✅ #اصحاب_سیدالشهدا علیهم السلام
🔹 #عاشق_بیست و یکم 1⃣2⃣
🔺 #جون_بن_خوی علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
✅ #اصحاب_سیدالشهدا علیهم السلام
🔹 #عاشق_بیست و دوم 2⃣2⃣
🔺 #بریر_بن_حضیر علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
✅ #اصحاب_سیدالشهدا علیهم السلام
🔹 #عاشق_بیست و سوم 3⃣2⃣
🔺 #زهیر_بن_قین_بجلی علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
✅ #اصحاب_سیدالشهدا علیهم السلام
🔹 #عاشق_بیست و چهارم 4⃣2⃣
🔺 #عابس_بن_ابی_شبیب_شاکری علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
✅ #جناب_مسلم_بن_عقیل علیه السلام 1⃣
🔻سفير امام، زمينهساز قيام
☑️ #مسلم_ابن_عقيل بن ابيطالب
🔹اشاره
🔴«مسلم » پسر «عقيل» پسر «ابوطالب» عليهالسلام است. عقيل برادر امام علي عليه السلام و مسلم پسر عموي حسين عليهالسلام است.
✳️ #مادر_مسلم كنيز بود و «عليه »نام داشت(۱) و عقيل او را از شام خريده بود .
🔸دعوت اهل كوفه از امام حسين
🔵هنگامي كه اهل كوفه نامههاي فراواني به امام ارسال داشتند، آن حضرت مسلم را فراخواند و به همراه وي «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن بن عبدالله» و عدهاي از فرستادگان را سفير خود نمود. آن حضرت، مسلم را به چند چيز امر فرمود :
▪️الف . تقوي الهي داشته باشد؛
▪️ب. اسرار حكومت را پنهان بدارد؛
▪️ج. به مردم لطف و مرحمت داشته باشد؛
▪️د. اگر مردم را با هم متحد يافت، به سرعت امام را باخبر كند .
🔻سپس امام نامهاي را به مردم كوفه به اين مضمون نوشتند :
◼️اما بعد، به تحقيق برادر و پسر عمويم و مورد اعتماد از اهل بيتم، مسلم بن عقيل را به سوي شما فرستادهام، ايشان را امر كردهام تا كه برايم بنويسد كه آيا شما را با هم، همدل و همداستان مييابد. پس به جانم قسم، امام نيست مگر كسي كه به حق قيام كند .(۲ )
⚫️حركت مسلم از مكه
🔹اواخر ✳️ماه مبارك رمضان بود كه مسلم بن عقيل از مكه به مدينه منوره حركت كرد . ايشان به مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم رفت و در آنجا نماز گزارد .✳️ پس از آن با اهل و عيال خويش خداحافظي كرد.
سپس از «قيس» دو راهنما اجاره كرد تا كه راه را به او نشان دهند. در راه، گرما و تشنگي آن دو را سخت آزار داد.(۳) مسلم راه را ادامه داد تا به محلي رسيد كه آنجا آب و آبادي بود . آن دو راهنما راه را به مسلم نشان دادند تا «بطن جنت»(۵)رسيد. آنجا با قيس نامهاي را از سختي راه و مشكلات براي امام عليهالسلام ارسال داشتند . نامه مسلم اينگونه بود :
▫️«اما بعد، من از مدينه خارج شدم، در حالي كه دو راهنما را براي طي راه اجاره كرده بودم، راه را گم كرديم و به عطش افتاديم. چيزي نمانده بود كه آنها جان بدهند تا اين كه آخرالامر به آب رسيديم. تنها نجات ما در لحظات آخر، نفس ما بود. اين حادثه موجب شد كه آينده كار را نيكو نبينم .»( ۶ )
در پاسخ اين نامه امام عليهالسلام اينگونه نوشت :
▪️ «اما بعد؛ البته من خوف اين را دارم كه آن گونه كه تو (بد) پيشبيني ميكني، غير آن باشد كه به تو تذكر دادهايم. همان گونه كه تو را رهنمون شدهام، حركت كن، والسلام .»( ۷ )
♻️درسي كه ميتوان گرفت: از اين ماجرا چند نكته به دست ميآيد:
🔻۱. از فال بد زدن به صرف برخورد با حوادث ناگوار در آينده بايد پرهيز كرد كه آن، گوياي وظيفه انساني نيست.
🔻۲. بايد در تشخيص وظيفه و انجام دادن كاري كه امام عليهالسلام آن را توصيه ميكند، تلاش كرد؛
🔻۳. بايد در انجام دادن رسالت الهي مقاومت و استقامت داشت .
⚪️مسلم به محل آبخيز «طييء» رسيد. در آنجا قدري استراحت كرد. سپس حركت كرد تا اين كه به مردي رسيد كه تيرش آهويي را نشانه رفته بود. وقتي به حيوان رسيد آن را كشت. مسلم با ديدن آن صحنه گفت: «دشمن ما كشته خواهد شد، اگر خدا بخواهد».(۸ )
🔴ورود مسلم به كوفه
🔹مسلم به سمت كوفه اسب ميراند تا اين كه در پنجم #شوال وارد كوفه شد.(۹) او به منزل «مختار بن ابيعبيد» وارد شد.(۱۰) مختار شيعيان را دعوت كرد تا همه گرداگرد مسلم فراهم آيند. پس نامه حسين عليهالسلام را كه پاسخ به آنها بود خواند. 😭آنها همه از شوق گريه كردند.
🔸در محضر او خطبا و سخنوران كوفي، چون «عابس شاكري»، «حبيب اسري» خطبه خواندند.(۱۱) اين خبر به «نعمان بن بشير انصاري» كه استاندار يزيد در كوفه بود رسيد. او از جاي برخاست و براي مردم خطبهاي ايراد كرد و آنها را تهديد كرد. پس از آن «عبدالله بن سعيد حضرمي» كه با بنياميه هم قسم بود به اعتراض از جاي برخاست و جلسه را ترك كرد. او و «عمارة بن عقبه» داستان نعمان را در نامهاي به يزيد نوشتند و تصريح كردند كه حاكمي كه گماشته است ضعيف است يا اين كه خود را به ناتواني زده است .( ۱۲ ) پس از عبدالله، ساير جيرهخواران حكومتي از قبيل «عمارة بن وليد» و «عمر بن سعد بن ابيوقاص» نامههاي مشابهي براي يزيد فرستادند.(۱۳)
✳️علت ورود مسلم به منزل مختار اين بود كه مختار از زعماي شيعه به شمار ميآمد و به امام حسين عليهالسلام وفادار بود. علاوه بر اين، مختار داماد «نعمان بن بشير» - حاكم وقت كوفه - بود . بيترديد تا زماني كه مسلم در خانه مختار بود نعمان بن بشير متعرض او نميشد. اين انتخاب مسلم گوياي درايت و احاطه او به موقعيتهاي اجتماعي است .( ۱۴ )
🔵بيعت با مسلم در كوفه
🔸مردم پس از آگاهي از ورود مسلم، فوج فوج با نماينده امام بيعت كردند تا اين كه نام بيعتكنندگان در دفتر مسلم از مرز هشتاد هزار نفر گذشت .( ۱۵ )
🔻درباره تعداد بيعتكنندگان با سفير امام عليهالسلام قدري اختلاف وجود دارد كه از آنها به شرح زير ياد ميكنیم:
▫️ ۱. تعداد بيعتكنندگان با مسلم را بالغ بر هجده هزار نفر نوشتهاند؛ (۱۶)
▫️ ۲. تعداد بيعتكنندگان بيست و پنج هزار نفر بوده است؛(۱۷)
▫️ ۳. تعداد بيعتكنندگان بيست و هشت هزار نفر بوده است؛(۱۸)
▫️۴. تعداد بيعتكنندگان سي هزار نفر بوده است؛(۱۹)
▫️ ۵. تعداد بيعتكنندگان با مسلم را بالغ بر چهل هزار نفر بوده است؛(۲۰ )
⚫️محورهاي بيعت مردم با مسلم
مردم با شوق فراوان بيعت خود با مسلم را بر چند اصل استوار ساختند :
🔻۱ . دعوت مردم به كتاب خدا و دعوت رسول او؛
🔻۲. پيكار با بيدادگران؛
🔻۳. دفاع از مستضعفان؛
🔻۴. رسيدگي به حال محرومان جامعه؛
🔻۵. تقسيم غنائم به طور مساوي در بين مسلمانان؛
🔻۶. رد مظالم (بازگرداندن حق مظلوم) به اهل آن؛
🔻۷. ياري اهل بيت عليهمالسلام؛
🔻۸.مسالمت با كساني كه سر ستيز ندارند؛
🔻۹. پيكار با متجاوزان .( ۲۱ )
♻️درسي كه ميتوان گرفت : بايد به اين اصول معقول و مقبول نگريست و اين كه چگونه مردم به درستي راه حق را بازيافته بودند .
