eitaa logo
حسینیه ی شعرا
256 دنبال‌کننده
83 عکس
275 ویدیو
11 فایل
خاطرت جمع در این عرصه ی ویرانی ها علم افتاده به دستان سلیمانی ها ارتباط: @Ana_Yamanii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍《 》 ▪️ ➕ ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من ای شط شیرین پرشوکت من 🎤 @Hoseinie_Shoara
کیست سوم شخص مفرد غیر تو؟ کیست تصویر محمّد غیر تو؟ باء بسم‌الله جز حیدر که شد؟ باغ بسم‌الله جز اکبر که شد؟ السلام ای مصطفای صیقلی یا علی بن حسین بن علی ای همه انوار در نور تو گم انظروانا نقتبس من نورکم ای تو سبحان الذی‌اسرا شده در زمین پیغمبر بالا شده حمل این بار از کرامات تو بود مصطفی یک راه اثبات تو بود ای بلوغ مصدر خُلق عظیم نوترین فصل پیمبر از قدیم از همه پاک است اگر تصویر تو رقص لولاک است در شمشیر تو چون حسینیون ز یثرب خاستند وقت هجرت یک پیمبر خواستند پس تو این بار امانت را بکش از پدر این بار، منت را بکش ✍ @Hoseinie_Shoara
با آمدنت قاعده ی عشق بهم خورد لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا @Hoseinie_Shoara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍《 》 ▪️ ➕ ای قلم سوزلرینده اثر یوخ، آشنادن منه بیر خبر یوخ | مداحی آذری ابراهیم رهبر برای امام زمان (عج) در محضر 🎤 @Hoseinie_Shoara
🌹 سرم کوبیده‌ی سنگی است کز هر رگ‌رگ کانش به کوی شوق دعوت‌نامه دارد هر پشیمانش برون از جلوه دارد نشئه‌ای در وادی حیرت که دودو می‌کند در دیدنش چشمان حیرانش خیال جلوه‌اش از خواب مخمل برده راحت را به چشم باز می‌خوابند مشتاقان حیرانش کمال محض را با چشم خود ما در نجف دیدیم سجود ناقصی دارند مردان ظل ایوانش بروز ذات آن الله کل مستغنی از خلق است نشد ممکن که سازد حق به پشت پرده پنهانش تواضع‌های سلمان تا تعجب می‌برد ما را اگر موسی بن عمران درس آموزد ز سلمانش به تکوینی که من از آن جمال کل خبر دارم به یوسف می‌دهد تعلیمِ زیبایی غلامانش ز بس سامان آتش کرده از هر برگ گل اینجا خلیل‌الله می‌سوزد دل از یاد گلستانش به شهر شیر یزدان نیست راهی بی‌حضور وحی چراغ از چشم جبرائیل دارد هر خیابانش کدامین طرز غریدن به شعر پارس می‌ماند؟ ز شیران باج می‌خواهند سگ‌های بیابانش مگر بر مرکب جهل آیم این دربار کامل را خرد در راه تو لنگ است و افتاده‌ست پالانش چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم که یک هفته جلوتر می‌روم از خود به قربانش به روزی گر شوی پیر از علی، بر پیرها پیری فلک قدری ندارد هم‌طراز آسیابانش بگو عقل پیاده از تعجب رو بگرداند شهیدان را به محشر گر سوار آرد شتربانش مرا شانی که مخفی مانده است از انبیا، این است نمی‌دانم که در جنت کدامین است دربانش به دربار تعالی جز تعالی نیست ستاری همان ذاتی که دارد هست در عالم نگهبانش زبان بسته را وا می‌کند تکلیف این وادی ز شاخ نخله‌ی طور است گویا چوب چوپانش به صبح از آستین صد کلیم‌الله می‌ریزد چراغ طور بیرون می‌زند شب از گریبانش مساحت را در این جا ساحتی از جنس اعجاز است به عرض و طول، جنت جا شود در چشم گلدانش تهی هرگز نکرد از کسوت خود ذوالفقارش را خود از «انی مع الله» جامه دارد تیغ عریانش به تدبیری که اعلان سلونی پله‌ای از اوست ندیدم مشکلی را که نباشد سخت آسانش ز چوپانان وادی، دعوی پیغمبری خیزد اگر بر کوه افتد پاره‌ای از نور سلمانش نصیب دشمنش در جنگ لهو است و لعب، آری به رزمش هر که آمد، سخت بازی کرده با جانش