#تجربه_من ۶۳۷
#فرزندآوری
#حرف_مردم
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_دوم
اون موقع که مثل الان نبود که شعار بچه زیاد بدن، من یادمه برای مراقبت یا واکسن بچه ها که میرفتم، همیشه کارکنان درمانگاه با من بد رفتاری میکردند، همیشه میگفتن ۳ تا سزارین شدی برو لوله هات رو ببند.
می گفتن اگه دیگه باردار بشی، هم خودت، هم بچه میمرین، منم تجربه الانم رو نداشتم و نمی دونستم چهار پنج بار هم میشه سزارین شد، خیلی میترسیدم. نمیدونستم چکار کنم، از یه طرف هم پسرم میگفت من داداش میخوام.
تا این که دختر دومی ۴ سالش بود، مشرف شدم کربلا از امام حسین خواستم اگه لایق هستم، دوباره مادر بشم از کربلا که برگشتم بعد ۲ ماه رفتم آزمایش بارداری دادم و مثبت بود، از همون اول تصمیم گرفتیم به کسی چیزی نگیم ولی وقتی دکتر میرفتم با برخورد بعد دکتر مواجهه میشدم.
تا ۳ ماهگی میگفتن قلب نداره باید سقط بشه ولی آقام اجازه نمیداد تا این که پیش یه دکتر سونوگرافی خوب رفتم و صدای قلبش💓 رو شنیدم، چون امام حسین این بچه رو به ما داد، خودش هم مراقبش بود.
تا این که خانواده همسرم فهمیدن من باردارم خیلی حرف شنیدم، بهم گفتن باید سقط کنید ولی شوهرم مثل همیشه نذاشت کسی کاری کنه تا این که موقع زایمان شد و هر بیمارستان که میرفتم میگفت سزارین ۴ رو انجام نمیدهند و میگفتند باید برین تهران و من هم از پس هزینه بر نمیآمدم، هم اینکه تهران کسی رو نداشتم و خانواده هم چون این بچه رو نمیخواستن اصلا برای مراقبت کردن هم نیامدن...
دوست آقام یک آشنا داخل یک بیمارستانی دولتی داشت، گفت یک دکتر زنان هفته ای یک بار از تهران میاد، شاید اون سزارین رو انجام بده رفتیم و خدا امام حسین کمک کردند و سزارین رو انجام دادند ولی بهم گفت چسبندگی زیاده حتما باید لوله هات رو ببندی و من هم اجازه دادم بستن ولی بیشتر بخاطر حرف مردم بود که راضی شدم که ای کاش این کار رو نمی کردم وقتی به خدا اعتقاد داری نباید بذاری حرف مردم برات اهمیت داشته باشه...
پسرم که به دنیا آمد، شد همه ی زندگیم، با آمدنش دل هم رو بدست آورد حتی اونایی که میگفتن چرا نگهش داشتی با حرفاش با کارش اوایل باباش که میومد خونه اگر خواب بود، بیدارش میکرد باهاش بازی کنه اصلا شد پای ثابت کار آقام، هر روز همکاراش بهش میگن پسرت رو هم با خودت بیار...
. خلاصه من این رو نوشتم تا بهتون بگم حرف مردم براتون اهمیت نداشته باشه، هر جور باشه مردم حرفشون رو میزنند من الان ۲تا پسر مثل دست گل و دوتا دختر عینه فرشته دارم.
پسرم بزرگم الان ۱۷ سالشه، حافظ کل قرآن و دخترا هم دارن حفظ میکنن، الان جز ۵ هستند به امید روزی که حافظ کل قرآن باشند.
عزیزان دل، گوشتون به حرف رهبری باشه که ایشون گوش به حرف آقا امام زمان هست امیدوارم خود آقا کمک کنه و اسم فرزندان من جز یاران حضرت...
انشالله به حق آقا امام زمان به همهی مادران سرزمینم فرزند سالم صالح عنایت کنه تا زمینه ساز ظهور باشیم.