🔴نامه مسلم به امام حسين
🔹بيعت اكثر مردم، مسلم را مطمئن كرده بود كه امام اگر به كوفه باز آيد، همه چيز از نو بنا خواهد شد. او در نامهاي به حضرت نوشت كه هيجده هزار نفر از مردم كوفه بيعت كردهاند . از امام خواست كه با شتاب به كوفه رهسپار شوند؛ چرا كه مردم سخت مشتاق ديدار اويند. مسلم نامه خود را ضميمه نامه اهل كوفه كرد و به «عابس بن ابيشبيب شاكري» سپرد تا به همراه «قيس بن مسهر صيداوي» به خدمت امام برسانند.(۲۲ )
🔵يزيد و كوفه
🔸خبر ارسال نامه مسلم به يزيد رسيده بود. او به والي تازه براي كوفه ميانديشيد. «سرجون»(۲۳) غلام وفادار پدرش (معاويه) را احضار كرد و از وضع كوفه، «نعمان بن بشير» و بيعت مردم آگاه ساخت و در مورد والي جديد كوفه از او نظر خواست. سرجون گفت: «اگر پدرت معاويه اينك زنده ميشد نظر او را به كار ميبستي؟». يزيد گفت: «آري». سرجون كينه يزيد به ابنزياد را ميدانست . فرمان معاويه را كه قبل از مرگ براي عبيدالله نوشته و او را به حكومت كوفه نصب كرده بود بيرون آورد و به يزيد نشان داد. پس از آن بود كه يزيد عبيدالله بن زياد را كه والي بصره بود به ولايت كوفه نيز گماشت. اين فرمان به همراه نامهاي توسط «مسلم بن عمرو باهلي» براي عبيدالله بن زياد فرستاده شد.(۲۴)يزيد نامهاي براي عبيدالله نوشت: «افرادي كه روزي مورد ستايشاند، روز ديگر به ننگ و نفرين دچار ميشوند، و چيزهاي ناپسند به صورت دلپسند در ميآيند و تو در مقام و منزلتي قرار داري كه شايسته آن هستي.
⬛️به قول شاعر عرب:
▪️تو بالا رفتي و از ابرها پيشي گرفتي و بر فراز آنها جاي گرفتي.
▫️ براي تو جز مسند خورشيد جايگاهي نيست».(۲۵ )
🔹او در اين نامه به عبيدالله فرمان داد كه در عزيمت به كوفه شتاب كند و پس از دستگيري، مسلم بن عقيل را به قتل رساند يا تبعيد كند .( ۲۶ )
♻️درسي كه ميتوان گرفت: گاه اهل خلافت در كنار يكديگر قرار ميگيرند تا كه به اهداف باطل خود برسند. بر اهل ايمان و تقوا است كه با وجود وجوه اشتراك فراوان، متحد شوند و سپاه كفر و شرك را به زانو در آورند .
-------------------------
📚پی نوشت ها :
( ۱ ) الطبقات الكبري، ج ۴، ص ۲۹ .
( ۲ ) «اما بعد فقد ارسلت اليكم اخي عمي و ثقتي من اهل بيتي، مسلم بن عقيل و امرته ان يكتب لي ان اريكم مجتمعين، فلعمري ما الامام الا من قام بالحق » ، تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۹ .
