eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
349 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
نَ فِي المَسجِدِ ، فَحَمَلَ عَلَيهِ بِالرُّمحِ حَتّى وَضَعَهُ في ظَهرِهِ ، فَلَمّا وَجَدَ مَسَّ الرُّمحِ بَرَكَ عَلَيهِ فَعَضَّ بِوَجهِهِ ، وقَطَعَ طَرَفَ أنفِهِ ، فَطَعَنَهُ كَعبُ بنُ جابِرٍ حَتّى ألقاهُ عَنهُ ، وقَد غَيَّبَ السِّنانَ في ظَهرِهِ ، ثُمَّ أقبَلَ عَلَيهِ يَضرِبُهُ بِسَيفِهِ حَتّى قَتَلَهُ .  قالَ عَفيفٌ : كَأَنّي أنظُرُ إلَى العَبدِيِّ الصَّريعِ قامَ يَنفُضُ التُّرابَ عَن قَبائِهِ ، ويَقولُ : أنعَمتَ عَلَيَّ يا أخَا الأَزدِ نِعمَةً لَن أنساها أبَدا .  قالَ : فَقُلتُ : أنتَ رَأَيتَ هذا ؟ قالَ : نَعَم ، رَأْيَ عَيني وسَمْعَ اُذُني .  فَلَمّا رَجَعَ كَعبُ بنُ جابِرٍ ، قالَت لَهُ امرَأَتُهُ ـ أو اُختُهُ ـ النَّوارُ بِنتُ جابِرٍ : أعَنتَ عَلَى ابنِ فاطِمَةَ وقَتَلتَ سَيِّدَ القُرّاءِ ! لَقَد أتَيتَ عَظيما مِنَ الأَمرِ ، وَاللّه ِ لا اُكَلِّمُكَ مِن رَأسي كَلِمَةً أبَدا .  تاريخ الطبرى ـ به نقل از ابو مِخنَف ـ : يوسف بن يزيد ، از عفيف بن زُهَير بن ابى اَخنَس ـ كه در هنگام شهادت حسين عليه السلام ، حضور داشت ـ ، برايم نقل كرد : يزيد بن مَعقِل از قبيله بنى عَميرَة بن ربيعه ـ كه با تيره بنى سَليمه از قبيله عبد قيس هم پيمان بودند ـ ، بيرون آمد و گفت: اى بُرَير بن خُضَير ! مى بينى كه خدا ، براى تو چه خواسته است؟  بُرَير گفت: به خدا سوگند كه براى من ، خوبى خواسته است و براى تو ، بدى ! يزيد گفت: دروغ مى گويى ، در حالى كه پيش از اين ، دروغگو نبودى . آيا به ياد مى آورى كه در محلّه بنى لَوذان ، با هم مى رفتيم و تو مى گفتى: عثمان بن عفّان ، بر خود ، ستم كرد و معاوية بن ابى سفيان ، گم راه و گم راه كننده است و بى ترديد ، پيشواى هدايت و حقيقت، على بن ابى طالب است؟  بُرَير گفت: گواهى مى دهم كه اين ، نظر و گفته من است.  يزيد بن مَعقِل به او گفت: من ، گواهى مى دهم كه تو از گم راهان هستى .  بُرَير بن خُضَير به او گفت: اگر موافقى با همديگر مُباهله كنيم و خدا را بخوانيم تا دروغگو را لعنت كند و هر كدام را كه بر باطل هستيم ، بكُشد . سپس بيرون بيا، تا با هم ، تن به تن بجنگيم.  هر دو بيرون آمدند و دستانشان را به سوى خدا ، بلند كردند و از او خواستند كه دروغگو را لعنت كند و آن كه بر حق است ، ديگرى را كه بر باطل است، بكُشد . سپس در برابر يكديگر ايستادند و به نبرد با هم پرداختند و دو ضربه به هم زدند . يزيد بن مَعقِل ، ضربه اى آرام به بُرَير بن خُضَير زد كه آسيبى به او نرساند و بُرَير بن خُضَير نيز ضربه اى به او زد كه كلاهْ خود او را شكافت و تا مغز سرش رسيد و چنان [ بر زمين ]افتاد كه گويى از بلندى ، سقوط كرده است . شمشير ابن خُضَير هم در سرش گير كرد ؛ و گويى او را مى بينم كه آن را تكان مى دهد تا آن را از سرش بيرون بكِشد .  