای دریا را می‌شنوی.» دهان گوش‌ماهی را به گوشم چسباندم. صدای هاها هو خش خش فش فش، می‌داد. آبجی‌ریحانه فوری از دستم گرفت و روی گوش خودش گذاشت. بعد با تعجب گفت: «واقعاً صدای دریا می‌دهد، صدای باد، موج دریا! گوش کن مامان‌جونی.» گوش‌ماهی را درِ گوش او گرفت. مامان‌جونی خندید و گفت: «صدای باد و هواست، صدای دور و اطراف ما که توی گوش پیچ پیچی این گوش‌ماهی می‌پیچد. نمی‌دانم شاید هم صدای دریا باشد.» بابا به خانه آمد. میوه و مرغ خریده بود. او خیلی خوش‌حال بود. سلام کرد و مامان‌جونی و مامان‌بزرگی را بوسید. مامان‌بزرگی گفت: «آقامحسن دو هفته‌ای مزاحم شما هستم.» مامان‌جونی هم گفت: «دکتر ده ‌جلسه فیزیوتُراپی نوشته؛ چون فیزیوتُراپی نزدیک خانه‌ی شماست، به شما زحمت دادیم.» بابا گفت: «چه مزاحمتی، از این‌که می‌توانم کاری برای مامان‌بزرگی بکنم خوش‌حالم، هر روز غروب می‌برمش فیزیوتُراپی.» از آبجی‌ریحانه پرسیدم: «آبجی فیزیوتُراپی یعنی چی؟» - مامان‌بزرگی زانوهایش درد می‌کند. فیزیوتُراپی یک دستگاه برقی است. هر جای بدن بیمار که آسیب دیده و درد می‌کند را ماساژ می‌دهد. بعد از شام، بابا، مامان‌جونی را با ماشین به خانه‌اش برد. مامان گفت: «مامان‌بزرگی توی اتاق محمدمتین می‌خوابد.» مامان جایش را کنار تختم پهن کرد. او روی تشک نشست، چراغ گوشیِ موبایلش را روشن کرد، روی صفحه‌ی قرآن گرفت و زیر لب شروع کرد به قرآن خواندن. روی تخت نشستم و گفتم: «مامان‌بزرگی، شما سواد داری؟» مامان‌بزرگی گفت: «سواد که نه، می‌توانم اسمم را بنویسم. بعضی کلمه‌های آسان را بخوانم. من سواد قرآنی دارم.» - از کجا قرآن یاد گرفتی؟ - آن موقع مکتب‌خانه بود. یک معلم قرآن داشتیم که به آن می‌گفتیم «آمیرزا». خیلی سخت‌گیر بود. - هر شب موقع خواب قرآن می‌خوانی؟ - آره پسر گلم. - چرا؟ آخر قرآن حرف‌های قشنگ خداست. صدای خداست. خدا در قرآن با ما حرف می‌زند، ما صدای خدا را انگار می‌شنویم. گفتم: «من چند سوره‌ی کوچک قرآن را بلدم. بارها خوانده‌ام؛ اما صدای خدا را نشنیده‌ام. صدای خدا چه رنگی است؟» مامان‌بزرگی کمی به طرفم خم شد، سرم را بوسید و گفت: «محمدمتین‌جان! این‌بار که قرآن خواندی، به حرف‌های خدا خوب دقت کن، حتماً صدای خدا را هم می‌شنوی. صدای خدا را از توی دلت می‌شنوی.» آن وقت بسم‌الله گفت و خوابید. و من توی فکر رفتم که صدای خدا چه رنگی است قرآن سخن خداست.. امام رضا علیه السلام sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🌼به نام خداوند بخشنده مهربان🌼🍂 ⌛️ 🗓 🍂🌼 ای روزی دهنده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🌼 🔰رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلاَمِ. وَرُوِيَ مِنْ مَشْهَدِ الْغُلاَمِ.✨ 💠رأى و تدبير پير نزد من بهتر از چالاكى جوان است 📚 ۸۶ sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼 ⭕️جملاتی که فرزندتان را بالا میبرد: 🎈من به تو اعتماد دارم. 🎈حضور او در جمع خانواده را مهم بدانید. مثلا بگویید «وقتی خدا تو رو به ما داد، می دانست ما چه چیزی در زندگی احتیاج داریم» 🎈ببخشید عزیزم. می توانی من را به خاطر کاری که کردم ببخشی؟ 🎈من تو را می بخشم. و دیگر این موضوع را مطرح نمی کنم. باشه؟ 🎈امشب می خواهم فقط وقتم را با تو بگذرانم. چه کاری دوست داری که انجام بدهیم؟ 🎈بله،امشب غذایی رو میپزم که دوستش داری.​ 🎈 از تو ممنون هستم. sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼 🌈فرزندتان را به چیزی که نیست تبدیل نکنید! 