🔻شعر تازه ای از دکتر علیرضا قزوه
با کدخدا نشستند آخر خدافروشان
دادیم آبرو را دست حیافروشان
از دست مرد دین است، دین ضربه هرچه خوردهست
اغلب عبا به دوشاند آلعبافروشان
معمورۀ سیاست بازار مسگران شد
آهنگران نشستند جای طلافروشان
افتاد آب مردم در دست قوم کوفی
آتش زدند دل را این کربلافروشان
بازار زور و زر شد از ارز و سکه لبریز
هر روز بیشتر شد سهم ریافروشان
اصحاب نهرواناند این بندگان برجام
کشتند امام ما را، روح خدافروشان
بر گُردهها سوارند، جمعی که نیزهدارند
فریاد از این هیاهو، داد از صدافروشان
ای کاش مجلس ما یکباره سنگ میشد
ما هر چه درد داریم هست از دوافروشان
ترسم از آنکه فردا در عرصۀ قیامت
اسلام ما بیفتد دست دعافروشان
✍ #علیرضا_قزوه
@Hoseinie_Shoara
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
مرا یاد است سطری بی بدیل از شعر خاقانی:
"که سلطانی است درویشی و درویشی است سلطانی"
الا روح صداقت ، معنی ایثار و آگاهی
جهان غرق است در خودبینی و تزویر و نادانی
تویی از عاشقان سر به زیر و سربلند ماه
تویی از اهل بیت عشق ای خورشید پیشانی
دمی که با شهیدان خدایی راز می گویی
تو حتی می توانی قدسیان را هم بگریانی
چه رازی خفته در جان تو ای آیینه ایمان
که روحانیت تو آبرو داده به روحانی
نوشتی دیو نفست را ببر اول به قربانگاه
به روی خاتم انگشترت با خط دیوانی
خلیل خود شکن کم دیدهام چونان تو در میدان
که اسماعیل جان را میکند هر روز قربانی
به بازار قلندرها قلندروار پا بگذار
سرت را صرف کن در کوی صرافان ربانی
برآ از این شب سنگین چو مولانا و شمسالدین
بخوان آی ای مسلمانان مسلمانی مسلمانی
الا پیر خراسانی مریدی این چنین داری
سبق برده ست از رستم مگر این گرد کرمانی
سلام ما به این ظلمت شکن ماه بلند اختر
درود ما به آن خورشید، آن پیر خراسانی
صدای پارسایان از عراق و شام میآید
مگر ایران برون آرد جهان را از پریشانی
یهودایند این از گرگ بدتر این برادرها!
نیفتی در درون چاه کنعان، یوسف ثانی
الا ای قاسم فتح درخشان فتح دیگر کن
که خصلتهای قاسم داری و خوی سلیمانی
در این میدان فراوان مدعی دیدم مگر آخر
نگین قدس را از دست اهریمن تو بستانی
✍ #علیرضا_قزوه
@Hoseinie_Shoara