سپس ، رضى بن مُنقِذ به بُرَير حمله بُرد و با او گلاويز شد و لَختى درگير بودند. سپس بُرَير بر سينه اش نشست . رضى گفت: جنگاوران و مدافعان ، كجايند ؟  كعب بن جابر بن عمرو اَزْدى ، رفت تا به بُرَير، حمله ببرَد . به او گفتم : اين ، بُرَير بن خُضَير قارى است كه در مسجد ، به ما قرآن مى آموخت .  امّا او با نيزه به او يورش بُرد و آن را در پشت بُرَير ، جاى داد. بُرَير ، چون سوزش نيزه را احساس كرد، بر او جَست و صورتش را گاز گرفت و نوك بينى اش را كَنْد ؛ ولى كعب بن جابر ، او را زد تا بر زمينش انداخت و نيزه را كاملاً در پشتِ او فرو كرد . سپس ، به او روى آورد و چندان با شمشيرش بر او زد تا او را كُشت .  عفيف [ بن زُهَير ] مى گفت: گويى مرد عبدىِ از پاى افتاده را مى بينم كه برخاست و خاك از جامه اش تكانْد و گفت: اى برادر اَزْدى ! نعمتى به من دادى كه هرگز ، آن را فراموش نمى كنم.  [يوسف بن يزيد] مى گفت : به عفيف گفتم: تو خود ، اينها را ديدى ؟  او گفت: آرى . به چشم خود ، ديدم و با گوش خود ، شنيدم .  هنگامى كه كعب بن جابر باز گشت ، همسرش (يا خواهرش) نَوار دختر جابر ، به او گفت: دشمنان فرزند فاطمه را يارى دادى و بزرگ قاريان را كُشتى! كار فجيعى انجام دادى. به خدا سوگند، ديگر هيچ گاه ، حتّى يك كلمه هم با تو سخن نمى گويم !  مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ١ ص ٢٥٢ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : أصبَحَ الحُسَينُ عليه السلام فَصَلّى بِأَصحابِهِ ، ثُمَ قُرِّبَ إلَيهِ فَرَسُهُ فَاستَوى عَلَيهِ ، وتَقَدَّمَ نَحوَ القَومِ في نَفَرٍ مِن أصحابِهِ ، وبَينَ يَدَيهِ بُرَيرُ بنُ خُضَيرٍ الهَمدانِيُّ ، فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : كَلِّمِ القَومَ يا بُرَيرُ وَانصَحهُم . فَتَقَدَّمَ بُرَيرٌ حَتّى وَقَفَ قَريبا مِنَ القَومِ وَالقَومُ قَد زَحَفوا إلَيهِ عَن بُكرَةِ أبيهِم ، فَقالَ لَهُم بُرَيرٌ : يا هؤُلاءِ اتَّقُوا اللّه َ ؛ فَإِنَّ ثَقَلَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله قَد أصبَحَ بَينَ أظهُرِكُم ، هؤُلاءِ ذُرِّيَّتُهُ وعِترَتُهُ وَبناتُهُ وحَرَ
مُهُ ، فَهاتوا ما عِندَكُم ، ومَا الَّذي تُريدونَ أن تَصنَعوا بِهِم ؟  فَقالوا : نُريدُ أن نُمَكِّنَ مِنهُمُ الأَميرَ عُبَيدَ اللّه ِ بنَ زِيادٍ فَيَرى رَأيَهُ فيهِم .  فَقالَ بُرَيرٌ : أفَلا تَرضَونَ مِنهُم أن يَرجِعوا إلَى المَكانِ الَّذي أقبَلوا مِنهُ ؟ وَيلَكُم يا أهلَ الكوفَةِ ! أنَسيتُم كُتُبَكُم إلَيهِ وعُهودَكُمُ الَّتي أعطَيتُموها مِن أنفُسِكُم وأشهَدتُمُ اللّه َ عَلَيها وكَفى بِاللّه ِ شَهيدا ؟ وَيلَكُم ! دَعَوتُم أهلَ بَيتِ نَبِيِّكُم وزَعَمتُم أنَّكُم تَقتُلونَ أنفُسَكُم مِن دونِهِم ، حَتّى إذا أتَوكُم أسلَمتُموهُم لِعُبَيدِ اللّه ِ ، وحَلَأتُموهُم (١) عَن ماءِ الفُراتِ الجاري وهُوَ مَبذولٌ ، يَشرَبُ مِنهُ اليَهودُ وَالنَّصارى وَالمَجوسُ ، وتَرِدُهُ الكِلابُ وَالخَنازيرُ ! بِئسَما خَلَفتُم مُحَمَّدا في ذُرِّيَّتِهِ ! ما لَكُم ؟! لا سَقاكُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ! فَبِئسَ القَومُ أنتُم .  فَقالَ لَهُ نَفَرٌ مِنهُم : يا هذا ! ما نَدري ما تَقولُ .  فَقالَ بُرَيرٌ : الحَمدُ لِلّهِ الَّذي زادَني فيكُم بَصيرَةً ، اللّهُمَّ إنّي أبرَأُ إلَيكَ مِن فِعالِ هؤُلاءِ القَومِ ، اللّهُمَّ ألقِ بَأسَهُم بَينَهُم حَتّى يَلقَوكَ وأنتَ عَلَيهِم غَضبانُ .  فَجَعَلَ القَومُ يَرمونَهُ بِالسِّهامِ ، فَرَجَعَ بُرَيرٌ إلى وَرائِهِ .  ترجمه : حسين عليه السلام ، صبحگاهان ، با يارانش نماز گزارد . سپس اسبش را برايش آوردند و بر آن نشست و با چند تن ازيارانش به سوى لشكر دشمن ، پيش آمد . بُرَير بن خُضَير هَمْدانى، جلوى ايشان بود. حسين عليه السلام به او فرمود : «اى بُرَير ! با اينان ، سخن بگو و آنان را نصيحت كن . بُرَير ، پيش رفت و نزديك لشكر دشمن ـ كه همگى به سوى حسين عليه السلام پيش آمده بودند ـ ، ايستاد .  سپس، بُرَير به آنان گفت: اى مردم ! از خدا پروا كنيد، كه باقى مانده گران قدرِ پيامبر صلى الله عليه و آله ، به ميان شما آمده است و اينان ، فرزندان و خاندان و دختران و حرمِ (نزديكانِ) او هستند . نظر و دليلتان را بياوريد و بگوييد كه مى خواهيد با آنان ، چه كنيد؟  گفتند: مى خواهيم كه آنان را در اختيار امير عبيد اللّه بن زياد بگذاريم تا در باره ايشان ، نظر دهد .  بُرَير گفت: آيا راضى نمى شويد كه ايشان ، به همان جايى كه از آن آمده اند، باز گردند ؟ واى بر شما ، اى كوفيان! نامه هايى را كه براى آنان فرستاديد و تعهّدهايى را كه از جانب خود به ايشان داديد و خدا را بر آن گواه گرفتيد، فراموش كرده ايد ، و خدا براى گواهى دادن ، كافى است. واى بر شما! خاندان پيامبرتان را دعوت كرديد و ادّعا كرديد كه جانتان را براى آنان ، فدا مى كنيد ؛ امّا چون نزد شما آمدند ، آنان را در اختيار عبيد اللّه گذاشتيد و آب جارى فرات را كه در دسترس همه است و يهود و نصارا و مجوس از آن مى نوشند ، و سگ و خوك هم به آن در مى آيند، از آنان ، باز داشتيد . پس از محمّد صلى الله عليه و آله ، با ذريّه اش بد كرديد. شما را چه مى شود ؟! خداوند ، روز قيامت ، شما را سيراب نكند! چه بد قومى هستيد شما !  برخى از آنها به او گفتند: اى مرد ! ما نمى دانيم كه چه مى گويى .  بُرَير گفت: ستايش ، ويژه خدايى است كه بصيرتم را در باره شما افزون كرد . خدايا ! من از كردار اين گروه ، به سوى تو بيزارى مى جويم . خدايا ! ميانشان درگيرى و هراس بينداز ، تا تو را خشمگين بر خودشان ، ملاقات كنند .  