🔹از درخت سیب نمی‌‌توان محصول هلو برداشت کرد و از بوته خیار نمی‌‌توان زردآلو گرفت! هر درختی میوه خود را دارد و هر میوه هم خواص خود را. 🌈 اگر فرزندتان استعداد هنری دارد به زور از او مهندس در نمی‌‌آید و اگر استعداد فنی دارد نمی‌‌تواند پزشک قابلی شود. اگر ادبیاتش خوب است و ریاضیاتش ضعیف، نمی‌‌توانید از او یک ریاضیدان بسازید و اگر روابط اجتماعی خوبی دارد نمی‌‌تواند او را وادار کنید که حرفه‌‌ای را انتخاب کند که پشت درهای بسته و در تنهایی انجام بشود ! فرزندتان را همین‌گونه که هست بپذیرید. 🔹خداوند از من و شما بر بندگان خود مهربان‌تر است. او می‌‌‌‌داند در هر کس چه استعدادهایی به ودیعه بگذارد و همین کار را هم کرده است. 🌈بزرگترین هنر درخت سیب این است که بهترین سیب را بدهد و بزرگترین هنر ما پدر و مادرها هم همین است که به فرزندانمان کمک کنیم تا با توجه به علاقه و استعدادی که دارند بهترین شکوفایی را داشته باشند و برترین ثمر را بدهند. هرگز فرزندتان را به چیزی که نیست مبدل نکنید. sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🌼 ⭕بچه های مظلوم و تو سری خور در جامعه بچه هايی هستند كه هرگز اجازه دفاع از خود در خانه را نداشتند. 💯اگر نميخواهيد فرزندتان در مدرسه و جامعه كتك بخورد مورد ظلم قرار بگيرد و ساكت گوشه ای گريه كند كار را از منزل شروع كنيد. 💢هر گاه از كار اشتباه فرزندتان عصبانی يا ناراحت شديد، قبل از هر اقدام و حرفی به او اجازه دهيد از خود دفاع كند. ‼اين اقدام شما هم به شما فرصتی ميدهد از روي عصبانيت اقدامی اشتباه نكنيد هم فرزندتان می آموزد ميتواند از خود دفاع كند و در محيط بيرون مظلوم نباشد. ❌با عصبانيت فرياد نزنيد چرا اين كار رو كردی! دليل كارش رو بپرسيد و تا پايان حرفش گوش كنيد، به او بياموزيد با تمام اشتباهاتش هنوز ارزشمند است.. sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🌼🌼🌼🍂🍂🍂🌼🌼🌼🍂 اگرخسته جانی بگو 🔸وقتی کوچک بودیم تازه می خواستیم راه بریم پدر مون می گفت بگو و راه بیفت 🔹از بچگی وقتی زمین می خوردیم می گفتیم و دست سر زانومون می گذاشتیم و بلند می شدیم 🔸خلاصه تو هرکار سختی می گفتیم و معتقد بودیم علی یارمون است 👈لذاخیلی خوبه از همان سنین پایین بچه ها را محب اهل بیت کنیم، زبانشان،گوششان رابا یاعلی ویاحسین ها... پرکنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🌼 ✅ یه بازی که ابزارش معمولا تو هر خونه ای پیدا میشه و میتونین تو این روزها همراه بچه ها انجام بدین: 🏐 پرتاب توپ کاغذی ✂️ ابزار بازی: کاغذ باطله، روزنامه یا.... چسب پهن یا کاغذی کش یک عدد صندلی sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
.: 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 ❤️ بابایی داريم شاد و توانا دوستش می داريم قد يه دنيا 🎊 پيشاپيش مبارک 🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 سلامو صد سلااااام بشما عزیزای دلم، عیدتون مبارکا باشه😍😘😊 روز به همه مردم عزیزمون وهمچنین به باباهاو آقایون تبریک میگیم بخصوص به گروهمون تبریک میگیم‌.😊 ان شاالله به برکت این شب و روز عزیز روزگارمون خیلی خوشتر باشه وروزهای خوشی رو پیش رو داشته باشیم .😍😍 عیدتون‌ پیش پیش مبارررررررک 🍂🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎈🎉🎊🎉🎈🎉🎊🎉🎈🎉🎊🎈🎉🎊🎈🎉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا