🍃بد نیست گاهی اوقات بشنویم از مردانی که وقتی دور دور ادعا بود بازنده میدان بودند و وقتی پای #غیرت و #حق_ستانی به میان میآمد حریف میطلبیدند آنان که بی بهانه پای #اعتقادشان میایستادند و در #عمل مرد میدان بودند.🙂
.
🍃اینبار هم قلم دلدادگی سربازی را روایت میکند که بی بهانه و #ادعا در مسیر #عشق قدم برمیداشت.
#سرباز_ولایت_مهدی_موسوی .
.
🍃 از یک جایی به بعد دغدغه اش شد #ولایت و مسیر ولایت را گرفت تا به آخرش رسید و پایانی متفاوت در دفتر زندگی اش ثبت شد.
.
🍃 قلبش بیقرار برای #حرم میتپید ، #حرامیان دور تا دور حرم را گرفته بودند و محال بود سید مهدی بنشیند و نظاره گر این صحنه هولناک باشد ، برخواست لباس #رزم به تن کرد دیگر وقت نشستن نبود وقت #غصه خوردن های بیهوده و ای کاش هایی که هیچوقت پایانی نداشت نبود ،
وقت جنگ بود ،
وقت دور کردن #کفتارهایی بود که در گوششان از #اسلام_واهی خوانده بودند و #قرآن را به کام خودشان #تفسیر کرده بودند آنهایی که بوی دلار های #نفتی مشامشان را تیز کرده بود و به همین بهانه سوریه شد قتلگاه هزاران #زن_و_مرد.
.
🍃سید مهدی رفت و مهر خونین #شهادت روی دفتر زندگی اش خورد رفت و پایانی متفاوت برایش رقم خورد.😌
#صداقت ، بی ریایی ، #عشق_ولایت ، اراده و از خود گذشتن و.... همه و همه او را یک قدم به آرزوی دیرینه اش نزدیک میکرد.🌹
.
🍃شهادت را نمیشود با #اشک و آه خرید گاهی لازم است تغییر کنی از پیله گناه دربیایی و #پروانه ای سبک بال بشوی و خود را در #آغوش_خدا بیندازی و آنوقت است خدا آغوشش را برایت باز میکند...❤️
.
🍃کمی #اراده و تغییر لازم است پس #یاعلی سرباز...😉
.
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مدافع_حرم_مهدی_موسوی
.
📅تاریخ تولد : ۱۵ مهر ۱۳۶۳
.
📅تاریخ شهادت : ۱۰ تیر ۱۳۹۲
.
📅تاریخ انتشار : ۱۰ تیر ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : اهواز
.
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹
#از_شهداء_بیاموزیم
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#مهدی_باکری
💐 اوایل انقلاب بود #مهدی_باکری #شهردار_ارومیه بود. در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، آقا مهدی است. او از دوستان شهید باکری بود.
آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، آقا مهدی شما #شهرداری اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشید.
زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش #مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش.
اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، آقا مهدی جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، #شهردار_ارومیه است.
🌺 آقا مهدی، پدر بچه های پرورشگاه شهرم بود. همیشه بهشون سر میزد؛ نزدیکای عید، کلی کادو میخرید میاورد براشون. خیلی دوستش داشتن، وقتی شهید شد، یه شهر یتیم شدن.
🍀 وقتي آقا مهدي ، شهردار اروميه بود، يك شب باران شديدي باريد.
به طوري كه سيل جاري شد. ايشان همان شب ترتيب اعزام گروه هاي امداد را به منطقه سيل زده داد و خودش هم با آخرين گروه عازم منطقه شد.
پا به پاي ديگران در ميان گل و لاي كوچه ها كه تا زير زانو مي رسيد، به كمك مردم سيل زده شتافت.
در اين بين، آقا مهدي متوجه پيرزني شد كه با شيون و فرياد، از مردم كمك مي خواست.
تمام اسباب و اثاثية پيرزن در داخل زير زمين خانه آب گرفته بود. آقا مهدي، بي درنگ به داخل زيرزمين رفت و مشغول كمك به او شد.
كم كم كارها رو به راه شد. پيرزن به مهدي كه مرتب در حال فعاليت بود نزديك شد و گفت: خدا عوضت بدهد مادر ! خير ببيني .
نمي دانم اين #شهردار فلان فلان شده كجاست تا شما را ببيند و يك كم از #غيرت و #شرف شما را ياد بگيرد #آقا_مهدي خنده اي كرد و گفت :
راست مي گويي مادر ! اي كاش ياد مي گرفت .
🌸 یکی از کارمندان شهرداری ارومیه میگفت:
تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار میگشتم.
از پله های شهرداری میرفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟
تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی میخوای؟
گفتم: کار.
گفت: فردا بیا سرکار!
باورم نمیشد!
فردا رفتم مشغول شدم.
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود.
چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت جبهه.
بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت: توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق جناب شهردار کسر و پرداخت میشد. یعنی از حقوق شهید باکری،
این درخواست خود شهید بود
آی مسئولین!!
#آیا_مدیریت_و_رفتار_شما
مانند
#مهدی_باکری_است؟؟!!
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
💐 💐🥀
🛑 غیرت معکوس
🔸یکی از پدیدههای عجیبی که در عصر حاضر با آن مواجهیم، «غیرت معکوس» است.
🔹مردانی که در قبال تربیت و نظارت بر زیست عفیفانه دختر، همسر یا سایر بستگان خود هیچ خط قرمزی ندارند و اصلا مفهومی به نام #غیرت در نظام فکری آنها جایی ندارد.
🔸اما کافی است یک نفر در مورد پوشش نامناسب اطرافیان آنها در جامعه، تذکر-هرچند محترمانه- دهد. این جاست که #غیرت_معکوس به جوشش میآید و جوش و خروشی را که قرار بود در مسیر حفظ ارزشهای انسانی هزینه کند، در تقابل با دیدهبان های حیا و عفت در جامعه قرار میدهد و گویی خود را در برابر حفظ «امنیت غیر اخلاقی» جامعه مسئول میداند.
🔹برادر محترم! کسی که به ناموس شما تذکر میدهد، وظیفهای را که شما در انجام آن کوتاهی کردهای انجام داده است. پرخاش و تندی تو با او به این معناست که: «ای مردم از ناموس من لذت ببرید اما به روی من نیاورید. من با تمام وجود، مراقب هستم کسی مزاحم لذت بردن شما نشود».😒😕😤