آنان ، به سوى او تيراندازى كردند و بُرَير ، به عقبْ باز گشت. الفتوح : ج ٥ ص ١١٧ ، مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ٢ ص ٣٤ ؛ بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ٥٢ . الفتوح : كُلَّما حَمَلَ [الحُسَينُ عليه السلام ] بِنَفسِهِ عَلَى الفُراتِ حَمَلوا عَلَيهِ حَتّى أحالوهُ عَنِ الماءِ . ثُمَّ رَمى رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ ـ يُكَنّى أبَا الحُتوف الجُعفِيَّ ـ فَوَقَعَ السَّهمُ في جَبهَتِهِ ، فَنَزَعَ الحُسَينُ عليه السلام السَّهمَ فَرَمى بِهِ ، فَسالَتِ الدِّماءُ عَلى وَجهِهِ ولِحيَتِهِ .  فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام : اللّهُمَّ إنَّكَ تَرى ما أنَا فيهِ مِن عِبادِكَ هؤُلاءِ العُصاةِ الطُّغاةِ ، اللّهُمَّ فَأَحصِهِم عَدَدا ، وَاقتُلهُم بَدَدا ، ولا تَذَر عَلى وَجهِ الأرضِ مِنهُم أحَدا ، ولا تَغفِر لَهُم أبَدا . الفتوح : هرگاه حسين عليه السلام ، به تنهايى به سوى فراتْ يورش مى بُرد ، به او حمله مى كردند تا او را از [ رسيدن به ]آب ، باز بدارند . آن گاه ، مردى از آنان ـ كه كنيه اش ابو حُتوف جُعْفى بود ـ ، تيرى انداخت و بر پيشانى حسين عليه السلام نشست . حسين عليه السلام ، تير را كَنْد و آن را انداخت . خون بر صورت و محاسنش ، سرازير شد .  سپس حسين عليه السلام گفت : «خدايا ! تو مى بينى كه من از دست اين بندگان نافرمان و طغيانگرت ، در چه حالى هستم . خدايا ! يكْ يكِ آنان را به شمار آور و جدا از هم و متفرّق ، هلاكشان ساز و هيچ يك از آنان را بر روى زمين
، باقى مگذار و هرگز ، آنان را ميامرز !» . -------------------------------------------------- 📘# علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal
بن عقیل (فرزند برومند مسلم بن عقیل (ع)) 🔹فرزندان عقيل بن ابى طالب، نقش مؤثّرى در نهضت حسينى داشتند. علاوه بر مُسلم بن عقيل، برادرانش جعفر و عبد اللّه و عبد الرحمان، و نيز فرزند يكى ديگر از برادرانش، محمّد بن ابى سعيد همگى در اين راه، به شهادت رسيدند. لذا امام زين العابدين عليه السلام، ابراز علاقه ويژه اى نسبت به فرزندان عقيل داشت. در روايات آمده است كه به ايشان گفته شد: ما بالُكَ تَمِيلُ إلَى بَنِي عَمِّكَ هَؤلاءِ ...؟أجاب: إنّي أذكُرُ يَومَهُم مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام، فَأرِقُّ لَهُم. كامل الزيارات ابن قولويه قمي: ص ٢١٤ ح ٣٠٧. ترجمه: به امام سجاد گفته شد: تو را چه مى شود كه به اين عموزاده هايت ( فرزندان عقيل )، بيشتر متمايلى؟  امام عليه السلام پاسخ داد: آن روزِ سختشان با ابا عبد اللّه حسين بن على عليه السلام را به ياد مى‌آورم و دلم برايشان مى سوزد. عبدالله بن مسلم بن عقيل، يكي از اصحاب امام حسين و از شهداي كربلا سنّ او هنگام شهادت ٢٦ سال گزارش شده است. برخى وى را نخستين شهيدِ خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله دانسته اند و بر پايه گزارش شمارى از منابع وى پس از على اكبر عليه السلام به شهادت رسيده است.