( ۳ ) ترجمه برگرفته از متن ابصار العين، ص ۷۹ .
( ۴ ) ابصار العين، ص ۷۹ .
( ۵ ) جنت محل آبي بوده كه به قبيله كلب متعلق بوده است. معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۴۳ .
( ۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۴. «اما بعد. فاني أقبلت من المدينة معي دليلان لي فجارا عن الطريق و ضلا و اشتد علينا العطش فلم يلبثا ان ماتا حتي انتهينا الي الماء فلم ننج الا بحشاشة انفسنا، فقد تطيرت من وجهي هذا ».
( ۷ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵. «اما بعد؛ فقد خشيت الا يكون حملك علي الكتاب الي في الاستعفاء من الوجه الذي وجهتك له الا الجبن، فامض لوجهك الذي وجهتك له والسلام». با اندكي تفاوت و در الارشاد، ج ۲، ص ۴۰ .
( ۸ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ .
( ۹ ) مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۴۸ .
( ۱۰ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ .
( ۱۱ ) درباره سخنان «عابس» و «حبيب» در ضمن بحث از هر كدام سخن خواهيم گفت .
( ۱۲ ) #ابصار_العين ، ص ۸۰ .
( ۱۳ ) الارشاد، ج ۲، ص ۴۱ .
( ۱۴ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۵ .
( ۱۵ ) اللهوف، ص ۱۶ .
( ۱۶ ) الارشاد، ج ۲، ص ۴۱ .
( ۱۷ ) نفس المهموم، ص ۵۸ .
( ۱۸ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۲۴۷ .
( ۱۹ ) تاريخ ابيالفداء، ج ۱، ص ۲۰۰؛ حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۲۴۷ .
( ۲۰ ) تاريخ ابي الفداء، ج ۱، ص ۲۰۰؛ حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۷؛ مثير الاحزان، ص ۱۱ .
( ۲۱ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۵ .
( ۲۲ ) مثير الاحزان، ص ۳۲ .
( ۲۳ ) «سرجون بن منصور» از نصاراي شام بود. معاويه براي اداره حكومت با او مشورت ميكرد. پدرش منصور از طرف «هرقل» قبل از فتح شام مسئوليت بيت المال را به عهده داشت. پسر سرجون نيز در دولت اموي داراي پست و مقام بود. پيش از اين عمر بن خطاب از استخدام مسيحيها در امور كشوري منع كرده بود، مگر اين كه مسلمان شوند. مقتل الحسين مقرم، پاورقي، ص ۱۴۸ .
( ۲۴ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۳۵؛ سماوي، ابصار العين، ص ۸۰ .
( ۲۵ ) رفعت و جاوزت السحاب و فوقه فما لك الا مرقب الشمس معقد اين عبارات گوياي كينه قبلي يزيد به عبيدالله بود كه اينك به سبب ضرورتي كه پيش آمده بود از او اين همه مدح و ثنا ميگفت .
( ۲۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۱۴۸ .
✅ @hosenih_maghtal
✅ #قسمت_دوم_یاران_امام_حسین علیه السلام
2⃣ #عبدالله_بن_یقطر_حمیری
🔺 #هفتاد_و_دو_تن
🔻در ادامه خواهید دید...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
✅ @hosenih_maghtal
✅سفير امام، زمينهساز قيام
🔻 #عبدالله_بن_يقطر_حميري
🔹«عبدالله » فرزند «يقطر» بوده است. ✳️ مادرش پرستار امام حسين عليهالسلام بوده است، همچون «امقيس بن ذريح» كه پرستار دوران شيرخوارگي امام مجتبي عليهالسلام بوده است.(۱)
✳️به جهت اين كه مادر عبدالله پرستار امام حسين عليهالسلام بوده است و امام با عبدالله برادر رضاعياند.(۲ )
🔸✳️اما حق اين است كه امام حسين عليهالسلام بر اساس احاديث معتبر تنها از سينه مادرش فاطمه زهرا عليهاالسلام شير نوشيده و گاه از سر انگشت يا دهان مبارك رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تغذيه كرده است .( ۳ )
🔹تاريخنگاران گفتهاند بعد از اين كه امام حسين عليهالسلام از مكه خارج شد، پاسخ نامه «مسلم بن عقيل» را نوشت و به «عبدالله بن يقطر» داد تا آن را به مسلم برساند. مسلم در نامه خود عنوان كرده بود كه مردم با او بيعت كردند و شرائط براي آمدن امام مناسب است. عبدالله تا قادسيه به تاخت رفت تا «حصين بن تميم»(۴ ) او را در قادسيه دستگير كرد. و او را به سوي «عبيدالله بن زياد» فرستاد. ابنزياد از رسالت او پرسيد، ولي «ابنيقطر» پاسخ نگفت . ابنزياد از سفير امام چنين خواست:
🔻«تو بايد به بالاي قصر روي و به دروغگو، فرزند دروغگو لعنت كني. پس از فراز قصر پايين آي، تا من رأي خود را درباره تو اعلان كنم».
