🍏تو به من خندیدی
🍃و نمی دانستی
🍏من به چه دلهره
🍃از باغچه ی همسایه
🍏سیب را دزدیدم
🍃باغبان از پی من تند دوید
🍏سیب را دست تو دید
🍃غضب آلوده به من کرد نگاه
🍏سیب دندان زده
🍃از دست تو افتاد به خاک
🍏و تو رفتی و هنوز
🍃سالها هست که در گوش من آرام آرام
🍏خش خش گام تو تکرار کنان
🍃می دهد آزارم
🍏و من اندیشه کنان
🍃غرق این پندارم
🍏که چرا خانه ی
🍃کوچک ما سیب نداشت ...
✍🏻 #حمید_مصدق