نام او در زيارت هاى «ناحيه مقدسه» آمده است. در «زيارت ناحيه مقدّسه» امام زمان مي‌فرمايد:  السَّلامُ عَلَى القَتيلِ ابنِ القَتيلِ، عَبدِ اللّه ِ بنِ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ و لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَهُ عامِرَ بنَ صَعصَعَةَ.  ترجمه: سلام بر كُشته شده ، پسر كُشته شده ، عبد اللّه بن مسلم بن عقيل ! لعنت خدا بر قاتل او عامِر بن صَعصَعه  كيفيت شهادت عبدالله بن مسلم بن عقيل در روز عاشورا: امالي، شيخ صدوق: ص ٢٢٥ و روضة الواعظين، ابن فتّال نيشابوري: ص ٢٠٧. الأمالي للصدوق عن عبد اللّه بن منصور عن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين عن أبيه عن جدّه زين العابدين عليهم السلام: بَرَزَ مِن بَعدِهِ [أي بَعدِ هِلالِ بنِ حَجّاجٍ ] عَبدُ اللّه بنُ مُسلِمِ بنِ عَقيلِ بنِ أبي طالِبٍ، وأنشَأَ يَقولُ:  أقسَمتُ لا اُقتَلُ إلّا حُرّا وقَد وَجَدتُ المَوتَ شَيئاً مُرّا  أكرَهُ أن اُدعى جَباناً فَرّا إنَّ الجَبانَ مَن عَصى وفَرّا ترجمه: از امام جعفر صادق از پدرش امام باقر از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام ـ : پس از هِلال بن حَجّاج (از شهداي كربلا) عبد اللّه بن مُسلم بن عقيل بن ابى طالب به ميدان آمد در حالى كه چنين رجز مى‌خواند: سوگند خورده ام كه جز به آزادگى كشته نشوم گر چه مرگ را تلخ يافته ام . ناپسند مى دارم كه ترسو و گريزان خوانده شوم . ترسو كسى است كه سر پيچيد و گريخت. تاريخ طبري: ج ٥ ص ٤٤٧، الكامل في التاريخ ابن اثير جزري: ج ٢ ص ٥٧٠ تاريخ الطبري عن حُمَيد بن مسلم الأزدي: إنَّ عَمرَو بنَ صَبيحٍ الصُّدائِيَّ رَمى عَبدَ اللّه ِ بنَ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ بِسَهمٍ فَوَضَعَ كَفَّهُ عَلى جَبهَتِهِ، فَأَخَذَ لا يَستَطيعُ أن يُحَرِّكَ كَفَّيهِ ثُمَّ انتَحى لَهُ بِسَهمٍ آخَرَ فَفَلَقَ قَلبَهُ. ترجمه: تاريخ طبرى ـ به نقل از حُمَيد بن مُسلم اَزْدى ـ: عمرو بن صَبيح صُدايى، تيرى به سوى عبد اللّه بن مسلم بن عقيل انداخت. او كفِ دستش را [ براى محفاظت ] بر پيشانى اش نهاد [امّا تير، دستش را به پيشانى اش دوخت ] و نتوانست آن را حركت دهد. سپس تيرى ديگر آمد و قلبش را شكافت. تاريخ طبري: ج ٦ ص ٦٤، أنساب الأشراف بلاذري: ج ٦ ص ٤٠٧، الكامل في التاريخ ابن اثير جزري: ج ٢ ص ٦٨٣ و بحار الأنوار: ج ٤٥ ص ٣٧٥. ...قالَ أبو مِخنَفٍ: فَحَدَّثَني أبو عَبدِ الأَعلَى الزُّبَيدِيُّ أنَّ ذلِكَ الفَتى عَبدُ اللّه ِ بنُ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ ، وأنَّهُ قالَ حَيثُ أثبَتَ كَفَّهُ في جَبهَتِهِ: اللّهُمَّ إنَّهُم استَقَلّونا وَاستَذَلّونا، اللّهُمَّ فَاقتُلهُم كَما قَتَلونا، وأذِلَّهُم كَمَا استَذَلّونا.