37.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برگرفته از کتاب دید اقتصادی
https://www.aparat.com/Sadehamoz
@sadehamoz
این یک کتاب فوقالعاده است مخصوص کودکان تو این کتاب در قالب داستان تفاوت نیاز وخواسته واولویت بندی آموزش داده میشه🤗https://www.aparat.com/Sadehamoz
@sadehamoz
این کتاب مناسب والدینی هست که فرزندان ۴ تا ۱۰ سال دارند در این کتابهای مهارتهایی که موجب رشد هوش مالی کودک میشود بیان شده
@sadehamoz
https://www.aparat.com/Sadehamoz
*هوش هیجانی چیست؟!*
■هوش احساسی، هوش عاطفی یا هوش هیجانی (به انگلیسی: Emotional intelligence | EI) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود و دیگران است. شخصی که EI بالایی دارد، سه مؤلفهٔ هیجانها را بهطور موفقیتآمیزی با یکدیگر تلفیق میکند: مؤلفهٔ شناختی، مؤلفهٔ فیزیولوژیکی و مؤلفهٔ رفتاری.
□متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوشهای هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترلشان دارند. یافتههای جدید نشان میدهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفهشناسی بالایی هستند، اما فاقدِ هوش احساسی و اجتماعیاند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش احساسی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیفتری دارند.
●ارسطو میگوید: "عصبانی شدن آسان است؛ همه میتوانند عصبانی شوند، اما عصبانی شدن در برابر شخصِ مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب، آسان نیست!"
○دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین میکند که چرا افرادی با بهرهٔ هوشیِ متوسط، موفق تر از کسانی هستند که نمرههای بهره هوشی بالاتری دارند. بهرهٔ هوشی نمیتواند به خوبی از عهدهٔ توضیحِ سرنوشت متفاوتِ افرادی بر آید که فرصتها، شرایط تحصیلی و چشماندازهای مشابهی دارند.
■ادوارد تورندایک از روانشناسان برجسته قرن بیستم در حوزههای یادگیری، آموزش و هوش، در سال ۱۹۲۰ مفهومی به نام هوش اجتماعی یا Social Intelligence را به صورت زیر تعریف کرد: «هوش اجتماعی یعنی توانایی درک و مدیریت کردن مردان، زنان، دختران و پسران، برای رفتار خردمندانه در روابط انسانی.»
□اصطلاح هوش عاطفی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روانشناس به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش احساسی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند.
●دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش احساسی» اولین کسی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان نمود. گلمن هوش احساسی را استعداد، مهارت یا قابلیتی دانست که عمیقاً تمامی تواناییهای فردی را در دایرهٔ خود دارد.
○در مدل گُلمن بهطور خلاصه پنج حوزهٔ اساسی هوش احساسی مورد بررسی قرار گرفتهاست:
▪︎شناخت هیجانها و احساسات خود، خودآگاهی
▪︎مدیریت هیجانها و احساسات خود، خودمدیریتی
▪︎خودانگیزشی
▪︎تشخیص و درک هیجانها و احساسات دیگران، دیگرآگاهی
▪︎مدیریت رابطه با دیگران، دیگر مدیریتی
■گاهی گفته میشود که افراد دارای «هوش احساسی» بالا، توانایی فوقالعادهای در تشخیص فریب و دروغگویی دیگران دارند. در سال ۲۰۱۲ مقالهای در مجلهٔ «روانشناسی جرمشناسی و کیفر شناختی» انجمن روانشناسی انگلستان به چاپ رسید که در آن «استیفِن پورتِر» رئیس «مرکز پیشرفت روانشناسی و قانون»، با استفاده از آزمونهای استاندارد شدهٔ شانزدهگانه، هوش احساسی داوطلبان را مورد ارزیابی قرار داد و سپس از شرکت کنندگان خواست که به ۲۰ نوار ویدئویی نگاه کنند.
□این نوارهای ضبط شده مربوط به مردمانی از نقاط مختلف جهان بود که از دیگران میخواستند برای یافتن و بازگرداندن ایمن و سالم یکی از اعضای خانوادهشان که مفقودالاثر شده بود به آنها کمک کنند. نیمی از این نوارهای ویدئویی مربوط به کسانی بود که بعدها مسئولیت مفقود شدن یا قتل عضو خانواده خود را در دادگاه پذیرفته و به آن اعتراف کرده بودند.