🔻«عبدالله» برفراز قصر رفت تا اين كه بر مردمي كه در پايين ايستاده بودند، مشرف شد. آن گاه فرمود:
«اي مردم! من فرستاده حسين بن فاطمه دختر رسول خدا به سوي شما هستيم تا اين كه او را عليه پسر مرجانه و پسر سميه، آن حرامزاده پسر حرامزاده، ياري و كمك رسانيد .»( ۵ )
🔸«ابنزياد » دستور داد عبدالله را از بالاي قصر به زمين پرتاب كنند. استخوانهاي عبدالله شكسته شد. او هنوز رمقي جان در تن داشت كه
✳️«عبدالملك بن عمير لخمي »كه #قاضي و #فقيه كوفه بود، سر رسيد و او را با كارد #سر_بريد. مردم او را سرزنش كردند.
✳️او در پاسخ گفت: «با اين كار خواستم او را راحت كنم».(۶ )
«ابنقتيبه» و «ابنعساكر» گويند : امام حسين عليهالسلام «قيس بن مسهر» را به سوي مسلم فرستاد؛ اما «عبدالله بن يقطر »را به همراه مسلم (به كوفه) فرستاده بود تا هنگامي كه مسلم متوجه شد كه مردم او را تنها نهادند، پيش از اين كه به دست دشمن افتد «عبدالله» را به سوي امام حسين عليهالسلام بفرستد تا اوضاع را به آن حضرت گزارش كند. عبدالله حركت كرد تا به دست «حصين بن نمير» دستگير و به سوي ابنزياد فرستاده شد و آن حادثه به وقوع پيوست .( ۷ )
🔹پيش از اين گذشت(۸) كه وقتي خبر شهادت عبدالله يقطر، مسلم بن عقيل و هاني بن عروه به امام حسين عليهالسلام رسيد، آن حضرت سخت آزردهخاطر شد و نوشتهاي را در برابر جمع ياران اين گونه قرائت فرمود :
✳️«اما بعد، خبر فاجعهآميز كشته شدن مسلم بن عقيل، هاني بن عروه و عبدالله بن يقطر، به ما رسيده است. 😭البته شيعيان ما، ما را ذليل و خوار كردهاند. پس از شما هر كه قصد بازگشت دارد برگردد كه هيچ منعي بر او نيست و بر گردن او چيزي نيست .»( ۹ ).
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) ابصار العين، ص ۹۳ .
( ۲ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۴۹ .
( ۳ ) كافي، ج ۱، ص ۴۶۵؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۸؛ كامل الزيارات، ص ۵۷، ح ۴ .
( ۴ ) شيخ مفيد نام او را «حصين بن نمير» دانستهاند. (الارشاد، ج ۲، ص ۶۹ ).
( ۵ ) «ايها الناس، انا رسول الحسين بن فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اليكم لينصروه و توازروه علي ابنمرجانة و ابنسمية الدعي ابنالدعي .»
( ۶ ) الارشاد، ج ۲، ص ۷۱؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص۳۹۸ .
( ۷ ) #ابصار_العين ، ص ۹۴ .
( ۸ ) ر ك: منزل زباله، ش ۱۴ .
( ۹ ) الارشاد، ج ۲، ص ۷۵ .
✅ @hosenih_maghtal