فَكانَ يَقولُ: جِئتُهُ مَيِّتاً فَنَزَعتُ سَهمِيَ الَّذي قَتَلتُهُ بِهِ مِن جَوفِهِ، فَلَم أزَل اُنَضنِضُ السَّهمَ مِن جَبهَتِهِ حَتّى نَزَعتُهُ، وبَقِيَ النَّصلُ في جَبهَتِهِ مُثبَتاً ما قَدَرتُ عَلى نَزعِهِ. ترجمه: تاريخ طبري به نقل از ابومخنف مي‌نويسد: ... هنگامى كه كفِ دست عبدالله بن مسلم بن عقيل به پيشانى اش دوخته شد، گفت: خدايا ! آنان، ما را فرو كاستند و خوار داشتند. خدايا ! آنان را بكُش ، همان گونه كه ما را كُشتند و خوارشان كن همان گونه كه ما را خوار داشتند. زيد بن رُقاد، قاتل عبدالله بن مسلم بن عقيل مي‌گويد: وقتى به او رسيدم جان داده بود. آن تيرم را كه در شِكمش نشسته و او را از پاى در آورده بود بيرون كشيدم و بعد تيرِ روى پيشانى اش را آن قدر حركت دادم تا توانستم آن را بيرون بكشم؛ امّا تيغه آن، در پيشانى اش مانْد و نتوانستم آن را بيرون بكشم. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام
🔹حدیث... 🔸من کشته اشک های ریزانم ،نزد هر انسان مومنی از من یاد شود او بر من خواهد گریست و بر رنج ها و اندوه هایم غمناک خواهد گشت... @hosenih_maghtal
🏴 چرا مشکی می‌پوشیم؟ ▪️ با فرارسیدن ماه محرم، شبهه‌افکنان پیرامون موضوعات مختلف دست به کار شده و می‌کوشند تا هرچقدر که بتوانند از عظمت، شکوه و پیوند روزافزون مسلمانان نسبت به واقعه‌ی عاشورا بکاهند. البته می‌دانند تا عاشورا زنده است، نقشه‌هایشان حتی سراب هم نیست. اما پاسخ‌هایی متفاوت و متنوع به این سوال که: چرا در عزای آل الله(ع) مشکی می‌پوشیم؟ 🏴 پوشیدن لباس خاص در عزاداری به دوران باستان بازمی‌گردد. در مصر، یونان و رُم باستان مردم هنگام عزاداری لباس‌هایی می‌پوشیدند که از رنگ و شکل با سایر لباس‌هایشان تفاوت داشته است 🏴 مطابق برخی اسناد موجود، استفاده از لباس سیاه در ایران به دوره قبل از اسلام بازمی‌گردد. در دوران هخامنشی و ساسانیان هم از رنگ سیاه در لباس عزا استفاده می‌کردند 🏴 یکی از مراسم کهن ایرانی به نام سوگ سیاوش یا سیاوشان از زمان‌های بسیار قدیم برگزار می‌شده است که در آن زنان و مردان لباس سیاه به تن می‌کردند 🏴 در ادبیات کهن نیز به سیاهپوشی در ایام عزا تصریح شده است. جهت اختصار، تنها بیتی از فردوسی آورده می‌شود: به یک سال در سیستان سوگ بود همه جامه‌هاشان «سیاه» و کبود 🏴 میشل پاستورو (نویسنده فرانسوی) در کتاب «مشکی، تاریخ یک رنگ» نشان داده است که رنگ سیاه از سال ۱۵۰۰ تبدیل به رنگی شد که بسیار پرطرفدار بوده است. علاوه بر دوران باستان و قرون وُسطی، با شروع دوران مدرن بود که این رنگ به عنوان رنگی برای پوشش در مراسم عزاداری انتخاب شد. رنگ سیاه خالی از نور و نماد ظلمت و شب است و انتخاب درستی برای پوشیدن در مراسم عزای یک عزیز به شمار آمد 🏴 در بسیاری از کشورهای دنیا به ویژه در اروپا، رنگ مشکی رنگ اصلی لباس عزاداران است و بعضاً حتی جواهرات خاص ایام عزا نیز استفاده می‌شود که عموما از شبق سیاه ساخته شده‌اند 🏴 با توجه به فراگیری رنگ سیاه در ایام عزاداری، همینک به عنوان رایج‌ترین رنگ در جهان