eitaa logo
یاران عاشق
275 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
255 ویدیو
1 فایل
#شهدایی #حرف_دلی #برنامه_ها #راوی_جوان_دفاع_مقدس #مجری #سخنران #طراح_یادمان جهت هماهنگی اجرابرنامه با شماره 09910041949 تماس حاصل فرمائید.
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌‌وقتتون‌‌بخیر برای‌سالگرد‌شهادت‌ شهید ابراهیم هادی درحال‌آماده‌سازی‌۵۰۰‌تا‌پک‌هستیم‌که سرمزار‌یادبود‌شهید‌درگلزار‌شهدای‌تهران پخش‌خواهدشد‌گزار‌ش‌کارمثل‌هرسال‌تو‌پیج‌ روبیکام‌گذاشته‌میشود‌حتی‌۱۰‌هزارتومن                           شماره کارت 💳 5892101207208147        ☘به‌ نام سید محسن توکلی
۲۳ دی ۱۴۰۲
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان لاتی که از امام رضا علیه السلام یک غذا میخواست ، ولی امام رضا یک کامیون غذا بهش داد! اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
۲۳ دی ۱۴۰۲
یاران عاشق
با حال دل گوش کنید....
۲۴ دی ۱۴۰۲
هرگز من را تنہا نمےگذاشت و از من دور نمیشد و دائم حواسش بہ من بود. از من مےخواست کہ همراهش باشم و من نیز عاشق همراهے بودم و همہ جا در کنارش بودم. هرجا مےرفت با او مےرفتم. در جمع دوستان، در مراسم هاے مختلف، در فعالیت هاے اجتماعے هرجا کہ حضور داشت من نیز بودم. (برادر)
۲۴ دی ۱۴۰۲
✉️ دست نوشته شهیده فائزه رحیمی [از شهدای حادثه تروریستی کرمان] پشت تصویر مقام معظم رهبری ❞ با هر کس نباش! با کسانی باش که تو را زیاد می‌کنند... و بدان هر كس جز حق از تو مى‌كاهد و ببين هنگامى كه با فلان شخص يا بهمان نفر مى‌نشينى، او چه چيزى را در تو بزرگ مى‌كند؟! خودش را؟ خودت را؟ دنيا را؟ و يا خدا را...؟ 📚 | ص ۱۳۹ عباراتِ شهیده فائزه رحیمی🥀 برگرفته از اندیشه ناب استاد علی صفایی حائری(عین_صاد).
۲۴ دی ۱۴۰۲
‌ ‌سعید، دربان حاکم، مأمور شده بود که شبانه خانه‌ات را غارت کند؛ به خانه‌ات که رسید، نردبان گذاشت، روی بام خانه رفت توی تاریکی دنبال جای پا می‌گشت که از بام پایین بیاید؛ کسی به اسم صدایش زد صدای مهـربان تو بود؛ گفتی : سعـید! تاریک است، صبر کن برایت چراغ بیاورم! برای ما هم چراغ بیاور تاریک است راه... ✍ کیوان کیانی
۲۴ دی ۱۴۰۲
در سامـره بــر پــا شــده قیامت یـا حضـرت زهـرا ســرت سلامت حجةابن الحسن رخت غم کن به تن امام هادی شده مسموم در سامره جان داده مظلوم شهادت امام هادی تسلیت باد
۲۴ دی ۱۴۰۲
🔹🔷پیامکی عجیب! 💔دلشوره عجیبی در وجودش زبانه میکشد .. انگاربه دلش برای دخترجانش شده بودکه امروز،روزرفتن است زینب بغض کرده است! میدانید؟سخت ترین کاردنیاایستادگی یک پدردربرابربغض وگریه دختراوست! _ من که نمیگم نرید..اصلاقربون حاج قاسم برم که ماشاءالله شوروشوقی به پا کرده وکلی زائرداره من گفتم وقت خلوتی برید! نگرانم دخترم...خب توی این شلوغی اگه بلایی سرتون بیاد... حالاوقت مداخله مادر است! _ نگران نباش...تنهاکه نیست.. منم کنارشم پدربه چهره مادرودخترنگاه می اندازد از همان نگاه هاکه یعنی قبول! _ باباجونم ..من که لیاقت شهادت و این برنامه هارو ندارم نترس!بزار برم من که هرجابرم تهش جام پیش خودته .. لبخند پدر مجوز یک جدایی است ادبی اش چه میشود؟فراق شایدهم آغازیک وصال شیرین است راستش این لبخند را،این چنان تفسیر میکنیم _ فالله خیرحافظاوهوارحم الراحمین مادرودخترمیروند امروزسیزدهم دی ماه است! مادرودخترمیروند ساعت14و50دقیقه است! اخبار،میزبان پدری است که دردلش آشوب است _شنیده شدن صدایی مهیب درگلزارشهدای کرمان قلب پدر،نزدیک است ازشدت ضربان بیرون بیاید...پسرش اورادرمیابد _ باباچیشده؟ با عجله پیام ارسال میشود جواب پیامک میرسد _ نوشته من شهیده شدم دارم ازبهشت پیام میدم اخباردومین صدای مهیب راخبرمیدهد! مادرودخترمی روندتابرای همیشه مهمان شهداشوند
۲۵ دی ۱۴۰۲
شهدا مثل آیه‌های قرآن مقدس‌اند؛ تقدس آیه‌های قرآن به این است که حکایت از حق‌دارند و شهدا نیز ... +سیـد شهیـدانِ اهــل قلم🖋
۲۵ دی ۱۴۰۲
میدونے‌چیہ .. همش‌حَسرت‌اینو‌میخورم‌کِہ .. تو‌دهہ‌هشتادی‌بودی'' وَ‌من‌هم‌دَهہ‌هشتادی ‌!.. اونوقت‌تو‌کجاومَن‌کجا ؟!🥀✨
۲۵ دی ۱۴۰۲
⭕️روایتی از مظلوم‌ترین مادر ، مادر شهید یوسف داور پناه: بچه رزمنده ام ۱۸ سالش بود. کومله ها بچم رو گرفتن،بهش گفتن به امام توهین کن.توهین نکرد،بچم رو بستن سرشو بریدن،با ساطور دست ها و پاهاش رو قطع کردن،شکمش رو پاره کردن و جگرشو بردن،بعد بهم گفتن به"امام توهین کن". توهین نکردم،گفتن مادر رو با بچه تو اتاق حبس کنید. گفتم چکار کنم.؟ گفتن،خودت دفنش کن،تا دق کنی. یک روز با بدن تکه تکه بچم تنها بودم.؟ گفتم خدایا چکار کنم..؟یا زهرا چکارکنم..؟ شروع کردم به کندن خاک تو اتاق انگار همه عالم کمک کار من بودن،چاله رو کندم دیدم"کفن نداره"،یه مقداری از چادرم رو بریدمو جونمو توش پیچوندم و دفنش کردم. مادر شهید یوسف داورپناه
۲۵ دی ۱۴۰۲