خم شد و دست ابراهیم را بوسید! دو کشتیگیر در حال خروج از سالن بودند. من از بالای سکوها پریدم پایین با عصبانیت رفتم سمتش داد زدم و گفتم: آدم عاقل، این چه وضع کشتی بود؟ بعد هم از زور عصبانیت با مشت زدم به بازوی ابراهیم و گفتم: آخه اگه نمیخوای کشتی بگیری بگو، ما رو هم معطل نکن...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3006136703C044c6edd7d
ادامه در پست بعد...
ابراهیم خیلی آروم و با لبخند همیشگی گفت: اینقدر حرص نخور! بعد سریع رفت تو رختکن، لباسهایش را پوشید. سرش را پایین انداخت و رفت. از زور عصبانیت به در و دیوار مشت می زدم. بعد یک گوشه نشستم.
نیم ساعتی گذشت. کمی آروم شدم. راه افتادم که بروم.
جلوی در ورزشگاه هنوز شلوغ بود. همان حریففینال ابراهیم با مادر و کلی از فامیل ها و رفقا دور هم ایستاده بودند. خیلی خوشحال بودند. یکدفعه همان آقا مرا صدا کرد. برگشتم و با اخم گفتم: بله؟! آمد به سمت منو گفت: شما رفیق آقا ابرام هستید، درسته؟ با عصبانیت گفتم: فرمایش؟
بیمقدمه گفت: آقا عجب رفیق با مرامی دارید. من قبل مسابقه به آقا ابرام گفتم، شک ندارم که از شما می خورم، اما هوای ما رو داشته باش، مادر و برادرام بالای سالن نشستند. کاری کن ما خیلی ضایع نشیم.
بعد ادامه داد: رفیقتون سنگ تموم گذاشت. نمی دونی مادرم چقدر خوشحاله. بعد هم گریه اش گرفت و گفت: من تازه ازدواج کرده ام. به جایزه نقدی...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3006136703C044c6edd7d
ادامه در پست بعد...
مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمی دونی چقدر خوشحالم
مانده بودم که چه بگویم. کمی سکوت نیم نگاهی به آن پیرزن خوشحال و خندان انداختم و حرکت کردم. لحظه ای به کار ابراهیم فکر کردم. اینطور گذشت کردن، اصلا با عقل جور در نمیاد!
یاد تمرین های سختی که ابراهیم در این مدت کشیده بود افتادم. یاد لبخند های آن پیرزن و خوشحالی آن جوان، یکدفعه گریه ام گرفت. عجب آدمیه این ابراهیم .. تازه فهمیدم ماجرا ازچه قرار بوده. بعد گفتم: رفیق، اگه من جای داش ابرام بودم، با این همه تمرین وسختی کشیدن این کارو نمی کردم. این کارا مخصوص آدمای بزرگی مثل آقا ابرامه...
🆔@hosiniye
26.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای دختری که توی جنگل تنها مونده بود و مرد
#رقیه
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3006136703C044c6edd7d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شد شد
نشد میرم کربلا
پیش عموم ابالفضل
میزنم زیر گریه
#عطایی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3006136703C044c6edd7d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفید کرده سیاهی باطن مرا
سیاهی ته پاتیل سیدالشهدا
بزرگ قبیله ما بدون شائبه گفت
🆔@hosiniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ناگفتههایی از مبادلۀ پیکر شهید محسن حججی
🔹شهید حججی ۱۸ مرداد سال ۱۳۹۶ در عملیاتی به اسارت داعش درآمد و ۲ روز بعد به شهادت رسید.
🔹مراسم یادبودی امشب در زادگاهش نجفآباد اصفهان برگزار میشود.
🆔 @hosiniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شمر تعزیه مجبور شد بغلش کنه....
به حضرت رقیه س ، الهی العفو....
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3006136703C044c6edd7d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باطن من چه شکلیه
شکل آدمه یا حیوان؟
#استاد_شجاعی
🆔@hosiniye
🌱در دنیا هر کاری که می کنید یک خرده گرفتاری بغلش هست. اگر تجارت می کنی، بقالی یا عطاری یا نانوایی، حتی وقتی یک روزنامه می فروشی، بعضی ها پول عوضی به شما می دهند، سر شما کلاه می گذارند، صبر کن! عیب ندارد.
ان شاالله کمکم گرفتاری هایتان کوچک می شود؛ از نظر می افتد و خوشبختی هایتان ظهور می کند.
هر چه به آخرت نزدیک شوید، خوشبختیها و ایمان و روشنایی قلب و جان ظهور می کند؛ دنیا کم کم مشقّتش کوچک می شود. هرچه به آخرت نزدیک شویم دنیا کوچک می شود .
شکوفه های طوبا ص ۱۴۳
🆔@hosiniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 یک ماجرای عجیب از زائران سرگردان امام حسین در کربلا
😭حتما ببینید
🎥 #دکتر_عزیزی
🆔@hosiniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فدای زائرای حسین
🆔@hosiniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکس به اندازه وسعش برات نوکری میکنه
🆔@hosiniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه قطعه از بهشت خوبیها
🆔@hosiniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جاموندم ازین صحنه
🆔@hosiniye