از شبنم اشک گـونه هامان تر بود
تـشـییـع جـنـازۀ گــلـی پـرپـر بود
از منبــر دستهــا که بالا میرفت
در صحن حسینیۀ دل، محشر بود
#علیرضا_قزوه
#فاطمیه 🥀🍃
@hoseiniye_ye_del
🍃
🔹شام آخر🔹
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان...
نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک
نکند بسته شود دیدهٔ باز رمضان
صبح با بادهٔ شعبان و رجب آمده بود
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان
شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان
#علیرضا_قزوه
#ماه_رمضان
@hoseiniye_ye_del
🍃
#امام_خمینی
هنوز این کوچهها این کوچهها بوی پدر دارد
نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد
هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من
نیستان در نیستان، زخمههای شعلهور دارد
نمیگویم تو پایان بهاری؛ بعد تو امّا
بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد
اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید میزاید
اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد
در این بازار، عاشقتر کسی کز خود نمیگوید
همیشه مرد کمگو دردهای بیشتر دارد
مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند
عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد
دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن
میآید آن که از درد تمام ما خبر دارد
#علیرضا_قزوه
@hoseiniye_ye_del
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
در رهت به انتظار، صف به صف نشستهاند
کاروانی از شهید، کاروانی از بهار...
بر سرم نمیکشی دست مهر اگر، مَکش
تشنۀ محبتاند لالههای داغدار
دستهدسته گم شدند سهرههای بینشان
تشنهتشنه سوختند، نخلهای روزهدار
میرسد بهار و من بیشکوفهام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار!
#علیرضا_قزوه
#امام_زمان ❣
@hoseiniye_ye_del
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلیاللهعلیکیااباعبدالله ❤️
معنای عشـق غیر سـلام و علیک نیست
وقتی سلام رُکن نماز است، پس سلام!
#علیرضا_قزوه
#دهه_کرامت 🌱
@hoseiniye_ye_del
در ما قیامت کن قیامت سید ابراهیم
ای صاحب جود و کرامت سید ابراهیم
ما را خبرها بی خود از خود کرده می دانی
اما تو راحت باش راحت سید ابراهیم
تو شاد از دیدار با ما مردم دلتنگ
ما خسته از دنیای غربت سید ابراهیم
از ابتدا هم تو شهید زنده ای بودی
شد قسمتت آخر شهادت سید ابراهیم
یاد رجایی، باهنر، را زنده کردی باز
دیدار ما روز قیامت سید ابراهیم
#علیرضا_قزوه
#شهید_جمهور 🥀
@hoseiniye_ye_del
1.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"بخشیازمثنوی"
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
به پای دوست دست از دست دادند
حسینآسا به پایش سر نهادند
چو «ابراهیم همت» در منا باش
سراپا غرق در نور خدا باش
اگر نمرود آتش زد به جانش
گلستان شد همه روح و روانش
اگر شوق خدا داری چنین کن
صفا و سعی در میدان مین کن
#علیرضا_قزوه
#شهدا
#امام_زمان ❣️
@hoseiniye_ye_del
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات...
یا حسین بن علی عشق، دعای عرفهست
عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات
پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات...
تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات
ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق
که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات
مرحبا آجرکالله بزرگا مردا
نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات
شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
جان ناقابل من چیست که گویم به فدات
تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟
جبلالرحمه همین جاست همین جا که تویی
پای این سفره که نور است و سلام و صلوات
#علیرضا_قزوه
#عرفه
@hoseiniye_ye_del
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلیاللهعلیکیااباعبدالله ❤️
معنای عشـق غیر سـلام و علیک نیست
وقتی سلام رُکن نماز است، پس سلام!
#علیرضا_قزوه
#دفاع_مقدس
@hoseiniye_ye_del
هلهچاووشبخوانصبح ظفر نزدیکاست
شام می لرزد و لبخند سحر نزدیک است
#علیرضا_قزوه
#وعده_صادق
@hoseiniye_ye_del
نه مثل سارهای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت، زهرا!
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمهشب قدری
شبیه آیهی تطهیری، شبیه سورهی «اعطینا»
شناسنامهی تو صبح است، پدر؛ تبسم و مادر؛ نور
سلامِ ما به تو ای باران، درودِ ما به تو ای دریا
کبودِ شعلهور آبی! سپیده طلعتِ مهتابی
به خون نشستن تو امروز، به گُل نشستنِ تو فردا
مگر که آب وضوی تو، ز چشمه سارِ فدک باشد
وگرنه راه نخواهی برد، به کربلا و به عاشورا
#علیرضا_قزوه
#فاطمیه 🥀
@hoseiniye_ye_del
🔹در آسمان شهادت🔹
دوباره آمده آن شب، شب جدایی او
سرم فدایی او شد، دلم هوایی او
دوباره نیمهشب قدر و ساعت یک و بیست
سکوت ثانیه در لحظۀ رهایی او
تمام خاطره را بُرد با خودش ناگاه
چقدر گریه کنم از غم جدایی او
چه حال و روز خوشی داشت آن یگانهترین
که بود رشک ملک حال ربنایی او
چقدر مردم دنیا هوایی اویند
چقدر خاطره دارند از آشنایی او..
هنوز هم که هنوز است پی نبرده کسی
به خُلق اَحسَن و اخلاق مصطفایی او
به زهد حیدری و شور مرتضایی وی
به صبر زینبی و داغ کربلایی او..
کسی ندیدهام اینگونه بیریا هرگز
کسی سراغ ندارم به با صفایی او
هزار پنجره واکرده دست غیبی وی
هزار عقده گشوده گرهگشایی او
نشستهام به تماشای صبح لبخندش
کجاست عکس غریبی به دلربایی او
شبی به فطرت دیرین خویش برگشتم
گرفت شهر دلم حال روستایی او..
بلند مرتبه پرواز سربلندی داشت
در آسمان شهادت دل هوایی او
میان این همه سردار و آن همه سرباز
ندیدهایم کسی را به بیریایی او
نرفته است ز خاطر، نمیرود پس از این
به روی خاک وطن عشق جبههسایی او
کنار صحن غریبی هنوز میسوزد
چراغ نیمهشب خادمالرضایی او..
بیا و روضۀ قاسم بخوان در این پایان
به شرحه شرحۀ آن جسم کربلایی او
#حاج_قاسم
#علیرضا_قزوه
@hoseiniye_ye_del