به اعجازش، ز صدر و ذیلِ دوزخ مرحبا برخاست دو پیکر گشت روح مرحب از شمشمیر برانش به یاد شیر یزدان با وضو بنشین که مصحف اوست چونان ختم رسالت شان مکتوب است قرآنش کرامت کرد و ما را کُشت از لطف، ای فدای او سخاوت کرد و خون‌ها را هدر کرد، ای به قربانش خلایق از علی جز نام او چیزی نمی‌بینند که ذاتش کرده بین «عین» و «لام» و «یاء» پنهانش اگر از کفر می‌پرسی؛ غلام سلم آن شاه است اگر از سلم، کفری هست مطلق تحت فرمانش به هر تار سر زلفش، خداجویان بسیاری است نمی‌آید برون از نظم توحیدی پریشانش تسلّای دل حیدر به‌جز حیدر نخواهد بود سر خود را گذارد هر سحرگه روی دامانش کدامین سفره لاف میزبانی می‌زند اینجا؟ که حتی شخص حیدر، مرتضی بوده‌ست مهمانش چنان در جلوه‌ی هر روزه می‌آید ز خود بیرون که طوفان می‌کند تکلیف شب از طرز جولانش به‌جز ستار ننگ بودن ما را که پوشاند بدان با «اولیایی فی قبایی» حی سبحانش انا الله می‌چکد بی‌پرده از کام غلامانش ز قرآن نشئه دارد بیت‌های شعر دستانش بزرگ خاندان حضرت باری، خدای کل که رب خوانده‌ست او را حق‌تعالی بین قرآنش چو زایشگاه او را سجده می‌آرند اهل دین چه جای عیب اگر بر مرقدش خوانند یزدانش؟! به دربارش رسیدی غیر مدح او مخوان چیزی که من از زیرکی‌ها زیره‌ها بردم به کرمانش نشد هرگز به دنیا نرم آن مولا دل قرصش به رو روغن رو نداد آخر لب خشکیده‌ی نانش به تالارش رسیدن بی‌رکوع محض ممکن نیست ز غیرت سقف کوته بسته آن شه روی دالانش سکوت مبهم یاران او تعلیم فریاد است دو گامی می‌رود داود در آواز لالانش خیالات است ایمن بودن و عرفان سوا کردن بزن ای دل دو ساغر ذالفقار از زخم درمانش سپاه جلوه از شش سمت می‌تازد، مدد یا رب مگر کامل کند پامال، کامل‌تر بتازانش کجا تمهید بودن می‌کنی ای دل کنار او که سامان هم ز هم پاشیده از هر حیث سامانش علی اسم و مسمی نیست «معنی»، معنیِ محض است چه می‌کوشی کنی در لفظ بی‌مقدار عنوانش؟ ✍ @Hoseinie_Shoara
ای تهی دستان عالم سائل امداد تو افضل الاعمال من یعنی سلام و نام تو قبله دلها به سمت مشهد تو مایل است مسجدالاقصی ایران است گوهرشاد تو @Hoseinie_Shoara
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را آن کس که تو را دید نداند سر و پا را تا باد صبا بوی تو را در چمن آرد برداشته هر شاخ گلی دست دعا را باشد همه شب نام خوشت ورد زبانم اَصبَحتُ عَلَی ذِکرِکَ سِرّاً و جَهارا گیرم که شکیبد دل ما، رحم تو چون شد؟ بردار نقاب از رخ و بنمای لقا را... در کوی تو دیگر به سرافرازی ما کیست؟ گر عشق کند خاک به راهت سر ما را عمری‌ست «حزین» را کف امید فراز است امید که محروم نسازند گدا را ✍ @Hoseinie_Shoara
سماع از بهر جان بی قرارست سبک برجه چه جای انتظارست مشین این جا تو با اندیشه خویش اگر مردی برو آن جا که یارست مگو باشد که او ما را نخواهد که مرد تشنه را با این چه کارست که پروانه نیندیشد ز آتش که جان عشق را اندیشه عارست چو مرد جنگ بانگ طبل بشنید در آن ساعت هزار اندر هزارست شنیدی طبل برکش زود شمشیر که جان تو غلاف ذوالفقارست بزن شمشیر و ملک عشق بستان که ملک عشق ملک پایدارست حسین کربلایی آب بگذار که آب امروز تیغ آبدارست ✍ @Hoseinie_Shoara