شناخته می‌شود. پوشیدن لباس سیاه در بسیاری از فرهنگ‌ها علامت سوگواری و عزا است و به عنوان یک رسم عرفی و اجتماعی پذیرفته شده است 🏴 رنگ سیاه معنای حُزن و اندوه می‌دهد. سیاه رنگ ابهت است و در برخی از موارد در تاریخ ایران، از جمله نهضت سربداران یا سیاه جامگان از رنگ سیاه برای جنبه‌های قدرت‌افزایی و ایجاد ثبات و شخصیت استفاده می‌کردند 🏴 شیعیان هم در ایام عزای اهل بیت(علیهم السلام) با سیاهپوشی اعلام می‌دارند که در منطق ما، بی حسین(علیه السلام) و آبا و اولادش، جامعه تاریک و جهان بی‌فروغ و سیاه است 🏴 امام حسن مجتبی(علیه السلام) در سوگ امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) جامه سیاه بر تن کرد و میان مردم آمد و برایشان خطبه خواند. (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید) 🏴 امام محمدباقر(علیه السلام) فرمود: زنان بنی‌هاشم در سوگ اباعبدالله الحسین(علیه السلام) جامه سیاه بر تن کردند... پدرم (امام سجاد(علیه السلام)) به علت اشتغال آنان به مراسم عزاداری، برایشان غذا درست می‌کرد. (بحارالانوار، جلد ۹) 🏴 حرف آخر: پوشیدن پیراهن مشکی برای عزای اهل بیت به ویژه امام حسین(علیه السلام) امروز به یک فرهنگ تبدیل شده و در واقع یک پرچم است؛ پرچمی که دشمن پیامش را به خوبی درک کرده که تا سیاهپوشان محرم و صفر هستند، شعار «هیهات منا الذله» زنده و جاری است. اگر باور ندارید، بر میزان و حجم تخریب و توهین دشمن نسبت به سیاهپوشی محبان اهل بیت، دقت دوباره‌ای داشته باشید! لبیک یاحسین میثم نادی
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | به رهبری حسین علیه‌السلام رهبرانقلاب: گسترش عزاداری‌ها نشاندهنده یک جریانی است که به رهبری حسین‌بن‌علی(ع) دارد در دنیا پیش میرود؛ و گره‌های ملّتها را باز خواهد کرد. 🏴 @Khamenei_ir
🔷السلام علیک یا مسلم ابن عقیل... 🔶#تصویر_پروفایل ✅ @hosenih_maghtal
حسین جان... 🔸سالها گریه به تو جرم تلقی می شد 🔹گریه ی هر شب ما برکت روح الله است... @hosenih_maghtal
⭕️ مساله گریه نیست... مساله سیاسی است.. 🔸امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد؛ مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت؛ هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند. و اين مجالسى كه هست مجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. 💬 بچه ها و جوان هاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله «ملتِ گريه» است! اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد «ملتِ گريه»! آنها از همين گريه ها مى ترسند، براى اينكه گريه اى است كه گريه بر مظلوم است؛ است. دسته هايى كه بيرون مى آيند، مقابل ظالم قيام كرده اند. اين ها را بايد حفظ كنيد. اين ها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين ! 🔗 صحيفه امام، ج۱۰، ص۳۱۶ 🔸مسأله، مسأله گريه نيست. مسأله، مسأله تباكى نيست. مسأله، مسئله سياسى است كه ائمه ما با همان ديد الهى كه داشتند، مى خواستند كه اين ملتها را با هم بسيج كنند، اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند. 🔗 صحیفه امام، ج۱۳، ص ۳۲۳ ✅ @hosenih_maghtal