●زمانی که شرکت کنندگان نوارها را تماشا میکردند، از آنها درخواست شد که دربارهٔ راستگویی یا دروغگویی این افراد قضاوت کنند و به این ترتیب نحوهٔ قضاوت شرکت کنندگان با ارزیابی هوش احساسی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. پورتر، به این نتیجه رسید که افراد دارای هوش احساسی و اعتماد به نفس بالا، کسانی را با صداقت ارزیابی کردند که به صورت احساسی، تکهای از لباس گم شدگان خود را به دیگران نشان میدادند و درخواست کمک میکردند طوری که حس دلسوزی دیگران را تحریک کنند. با این حال بین قضاوت افرادِ دارای هوش احساسی بالا و دیگران تفاوت زیادی وجود نداشت، بنابراین حتی افراد با هوش احساسی بالا نیز قادر نیستند بین راستگویی و دروغگویی تشخیص درست و قابل اعتمادی ارائه دهند.
○آی کیو IQ همان هوش عادی است که بیشتر مردم میشناسند. حتماً شما هم افرادی را میشناسید که با اینکه هوش بالایی دارند ولی زندگی موفقی ندارند. IQ شما را بر روی بهترین صندلیهای دانشگاه مینشاند اما از اینجا این هوش احساسی است که به شما کمک میکند روابط درستی انتخاب کنید و به اهداف و موقعیتهای بهتری دست پیدا کنید. بیشترین موفقیت زمانی حاصل میشود که شما هر دو هوش را تقویت کنید: هم IQ هم هوش احساسی را.
@sadehamoz
https://www.aparat.com/Sadehamoz
*فهم هر کس به قدر درک اوست!*
■هر کس در محدوده ی توانایی ذهنی خود حرف ما را می فهمد. فرض کنیم توانایی درک یک شخص را بتوان با یک عدد نشان داد و برای هر سخنی، میزان تواناییِ معینی نیاز باشد. برای مثال شخص A توانایی درک ذهنی اش ۱۰ باشد و شما سخنی منطقی بگویید که برای درک آن میزان توانایی ۲۰ نیاز باشد. در اینصورت او تنها نیمی از مفهوم و دلایل سخن شما را درک می کند.
□اما شما تصور می کنید او نیز مثل خود شما تمام سخن منطقی را که گفته اید، درک کرده یا توقع دارید به سادگی همانند شما اقناع شود. اما اینطور نیست. چون برای درک و اقناع او، نیاز است تمام سخن شما را بفهمد و درک کند.
●همانطور که برتراند راسل میگفت: "برداشت نادان از چیزی که دانا میگوید هيچوقت نمیتواند درست باشد. چرا که نادان هر چیزی را که میشنود، به چیزی که بتواند بفهمد، تفسیر و ترجمه میکند!"
○با توجه به این مساله، دو نکته را باید رعایت کرد: به آسانی با هر کسی وارد بحث نشویم؛ به قول دیگری از راسل سعی نکنیم با یک صابون، ذغالی را سفید کنیم و یا اگر هم وارد گفتگو شدیم، تنها نکات ساده و بدیهی را در استدلال خود بکار ببریم که چندان نیازمند فهم عمیق نباشد.
■نکته دوم اینکه معمولا افراد، سخن یکسان را به گونه های متفاوتی فهم و درک می کنند، یعنی ابتدا سخن را در ظرف ذهن خود می ریزند و به فرمی در می آورند که با ذهن و ضمیر خود سازگارتر است.
□به بیان تمثیلی، هر حرفی ابتدا در اندازه ی ظرف اندیشه ی افراد قرار می گیرد و اضافی آن، اگر از فهم آنها فراتر باشد، بیرون می ریزند. در مرحله دوم نیز همان سخن به شکل قالب ذهن افراد در می آید.