ره عقل جز پیچ در پیچ نیست برِ عارفان جز خدا هیچ نیست توان گفتن این با حقایق شناس ولی خرده گیرند اهل قیاس که پس آسمان و زمین چیستند؟ بنی آدم و دیو و دد کیستند؟ پسندیده پرسیدی ای هوشمند جوابت بگویم درایت پسند که خورشید و دریا و کوه و فلک پری و آدمی زاد و دیو و مَلَک همه هرچه هستند ازآن کمترند که با هستیش نام هستی برند عظیم است پیش تو دریا به موج بلندست خورشید تابان به اوج ولی اهل صورت کجا پی برند که ارباب معنی به ملکی درند که گر آفتاب است یک ذره نیست وگر هفت دریاست یک قطره نیست چو سلطان عزت علم بر کشد جهان سر به جیب عدم درکشد ✍ @Hoseinie_Shoara
Roouzi shoare kole jahan.mp3
5.19M
✍《 》 ▪️ ➕روزی شعار کل جهان میشود علی ... 🎤 @Hoseinie_Shoara
حسینیه ی شعرا
✍《 #واحد 》 ▪️ #امام_علی_ع ➕روزی شعار کل جهان میشود علی ... 🎤 #حسین_طاهری @Hoseinie_Shoara
روزی شعار کُلِ جهان می شود علی طبق حدیث امام زمان می شود علی وقتی که اَشهدش بشود مرز شیعگی باور کنید کُلِ اذان می شود علی آدم اگر که فرض شود دین برای آن تن می شود پیمبر و جان می شود علی در عالم مثال اگر رود شیعه را سرچشمه شد نبی جریان می شود علی زهرا اگر حقیقت شب های قدر شد در بین ماه ها رمضان می شود علی ای خوش به حال آنکه به هنگام عقد خویش در سفره اش کلیدِ زبان می شود علی ذکر حسین آخر مجلس که می شود دقت کنی دهان به دهان می شود علی ذکر تمام گریه کنان می شود حسین ذکر تمام سینه زنان می شود علی با کوله بار نان و رطب ها هنوز هم هر شب برای ما نگران می شود علی ✍ @Hoseinie_Shoara
Misaq-Haftegi930630[06].mp3
2.52M
✍《 》 ▪️ ➕مجال عمروعاصان نیست تا هستند این مردم | بگو با سید و سالار ما عمار بسیار است 🎤 @Hoseinie_Shoara
Shab11Moharram1392[06].mp3
5.4M
✍《 》 ▪️ ➕به یاران خمینی، به یاران به خون خفته ی این شور حسینی | لشکر خوبان 🎤 @Hoseinie_Shoara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍《 》 ▪️ آب طلب نکرده همیشه مراد نیست ➕استفاده رهبر معظم انقلاب از مفهوم شعر در سخنرانی برای طلبه‌های حوزه 🎤 @Hoseinie_Shoara
حسینیه ی شعرا
✍《 #شعرخوانی 》 ▪️ آب طلب نکرده همیشه مراد نیست ➕استفاده رهبر معظم انقلاب از مفهوم شعر #فاضل_نظری د
از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند «صبح» تو را «ابرهای تار» تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند ✍ @Hoseinie_Shoara
ای در دل من، میل و تمنا، همه تو وندر سر مـن، مایه سودا، همه تــو هــر چند به روزگـار در می‌نگــرم امـروز همه تـویی و فــردا همه تو ✍ @Hoseinie_Shoara
6929475_591.mp3
10.26M
✍《 》 ▪️ ➕ اگه بره سرم رو نیزه ها | محرم ۱۳۹۳ 🎤 @Hoseinie_Shoara
حسینیه ی شعرا
✍《 #شعرخوانی 》 ▪️ #حضرت_خدیجه_س ➕ باور من نمی شود 🎤 #سید_حمیدرضا_برقعی @Hoseinie_Shoara
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم "ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها" باور من نمی شود، همنفس خدا شدم سفرهء دل برای من باز کن آیه ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم ✍ @Hoseinie_Shoara
نیزه را سرور من! بستر راحت کردی شام را غلغله ی صبح قیامت کردی به لب تشنه ات آن روز اشارت می کرد خاتمی را که در انگشت شهادت کردی عقل می خواست بمانی به حرم، اما عشق گفت بر نیزه بزن بوسه، اجابت کردی بانگ لبیک که حجاج به لب می آرند آیه هایی است که بر نیزه تلاوت کردی اکبر و قاسم و عباس کجایند، کجا؟ عشق! چون این همه را بردی و غارت کردی؟ چیست در تو؟ همه امروز تو را می جویند ای تن بی سر سرور! چه قیامت کردی!؟ باز من ماندم و صد کوفه غریبی، هیهات گر چه آزاد مرا تو ز اسارت کردی ✍ @Hoseinie_Shoara