🔷تا که خاکی نشده معجر زینب برگرد... 🔷که برای حرمت کوفه محیا شده است #روز_اول_محرم ✅ @hosenih_maghtal
حی علی العزا... حی علی البکاء... فی ماتم الحسین... مظلوم کربلا... @hosenih_maghtal
🚨تصویری بر علیه شیعیان با استفاده از #قمه_زنی در سطح‌جهان! 🌐ایندیپندنت امام صادق علیه السلام: 📄«ای‌شیعیان، شما به‌ما نسبت داده می‌شوید! زینت ما باشید و باعث ننگ‌وعار ما نباشید» 📓بحار‌الأنوار ج88 - ص119 ✅ @hosenih_maghtal
🔷سلام بر محرم... 🔶 #تصویر_پروفایل ✅ @hosenih_maghtal
🔹دختر لجباز شامی دست بردارم که نیست 🔸سنگِ اول را زده، سنگی دگر برداشته ... #رقیه_خاتون ✅ @hosenih_maghtal
🔹رقیه سلام الله علیها ثابت کرد... 🔸روز سوم محرم... ✅ @hosenih_maghtal
💢کلید فهم قیام امام حسین(ع) کلید فهم قیام و مدل مقاومت امام حسین یک سوال اساسی است که در پاسخ به آن دچار شده ایم. در خطبه ها، امام حسین(ع) خود را (زنده کننده) دین جدشان معرفی میکنند. مردم عصر اباعبدالله، اهل اول وقت و روزه بودند، بسیاری از آنها از ممتاز بوده، در امر و کم کاری نمیکردند. حتی بیعت شکنی با حاکم را میدانستند. این‌ مردم ظواهر و احکام دینی را (نماز و روزه...) با دقت و حتی وسواس انجام میدادند. پس امام‌حسین بدنیال کردن چه چیزی از دین جدشان بودند؟ کدام امر مهمتر در دوران ایشان مُرده بود که ایشان قصد احیا و زنده نمودن آن را داشتند؟ ✅ماندن در ظواهر احکام دینی بدون تبعیت از امام معصوم و یا صاحب ولایت قرائتی از اسلامِ بنی امیه است که در آن نماز برپا میشود حج برگزار میگردد اما حول محور ولایت حرکت نمیکند. حسین(ع) این امر مهم بود که بگوید این اسلام بدون امام اسلام نیست. @hosenih_maghtal
🔷خشک مقدس ها!!! 🔶ابن زیاد عاشق این دین غیر سیاسی بود. ✅ @hosenih_maghtal
⬛️ #حضرت_رقیه سلام الله علیها در کتاب نسب شناس معروف، ابن فُندُق بیهقی( 565 ق) حتی سید محسن امین که سخت گیری او در پذیرش مسائل تاریخی زبانزد است در اعیان الشیعه از این بانو نام می برد. ✅ @hosenih_maghtal
بعد از کربلا دیگر هیچ بهانه ای برای یاری نکردنِ امام پذیرفته نمی شود. حضرت رقیه به ما آموخت که می شود حتی با سلاح اشک، در گوشه یک خرابه، خواب را از چشم پلید یزیدیان ربود... ◾️ سومِ #محرم
#اینجا کربلاست... کمی آنطرف تر، عده ای به تازگی حاجی شده اند؛ اما #آنان که ندای "هل من ناصر" امامشان را شنیدند، کربلایی شدند. و #امروز "کل الارض کربلا"... کربلایی شو...
مطالب شب چهارم محرم...☝️🏻☝️🏻☝️🏻
#حضرت_رقیه علیهاالسلام ای كه از بوی طعام خانه‌ها خوابت نبرد مادرم نذر تو را هر وقت «هم زد» گريه كرد. @hosenih_maghtal