●چنانچه شوپنهاور می گفت: "هر کس در واقع آنچه را که با طبیعت او همگون است می فهمد و ارج می نهد. کسی که سطحی است چیزهای سطحی را می پسندد، کسی که عامی است چیزهای عوامانه را...کسی که ابله است مهملات را ... هر کس بیش از هر چیز، آثار و محصول خود را می پسندد که کاملا با او یکسان و هماهنگ است."
○اندیشمندان برای این معضل رهیافت و راه حل های متنوعی داده اند، اما بسیاری از آنها همچون خود شوپنهاور معتقد بوده اند که نباید با هر کسی وارد بحث شد، و گاهی باید از گفتگوی بی حاصل نیز پرهیز کرد.
■دکارت، مور و فلاسفه تحلیلی تاکید را بر وضوح سخنان گذاشته اند. به شکلی که تا جای ممکن سخن واضح و متمایزی بکار رود که از سوءظن و برداشت های نابجا جلوگیری شود. اما، ما این نکات را مدنظر نداریم و اغلب فرض ما بر این است که سخن ما همانطور که برای خودمان سرراست یا قابل فهم است، برای دیگری نیز به همین ترتیب درک می شود. حتی به جرأت می توان گفت که بسیاری از اندیشمندان نیز دچار این سهل انگاری ها شده و می شوند.
___
@sadehamoz
وابی سابی: فلسفه ژاپنی ها برای لذت بردن از یک زندگی ناقص
امروزه تلاش بی وقفه ما برای رسیدن به پول ، رابطه و موفقیت ، اغلب زمینه ساز مشکلات عمده ای چون استرس ، اضطراب و افسردگی است.
اینجاست که وابی سابی ما را به کمی تعمل و تفکر دعوت می کند.
نقصان ، اصل اساسی وابی سابی و فلسفه ژاپنی در پذیرش نواقص و استفاده بیشتر از زندگی است.
ریچارد پاول در کتاب خود با عنوان وابی سابی می نویسد: وابی سابی سه واقعیت ساده را تصدیق می کند:” هیچ چیز دوام نمیآورد، هیچ چیز تمام نشده است، و هیچ چیز کامل نیست.”
حکمت وابی سابی اکنون بیشتر از همیشه به زندگی مدرن مرتبط است، چرا که ما بی وقفه و در یک ماراتن دیوانه وار به دنبال زندگی کامل و بدون نقص هستیم.
بر مبنای آموزه های وابی سابی، به جای پیدا کردن زیبایی ها در چیزهای کامل ، باید به دنبال زیبایی در چیزهای ناقص و ناکامل باشیم. به همین دلیل است که ژاپنی ها برای چیزهایی مثل یک فنجان یا بشقاب ترک دار یا غیر معمول ارزش قائلند.
فلسفه وابی سابی به ما می گوید که برای لذت بردن از زندگی نباید منتظر کامل شدن و بی نقص بودن آن باشیم، چرا که جهان زودگذرتر از آن است که بتوانیم خیلی از شرایط را دوباره ببینیم .
نقص ها و ایرادات خودمان و محیط اطرافمان را بپذیریم و از کمبودها ناراضی نباشیم و سعی کنیم هر چیزی را همانگونه که هست دوست داشته باشیم و لذت بردن را به شرط کامل بودن موکول نکنیم.
🔰 در عصری که قدردانی از داشته هایمان و افرادی که دوستشان داریم، به شدت در حال بی ارزش شدن هستند وابی سابی گنجینه ای ارزشمند از خرد را نشان مان میدهد که آرامش، هماهنگی، زیبایی و نقص را حفظ میکند و میتواند انعطافپذیری شما را در مواجهه با زندگی افزایش دهد.
یک آینده خوب نیازی به یک گذشته خوب ندارد.
@sadehamoz
خطای هزینه از دست رفته
🖊️دکتر علی محمد مصدق راد
■هزینه از دست رفته Sunk cost در اقتصاد مقدار پولی است که خرج شده و قابل برگشت نیست. خطای هزینه از دست رفته Sunk cost fallacy تمایل به ادامه یک کار غیر مفید، تنها به دلیل صرف زمان، پول، احساس و انرژی بابت آن است. رابرت ناکس Robert Knox و جیمز اینکستر James Inkster دو روانشناس دانشگاه بریتیش کلمبیا مطالعهای در مورد رفتار افراد به هنگام شرطبندی در مسابقه اسبدوانی در سال ۱۹۶۸ میلادی انجام دادند. آنها متوجه شدند که برخی افراد بازنده به دلیل مبلغی که از دست دادند و به امید برنده شدن، همچنان به شرط بندی ادامه میدهند و مبالغ بیشتری میبازند.
