5.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از غریب ترین اعیاد شیعیان...
عید #مباهله مبارک 🌸
@hoseiniye_ye_del
محمّد، باخودش آورد، محبوبش، حبیبش را
حسن،آنباغحُسنشرا،حسینوعطرسیبشرا
#قاسم_صرافان🌱
#مباهله 🌸
@hoseiniye_ye_del
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به پیامبر عرض کرد آقاجان از اصحابتان بگویید، حضرت فرمودند...
دوباره عرض کرد پس چرا از علی نگفتید؟!!
حضرت فرمودند، گفتید از اصحاب بگو ، نگفتی از خودت بگو...
علی جان من است .❤️
بارهاگفتمحمدکهعلیجانمناست...
و مباهله
سندیست، بر ولایتت
بی ولای تو آقا ، عاقبت بخیری محال است.
#مباهله🌸
@hoseiniye_ye_del
🌸مبلغ مباهله باشیم🌸
دستی به دعـا و نافلـه برداریم
دستی به سُرور و هلهله برداریم
خشـنودیِ قـلب فاطمه گامی در...
زیبــا شــدنِ مبـاهــله بـرداریـم
#روح_الله_قناعتیان
#مباهله
@hoseiniye_ye_del
محمّد، باخودش آورد، محبوبش، حبیبش را
حسن،آنباغحُسنشرا،حسینوعطرسیبشرا
#قاسم_صرافان🌱
#مباهله 🌸
@hoseiniye_ye_del
5.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از غریب ترین اعیاد شیعیان...
عید #مباهله مبارک 🌸
@hoseiniye_ye_del
12.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نه فقط جسم
علی روح محمد باشد
یکتنه لشکر انبوه محمد باشد
[ پنج تن از عطر خدا ]
#مباهله 🌸
#انتخابات 🌱
@hoseiniye_ye_del
3.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلیاللهعلیکیااباعبدالله ❤️
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست
باشد محل نده قسم مرتضی که هست
وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست
چادر نماز حضرت خیر النسا که هست
یک گوشه مینشینم و حرفی نمیزنم
بیرون مکن مرا تو از این خانه، جا که هست
#محمد_سهرابی
#مباهله🌸
@hoseiniye_ye_del
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به پیامبر عرض کرد آقاجان از اصحابتان بگویید، حضرت فرمودند...
دوباره عرض کرد پس چرا از علی نگفتید؟!!
حضرت فرمودند، گفتید از اصحاب بگو ، نگفتی از خودت بگو...
علی جان من است .❤️
بارهاگفتمحمدکهعلیجانمناست...
و مباهله
سندیست، بر ولایتت
بی ولای تو آقا ، عاقبت بخیری محال است.
#مباهله🌸
@hoseiniye_ye_del
محمّد، باخودش آورد، محبوبش، حبیبش را
حسن،آنباغحُسنشرا،حسینوعطرسیبشرا
#قاسم_صرافان🌱
#مباهله
@hoseiniye_ye_del
خدا دلدادهی این پنج تن بود و سفارش کرد
که بیوقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش
#مرضیه_عاطفی🌱
#مباهله
@hoseiniye_ye_del
🇵🇸 حسینیهٔ دل
🔹مهر رسولانه🔹
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیساست
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند
به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبانگیر است
کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خونریزتر است
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صفآرایی آن پنج نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پارۀ تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او خویشتنیم
نه فقط جسم، علی روح محمد باشد
یکتنه لشکر انبوهِ محمد باشد
دیگر اصلا چه نیازیست به طوفان، به عذاب
زهرۀ معرکه را اخم علی میکند آب
الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد
راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد
مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند
بادها گوش به فرمان عبایش گشتند
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
#سید_حمیدرضا_برقعی🌱
#مباهله
@hoseiniye_ye_del