□تصمیمگیری مبتنی بر احساسات، ریسکپذیری پایین، زیان گریزی و تعهد به ادامه کار از دلایل اصلی بروز خطای هزینه از دست رفته است. انسانها معمولاً احساسی تصمیم میگیرند و منطقی توجیه میکنند. آنها همچنین، از تصمیمات گذشته خود حمایت و پشتیبانی میکنند، علیرغم اینکه شواهد جدید بیانگر اشتباه بودن آن تصمیم است.
●مثالها و مصادیق زیادی از خطای هزینه از دست رفته در زندگی شخصی وجود دارد؛ مثل ادامه تحصیل در رشتهای که بازار کار ندارد، خواندن کتاب غیر مفید، خوردن غذای ناخوشایند، مشاهده فیلم غیر جذاب، پوشیدن کفشهای تنگ خریداری شده در حراجی و باقی ماندن در بورس علیرغم ضرر.
○دلیل ادامه این کارهای زیانده این است که بابت آنها هزینه شده و حیف است که کنار گذاشته شوند. در حقیقت، فرد اگرچه امیدی به موفقیت ندارد، فقط به دلیل اینکه هزینهای پرداخت کرده است، حاضر نیست آن کار را رها کند. فرد باید باور کند که صرف نظر از اینکه کار را ادامه دهد یا ندهد، آن هزینه انجام شده است و پول هزینه شده برنخواهد گشت.
■فرد باید به هزینه فرصت Opportunity cost آن کار توجه کند و از هزینه بیشتر در آن پروژه زیانده اجتناب کند و مابقی پول را صرف یک پروژه سود ده کند. به عبارتی، جلوی ضرر را بگیرد که خود منفعت است. او باید به جای تمرکز بر هزینه سرمایهگذاری اشتباه گذشته بر ارزش سرمایهگذاری سود ده آینده تأکید کند. چسبیدن به تصمیم اشتباه موجب هدر رفتن بیشتر پول، منابع، زمان و انرژی میشود.
@sadehamoz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثر دو مینو در روانشناسی
🔰 *فیل سفید شما کدام است!؟*
@sadehamoz
🔹در طول زندگی با شرایط زیادی روبهرو میشویم که برای فردی، مهارتی، شغلی و به طور کلی هر چیزی بهایی دادهایم اما علیرغم بیفایده بودنشان، دل کندن از آنها بسیار برایمان دشوار است. چنین اتفاقی اصطلاحا" به معنی فیل سفید است که در بسیاری از مواقع، عدم آگاهی از این قانون میتواند زندگی فردی و کاری ما را دچار چالش ساخته و روز به روز هم هزینههای گزافتری را متقبل شویم.
🔹اصطلاح فیل سفید در دنیای اقتصاد به پادشاه کشوری به نام سیام (نام قدیم تایلند) برمیگردد که از دست یکی از درباریان خود ناراحت شد و برای انتقام گرفتن، یک فیل سفید به وی هدیه داد! این فیل سفید چیز ارزشمندی بود و مایهٔ مباهات آن فرد محسوب میشد به طوری که از طرفی نمیخواست یک حیوان مقدس را از دست بدهد اما از طرفی هم از عهدهٔ خرج و مخارجاش برنمیآمد و هزینههای نگهداری این حیوان به شکلی بود که پذیرندهٔ هدیه را به خاک سیاه مینشاند و بالتبع پادشاه به هدفاش دست مییافت.
🔹فیل سفید همه در همه جا می تواند باشد:
🔸در دنیای اقتصاد و کسبوکار،
🔸فیل سفید در خرید محصول.
🔸فیل سفید در دنیای کسبوکار.
🔸فیل سفید در سیاست